کنکور یا شکنجه؟

چکیده :یاللعجب! همین که چشمم به سؤالات افتاد سرم گیج رفت! مشتی اطلاعات حاشیه‌ای و غیرکاربردی و بی‌اهمیت را در کلافی غامض و مبهم و بی سر و ته و سرگیجه‌آوری در قالب گزینه‌های چهارگانه چنان در هم پیچانده بودند که فقط با رمل و اسطرلاب می‌شد در بارۀ درستی یا نادرستی‌شان نظر...


احمد زیدآبادی

پسر کوچک من پرهام امسال کنکوری است. چند روز پیش، بعد از شرکت در یک کنکور آزمایشی اینترنتی، سؤالات درس‌های عمومی را پیش من آورد تا در مورد غلط یا درستی گزینه‌هایش توضیح دهم.

یاللعجب! همین که چشمم به سؤالات افتاد سرم گیج رفت! مشتی اطلاعات حاشیه‌ای و غیرکاربردی و بی‌اهمیت را در کلافی غامض و مبهم و بی سر و ته و سرگیجه‌آوری در قالب گزینه‌های چهارگانه چنان در هم پیچانده بودند که فقط با رمل و اسطرلاب می‌شد در بارۀ درستی یا نادرستی‌شان نظر داد!

این نوع سؤالات نه فقط حاوی هیچ نوع دانش مفید و کارآمدی نیست، بلکه دانش‌آموز را هم کلاً از هر نوع علم و دانش و آگاهی واقعی بیزار می‌کند!

گفته می‌شود پشت این معرکه “مافیای کنکور” پنهان شده است. من در این باره چیزی نمی‌دانم و قضاوتی هم نمی‌کنم، به همین دلیل روی سخن‌ام با برگزارکنندگان کنکور در وزارت علوم است! آنها به چه حقی به جای طرح پرسش‌های روشن و منطقی و مفید، بچه های بیگناه مردم را به آموختن چنین لاطائلاتی وادار می‌کنند؟ به واقع آموختن این ریزه‌کاری‌های بی‌ثمر، مگر غیر از شکنجه و بردگی فکری دانش‌آموزان بینوا نام دیگری هم دارد؟

اصولاً بر چه اساسی، یک دانش‌آموز برای موفقیت در کنکور باید ذهن خود را مشغول این مارپیچ‌های آزاردهنده و بی‌حاصل کند؟

سال ۶۲ که من کنکور دادم، پرسش‌ها عموماً واضح، عقلایی و حاوی اطلاعات مفید بود. در این مدت چه اتفاقی افتاده است که سؤالات کنکور تا این حد بی‌معنی و مبهم و پیچیده و مزخرف شده است؟

من نمی‌دانم در آزار و اذیت دانش آموزان چه لذتی نهفته است که این روند مخرب ظاهراً سال به سال هم تشدید می‌شود!

منبع خبر: کلمه

اخبار مرتبط: کنکور یا شکنجه؟