بازرگان خوب، بازرگان مرده است!

چکیده :روش زمامداری حاکمان این شهر شباهتی به رسم پدربزرگم ندارد. نه اجازه مراسم در خوری در ستایش از مرام او می‌دهند نه نام رهبرش مصدق را تحمل می‌کنند. نه به پیروانش اجازه سخن می‌دهند و نه به آثارش اجازه چاپ. در چنین روزگاری نام خیابان به چه کار...


امیرعلی بنی‌اسدی

من از نوشتن در مورد پدربزرگم پرهیز دارم. بیشتر از این جهت گاهی در بیان نسبت‌های خانوادگی سطحی از فخرفروشی هست که به دلم نمی‌نشیند.

با این همه، دلم می‌خواهد چند خطی در مورد نامگذاری خیابانی به نام او بنویسم. از لحظه خواندن خبر به این می‌اندیشم که آیا امید ارزش آن را دارد که خودمان را به حماقت بزنیم؟ به نظرم شرف اقتضا می‌کند که نه.

همین هم است که هر چقدر هم دلم بخواهد چند خطی به شادی و قدرشناسی از این نامگذاری بنویسم، شرافت راه نمی‌دهد.

روش زمامداری حاکمان این شهر شباهتی به رسم پدربزرگم ندارد. نه اجازه مراسم در خوری در ستایش از مرام او می‌دهند نه نام رهبرش مصدق را تحمل می‌کنند. نه به پیروانش اجازه سخن می‌دهند و نه به آثارش اجازه چاپ. در چنین روزگاری نام خیابان به چه کار می‌آید؟

تئودور روزولت گفته بود سرخپوست خوب سرخپوست مرده است. گویا، بازرگان خوب هم، بازرگان مرده است؛ بازرگانی میخ شده به دیوار.

برای من اما تقدیر از بازرگان تقدیر از مشی و روش اوست. پس شادی و سپاس من می‌ماند برای آن روز. روزی که رسم او، و نه فقط اسمش، بر صدر بنشیند.

منبع خبر: کلمه

اخبار مرتبط: بازرگان خوب، بازرگان مرده است!