وقتی از هر کسی باید انتظار هر چیزی داشت...
نگاهی به اخبار شوم اختلاس و رشوهگیری و دزدی توسط مدعیانِ تشرّع در این سالها – و موارد اخیر آن یعنی ماجرای طبری و منصوری - مؤید این مدعاست. میتوان از منظر خُرد و فردی به این مسأله نگریست و آنرا با ناپرهیزگاری، سُستی ایمان به مبدأ و معاد، ظاهرگرایی، ریاکاری، نفاق، طمعورزی، کمرنگ شدن معنویت در زندگی فرد و ... پیوند زد و فهمید.
علاوه بر اینها - که میتوانند درست هم باشند - جامعهشناسان هم تبیینهایی برای این مسأله دارند. مثلاً، «رابرت مرتن» Robert Merton (2003 – 1910) بر این باور است که در جوامع آنومیک رفتار اجتماعی پیشبینیپذیر نیست.
آنومی چیست؟
این جامعهشناس آمریکایی - با تجدید نظر در تئوری «دورکیم» - «آنومی» را پیامد فقدان شیوهها/ابزار نهادی (پرقدمت و مورد تأیید جامعه) برای دستیابی به اهداف مشروع فرهنگی میداند.
تأکید بیشتر بر «اهداف» بهجای «ابزار»، به سقوط ساختار نظمبخش میانجامد (برای نمونه، اگر جامعه افراد را وادار به کسب ثروت کند، در حالی که ابزار مناسب این هدف را برای آنان تأمین نکرده باشد، در این شرایط آدمها هنجارشکن میشوند و صرفاً ترس از مجازات آنان را مهار میکند). ممکن است اهداف به میزانی مهم شوند که اگر شیوههای نهادیشده – شیوههای که مقبول جامعه بوده و هست – ناکارآمد باشد، شیوههای نامشروع به خدمت گرفته میشود.
واکنشهای پنجگانه به آنومی
مرتن پیوستاری از پنج واکنش به آنومی را معرفی میکند که از «همنوایی» conformity آغاز و به «نوآوری اجتماعی» innovation، «مناسکگرایی» ritualism، «کنارهگیری» retreatism و سرانجام «شورش» rebellion ختم میشود. بزهکاری، جرم و خودکشی واکنشهای رایج در شرایط آنومیک هستند.
او استدلال میکند که در هر یک از این پنج شیوۀ تطبیق با آنومی، نکتۀ اصلی «رد» یا «پذیرش» اهداف فرهنگی و شیوۀ نهادیشده است.
همنوایی
رایجترین شیوۀ تطبیق، همنوایی است. همنوایان اهداف فرهنگی یا کسب ثروت را میپذیرند و تلاش میکنند آنها را با ابزار مشروع کسب کنند. بیشتر دانشجویان دانشگاهها از جمله همنوایان هستند که سخت تلاش میکنند تا با تحصیل، کار بهتری بیابند و موفق شوند (همنوایی از نظر مرتن تنها شیوۀ تطبیق است که انحراف محسوب نمیشود).
نوآوری
نوآوری شیوۀ تطبیق کسانی است که اهداف فرهنگی و موفقیت یا کسب ثروت را پذیرفتهاند، اما برای دستیابی به آنها از روشهای نامشروع بهره میبرند. هر جرمی برای کسب منفعت مثالی است برای نوآوری؛ دزدها، قاچاقچیها، اختلاسگران، تنفروشهای گرانقیمت در این طبقه از دستهبندیِ مرتن قرار میگیرند.
مناسکگرایی
مناسکگرایی شیوۀ تطبیقی افرادی است که اهداف فرهنگی یا کسب ثروت را رد میکنند، اما همچنان بر استفاده از ابزارهای نهادیشده اصرار دارند.
کنارهگیری
این شیوۀ تطبیق افرادی است که هم اهداف فرهنگی یا کسب ثروت را رد میکنند و هم ابزار مشروع دستیابی به آنها را. از نظر مرتن این افراد «در جامعه هستند، اما بخشی از آن نه. از منظر جامعهشناختی، آنان را باید بیگانه/ناسازگار دانست». افراد بیخانمان و معتادان متجاهر نمونههای این طبقه هستند.
شورش
شورش، انحرافی سیاسی است و شیوۀ کسانی که به دنبال تغییر سیستم و ایجاد نظم مطلوب خود هستند. شورشیها اهداف فرهنگی یا کسب ثروت را رد میکنند و اهداف دیگری را جایگزین آنها میسازند؛ آنان ممکن است از ابزارهای مشروع یا نامشروعی برای دستیابی به این اهداف استفاده کنند. مشخصترین مثال این دسته، تروریستها هستند.
کوتاه سخن آنکه، بر اساس یافتههای مرتن، در جوامعی که بر موفقیت مالی و انباشت ثروت تأکید فراوانی میشود، اما دربارۀ شیوه و قواعد دستیابی به این اهداف کمتر سخنی در میان است، میزان جرم بالاست. این جوامع سوژۀ وضعیت بیهنجاری هستند؛ چراکه در آنها روشهای دستیابی به هدف دستخوش بینظمی است.
پ.ن. :
-این متن ترجمه و خلاصهای از چند مطلب دربارۀ «رابرت مرتن» است.
-ایدۀ رابرت مرتن دربارۀ آنومی، به ویژه رفتار ناهمنوایانۀ «نوآوری» در بسیاری از فیلمهای سینمایی با موضوع قاچاق مواد مخدّر، سرقت، آدمربایی و ... . نمونههای فراوانی وجود دارد، مثل فیلم Blow یا کوکائین (زندگی جورج جانگ)، یا فیلم Set It Off یا «منفجرش کن». فیلم سینمایی ترک لاسوگاس Leaving Las Vegas شاید نمونۀ شیوۀ تطبیق ناهمنوایانۀ «کنارهگیری» باشد. فیلم قتل در میسیسیپی Murder in Mississippi رفتار تطبیقی ناهمنوایانۀ «شورش» را نشان میدهد. سایر شیوههای تطبیق ناهمنوایانۀ مرتن کمتر در فیلمها به تصویر کشیده شده است.
منبع خبر: خبر آنلاین
اخبار مرتبط: وقتی از هر کسی باید انتظار هر چیزی داشت...
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران