مشکل بحران‌های کشور «واقعا» کجاست؟

هشدار های لازم را مدتها قبل از اتفاق بارها و بارها با رسم شکل و دادن مرجع و رفرانس های علمی و عملی حتی روشهای مقابله را بدون درصدی از خطا اعلام می دارم ولی چند سال بعد همان اتفاقات ناگوار عینا رخ می دهند ! بعد از این همه تلاش صادقانه، سوالی که برای بنده می ماند، پس چرا ! ؟
استاد عزیزی به من می گفت متاسفانه شما چند سالی از زمان حال جلوتر و تا حدود زیادی در دنیای کنونی زندگی نمی کنی، دوستار اقتدار علمی و عملی کشورت هستی ولی فارغ از اینکه کجا هستی و مختصات تو کجاست زندگی میکنی ! و این مشکل اصلی شماست!

وقتی شما درباره هرس کردن درختان خیابانهای تهران قبل از برف در زمستان مینویسی تا انها بعد از برف سنگین صدمه نبینند، بقیه مردم زیر افتاب شمال در حال افتاب گرفتن هستند !  یا وقتی شما درباره زلزله و تبعات ان مینویسی، اصلا خوشایند ملاک، زمین داران، شهرداران و حتی صاحب خانه هایی که شما نگرانشان هستی، نیست، انها از این طریق نان می خورند اگر هم برای خود و خانواده خود نگران باشند مطمین باش حرفهای شما را در زندگی شخصی خود به دقت رعایت کرده و می کنند و مطمین باش فکر تدابیر لازم را هم از همین راه تامین کرده اند و تازه اتفاقی بیفتد زهی  سعادت ! ممکن است از ان باب هم درامدی حاصل شود ! ندیده ای وقتی زلزله ای می اید همه از بالا تا پایین وارد گود می شوند و با عقد چند قرارداد بزرگ غائله ختم و هیچوقت تا زلزله بعدی دیگر از انها یا پروژه های منعقده و پولهای به هدر رفته خبری نیست !  یا نمی بینی مسولین فقط به جمله « باید یاد بگریم با زلزله زندگی کنیم » ؟! بسنده می کنند! این یعنی چه ؟ چگونه میشود با زلزله زندگی کرد ! یا وقتی درباره اتش سوزی های پی در پی در کشور و انفجارات مختلف در سامانه های نفتی و پتروشیمیایی، بوستان های شهری  و ،،، می نویسی و راه حل برای جلوگیری از انها ارایه می کنی یا وقتی از وضعیت فاجعه وار اموزش و اموزش عالی در کشور می نویسی، معلوم نیست قصدت چیست ! ایا می خواهی تمام این هزینه های هنگفتی که هر ساله در بحران ها صرف هیچ و پوچ و فقط جبران درصد ناچیزی از شرایط اولیه را می کند،  جمع و در توسعه اموزش و بهداشت عمومی کشور و ... صرف نمایی ! خوب معلوم است با این تصورات به خطا رفته ای ! بقیه انوقت از کجا هزینه خرید ویلا و اتوموبیل فلان برند را تهیه کنند !

این استاد معزز می گفت حرفهای تو برای المانی ها یا سویسی ها جالب است مطمینم شدیدا شیفته نوشته های تو می بایستی باشند. چرا بعد از واقعه انفجار بیروت شورای شهر با کمترین دقت در حرف زدن و دادن اطلاعات دقیق‌ محل اسیب پذیری های شهر تهران که می تواند برای دشمنان این اب و خاک حیاتی باشد حالا از انفجار در تهران صحبت می کند مگر چند بار با احتیاط کامل این مطالب را برای مسولان شهر تهران در یادداشتهایت اعلام نکردی، البته بدون دادن لوکیشن دقیق ! پس بدان داستان چیست ! ببین چه مطالبی در باره کرونا نوشتی که تک تک انها درست بر اساس نوشتهایت رخ داد ! چرا جلوتر نوشتی؟ مقصر تویی!  انوقت، زمان پر کردن انبارها از مواد ضد عفونی و ماسک بود نه اصلاح روش های مدیریت بحران کرونا ! چند بار با رفرانس های بین المللی نوشتی شهر را ضد عفونی نکنید سرطانزاست و فایده ای ندارد و بی خود هزینه نکنید !!! تازه حرم ها و مساجدی که ماه ها بسته بود و اگر ویروس هم داشت صد دفعه مرده بود را باز و با مواد گران قیمت ضدعفونی مگر نکردند ! یا بعبارتی بهتر با اینکارشان ایا تازه این اماکن مقدس را الوده به ویروس کردند یا نه ! چرا اقداماتی که در یادداشتی که درباره «چرا مردم کرونا را جدی نمی گیرند» را عمل نکردند تا امروز شاهد اینمقدار بیمار و فوت شدگان در جای جای کشورمان میان هم وطننانمان نباشیم ! کلام اخر این استاد و همکار بسیار عزیز بمن به زبان انگلیسی بود تحت این عبارت «either go to swiss or wake up and live the real life in Iran» به فارسی یعنی، یا برو سویس یا بیدار شو و زندگی واقعی رو در ایران زندگی کن ! 
ولی اخر من وطنم را به دلایل زیاد خیلی دوست دارم !

* استاد نمونه کشور، در مهندسی سازه، زلزله و مدیریت بحران و بنیانگذار مقاوم سازی و مدیریت بحران کشور