ماجرای سردار حجازی و لرزش امریکا مثل بید! نمایشنامه مالیخولیایی در نیم پرده!؛ ف. م. سخن - Gooya News

ماجرای سردار حجازی و لرزش امریکا مثل بید! نمایشنامه مالیخولیایی در نیم پرده!؛ ف. م. سخن - Gooya News
گویا

«سردار حجازی جانشین فرمانده نیروی قدس سپاه گفت: ترامپ می‌گوید «آمریکا امروز امن تر شده است»، اگر آمریکا امن تر شده چرا در پایگاه‌هاتان عین بید می‌لرزید و در پیام‌هایتان خواهش می‌کنید که لختی فرصت دهید.» «خبرگزاری تسنیم»

دایی جان ناپلئون- اسدالله ترجمه کن!
اسدالله میرزا- آقا شما که هنوز چیزی نگفتین من ترجمه کنم!
مش قاسم- بابام جان یعنی زبان ام لال، آقا دروغ میگن که چیزی گفتن؟! استغفرالله!
دایی جان- قاسم خفه شو! اسدالله به این سردار امریکایی بگو، اگه راست میگه که امریکا امن تر شده، چرا توو پایگاه هاشون عین بید می لرزن و از ما خواهش می کنن که بهشون فرصت بدیم؟!
اسدالله میرزا- مومنت آقا مومنت! مومنتو سیما! آقا! مثل بید می لرزن به انگلیسی چی میشه؟!
مش قاسم- آقای شازده دروغ چرا! تا قبر آ آ آ آ! پنداری میشه، مثل بید رقص عربی می کنن! آقا خاطرتان هست، ما در جنگ ممسنی، وقتی شما تفنگ را نشانه گرفتید و وسط پیشانی آن انگلیسیا... چی؟!... زمونه عوض شده، شدن امریکاییا؟! بابام جان حالا چه فرق می کنه انگلیسیا یا امریکاییا؟! وقتی شما وسط آن امریکاییای بی ناموس را سوراخ کردید آن بی پدر یک ساعت تمام وسط میدان جنگ، عربی می رقصید و می لرزید و به شما فحش می داد!
پوری فش فشو- عمو اسدالله! چجوری دایی جان وسط امریکاییای بی ناموس رو سوراخ کرد؟
اسدالله میرزا- حالا این وسط تو فقط کم بودی که بپری وسط، اسب عربی فش فشو! نویسنده ی نمایشنامه، یادش رفته بعد از «وسط»، کلمه ی «پیشونی» رو بنویسه نابغه! اصلا نور نبوغ، توو ناصیه ات مثل نور خورشید می درخشه!
دایی جان- قاسم خفه میشی ببینیم چی داریم میگیم یا نه؟!
قاسم (با دلخوری)- آقای شازده حرف می زنن، آقا به ما میگن خفه شو! ما دیگه اگه حرف بزنیم! (در حالی که سر ش را به علامت قهر کردن بر می گرداند با کف دست می کوبد به دهان اش)

منبع خبر: گویا

اخبار مرتبط: ماجرای سردار حجازی و لرزش امریکا مثل بید! نمایشنامه مالیخولیایی در نیم پرده!؛ ف. م. سخن - Gooya News