هفته هنر و فرهنگ؛ زخمی بدتر از کرونا، تئاتر یا انسولین
- مسعود بهنود
- روزنامه نگار
منبع تصویر، Homan Mortazavi
توضیح تصویر،مقالهای گویا
پاییز پا به آبان نهاد. حالا در هر کنار فلات ایران، هزاررنگ زرد تا سرخ، در زمینه آبی آسمان، زمین را چو پیراهن رنگرزان میکند. فصل عاشقی و فصل غم آشنایی امسال با ویروسی همنشین شده که میکشد، و بیرحم میکشد، و مردم را پشت شیشه خانههای شهری حبس کرده است. در چنین احوالی هنر چه میکند، هنرمندان و فرهنگی مردمان که هزارانشان بیمشغله ماندهاند، چه باید کنند.
روزنامه، جز دو سه تا که با تنوع بخشیدن به صفحات داخلی خود، دست به تحولاتی زدهاند، بیشتر با دست دراز در برابر دولت گذران میکنند یا با داشتن راهی به شرکتهای دولتی. دیگر گویا امید از عنایت مردم بریدهاند. کم کم دارد صدای هنر هم بلند میشود که تئاتر واجبترست یا تنسولین. نماینده مجلس فریاد میزند: اربعین!
چنین شلم شوربایی بود که هومن مرتضوی نقاش باسابقه هم بعد از سالها سکوت، به صدا درآمد با نقش یک قلک. قلکی که همچون کوزه آبی شکسته، هیچ قصه و غصهای را در دل نگاه نمیدارد.
محمد قائد اندیشمند و مترجم در یادداشتی با عنوان "تاملات پشماگین" یک آگهی "پشم سنگ ایران" با چهرهای از حسن حبیبی معاون پیشین رییس جمهور را بهانه قرار داد و پرسید: بحث حقوق مردم و اختیارات حکومت به کنار، آیا بهرهبرداری از محاسن افراد، که قرار است معایبشان را بپوشاند، برای تبلیغ مواد صنعتی اخلاقا مجاز است؟
و این همان روزی بود که طنزنویسی، با اشاره به سخنان رییس کمیسیون امنیت ملی مجلس در لزوم برکناری و شاید اعدام رییس جمهور روحانی نوشت: آیا اعدام با محاسن یا بدون آن؟
منبع تصویر، Namava
توضیح تصویر،سازهای ناکوک
سرنوشت نامعلوم تئاتر و موسیقی
روزنامهنگاری پرسیده چرا در همه جهان تئاتر آنلاین، و فیلم آنلاین، روزنامهها، مجلات و کتاب الکترونیک هر روز بیشتر رونق مییابد اما در سرزمین ما که نمایش جانی گرفته بود و صنعت فیلمسازی رونقی داشت، همه تعطیل شدند، کک کسی را نگزید. نکند بیماری بزرگتر از کرونا، همهگیر شده.
به نوشته بابک احمدی در اعتماد: واضح به نظر میرسد که تئاتر امروز ایران توان اثرگذاریاش را از دست داده و فقدانش برای مردم جامعه تفاوت چندانی ندارد. لابد اگر این فقدان اهمیتی داشت، حداقل ۲۰ نفر از بین جمعیت چند میلیون نفری پایتخت باید به تعطیلی سالنهای تئاتر یا ورشکستگی آنها واکنش نشان میدادند؛ اتفاقی که رخ نداد.
داستان از جایی شروع شد که ناگهان، و در حالی که بیشتر از ده نمایشنامه در تهران آماده نمایش بود و با رعایت تمام محدودیتها و هزینههای اضافه، چند ده نفر کار کرده و حتی بلیتهای محدود نمایش در شبهای متعدد به فروش رفته بود، ندا از ستاد مقابله با ویروس کرونا بلند شد که به کلی تعطیل. اهل هنر خوب میدانند که تئاتر از جهت درگیر کردن بازیگران و گروه در نمایشهای زنده، مشخصهای دارد که با دیگر هنرها متفاوت است.
اول بار لیلی رشیدی که در نمایش در انتظار گودو، به کارگردانی کوهستانی نقش پنجاه سال پیش پدرش را بازی میکند، فریادش بلند شد که پرسید رستورانها، ورزشگاهها، مترو و اتوبوسها مشکلی ندارند آیا. فقط تئاتر ویروس پخش میکند؟
همین هفته اکبر منتجبی روزنامه نگار شرح سفر شهری خود داد به بازار تهران که از جمعیت موج میزد. چلوکبابی از مشتری موج میزد، بیشتر از ساندویچ فروشیها. خیابان پر از دستفروش و موتوریهایی که در هم میلولیدند. آمار خبر داده روزانه سیصدنفر با کرونا میمیرند.
سردبیر مجلات اصلاح طلب، در ادامه این گزارش میدانی تعبیر سینما هراسی و تئاترهراسی را به کار برد و نوشت: ظاهرا دولت برای این که چرخ اقتصاد بگردد، نمیتواند یا نمیخواهد تعطیلیها را گسترده کند. خب با این وصف چرا باید سینماها و سالن تئاترها تعطیل باشند؟
سینماگران هم در دهها نشریهای که دارند همین را ناله کردند تا رضا صادقی خواننده ترانههای شاد و غم انگیز هم به صدا درآمد و از وزیر ارشاد پرسید آیا میدانید نوازندهها برای خرید نان شب، سازشان را میفروشند. جامعه موسیقی بیش از هفت ماه بیکارند، همه مشاغل با رعایت پروتکلهاى بهداشتى حتى شده نصف و نیمه مشغول به کارند. به بخش موسیقى اجازه بدهید مثل بقیه با رعایت پروتکل بهداشتى به زندگى برگردند.
با همه این سخنها، ناگهان اعلام شد نمایش مرجان که آریان رضایی کارگردان و الهام پاوه نژاد بازیگر آنند از چهارشنبه به شیوه آنلاین اجرا میشود. و دو روز بعدش خبر رسید که گروه دیگری هم با هدایت کیومرث مرادی نمایشی آنلاین را به صحنه خواهند برد که تماشایش رایگان است.
راستی را در چنین شلم شوربایی زخمها و مرهمها، باید از سخن فرناز حیدری گذشت و نشنیده گذاشت که در پی آن افتاده تا بیابد "باران" شامپانزده کوچولوی باغ وحش تهران که ماههاست روی بستر آسفالت رها شده، آیا موضوع مهمی است؟
پاسخ از کاوه فیضالهی جانورشناس شناختهشده میرسد که درباره وضعیت "باران" به اعتماد میگوید: ما در ایران رشته دانشگاهی رفتارشناسی جانوری نداریم و دامپزشکان ما درباره جانوران خارجی و حیات وحشت آموزش نمیبینند. و باغ وحشها هم کارآیی لازم را ندارند. تمام.
منبع تصویر، Kargadan
توضیح تصویر،عادل فردوسی
نخبگان بر نظام یا با نظام
هفته نامه کرگدن، در شخصیتهای انتخابی هفته پیش، به جز محمدرضا شجریان که وی را به غلامرضا تختی شباهت داد و "نخبهی بر نظام" توصیف کردد، عادل فردوسی پور را هم برگزید و چند مقاله و گزارش درباره برنامهساز محبوب تلویزیون آورد که در جامعه فرهنگی و هنری هم چهرهای آشناست.
اصل ماجرا از جایی آغاز شد که در اسفند ۹۷ برنامه در پیش پای رییس تازه شبکه ۳ قربانی شد، بی آنکه لازم ببنید به مردم توضیحی بدهد. کارکنان صدا و سیما در مقابل نام مدیرجوان از حراست آمده شبکه ۳ را "عزیزکرده نظام" گذاشتند، چرا که از جریدهای آمد که رهبر جمهوری اسلامی خود مایل به حذف فردوسی پور از برنامهها بوده است. فردوسی پور، این جفا را با آرامشی تحمل کرد و حتی وقتی رفت تا برنامهای با عنوان ۹۹ در شبکه نمایش خانگی بسازد، این بار تشکیلات ساترا (وابسته به صدا و سیما) مجوز نداد. فقط مانده بود خبر خارج شدن موفقترین برنامهساز ورزشی کشور به خارج.
دیگر صدای فغان از دوست و آشنا برخاست و فغانها به اوج رسیده بود که ناگهان صبر و ثبات فردوسیپور اثر گذاشت و خبر دادند که برنامه او با نام دیگری، آن هم نه در شبکه ۳ بلکه در شبکه ورزش پخش خواهد شد.
علی میرفتاح سردبیر هفته نامه کرگدن در مقالهای با عنوان کنایتی "کارخانه اپوزیسیونسازی" نوشت: نخبههاعزیزند اما نخبههای مغضوب قدرت عزیزترند؛ طبع ما،شاید هم طبع خاورمیانهای ما، نخبه "برقدرت" را به نخبه "با قدرت" ترجیح میدهد.
احسان عبدیپور که قصهگو و قصهنویس است، در کرگدن با عنوان "چطور ملت خود را متفرق میکنیم" نوشته: حالا نبودن فردوسیپور چه فاجعهای است؟ واقعا فاجعه نیست. فقط یک ضرب ساده ریاضیات است. آنکه حتی بیشتر از رئیسجمهور بر سر بودنش اجماع هست، نیست. غایب است. دموکراسی فقط سهم رئیس مجلس و پرزیدنت شرمسار نیست. سهم یک مجری برنامه ورزشی هم هست که اوج دخالتش در امنیت یک کشور این است که بگوید توپ از خط رد شد یا مماس ماند و رد نشد.
منبع تصویر، Isna
توضیح تصویر،بنرهایی که کنده شد
همچنان به یاد شجریان
فریدون صدیقی در همشهری آخر هفته نوشت: حال کرونا خوب است سبزتر از بهار در روزگاری که حال همهچیز پاییز است، مثل حال و حوصله ما که از دست غفلت مسئولان و پرکاری کرونا، زخمی و طاقت از کف داده است! با این همه دریغم میآید که ننویسم. بوی خوش باران سهشنبه شب هنوز در هوا پراکنده است.
به نوشته این استاد دانشگاه: کاش گنجشکی آواز شود در روزگاری که ایران بیخسرو آواز، استاد شجریان شده است. کاش بشود وقتی پای رفتن برای دوباره دیدن کوچههای خاطره پیش نمیرود،با انگشت اشاره آن را جلو بیاورم و از یکی از صدها خانه تو سریخور روزگار که هنوز قد و بالای پیشین خود را حفظ کرده و آپارتمان نشده است چند خرمالو بچینم که بوی خرمالوی خیلی خرمالو بدهد، نه بوی سموم چینی. آیا روزگار زندگی کردن یادش رفته است یا من؟ کس نمیداند.
امیرشهاب رضویان، هنرمند فیلمساز، در پی جمعآوری بیلبوردها و بنرهای محمدرضا شجریان از خیابانهای همدان، با نگارش یادداشتی، ضمن انتقاد از مسوولان این بیسلیقگی، به عنوان یکی از متولدین همدان از خانواده محمدرضا شجریان عذرخواهی کرد.
کارگردان "مینای شهر خاموش" در یادداشت خود نوشت: بزرگمردی را از دست دادهایم که جایش پر نمیشود و فراموش هم نمیشود، چه شما تصویرش را در بیلبوردهای شهر بگذارید و چه بردارید.
در ادامه این نامه پرسید: کجای دنیا با هنرمند ملیشان این کار را میکنند که شما انجام دادید؟
هنرمند فوت کرده که دیگر خطری ندارد، حرفی نمیزند، انتقادی نمیکند، کسی را به چالش نمیکشد، چرا باید تصویرش را حذف کنید؟
منبع تصویر، Khorshid film
توضیح تصویر،شمیلا شیرزاد، میهمان جشنواره
تشویقی دیگر برای خورشید
سی و سومین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان با شعار هر خانه، یک سینما، و یک داور شروع به کار کرد. جشنوارهای موفق که محدودیتهای کرونایی را هم پشت سر گذاشت. برای کسانی که از طریق چند سایت آنلاین جشنواره را دنبال میکردند، یکی از جذابترین میهمانان شمیلا شیرزاد بازیگر نوجوان افغان بود که با لباس محلیشان روی صفحه نشست. او که نقش اصلی فیلم خورشید ساخته مجید مجیدی را بازی میکند بعد از نمایش فیلم با تشویق گستردهای از مردم روبرو شد.
خورشید قصهای است که در تاریکی دروازه غار تهران سرگذشت کودکان کار را دنبال میکند. قصه این فیلم را مجیدی و نیما جاویدی نوشتند. گفته شده حتی در دو ماهه سال گذشته که فیلم مجیدی فیلمبرداری میشد، خیابان خوابها و کودکان کار هم پا به پای نابازیگرانی که هدایت شدند، با اشک قصه را دنبال میکردند.
دهمین فیلم سینمایی مجید مجیدی که همچون رنگ خدا، آواز گنجشگها و آنسوی ابرها زمینهای انسانی دارد، در جشنوارههای متعدد با تشویق و جایزه روبرو شد.
منبع تصویر، Javad Takjoo
توضیح تصویر،کارتون برنده جایزه
جایزه زاگرب برای لاهیجان
اول هفته جواد تکجو کارتونیست لاهیجانی و نام آشنا خبر داد که کاری از وی، موفق به کسب رتبه دوم از نمایشگاه زاگرب شد. مسابقهای که در آن رقابتی بین ۲۵۲ کارتونیست از ۵۵ کشور جهان در جریان بود.
اما خبری که برای خبرگزاری جمهوری اسلامی فرستاده شده بود چنین شروع میشد که: در مراسمی که امروز پنجشنبه در تالار مرکزی شهرداری زاگرب با حضور جمع کثیری از هنرمندان، سفرای کشورهای خارجی و "میلان باندیچ" شهردار زاگرب برگزار شد، پرویز اسماعیلی سفیر جمهوری اسلامی ایران با دعوت شهردار زاگرب و دبیرخانه نمایشگاه، در این مراسم شرکت و لوح تقدیر و گواهی جایزه نقدی تکجو را دریافت کرد.
کنفرانس که به ظاهر ترکیبی است از نمایشگاه بینالمللی کاریکاتور و اتومبیل سه سالی است که در زاگرب برپا میشود و چنین پیداست که هنرمندانی از ایران و کشورهای خاورمیانه به این نمایشگاه تمایلی دارند چنان که از ۲۵۲ کاریکاتوریست که امسال در این نمایشگاه زاگرب شرکت داشتند ۳۳ کارتونیست ایرانی بودند که جایزه ویژه به "ادی زراما" از اندونزی تعلق گرفت و "استفن پروویجن" از بلژیک، "جواد تکجو" ساکن لاهیجان ایران و "دامیر نواک" از کرواسی برندگان اول تا سوم بخش جوایز مسابقه نمایشگاه معرفی شدند.
منبع خبر: بی بی سی فارسی
اخبار مرتبط: هفته هنر و فرهنگ؛ زخمی بدتر از کرونا، تئاتر یا انسولین
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران