شعار همیشگی جنبش سبز: «دروغ ممنوع!»

چکیده :وقتی بنا باشد که «به هر قیمتی» وجهه و چهره‌ی مهندس موسوی تخریب شود، فقدان شواهد و قرائن نیز نمی‌تواند اتهام‌زنندگان را متوقف کند. تاسف‌آور اینکه کارمند کم‌حافظه‌ی عفو بین‌الملل فراموش کرده است که خود او نیز در میزگرد رادیو فردا در تاریخ ۳۰ مرداد ۹۹ اذعان کرده که عبارت «در مورد اعدام‌ها»، صداگذاریِ (voice over) «اضافه‌شده» توسط تلویزیون ORF...


کلمه – سید احمد نیک‌جو

این اصلی مسلم است که یک نهاد حقوق بشری، باید بی‌طرفی را در نسبت با همه‌ی جریان‌های سیاسی به دقت و با وسواس رعایت کند و تنها و تنها بر اسناد متقن تکیه کرده و پای ادعاها را از گلیم فکت‌ها و شواهد درازتر نکند. اینکه، در کمال تاسف، بخش ایران عفو بین‌الملل همچون بازوی رسانه‌ای-تبلیغاتی جریان‌های سیاسی خاصی عمل کند و در این راه، ضوابط و استانداردهای لازم برای دفاع بی‌طرفانه از حقوق بشر را زیر پا بگذارد، تنها می‌تواند از خامی و ناپختگی گردانندگان آن نشات بگیرد. این روزها نیز خواهد گذشت اما اعتبار مخدوش‌شده را نمی‌توان به‌آسانی ترمیم کرد.

در سی‌ودومین سالگرد اعدام‌های ۶۷، بخش ایران عفو بین‌الملل مدعیاتی را مطرح کرده و یکی از کارمندان آن، با حضور در رسانه‌های گوناگون، در پی آن برآمده که نشان دهد مهندس موسوی در مورد بی‌خبری از اعدام‌های ۶۷ دروغ گفته و در پنهان‌کردن این جنایت نقش‌آفرینی کرده است. در ادامه برخی جنبه‌های این تلاش رسانه‌ای-سیاسی را توضیح خواهم داد.

۱- در ابتدا باید محل اصلی مناقشه را روشن کرد: اولاً بحث معطوف به اعدام‌های سال ۶۷ است، نه همه‌ی اعدام‌های دهه‌ی ۶۰٫ ثانیاً مهندس موسوی مدعی است که از شکل‌گیری جریانِ منتهی به اعدام‌های ۶۷ بی‌خبر بوده و مدتی پس از شروع اعدام‌ها از آن مطلع شده است.

۲- نامه‌ی عفو بین‌الملل به مقامات ایرانی در تاریخ ۲۵ مرداد ۶۷ صادر شده است (که در مورد نحوه‌ی ارسال آن به مقامات ایرانی و میزان اطمینان از وصول آن، نکته‌ای هست که در ادامه بدان اشاره خواهد شد). گفتگوی مرحوم آیت‌الله منتظری با هیات مرگ در ۲۴ مرداد ۶۷ (یعنی یک روز پیش از صدور نامه‌ی عفو بین‌الملل) انجام شد و در میانه‌ی آن گفتگو، یکی از اعضای آن هیات از آیت‌الله منتظری اجازه می‌خواهد تا ۲۰۰ زندانی دیگری که از بقیه جدا کرده‌اند را نیز اعدام کنند (که با مخالفت شدید ایشان مواجه می‌شود) و این نشان می‌دهد که تا آن زمان، متاسفانه بخش قابل‌توجهی از اعدام‌ها به سرانجام رسیده بود.

۳- خانم رها بحرینی در ۲۹ مرداد ۹۹ از «کشف تکان‌دهنده»ای سخن می‌گوید[۱] که می‌تواند دال بر این باشد که به سند «جدید»ی دست یافته، اما این سند جدید نیست و حداقل از دو سال قبل در دسترس بوده است.

۴- مستند اصلی گزارش عفو بین‌الملل برای اثبات اینکه «شخص» مهندس موسوی از ابتدا در جریان اعدام‌های سال ۶۷ بوده است، مصاحبه‌ی او با تلویزیون ORF اتریش است. اما در فایل ویدئویی کوتاهی که از این مصاحبه منتشر شده، صدای خبرنگار موجود نیست و آنچه که در صداگذاری و زیرنویس این مصاحبه، و به‌عنوان سوال خبرنگار منتشر شده، در درون کروشه آمده و یک عبارت کلی است: «در مورد اعدام‌ها». هیچ قرینه‌ای در دست نیست که بتواند نشان دهد که اصل سوال خبرنگار در مورد اعدام‌ها بوده باشد، چه رسد به اعدام‌های «۶۷». فقط و فقط وقتی می‌توان مهندس موسوی را متهم کرد که فیلم کامل این مصاحبه منتشر شود، و تا پیش از این، اتهام به ایشان مطلقاً بی‌سند است.

اما وقتی بنا باشد که «به هر قیمتی» وجهه و چهره‌ی مهندس موسوی تخریب شود، فقدان شواهد و قرائن نیز نمی‌تواند اتهام‌زنندگان را متوقف کند. تاسف‌آور اینکه کارمند کم‌حافظه‌ی عفو بین‌الملل فراموش کرده است که خود او نیز در میزگرد رادیو فردا در تاریخ ۳۰ مرداد ۹۹ اذعان کرده[۲] که عبارت «در مورد اعدام‌ها»، صداگذاریِ (voice over) «اضافه‌شده» توسط تلویزیون ORF است (حدود دقیقه‌ی ۱۶:۳۰ از میزگرد)، و در نتیجه قاعدتاً ایشان دلیلی در دست ندارد که بتواند مسجل سازد که سوال خبرنگار در مورد اعدام‌ها بوده است، ولی با این حال دست از اصرار بر اینکه سوال خبرنگار در مورد اعدام‌های «۶۷» بوده برنمی‌دارد!

۵- خانم آن هریسون «نایب رئیس سابق بخش خاورمیانه و شمال آفریقای سازمان عفو بین‌الملل و وکیل ارشد و هماهنگ کننده‌ی تیم وکلای عفو بین‌الملل» طی ایمیلی که محتوای آن در سایت کلمه منتشر شده[۳] می‌گوید:

«موافقم که بر خلاف آنچه [در گزارش عفو بین‌الملل] گفته شده، در این ویدیو روشن نیست که میرحسین موسوی اعدام‌ها را انکار کرده باشد».

اما خانم بحرینی، با فرار به جلو، در مصاحبه با بی‌بی‌سی[۴] ادعای عجیب‌تری را مطرح کرده و (در حدود دقیقه‌ی ۷:۱۹ از این مصاحبه) می‌گوید: «خانم آن هریسون وکیل نیستند، مشاور حقوقی هم نیستند و … در بخش رایزنی عفو بین‌الملل فعالیت می‌کنند» تا بلکه بدین طریق، تلویحاً جایگاه او در عفو بین‌الملل را حاشیه‌ای و نامرتبط جلوه داده و اعتبار گفته‌ی او را زیر سوال ببرد. نگاهی به صفحه‌ی خانم هریسون در سایت لینکدین[۵] مشخص می‌سازد که او از سال ۲۰۰۵ تاکنون عضو عفو بین‌الملل بوده و تا سطوح مدیریتی بالاتر نیز ارتقاء یافته است. همچنان که در برخی گزارش‌های عفو بین‌الملل، نظیر انتهای این[۶] گزارش، از او با عنوان «وکیل ارشد» نام برده شده است.

در ادامه‌ی مصاحبه با بی‌بی‌سی، حداکثر اتهامی که خانم بحرینی متوجه سایت کلمه و زیتون می‌کند این است که اطلاعاتی که خانم هریسون در یک ایمیل شخصی ذکر کرده را منتشر کرده‌اند (!) و این جز تنگی قافیه بر او، از چیز دیگری نمی‌تواند حکایت کند.

۶- در فقدان شواهدی که اثبات کند که موسوی از شکل‌گیری و آغاز اعدام‌ها مطلع بوده، اتهام‌زنندگان به سوالات عوامانه‌ای روی می‌آورند نظیر اینکه «مگر ممکن است که نخست وزیر بی‌اطلاع بوده باشد؟». به‌گمانم در اینجا اشاره به اظهارات منصفانه‌ی خانم الهه هیکس بتواند برای خواننده‌ی منصف روشن‌گر باشد:

«استناد خانم رها بحرینی به نامه سازمان عفو بین‌الملل و دلیل آگاهی مقامات ج.ا ]جمهوری اسلامی[ اشتباه محض هست. این نامه را همسر من نیل هیکس محقق ایران در سازمان ]عفو بین‌الملل[ به همراه اولین گزارش اعدامهای ۶۷ نوشته، او می‌گوید هیچکس در سازمان در آن زمان حتی مطمئن نبوده که نامه را مقامات ج.ا‌ ]جمهوری اسلامی[ دریافت کرده باشند».[۷]

«خانم رها بحرینی  اعتبار و بی‌طرفی سازمان عفو بین‌الملل ]را[ زیر سوال برده‌اند. و متاسفانه مدت‌هاست بصورت یک اکتیویست سیاسی و با لحن یک حکومت برانداز مشغول فعالیت هستند».[۸]

«خانم ان هریسون‌، بعد از نیل هیکس مسئول تیم ایران در عفو بین الملل بوده‌اند. تهیه نامه وارسال آن توسط نیل هیکس در آن زمان صورت گرفته و او می‌گوید در آن سالها حتی ماشین فکس هم‌نبوده، و ارسال نامه فقط با پست عادی صورت گرفته. معلوم نیست هدف خانم رها بحرینی با طرح افشاگری نامه چیست؟».[۹]

فکر نمی‌کنم در اینجا به توضیحات بیشتری نیاز باشد.

۷- به تفاوت میان دو مساله باید به‌دقت توجه کرد:

الف) آیا ادعای مهندس موسوی مبنی بر بی‌اطلاعی از شکل‌گیری و آغاز اعدام‌های ۶۷ درست است؟

ب) آیا تحلیل مهندس موسوی از فرایند منتهی به اعدام‌های ۶۷ دقیق و جامع است؟

تاکنون «هیچ» شاهدی وجود ندارد که به‌طور متقن و موجه اثبات کند که سخن مهندس موسوی در مورد اول خلاف واقع بوده است، اما در مورد دوم، می‌توان با او اختلاف نظر داشت، چنان‌که نگارنده نیز نقدهایی به صحبت‌های سال ۸۹ ایشان دارد. برای این مرد شریف آرزوی سلامت و طول عمر و خلاصی از حصر غیرقانونی را دارم تا در فرصتی بتوان همه‌ی نقدها و مسئولیت‌خواهی‌ها را با او در میان گذاشت. همراهان و حامیان جنبش سبز (چنان‌که از موضع‌گیری‌های اخیرشان در مورد این موضوع نیز برمی‌آید) بر سر حقیقت و عدالت تعارف و مسامحه‌ای ندارند. نقطه‌ی درخشان و اصل بنیادین برای ما همانی است که مهندس موسوی نیز در ابتدای صحبت‌اش درسال ۸۹ بدان اشاره کرد:

«اگر کار بدی افتاده، جنایتی شده و خلافی صورت گرفته در هر شرایطی محکوم است. این رو ما یک اصل قرار بدیم واسه همینم هم ازش نمی‌گذریم. اگر جز این نباشیم ما هویت انسانی و اسلامی خود را گم کرده‌ایم».

۸- در وضعیتی که شواهد قابل‌اعتنایی وجود ندارد که نشان دهد که مهندس موسوی در خصوص بی‌اطلاعی از شکل‌گیری و آغاز اعدام‌های ۶۷ سخنی خلاف واقع گفته است، هجوم به او که سال‌‌های طولانی است که به‌سبب دفاع از حقوق ملت و ایستادگی در برابر استبدادگران متقلب و کودتاگری که دست‌شان به خون ملت آلوده است، در حصر غیرقانونی است، عملی به‌غایت ناجوانمردانه، غیراخلاقی و غیرانسانی است. هنوز از یاد نبرده‌ایم که حسین طائب در سال ۸۸ این روزها را پیش‌بینی کرده بود و شادمانه، از «نقطه‌ی ضعف» موسوی سخن گفته بود. از نهادی چون عفو بین‌الملل انتظار نمی‌رود که این‌چنین بازیچه‌ی مطامع سیاست‌بازان شود و ناخواسته در مسیر تحقق خواب آشفته‌ی اطلاعات سپاه گام بردارد. دفاع از حقوق بشر ضرورتاً به پاسداری از حقیقت و رعایت انصاف و عدالت وابسته است.

۹- سوال آخر: در این هیاهوی کرکننده‌ای که تحریف‌گران به‌راه انداخته‌اند، اصلاح‌طلبان کجایند و چرا صدایی از آنها بلند نمی‌شود؟ بسیاری از اصلاح‌طلبان، به‌واسطه‌ی نزدیکی به بیت آقای خمینی یا حضور در مصادر امنیتی، هر یک به فراخور موقعیت‌شان، از کم و کیف فاجعه‌ی تابستان ۶۷ مطلع‌اند و لذا هم می‌توانند به کشف زوایای نامعلوم آن فاجعه کمک کنند، و هم شاید برخی از آنها بتوانند دست‌کم بر صدق مدعای مهندس موسوی شهادت دهند. این سکوتی که اغلب و اکثر آنها را فراگرفته، از چه روست، و نگران چه‌اند؟ از طیف لیبرال محافظه‌کار اصلاح‌طلبان هیچ انتظاری نیست (چرا که خود به‌صراحت نوشته‌اند که در پی چه چیزی هستند و چه رویایی در سر دارند)، اما از طیفِ به‌اصطلاح پیشروتر آنها چرا خبری نیست؟ آیا این رسم انصاف و جوانمردی است که پیر محصور و مظلوم را در معرکه‌ای که دروغ‌گویان برای او تدارک دیده‌اند تنها گذاشته‌اند؟

تاریخ و وجدان انسانی ما این روزها را از یاد نخواهد برد.

[۱] https://twitter.com/RahaBahreini/status/1296165285087543296
[۲] https://www.radiofarda.com/a/30793936.html
[۳] https://www.kaleme.com/1399/06/10/klm-281546/
[۴] https://twitter.com/bbcpersian/status/1300866729652953089
[۵] https://www.linkedin.com/in/ann-harrison-0a20bb19/
[۶] https://www.amnesty.org/download/Documents/IOR3020452020ENGLISH.PDF
[۷] https://twitter.com/HicksElahe/status/1300427049128128513
[۸] https://twitter.com/HicksElahe/status/1300459995855814662
[۹] https://twitter.com/HicksElahe/status/1300465921702625282

منبع خبر: کلمه

اخبار مرتبط: شعار همیشگی جنبش سبز: «دروغ ممنوع!»