راه ناهموار دیپلماسی فرهنگی
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ: پرویز قاسمی رایزن فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران در قرقیزستان است. قاسمی مدرک کارشناسی زبان و ادبیات روسی و کارشناس ارشد روسیه شناسی از دانشگاه تهران دارد. موضوع پایاننامه او سیاستهای فرهنگی روسیه در قبال اقوام و ملیتهای این کشور با تأکید بر جمهوری تاتارستان بود. وی پیش از مأموریت قرقیزستان در سمت رایزن فرهنگی ایران در تاتارستان فعالیت داشت و سالها به عنوان کارشناس ارشد مسائل فرهنگی روسیه و اوکراین در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی ایران خدمت کرده است. در کارنامه کاری رایزن فرهنگی ایران در قرقیزستان سابقه مطالعات پژوهشی در حوزه کشورهای روس زبان و مستقل مشترک المنافع (CIS) و روابط و مناسبات فیمابین ایران و این کشورها و تحقیق و مطالعه درباره فعالیتهای سازمانها؛ مراکز و مؤسسات اجتماعی- فرهنگی خارجی در کشورهای آسیای مرکزی، قفقاز و روسیه نیز به چشم میخورد.
قاسمی بجز انجام وظایف خود در شناساندن فرهنگ و تمدن ایران به اهالی قرقیزستان و امور مربوط به دیپلماسی فرهنگی، اهتمام ویژهای نیز به شناساندن فرهنگ قرقیزستان به ایرانیان دارد. گزارشهای متنوعی از این رایزنی در خبرگزاری مهر منتشر شده است. موضوعات این گزارشها درباره وضعیت امروز صنعت نشر قرقیزستان و دیگر مسائل و ویژگیهای فرهنگی این کشور بود. اکنون که کشور ما در تحریمهای ظالمانه قرار دارد، ضرورت ارتباط هرچه بیشتر فرهنگی، اقتصادی و سیاسی با کشورهای منطقه بیش از پیش به چشم میآید. به درخواست سرویس فرهنگ خبرگزاری مهر و پیگیری روابط عمومی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، پرویز قاسمی یادداشتهای غیراداری خود را که شامل خاطرات و تجربیاتش از قرقیزستان است، برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار داد. این یادداشتها از نخستین روزهای حضور قاسمی در قرقیزستان آغاز میشود و تا این روزها یعنی روزهای فراگیری جهانی کرونا را نیز دربر میگیرد. با بخش نخست این یادداشتها در ادامه همراه شوید:
گزارش اقدامات صورت گرفته در بدو ورود به محل ماموریت
بامداد ۲۴ اسفند ۹۷ از طریق پرواز ترکیش ایر تهران- استانبول- بیشکک وارد قرقیزستان شدم و بلافاصله در هتل گلدن دراگون که طرف قرارداد با رایزنی فرهنگی است؛ مستقر شدم. پایان ماموریت جناب آقای حکیم پور رایزن محترم سابق ۲۵ اسفند اعلام شده بود و طبیعتا بایستی حداکثر تا ۴۸ ساعت کار تغییر و تحول نمایندگی صورت میگرفت. آقای مقدم حسابرس اعزامی از سوی معاونت اداری مالی سازمان یک هفته پیش از عزیمت بنده در بیشکک حضور یافته و مشغول بررسی اسناد مالی سالهای ۹۶ و ۹۷ بود. پس از استراحتی کوتاه در هتل؛ ولی جان راننده رایزنی ساعت ۱۱ دنبالم آمد و با ایشان به سمت رایزنی رفتیم. همان کوچه ورودی رایزنی فرهنگی کافی بود و کافی هست تا نگاه و نظر بنده و هر کس دیگری که بخصوص از ایران وارد این منطقه میشود؛ به آن جلب شود. کوچهای خاکی؛ بشدت ناهموار و پر از دست انداز و کاملا مغایر با شان و شئونات یک مکان فرهنگی دیپلماتیک. با تماس راننده؛ درب رایزنی فرهنگی از داخل باز شد و من و راننده از خودرو پیاده شدیم تا وارد مکانی شویم که قرار است برای سه سال سکاندارش باشم. ولی جان پس از ورود به ساختمان نمایندگی به سمت در پارکینگ رفت تا خودرو را به پارکینگ نمایندگی هدایت کند. معمولا در ورود به مکانهای جدید مثل خیلیها سعی میکنم همه چیز را کنجکاوانه از نظر بگذرانم و تصاویر و برداشتهایم از آن را در ذهنم ثبت و ضبط کنم. دو چیز در همان نگاه اول و در ورودی نمایندگی فرهنگی در بیشکک نظرم را بخوبی بخود جلب کرد:
- سر در نمایندگی فرهنگی: هر قدر گشتم نوشتهای که نشان دهد این ساختمان یک مرکز فرهنگی و دیپلماتیک و مربوط به ایران است؛ نیافتم.
- درب پارکینگ نمایندگی. نمیدانم چه جور میتوانم شکل و شمایل این درب را برای ذهن شما تصویرسازی و تجسم کنم. دربهای بزرگ روستاها در ۵۰-۶۰ سال گذشته را تجسم کنید. دو میله آهنی در طرفین چپ و راست این درب- البته از داخل حیاط- در واقع قفل درب ورودی نمایندگی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در جمهوری قرقیزستان را تشکیل میدهند. در هر بار ورود خودروی رایزنی به پارکینگ؛ راننده اول بایستی از خودرو پیاده شده و از داخل حیاط دو میله آهنی را به طرفین باز کند و پس از هدایت خودرو به پارکینگ دوباره برگردد و درب پارکینگ را به همان ترتیب یعنی با دو میله آهنی ذکر شده چفت و بسته کند.
سه پله اول ورودی ساختمان نمایندگی فرهنگی را بالا رفته و وارد ساختمان دوطبقه رایزنی فرهنگی میشوم. در همان طبقه اول بلافاصه با عبدالسمیع نیروی خدماتی رایزنی فرهنگی که بصورت پروژهای- هفتهای سه روز- با رایزنی همکاری دارد و خانم النورا نوسوب علییوا منشی و مسئول روابط عمومی نمایندگی آشنا شدم. به طبقه دومی که دفتر کار رایزنی فرهنگی در انجا واقع شد؛ هدایت شدم. جناب حکیم پور مشغول گفتوگو و شاید هم خداحافظی با یکی از مخاطبین نمایندگی بود و آسیه عیسی بایوا مترجم نمایندگی که کار ترجمه همزمان را انجام میداد و قبلا از طریق دوستان در آلماتی و بیشکک در موردش وصفهای زیاد شنیده بودم. معارفه مختصری صورت گرفت. متوجه شدم که کارکنان محلی نمایندگی برای تجلیل از آقای حکیم پور ابتکارا ناهاری را طبخ کردهاند و اینجا بود که برای اولین بار در جمع کارکنان بومی نمایندگی حضور پیدا میکردم. خانواده آقای حکیمپور هم بودند؛ خانوادهای صمیمی که ظاهرا خیلی زیاد هم در طول سه سال گذشته کمک کار ایشان بودهاند و از گفتههایشان کاملا معلوم بود که سختیهای زیادی را در طول این مدت متحمل شدهاند و گلهمند از بنده بودند که تلاشی برای تمدیدشان برای رتق و فتق کارهای باقیمانده آنهم در ایام نوروز نکردهام!
القصه؛ نه این روز یعنی ۲۴ اسفند و نه فردایش ۲۵ اسفند که اصولا و طبق حکم ریاست سازمان؛ رایزن فرهنگی بایستی کارها را شسته و رفته تحویل جایگزینش میداد؛ کاری پیش نرفت و آقای مقدم با چهره همیشه متبسمانهاش همچنان ترازهای مالی درست میکرد و آقای حکیمپور هم در کنارش اسناد لازم را تکمیل و ارائه میداد. با این وضعیتی که شاهدش بودم و بخصوص در خونسردی کاملی که از دوست و رفیق بسیار صمیمیام میدیدم و بدان غبطه هم میخوردم و میخورم؛ بسیار بعید بود که کارهای تغییر و تحول در روز ۲۵ اسفند ردیف شود. در بعد از ظهر ۲۵ اسفند کارتابل نمایندگی نیز دیگر بنام رایزن جدید تغییر پیدا کرد و بناچار از مرکز یک روز هم مهلت خواستیم کارتابل بنام رایزن سابق باقی بماند تا بلکه ایشان تتمه کارها و مکاتبات با مرکزش را انجام دهند. در واقع استدلال این بود که آخرین مکاتبه آقای حکیمپور به عنوان رایزن فرهنگی با مرکز ارسال صورتجلسه تغییر و تحول نمایندگی خواهد بود. الغرض؛ ظهر روز ۲۶ اسفند هم شد و خبری و بلکه تلاشی برای تهیه لیست اموال و تحویل آنها به رایزن جدید مشاهده نشد.
نهایتا با استدلالهایی که آوردیم و نمونهها و سوابقی که در خصوص نحوه تغییر و تحول برشمرده شد و مسئولیتی که در این خصوص نفر تحویل دهنده و نفر تحویل گیرنده دارند؛ جناب آقای حکیمپور همان لیست دو سه سال قبل را که در زمان حضور نماینده اداره کل پشتیبانی- آقای قاسم شاهی- و آقای ستاری تهیه شده بود، به عنوان لیست اموال نمایندگی بامضای خودش و بنده رساند و تعجب و تنقد ما به این رویه تغییر و تحول؛ حاصلی نداشت و جالب است حسابرس اعزامی سازمان نیز در این خصوص با جناب حکیم پور هم نظر بود و اینکه بنده مسائل را خیلی سخت میگیرم و مشکلی بوجود نمیآید.
ناگفته نماند در روز دوم حضور در محل ماموریت و در کوران رسیدگی به اسناد مالی سالهای ۹۶ و ۹۷ نمایندگی توسط حسابرس اعزمی سازمان؛ دیدار تودیع و معارفه رایزن سابق و رایزن جدید فرهنگی با آقای روزبهانی سفیر جمهوری اسلامی ایران در قرقیزستان در محل سفارت صورت گرفت. دیداری که در آن همکاران سفیر- آقایان رستمیان معاون؛ سیفی نژاد کارشناس اقتصادی؛ چوپانی کارشناسی دیپلماسی عمومی؛ قاسمی مسئول رمز و عارفی مسئول امور مالی – نیز حضور داشتند و سفیر کشورمان ضمن خیرمقدم به رایزن جدید فرهنگی؛ از زحمات و تلاشهای آقای حکیمپور در کسوت نماینده فرهنگی تشکر کردند.
شرکت در مراسم جشن ۱۳ رجب در مسجد امام علی(ع) و آشنایی با حجت الاسلام ایمانی امام جماعت این مسجد و نیز شرکت در ضیافت شام سفیر کشورمان بمناسبت بازگشت آقای حکیم پور به ایران و ورود رایزن جدید از دیگر اقدامات در دو سه روز اول حضور در بیشکک و پیش از تغییر و تحول نمایندگی بود.
آقای حکیم پور در شرایطی به ایران بازگشت - بامداد روز دوشنبه ۲۷ اسفند- که تنها سه روز تا عید نوروز باقی ماند بود و عملا هیچگونه اقدام و تمهیدی برای این مناسبت ملی که قرقیزها نیز بطور گستردهای آن را گرامی میدارند؛ صورت نگرفته بود. نه برنامهای در دانشگاهها و مراکز فرهنگی و اتاقهای زبان فارسی پیش بینی شده بود؛ نه گروهی هنری از ایران دعوت شده بودند؛ نه حداقل تقویمی برای ایرانیان مقیم در کار بود و... در روز ۲۹ اسفند بر اساس هماهنگی صورت گرفته دیداری را با خانم صبیره رئیس مرکز پرورش فکری کودکان و نوجوانان قرقیزستان (سیتیک) ترتیب دادیم و در برنامه جشن نوروزی کودکان این مرکز شرکت کردیم. در ادامه همراه ایشان عازم یکی از لیتسههای زیرمجموعه وزارت تحصیل قرقیزستان شدیم تا در مراسم جشن نوروزی آنها و آمادگیشان برای جشن سراسری نوروز در روز اول فروردین درمیدان آلاتو شرکت کنیم. برنامه بسیار جالبی بود و اولین بار بود درجمع قرقیزها آنهم در نوروز حضور پیدا میکردم و با رسم و آیینهای نوروزی و غذاهای ویژه این عید در میان قرقیزها آشنامی شدم. در این برنامه در مورد نوروز در ایران و جایگاه و پیشینه آن و هم در مورد مواریث مشترک فرهنگی و لزوم تاکید و تمرکز بر اشتراکات در مناسبات فرهنگی فیمابین ایران و کشورهای منطقه سخنرانی کردم و هم مصاحبهای را دراین خصوص با یکی از شبکههای تلویزیونی قرقیزستان انجام دادم. شامگاه ۲۹ اسفند با مشارکت رایزنی فرهنگی در جشن نوروزی ایرانیان مقیم قرقیزستان که در سفارت برگزار میشد؛ شرکت کردم و فردای آن روز که ۲۱ مارس و اول فروردین بود در جشن عمومی قرقیزها در میدان آلاتو شرکت و در برپایی غرفه ایران و بازارچه خیریه دیپلماتیک در حاشیه جشن از سوی رایزنی فرهنگی فعالانه مشارکت کردیم.
برگزاری مراسم بمناسبت نوروز در دانشگاه بین المللی قرقیزستان؛ دیدار با خانمها ثقفی؛ دانشگر؛ تولقون آی و پریزاد استادان زبان فارسی دانشگاهها و مدارس قرقیزستان؛ بازدید از دفتر نمایندگی الهدی در بیشکک؛ تهیه چندگزارش و بارگذاری مطالب جدید در سایتها و شبکههای اجتماعی و رسیدگی به امورات داخل نمایندگی و بررسی پروندهها؛ سوابق و اقدامات و مکاتبات انجام شده در گذشته از دیگر اقدامات صورت گرفته در هفته اول حضورم در قرقیزستان بشمار میروند.
در این چند روز اولی که فعلا تا زمان تهیه منزل در رایزنی فرهنگی مستقر هستم؛ بخصوص شبها کارم شده است، نظم بخشیدن به گزارشها و پروندههای تودرتوی هم و تفکیک و دستهبندی کردن آنها. این کار هر چند زحمت زیادی میبرد ولی حسن بزرگی هم دارد. در حین انجام آن؛ با زحمات و تلاشهای نسلهای قبلی رایزنی فرهنگی هم گذرا آشنا میشوم. کارنامه و عملکرد دوستان قبلی در قرقیزستان بر اساس زونکنها و گزارشهای موجود به عینه مشخص و پربار است.
امیدوارم در طول مدتی که به عنوان نسل چهارم مدیریت این نمایندگی فعالیت خواهم کرد؛ بتوانم کارهای نیک نسلهای قبلی را ادامه داده و حوزههای جدیدتری را نیز شناسایی و به فعالیتهای قبلی اضافه کنم. البته تنگناهای مالی که سازمان و همه نمایندگیهای فرهنگیاش با آن مواجه هستند؛ قطع یقین دست ما را برای بسط فعالیتها تا حدود زیادی بسته است و ما باید با وقوف به این شرایط؛ بتوانیم حداقل در جهت حفظ وضعیت موجود در وهله اول و توسعه فعالیتها با ابتکارات فردی مختص این شرایط و لحاظ صرفه جویی حداکثری و جلب مشارکت و هم افزایی نهادهای داخلی و محلی گام برداریم انشاالله.
ادامه دارد...
منبع خبر: خبرگزاری مهر
اخبار مرتبط: راه ناهموار دیپلماسی فرهنگی
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران