بررسی مورد چالشبرانگیز ربیعخواه-پرسپولیس/ یادداشت: مهره نامرئی تیم برانکو
بررسی مورد چالشبرانگیز ربیعخواه-پرسپولیس
یادداشت: مهره نامرئی تیم برانکوپرسپولیس با پایان فصل گذشته، وارد دوره تازهای شده و جدایی چند بازیکن کلیدی دوره برانکو، مهمترین نشانه از ورود به دوران تازه است.
به گزارش "ورزش سه"، پرسپولیس که در دوره برانکو فصل به فصل تغییرات چندان زیادی نداشت، در این تابستان تحت تاثیر جدایی بیرانوند، علیپور، مهدی ترابی و تصمیم گلمحدی به عدم حفظ ربیعخواه و محمد انصاری تغییرات زیادی در بازار نقل و انتقالات داشته و در بازیهای فشرده لیگ قهرمانان هم با ترکیبی تحول یافته، به مصاف حریفاناش رفت. در دوره برانکو اتفاقا دو پدیده ویژه همین انصاری و ربیعخواه بودند که حالا دوره حضورشان در پرسپولیس به پایان رسیده؛ اولی به عنوان بازیکن لیگ یکی، برای تست فنی به تمرین پرسپولیس در درفشیفر رفت و برانکو پس از چند جلسه تمرین، نه تنها اعلام کرد او را میخواهد بلکه خیلی سریع انصاری در دفاع چپ پرسپولیس فیکس شد و چند بازی پس حضور در این پست، در دربی سنگین و پرهیجان مقابل استقلال یکی از مهرههای خوب پرسپولیس بود؛ مسابقهای که با گل بنگستون در دقیقه 96 با تساوی 1-1 به پایان رسید. ربیعخواه هم بازیکنی بود که حتی درباره چگونگی پیوستن او به پرسپولیس، حرف و حدیث زیاد بود. پرسپولیس در تابستان 1396 آرامطبع را برای پست دفاع چپ گرفته بود و برانکو بارها گفته که قرار بود آرامطبع فصل را با حضور در ترکیب اصلی شروع کند، اما مصدومیت این بازیکن، ربیعخواه را به ترکیب اصلی رساند؛ بازیکنی که پست اصلیاش هافبک دفاعی بود اما در دفاع چپ آرام آرام رشد کرد تا اینکه مصدومیتهای دورهای کامیابینیا، او را به یک گزینه برای هافبک دفاعی هم تبدیل کرد. ربیعخواه در سه فصل بعدی حضور در پرسپولیس، بیشتر در هافبک دفاعی بازی کرد و البته در چندین بازی پرفشار و سرنوشتساز در قلب خط دفاع قرار گرفت، اما همچنان وقتی مدافعان کناری مصدوم یا محروم بودند، او را در دفاع راست و چپ هم میدیدیم.
مهره دفاعی در تیم هجومی
بازیکنی که مورد اقبال برخی رسانهها نبود، یکی از مهرههای قابل اعتماد برانکو در تمام پستهای دفاعی بود. با آمدن کالدرون، در چند بازی ابتدای فصل، ربیعخواه نیمکتنشین شد اما در ادامه بار دیگر تبدیل به مهره قابل اعتماد سرمربی در پست هافبک دفاعی شد. اینکه چرا ربیعخواه و بازیکنانی در این ژانر محبوب مربیان میشوند، چندان عجیب نیست. در اروپا هم بازیکنان زیادی را دیدهایم که در تیمهای مهم اروپا بازی میکنند و چندان مورد علاقه رسانهها و برخی هواداران نیستند اما با اعتماد فنی سرمربی، نقشی کلیدی در تیم دارند. یک نمونه ویژه فیل نویل و جان اوشی در دوران آلکس فرگوسن است؛ بازیکنانی که در دفاع راست و چپ گزینه دوم فرگوسن بودند و هر دو بارها در پست هافبک دفاعی هم برای این تیم بازی کردند؛ بازیکنانی که چندان با توپ خلاق نبودند اما نقاط قوت دیگری داشتند. همیشه در این زمینه ماکلهله را مثال میزنند اما زوج او در قلب خط میانی رئالمادرید در سالهای 2000 تا 2004 را به یاد بیاورید: فلاویو کونسیسائو. هافبک برزیلی که از لاکرونیا به رئال پیوست و در دورهای که زیدان و فیگو و بکهام و رائول در ترکیب رئال بودند، تعداد زیادی از مسابقات را در ترکیب اصلی آغاز کرد؛ بازیکنی که بیش از آنکه به خاطر کار با توپ و پاسهای کلیدی در ترکیب باشد، به خاطر پوشش فضای جلوی خط دفاع و فضاهای پشت نیروهای بسیار هجومی رئال، در ترکیب قرار میگرفت. شاید در همان دوره هم برخی هواداران رئال ترجیح میدادند هر 6 نیروی خط میانی و حمله رئال مادرید سوپراستار باشند، اما تیم موفق رئال در آن سالها، برای حفظ تعادلش به دو هافبک نامرئی خود(ماکلهله و کونسیسائو) همانقدر نیاز داشت که به زیدان و فیگو.
پروژه رسیدن به تعادل
در پرسپولیس دوره برانکو هم دلیلی اصلی تثبیت ربیعخواه، فلسفه بازی برانکو بود؛ ایده برانکو در استقاده از 2-4-4 لوزی، متمرکز بر استفاده از سه هافبک بسیار هجومی و فعال در حمله و ماهر در جدالهای یک مقابل یک، پشت سر دو فوروارد مرکزی بود. در این مختصات کلی، ضرورت دارد که تک هافبک دفاعی که پشت این 5 عنصر هجومی بازی میکند، ذهنیت تدافعیاش برای ذهنیت هجومیاش به شدت غالب باشد. در دوره برانکو، اغلب کمال یا ربیعخواه پشت 5 بازیکن هجومی بازی میکردند و ضرورت داشت که کمترین ریسک را مرتکب شوند و بسیار نزدیک به نیروهای دفاعی پشت سر خود بازی کنند. برانکو اصطلاحا هافبکی نامرئی نیاز داشت که بیشتر بدون توپ فعال باشد تا با توپ. درواقع خیلی سریع میرسیم به کلمه مورد علاقه مربیان؛ "تعادل".
تعادل در هر تیمی، شاید با ایدهای متفاوت به دست بیاید.. مثلا شما میلان، ناپولی و اورتونِ کارلو انچلوتی را به هیچ وجه نمیتوانید در قالب کلی با هم مقایسه کنید.
آنچلوتی در میلان اغلب با آرایش کاج و درواقع با هافبک در کانالهای میانی در ارایش 1-2-3-4 بازی میکرد و حالا در اورتون کلیدیترین مهرههای او در فاز حمله، دو بازیکن کناری او یعنی خامس رودریگز و ریچارلیسون هستند. آنچلوتی به عنوان یکی از منعطفترین مربیان سطح اول اروپا، با متریالی که در تیمش دارد و همینطور متناسب با شرایط محیطی(خصوصیات لیگ) تیماش را به تعادل میرساند. درستتر اینکه: سعی میکند به تعادل نزدیک کند. در پرسپولیس دوره برانکو هم اصرار این مربی به استفاده همزمان از دو مهاجم و همینطور چند هافبک هجومی، ضرورت استفاده از بازیکنی با مختصات ربیعخواه را ایجاد میکرد. شاید اگر برانکو ترجیح میداد فقط از یک مهاجم استفاده کند، شانس ربیعخواه برای حضور در ترکیب اصلی بسیارکم میشد. این مهمترین نکته در نقد حضور یا نبود یک بازیکن در ترکیب اصلی است؛ تناسب شکل بازی او با ایده مرکزی سرمربی و همینطور جنس بازی دیگر مهرههای حاضر در تیم.
کلینشیت مقابل الهلال، درخشش مقابل الاهلی
چند تا از نمایشهای خوب ربیعخواه در زمانی شکل گرفت که تیم در نقطه عطف فصل قرار داشت. ربیعخواه ستاره پرسپولیس نبود اما نمایش کمنوسان او در چند پست، دست کادرفنی را برای حل چالش فنی در مقاطع مختلف باز میکرد. مثلا بازی با الهلال در مرحله گروهی لیگ قهرمانان 2017. بازی پنجم مرحله گروهی در عمان، که اگر پرسپولیس در آن بازنده میشد، همانجا حذف میشد. جلال حسینی و محمد انصاری هر دو مصدوم بودند و برانکو میخواست از شهاب کرمی در ترکیب اصلی استفاده کند. ربیعخواه باید در قلب دفاع بازی میکرد. محمد انصاری روز بازی مشخص شد که میتواند بازی کند. ربیعخواه و انصاری در قلب دفاع قرار گرفتند و مقابل الهلال که تمام نیروهای هجومیاش را در اختیار داشت، نمایش بینقصی ارائه کردند و بازی بدون گل و بعد پیروزی در تهران مقابل الوحده، پرسپولیس را به دور دوم رساند. در همان فصل در دور دوم مقابل لخویا؛ کمال کامیابینیا با کتف مصدوم نمیتوانست در ترکیب قرار بگیرد. ربیعخواه در تهران و دوحه بازیکن مقابل نامتائی ستاره کرهای لخویا بود و پرسپولیس با دو کلین شیت صعود کرد. مرحله سوم همان بازیها: کمال اوایل بازی مقابل الاهلی اخراج شد، ربیعخواه از دفاع چپ به قلب خط میانی میرفت، پرسپولیس 3-1 برنده شد و ربیعخواه به عنوان بهترین بازیکن میدان انتخاب شد. مقابل سپاهان در هفته بیست و هفتم لیگ 98-99 ؛ شجاع خلیلزاده محروم بود و برانکو بهترین سرزن خود را مقابل کیروش استنلی که در فرم خوبش بود، نداشت. ربیعخواه کنار جلال حسینی در قلب دفاع بازی کرد. بازی صفر-صفر به پایان رسید تا پرسپولیس به قطعی کردن قهرمانی خود نزدیک شود. نمایشهای ضعیف ربیعخواه عمدتا برمیگردد به چند ماه ابتدای فصل 96-97؛ همان فصل اول حضور این بازیکن در پرسپولیس و حضورش در پست دفاع چپ به جای آرامطبع مصدوم. یک نمایش ضعیف دیگر ربیعخواه هم مقابل استقلال شفر در مسابقهای بود که استقلال با گل وریا غفوری برنده شد.
نقد بازیکن در قالب ایده مربی
گلمحمدی در این تابستان تصمیم به جذب سرلک گرفت. سرلک در بازیهای لیگ قهرمانان نمایش خوبی داشت و مشخص شد که این بازیکن میتواند منطبق بر ایدههای سرمربی پرسپولیس بازی کند؛ مربیای که علاقه دارد وینگرها بازیساز اصلی حملاتش باشند و دو هافبک مرکزی ریتم بازی را در بازیسازی تند کنند. ربیعخواه در این شرایط باید پرسپولیس را ترک کند. دوره حضور چهار ساله او در پرسپولیس، از یک سو به دلیل عملکرد او قابل نقد است و از سوی دیگر به خاطر نقدهای مختلفی که به حضورش در ترکیب تیم برانکو و کالدرون میشد. قطعا بازهم در مورد استفاده از برخی بازیکنان در ترکیب تیمهای بزرگ، نقد و چالش در کار خواهد بود، اما آنچه در نقد فوتبال از بیرون ضروری به نظر میرسد، نگاه به بازیکن و عملکردش در قالب فلسفه، ایدههای کلی و نقشه بازی سرمربی تیم است؛ همان پارامترهایی که در دل پروژه "به تعادل رساندن تیم" مهمترین فاکتورها محسوب میشود.
ارسال به تلگرام اخبار مرتبط
- ربیعخواه: قرار نبود تا ابد در پرسپولیس بمانم 2 روز پیش
- ربیع خواه: امروز همکاری ام با پرسپولیس به پایان رسید 2 روز پیش
- انتقاد باقری از شرایط انصاری و ربیع خواه 2 روز پیش
منبع خبر: ورزش ۳
اخبار مرتبط: رئیس هیات تنیس روی میز استان تهران معرفی شد
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران