بررسی نسبت دین با مردم و حکومت در «بدون توقف»

بررسی نسبت دین با مردم و حکومت در «بدون توقف»
خبرگزاری مهر

به گزارش خبرگزاری مهر، حجت‌الاسلام علی رضائیان در برنامه تلویزیونی «بدون توقف» که ۲۱ مردادماه از شبکه سه به روی آنتن رفت، با اشاره به اینکه یک سری از امتحانات دنیوی امتحاناتی است که از اختیار ما سرچشمه گرفته، گفت: یعنی من بد عمل کردم این اتفاق افتاده، کم کاری مسئولان و مشکلاتی که پیش می‌آید را پای خدا نمی‌گذاریم این‌ها تاوان رفتار خود ماست، امتحان انواعی دارد، یک امتحانی است که طرف خودش یک مانعی جلوی خودش می‌اندازد، این یک نسبت است، اما برخی نسبتی است که برای تعالی اتفاق افتاده، سیدالشهدا (ع) اشرف است او گناهی مرتکب نشده که در قتلگاه سر از بدنش جدا می‌کنند، پس این برای او ترفیع درجه است، حتی برای بنده خطاکاری مثل من هم رنج تجلی رحمت است.

وی ادامه داد: ما نگاه‌مان به رنج را باید عوض کنیم، در این شرایط که خیلی مصیبت‌ها هست، کرونا، اقتصاد خیلی از این مسائل فارغ از اینکه سببش چیست، ما باید زاویه دید را عوض کنیم، نگاه‌مان به جهان اگر عوض شود، زاویه دیدمان هم تغییر خواهد کرد. این نگاه به داشته‌هاست، نگاه به نعمت‌هاست، ارزش نعمت‌ها و داشته‌ها را بدانیم. اگر نسبت ما با خدا مشخص شود فرق مسلمان و کافر هم مشخص می‌شود، سرمایه انسان متدین این است که در دنیایی که پر از تاریکی است می‌گوید من پدری دارم به معنای خالق که مهربان است و قادر، کسی اگر به سرمایه توحیدی‌اش نگاه نکند گویی از دین هیچ بهره‌ای نبرده است.

این کارشناس مذهبی در پاسخ به این سوال که «آیا من رنج‌هایی که از ناحیه سیاست‌های اقتصادی به من تحمیل می‌شود باید رنج و محبت خدا بدانم یا نه» اظهار کرد: همه اسبابی که در عالم اتفاق می‌افتد، به ید قدرت خداست اما باید ببینیم او به آنها رضایت دارد یا ندارد، بعضی‌ها می‌گویند این کار درستی است چون اگر خدا نمی‌خواست نمی‌شد، بله اگر خدا نمی‌خواست شمر هم در گودال قتلگاه نمی‌توانست سر از بدن امام حسین (ع) جدا کند، خدا یک وجود می‌دهد به کافر و مسلمان، هر دو را امتحان می‌کند به اینکه من چه کاری کنم اثر می‌بخشد، اما رضایتش با وجود بخشی‌اش فرق می‌کند، خدا یک کارهایی را می‌گوید من وجودش را به گنهکار می‌دهم اما از او راضی نیستم، امتحان هم از همین دست است خدا اثرش را می‌بخشد، اما سببش منم خدا از آن راضی نیست. رضائیان در پاسخ به این سؤل که «چقدر رفتار مسئولان و سیاستگذاری‌های آنها در دین‌گریزی مردم مؤثر است» عنوان کرد: خیلی مؤثر است و در تأثیر آن شکی نیست، اگر منظور این است که اگر تأثیر دارد نسبت دین و سیاست چه می‌شود، باید گفت دنیا دنیای عکس‌العمل به رفتار من است، من اگر ظلمی بکنم باید خودم پاسخگو باشم اگر جایی گفتم او، دقیقاً مشکلی که ما داریم می‌گویند به اختیار تو چه ربطی داشت، من در تأثیرش شکی ندارم، اما اگر خودم را این طور توجیه کنم که اگر کسی دزدی کرد پس من هم می‌توانم اشتباه است.

این استاد دانشگاه در پاسخ به این سوال که «کجای دین گفته که حاکمیت باید دینی باشد» تصریح کرد: ۸۰ میلیون می‌خواهند به بهترین برسند اما زندگی‌شان به هم گره خورده، این افراد مدیر و برنامه نمی‌خواهند، لذا حکومت و امر سیاست لازم است، سیاست به طور خلاصه تدبیر کلان اجتماع است برای رسیدن به اهداف کمالی، ما برای اینکه با یکدیگر زندگی کنیم شناخت‌های مان با هم متفاوت است هر کدام از ما یک جور فکر می‌کنیم اگر این طور باشد که جامعه از هم می‌پاشد برای همین گفتند برای اینکه تزاحم اجتماعی از بین رفته و جامعه به سمت کمال خودش رود، باید یک قانونی باشد که این قانون اختلاف نظرها را یکپارچه کند تا جامعه به رشد خودش برسد، وقتی این قانون مشخص شد خیلی‌ها قانون را می‌دانند اما عمل نمی‌کنند، لذا سیاستمداران می‌گویند اینجا نیاز به اراده برتر است، قدرت برتری که به قانون ضمانت اجرا دهد.

وی ادامه داد: حالا قانونی که ضمانت می‌دهد تا این جمع را به بهترین برساند چه قانونی است، اگر ما در امور فردی نیاز به خدا داریم، امور اجتماعی که از امور فردی مهم‌تر و پیچیده‌تر است، لذا این حکم عقل است که اگر دین دارید دین حتماً با سیاست است، در اینجا قانونی که بهترین است قانون الهی است، بهترین قانون را داشته باشید حالا اگر عمل نشود باید بگوئیم قانون بد است یا مجری مشکل دارد، ما می‌دانیم توجیه هم نمی‌کنیم چه میزان ما لطمه خوردیم از محاصره بیرونی چه میزان لطمه خوردیم از بی‌تدبیری درونی. پس تا اینجا دین و سیاست به هم گره خورد، حالا سوال اینجاست که چه کسی مجری باشد، کسی می‌تواند قانون را اجرا کند که آن را نمی‌شناسد یا قبول ندارد؟ خیر، پس تنها کسی که می‌شناسد قانون‌شناس و قانون‌شناس در نگاه ما معصوم است، اوست که بهترین راهبر است، ولایت یعنی سرپرستی اجتماعی برای رساندن جامعه به کمال، در واقع نه اینکه چون تنها مردم خواستند امیرالمؤمنین (ع) حکومت را دست گرفت، نه، چون حضرت خودشان فرمودند که عهدی خدا از ما گرفت که قانون مرا اجرا کنید.

عضو مجمع عالی حکمت اسلامی همچنین تصریح کرد: در آیه ابلاغ رسالت اینکه خدای متعال در سال آخر بعثت می‌فرماید رسول این را بگو که اگر نگفتی مثل این است که هیچ چیز نگفتی، به خاطر این است که این امر سرپرستی اجتماعی، ضمانت اجرای همه آن قواعد الهی است. حالا اگر معصوم نیست چه؟ اگر ما به ۱۰۰ دسترسی نداشتیم سعی کنیم به شخصی دسترسی پیدا کنیم که نزدیک به ۱۰۰ است یعنی کسی که متخصص دین است اما این به این معنی نیست که حکومتی که می‌گوئیم حکومت صنفی است و روحانیت باید حاکم باشد نه، تخصصی است یعنی صنفی که اسلام‌شناس است، اسلام‌شناس الان نمادش در لباس روحانیت است، اما مهم تخصص اوست، مسئله دیگر تقواست، یعنی عمل به قانون، مگر می‌شود کسی بگوید من قانون را قبول دارم اما خودش خلاف آن عمل کند، لذا گفتند کسی باید حاکم باشد که فقیه، عادل و با تقوا باشد.

این استاد حوزه در پایان در خصوص بدبینی نسبت عملکرد مسئولان نیز تصریح کرد: حضرت آقا و حضرت امام (ره) فرمودند که ما تا آن روشی که در حکومت‌داری می‌خواهیم خیلی فاصله داریم، لذا فرمودند ما هنوز دولت اسلامی نداریم، تمدن اسلامی که بماند. در اینجا این را هم بگویم مصداق معصوم از بزرگان اهل سنت داریم که اگر چهار سال و نه ماه حکومت امیرالمؤمنین نبود ما اصلاً نمی‌فهمیدیم که سیاست دینی یعنی چه، اما در همان دوره هم ما می‌بینیم کلی کارگزار فاسد وجود دارد، یعنی همان موقع هم که قانون الهی است، معصوم حاضر است، بیش از ۳۰ درصد کارگزاران فاسد بودند، برخی می‌گویند اگر دین با سیاست گرده بخورد مشکل می‌شود پس آن را بگذاریم کنار، در حالی که اگر به سیره اهل بیت (ع) نگاه کنیم خودشان این کار را نکردند، من اگر نسخه برگزیده داشتم می‌گویم خوب عملش کنم یا اینکه چون چهار تا مشکل داشت کنار می‌گذارم، عقل حکم می‌کند که آن قدر که می‌توانی به این نسخه عمل کن.

منبع خبر: خبرگزاری مهر

اخبار مرتبط: بررسی نسبت دین با مردم و حکومت در «بدون توقف»