لذتِ پیکار (۱)

چکیده :در آموختن از قانون‌مندی خود طبیعت؛ از همان‌جا که خطر برمی‌خیزد. نظام دفاعی بدن انسان در نبرد با انواع آلودگی‌ها و جرثومه‌ها، زهرها و انگل‌ها (میکرب‌ها، ویروس‌ها، باکتری‌ها، قارچ‌ها، و..)، مقاوم و نیرومند می‌شود. پس در منطق جدالی طبیعت، چالش شرط لازم قدرت در نبرد برای ادامه...


احسان شریعتی

» خدای والا را فرشته‌ای است که هر روز بانگ برمی‌آورد:
بزایید برای‌ مردن، گردآورید برای نابود‌شدن، و بسازید برای ویران‌گشتن! «
امام علی (۲)

«عُسرت» یا سختی و دشواری شرایط ناشی از بحران‌های تودرتوی جاری، از بیماری همه‌گیر کورونا و دیگر آفات «طبیعی» گرفته تا گسترش تورم و گرانی و تنگدستی و فقروفاقهٔ فزاینده‌ی اقتصادی (و تبعات اجتماعی و اخلاقی آن)، نه تنها می‌تواند در ما به نوعی افسردگی روانی بیانجامد، که سرانجام، در کُنه ذهن و عمقِ ضمیرمان نوعی فرهنگِ پایدارِ غم و ماتم و یأس و حرمان (و سایر ارزش‌های منفی) را بکارد و بپرورد. هم از این‌رو، داشتن یک بینش سالم و سرزنده و مبارزه‌جو، و روحیه و رویکردی شاد و پُر نشاط، بویژه در شرایط کنونی، ضروری‌ترین دارو و مؤثرترین شیوه‌ی درمانِ دردهای چندگانهٔ ما و مردم ماست. برخی از مسئولین (از جمله در «صداوسیما») نیز با اعتراف با این آفت عمومی روانی راه‌حل را در تبلیغ فرهنگ هذل و بذله‌گویی و خندوانه‌گی یافته‌اند!
پایه‌ی واقعی این بینش (در مقام بنیان یک روش و منش)، اما در معنای درست و ضروری کلمه، در کجاست؟

در آموختن از قانون‌مندی خود طبیعت؛ از همان‌جا که خطر برمی‌خیزد. نظام دفاعی بدن انسان در نبرد با انواع آلودگی‌ها و جرثومه‌ها، زهرها و انگل‌ها (میکرب‌ها، ویروس‌ها، باکتری‌ها، قارچ‌ها، و..)، مقاوم و نیرومند می‌شود. پس در منطق جدالی طبیعت، چالش شرط لازم قدرت در نبرد برای ادامه بقاست. و در صورت سترون‌سازی(استریلیزاسیون) مطلق و غیاب کامل این ذرات موذی نظام دفاعی بدن نیز دچار انفعال و آسیب‌پذیری می‌گردد.

نه فرهنگ باستانی و اساطیری ایران (و از جمله آئین زرتشت یا مَزدَیَسنا) و نه فرهنگ دینی اسلام (و از جمله مذهب تشیع آغازین) کیشِ اندوه و ماتم و نومیدی (و ارزش‌های منفی مترادف) نیستند. زیرا هر دو فرهنگ زندگی و شادی و تلاش (و ارزش‌های معادل آن) بوده‌اند. پس خاستگاه و آبشخور این مشرب و مسلک در کجاست؟ در درکی کژ و روایتی نادرست از «غم‌زدگی» در ادبیات تصوف مسلط شده پس از ایلغار مغول؟ (تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق، هر دم آید «غمی» از نو به مبارک بادم!) حال آن‌که معنای این غم حُزن و اندوه نیست (کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد؟) معنای این غم «بلاکشی» رندان عاشق در راه دوست است. پس منشأ فرهنگ حُزن و حرمان آیا در تشیع صفوی و شاید قدری متأثر از نوعی فرهنگ مصائب‌محور مسیحی نبوده است؟ یافتن پاسخ چنین پرسش‌های کلانی در این مجمل نمی‌گنجد. آن‌چه اما امروز برای فردای ما حیاتی است، نشان دادن سیمای دیگری از فرهنگ ملی و مذهبی ماست با بازگشت (و نه برگشت) به سرچشمه‌ها برای لایروبی مسیل‌های متصلب و زنگارزدایی آیینه‌ی فرهنگ و اخلاق (منش و خُلق‌وخو).

در آستانه‌ی محرم امسال (که بویژه با اوج‌گیری موج دوم همه‌گیرتر کورونا هم مواجه و مصادف شده است)، درک ما از معنای سوگواری و سبک عزاداری می‌بایست متحول شود: به همان شکل و شیوه که می‌کوشیم بدون تجمع (بویژه در مکان‌های بسته) این آئین را برگزار کنیم، در مضمون و درون‌مایه و محتوا نیز می‌بایست از حرکت فرزند امام علی درس ایستادگی و استقامت، سلامت (جسم و جان)، سرافرازی، و دوستداری زیبایی و استمرار زندگی شایسته و در شأن انسانی و پرهیز از خشونت تا به حد و در مرز ممکن و موجه بیآموزیم، و در یک کلام، مهار مرگ و به خدمت زندگی گرفتن و تبدیل آن به فرهنگ لذتِ از زیبایی پیکار برای بقای زندگی!

————————————
(۱) «فطرت اضداد خیز لذت پیکار داد»، اقبال لاهوری، پیام مشرق.
(۲) نهج، حکم، ۱۲۲، ترجمه: س.م.م.جعفری، تهران: مؤسسه ذکر، چ ۶، ۱۳۹۴، ص ۵۱۴ (وَقَالَ(ع): إِنَّ لِلَّهِ مَلَکاً یُنَادِی فِی کُلِّ یَوْمٍ لِدُوا لِلْمَوْتِ وَ اجْمَعُوا لِلْفَنَاءِ وَ ابْنُوا لِلْخَرَابِ.

منبع خبر: کلمه

اخبار مرتبط: لذتِ پیکار (۱)