بمبی که بی‌صدا می‌کشد

بمبی که بی‌صدا می‌کشد
خبرگزاری دانشجو

گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، ذوالفقار دیودل؛ فضای مجازی و بخصوص اینستاگرام عصر جدیدی از ارتباطات و روابط اجتماعی در دنیای امروزه را رقم زده است و به‌طور حیرت‌آوری اطلاعاتی وسیع و سریع در اختیار مخاطبان قرار می‌دهد.


فضایی که علاوه بر آگاه‌سازی، آموزش و اطلاع‌رسانی سریع؛ بدون داشتن سواد رسانه‌ای می‌تواند بسیار خطرناک ومخرب هم باشد. این روزها اگر گذری به فضای مجازی به خصوص اینستاگرام داشته باشیم به مواردی برخورد می‌کنیم که نه تنها هیچ‌گونه سنخیتی با فرهنگ مردم ایران ندارند بلکه فرهنگی را رواج و تبلیغ می‌کنند که بنیاد خانواده‌های ایرانی-اسلامی را به شدت مورد تهدید قرار می‌دهند.


تهدیدی که گاهی آگاهانه و گاهی ناآگاهانه اما با تقلید کورکورانه از فرهنگ غرب همانند تیغ تیزی به جان بنیاد خانواده‌های ایرانی افتاده است، خانواده‌هایی که شاید قبل از ورود به فضای مجازی هرگز فکر آن را نمی‌کردند که چنین آینده‌ای در انتظار جوانان آن‌ها باشد.


حالا سؤال اینجاست اینستاگرام چگونه و چطور بنیاد خانواده‌ها را تهدید می‌کند؟
جواب این پرسش را با دیدن فضای بی در و پیکر مجازی به خصوص اینستاگرام مي‌ توان يافت. اينستاگرامي كه با ساخت محتواهایي به نام دوربین مخفی‌ها و یا حتی طنزپردازی‌هایی که برای افزایش فالوور، روابط دختر و پسر را عادی جلوه می‌دهند؛ نوعی بیگانگی خطرناک فرهنگی به وجود آورده است.


این‌گونه محتواها به صورت تدریجی و بدون این‌که فرد و خانواده‌ها متوجه آن باشند، سبب بیگانگی و خود فراموشی و بی هویتی می‌گردند. بیگانگی که در آن نوع محتوا هایی مانند پوشش‌های زننده و دور از عرف، زندگی مرفه دور از واقعیت، تجمل گرایی، عادی جلوه دادن روابط دختر و پسر، همسرگریزی و خیانت های از این قبیل را ترویج می دهند.


ترویجی که قبل از متوجه شدن، مخاطب و خانواده ها چنان به این فضای بسیار عمیق و طویل اعتیاد پیدا می کنند که دچار چند هویتی واز خود بیگانگی می شوند که راه برگشت آن خیلی سخت وگاهی غیر ممکن است.


یکی دیگر از معضلاتی که دنیای اینستاگرام دارد، دزدی بزرگی است که این نرم افزار از مردم و به خصوص جوان‌ها می‌کند. دزدی‌ای که شاید عیان نباشد اما با تخدیر و توهمی که در مخاطب ایجاد می‌کند، وقت گران‌بهای او را به تاراج می‌برد و دوره شکوهمند جوانیِ فرزندان ایران را در قتلگاه خود به مسلخ می‌برد. ساعت ها وقت گذرانی در این فضای بی در و پیکر، اراده و همت تولید اندیشه و فکر و قامت بستن به عمل و کوشش برای کسب روزی حلال را می‌کشد و بر پیکر بی‌جان جوان ایرانی، این نامسلمان فاتحه‌ای هم نمی‌خواند.


حب به قرائت‌های کوتاه و فیلم‌های 15 ثانیه‌ای، مُشتی ذائقه سطحی و نگران را ایجاد می‌کند که در مواجهه با انبوهی از داستان‌ها هنوز نتوانسته به انتها برسد. بمباران اطلاعات و حجم زیاد فیلم‌ها و تصاویر بی‌فایده، مغز انسان را تحت تأثیر قرار می‌دهد و چیزی به معنای حافظه بلند مدت را در ذهن انسان متلاشی می‌کند. حافظه‌ای که باید بحر عمیق بینش و نگرش افراد نسبت به وجود هستی و بلندای قله‌ی دانش و معرفت و بصیرت باشد. اما اینستاگرام این ظرفیت وجودی هر انسان را له می‌کند و ارزنی هم برای او باقی نمی‌گذارد.


نیاز به دیده شدن و شهوت خودنمایی را در انسان‌ها بیدار می‌کند و عطش لایک و کامنت را به جان اشرف مخلوقات می‌اندازد. انسانی که در این آتش شهوتِ عرض اندام کردن، دست به چه کارهایی که نمی‌زند، از فروش دین و ایمان و حیا و حجاب گرفته تا توهین و ضرب و جرح خود و دیگران.


مخاطبی که در مواجهه با دنیایی از تصاویر و فیلم‌های خوش آب و رنگ، خود را به دنیای غفلت و تخدیر می‌سپارد و بدون تذکر و توجه به خوشی‌های واقعی دنیا، از لذت‌های برساخته غیرواقعی دنیای مجازی خود کیفور می‌شود. از طعم واقعی و مزه غذا لذتی نمی‌برد اما از به رخ کشیدن و نشان دادن آن به دیگران، قند در دلش آب می‌شود.


در دنیایی از برساخته‌های رسانه‌ای اینستاگرامی دیگر کم کم طعم و مزه واقعی زندگی کردن را از یاد می برد و دیگر تنها برای رسیدن به تشویق‌ها و تحسین‌های مجازی به سفر می‌رود و عکس از طبیعت می‌گیرد. لذتی که از فروختن فخر این تصاویر می‌برد از خریدن هوای پاک آن محل نمی‌برد.


یکی دیگر از خطراتی که فرد را در این دنیای بی‌نظارت تهدید می‌کند، فقر سوادی است که مخاطب نمی‌فهمد ندارد؛ سوادی که درست و غلط را به او توضیح دهد و رسانه و اهداف رسانه‌ها را او بشناساند. فرد مُهر طرفداری را داغ می‌کند و چشمان خود را می‌سوزاند تا در این تقلید کورکورانه از مسابقه «بل هم أزل»ها جا نماند. آگاهی را به بهای اندک به صفحات زرد و سیاه مجازی می‌فروشد تا کمی از مواد حماقت مصرف کند و در خماری حقیقت بماند.


اینجاست که باید سازمان‌ها و نهاد‌های مربوطه به خصوص وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت ارتباطات و شورای عالی انقلاب فرهنگی با نظارت بیشتر و جدی‌تری، این فضا را رصد و کنترل کنند.

 

همچنین آموزش و پرورش و صداوسیما و رسانه‌های دلسوز اندیشه و اخلاق خانواده‌ها می‌توانند با آموزش و آگاه کردن مردم و خانواده ها و بالا بردن سواد رسانه‌ای جامعه از این خطرات پیشگیری کنند. برنامه‌سازان آینده سازمان صدا وسیما هم باید به فکر جایگزین کردن محتوای مناسب با فرهنگ ایرانی-اسلامی در رسانه‌ها باشند.


در آخر می گوییم که بایدهوشیار تر باشیم که خطر فضای مجازی و اینستاگرام خطری بالاتر از بمب اتم برای خانواده‌های ایرانی‌است.

 

ذوالفقار دیودل و سیدعلی ملانوروزی - دانشجویان کارشناسی ارشد روزنامه‌نگاری دانشگاه صداوسیما

انتشار یادداشت‌های دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروه‌ها و فعالین دانشجویی است.

منبع خبر: خبرگزاری دانشجو

اخبار مرتبط: بمبی که بی‌صدا می‌کشد