نقبی بر روش حکومت در تحریف و سرکوب اعتراضات خیابانی/ماری محمدی

ماهنامه خط صلح – در این نوشتار سعی بر آن شده تا به زبانی ساده به نقش و روش حکومت در تحریف اعتراضات در سال‌های مختلف به نحو دلخواه و سرکوب اعتراضات مردم، تحمیل و تشدید و عادی‌سازی هزینه‌های نامتناسب و ناعادلانه برای اعتراض، نقبی بزنیم. رویه‌هایی که توسط جمهوری اسلامی در مقابله با اعتراضات معمول شده و هزینه اعتراض را به حداکثر رسانده؛ یعنی مرگ چه کف خیابان، چه در بازداشتگاه و زیر شکنجه و چه با حکم اعدام، و همزمان آن را به دلیل معمول شدن و زیاد شدن به یک استاندارد برای هزینه اعتراض تبدیل کرده است.

حکومت از متفکرین خود در راستای استفاده تام از توان و امکانات در راستای رسیدن به اهداف و منافع خود کمک می‌گیرد. رسانه، تحریف افکار عمومی، سازمان‌دهی و مسلح کردن اراذل و اوباش، تربیت نیروهایی تحت عنوان نفوذی به اشکال مختلف برای پیشبرد نقشه‌ها و اهداف گوناگون در جهت تحقق یک هدف غایی مشخص و معین، قلع و قمع و کشتار معترضان چه در جریان اعتراضات و چه پس از آن، هدایت سازمان یافته جمعیت حاضر در اعتراضات به نفع حکومت، طرح سناریو و جلوی دوربین بردن آن به قصد نسبت دادن آن و نقش بازیگران به معترضین و پرونده‌سازی علیه آن‌ها از این جمله‌اند.

از همان روزهای اول سناریوهایی که جمهوری اسلامی ساخته و پرداخته و تحت عنوان اخبار و گزارش‌هایی که توسط پایگاه‌های خبری و صدا و سیمای انحصاری جمهوری اسلامی درمورد اعتراضات مردمی آبان ۹۸ تهیه و پخش می‌شد، می‌بایست دریابیم که نقشه و هدف جمهوری اسلامی برای نحوه برخورد با بازداشت‌شدگان چیست. شاید آن زمان که جمهوری اسلامی تاکید می‌کرد که اعتراضات و مطالبات مردم به حق است اما کسانی که از مردم نبوده‌اند اعتراضات مسالمت آمیز را به خشونت و اغتشاش کشیده‌اند، برخی تصور می‌کردند و امیدوار بودند که جمهوری اسلامی خواست مردم را شنیده و به خوبی صف معترضان را از صف به اصطلاح اغتشاش‌گران و افراد آموزش دیده برای جامه عمل پوشاندن به خواست‌های مشخص سیاسی و منافع گروهی و حزبی جدا کرده است. پس از سکوت و خانه‌نشینی اجباری معترضانِ رسته از کشتار و بازداشت‌های بی‌رویه که یکی از دلایل مهم آن قطعی اینترنت بود، خبرنگاران وابسته به جمهوری اسلامی به خیابان‌ها و میادین رفته، از ساختمان‌های مسکونی و تجاری و خودروهای سوخته، شیشه‌های شکسته و فروشگاه‌ها، مغازه‌ها و پاساژهایی که با حریق یا با تهدید به وسیله سلاح سرد از اجناس خالی یا سوزانده شده بودند، فیلمبرداری کرده و از مردم و خسارت‌دیدگان سوال می‌کردند که آیا افرادی که به شما آسیب زده‌اند از مردم بودند؟ حتی یک نفر هم پاسخ مثبت نداد. اگر چه در موارد متعددی هویت دروغین مصاحبه شوندگان فاش شده است. اما این به بدان معنا نیست که در این مورد پاسخ آن‌ها غلط بوده است. بلکه به این معناست که مطمئنا پشت این پاسخ‌ها اغراضی هدفمند در کار بوده است.

یکی از این مصاحبه‌های ساختگی، مصاحبه دروغین پدری است که ادعا می‌کرد با سال‌ها کار کردن و جمع کردن حقوق ناچیزش موفق به خرید جهیریه دخترش شده و سپس، انتشار عکس‌هایی از این پدر (!) که بعضی نشانی از بی‌بضاعتی یا کم بضاعتی نداشتند و بعضی دیگر حضور او را در تیم خبرنگاران پشت دوربین در قسمت‌های دیگر شهر نشان می‌داد، به سرعت تبدیل به سوژه تمسخر مردم در فضای مجازی و حقیقی شد. با این وجود نمی‌توان کتمان کرد که با آن که صدا و سیمای انحصاری جمهوری اسلامی همیشه به انتشار اخبار کذب شهرت داشته و دارد، اما کماکان متاسفانه اطلاعات و محتوای آن برای عده قابل توجهی حتی آن‌ها که واقف بر ماهیت کذب گوی صدا و سیمای جمهوری اسلامی و مسئولین حکومتی هستند، گاها باور پذیر است. چرا که اگر تقاضا کاملا متوقف شود، عرضه نیز یا به صفر و یا به حداقل می‌رسد.

همچنین، صدا و سیمای جمهوری اسلامی اقدام به پخش ویدیوهایی کرد که در آن افرادی نقاب‌دار را نشان می‌داد که سلاح گرم در دست داشته و با نشانه گیری‌های دقیق مردم را یا می‌کشتند و یا زخمی می‌کردند‌. سپس خبرنگاران با دوربین به ملاقات برخی روی تخت بیمارستان‌ها می‌رفتند که فقط برای انجام کار شخصی از خانه خارج شده اما هدف گلوله قرار گرفته بودند.

این اقدامات و تولید محتواهای خاص و برنامه‌ریزی شده به مثابه مقدمه‌سازی و بسترسازی برای شروع نقشه‌ای مسبوق به سابقه بود که جمهوری اسلامی بی‌تعلل برای منکوب کردن و بدنامی اعتراضات به حق مردمی طرح کرده بود و با ذهنیتی منفی که برای عوام ایجاد کرد، در پی ساختن بستری برای مشروع جلوه دادن کشتار گسترده معترضین در خیابان و سرکوب بیشتر معترضان بازداشت شده بود. اما این تنها بخش کوچکی از برنامه حکومت بوده است.

جمهوری اسلامی، همچنین، افرادی خودی را در قالب گروه‌های مختلف نفوذی که هر کدام ماموریت خاص خود را دارند، آموزش داده، تربیت و وارد میدان می‌کند. همیشه در اعتراضات نفوذی‌های کاریزماتیک با توانمندی‌هایی برای رهبری و کنترل اعتراضات بین مردم قرار می‌گیرند که آن‌ها را به تخریب ترغیب و تهییج می‌کنند و آن‌ها را در معرض بازداشت و سرکوب شدید قرار می‌دهند، شعارها را منحرف می‌کنند و مسیر حرکت مردم را به گونه‌ای که یا جمعیت پراکنده شود و یا در نقاط بسته که گرفتار ماموران سرکوب‌گر شوند، تعیین و هدایت می‌کنند. علاوه بر این سه گروه، برخی تحت پوشش معترض پس از گفتن چند شعار و پرتاب کردن مشت خود به هوا گوشی‌های موبایشان را درمی‌آورند و شروع به فیلمبرداری از معترضین برای شناسایی و بازداشت آن‌ها پس از بازگشت احتمالی‌شان به خانه می‌کنند. هر چند این اقدام آشکارا توسط نیروهای ملبس و مشخص نیز انجام می‌شود، اما نفوذ به عمق جمعیت‌های بزرگتر، جایی که شاید دسترسی ماموران سخت‌تر باشد، برای معترض نماها به راحتی امکان پذیر است.

گروه پنجم که آخرین گروه نیست، اراذل و اوباش هستند. سخنان مقامات و دست اندر کاران حکومتی در این باره دچار تضاد فاحش و ننگین است. هر یک بنا بر برنامه‌هایی که قصد دارند در آینده عملی کنند، گاهی دست به افشاگری می‌زنند و گاه به پنهان کاری روی می‌آورند. محمد خاتمی، رئیس جمهور اسبق از جناح اصلاح طلبان، که گاهی ممنوع التصویر است و گاهی حاضر شدنش مقابل دوربین اوجب واجبات، پس از اعتراضات آبان ۹۸ مقابل دوربین ظاهر شد و در دفاع از برخورد خصمانه و کشتار توسط حکومت و مشروع جلوه دادن آن به عنوان «خشونت متقابل» که نتیجه شروع خشونت از جانب گروه مقابل یعنی مردم است، گفت: «بی‌اعتمادی که ایجاد شد کَم‌کَمَک خدای نکرده جامعه میل به خشونت برای ابراز نارضایتی و رهایی از آن نومیدی‌ای که دارد، پیدا می‌کند. طبعا حکومت هم ممکن است به خشونت متقابل متوسل شود. و یک سیکلی ایجاد می‌شود؛ خشونت مردم ناشی از نارضایتی و بی‌اعتمادی که البته دشمنان و تبلیغات دشمنان هم سعی می‌کنند این نومیدی را حتی بیش از آن چه که هست به آن دامن بزنند و تقویت کنند ولی اصلش وجود دارد و ممکن است به خشونت منجر شود و بعد هم خشونت متقابل! باز این سیکل سبب می‌شود که نفرت و خشونت از هر دو طرف زیادتر بشود و این مسئله اگر تداوم پیدا بکند بسیار مشکل ایجاد می‌کند.»

توجه به این نکته ضروری است که ناامیدی و نارضایتی که محمد خاتمی آن را ریشه شروع خشونت توسط مردم می‌داند، توسط خود حکومت به وجود می‌آید و اعتراضی که محصول و معلول آن است نیز توسط حکومت (که مسبب و علت آن است) تحریف و سرکوب می‌شود و آن چه برای معترض باقی می‌ماند بازداشت و محکومیت‌هایی است بابت خشونت‌های مورد ادعای حکومت که به کار نبرده و مطالباتی که کوچک‌ترین توجهی به آن‌ها نشده است. در میان همهمه‌ای که یک سرش اپوزسیون، سر دیگرش حکومت و آن سرش مردم و حتی برخی کشورهای دیگر هستند، بر سر این که چه کسی اعتراضات را به خشونت کشید، پای چه عناصری در شکل گیری و تحریف اعتراضات در میان بوده و اپوزسیون‌هایی که هر یک تلاش می‌کنند تا اعتراضات مردمی را به نفع خود مصادره کرده و امتیاز آن را برای خود ثبت کنند، به وجود می‌آید و دیگر چندان جا و محلِ آسیب شناسی، ریشه‌یابی، بحث و بررسی مطالبات و علت یا علل واقعی و اصلی شکل گیری اعتراضات و ناکامی آن باقی نمی‌ماند. سرانجام، برای مردم عادی عموما یک جمله نومیدانه باقی می‌ماند و آن این است که «این همه اعتراض کردیم و هزینه دادیم اما نتیجه چه شد؟»

چندی پیش محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور سابق از جناح اصول گرایان، در برنامه‌ای تلویریونی اعلام کرد: «اراذل و اوباش را سازمان‌دهی و حتی مسلح می‌کنند و زمانی از آن‌ها استفاده می‌کنند که مردم اعتراض به حق و معقولی علیه طبقه اشراف دارند. این‌ها می‌آیند آتش می‌زنند، درگیری و بلوا درست می‌کنند و زمینه‌های برخورد خشن با مردم معترض را فراهم می‌کنند…» او در ادامه از سابقه توسل به این دسیسه علیه مردم در سال ۸۸ می‌گوید: «در انتخابات ۸۸ به طور جدی و آشکار با نقش و اقدام سازمان یافته این باند امنیتی مواجه بودیم. من شخصا تا آن جا که امکان داشت عملکرد آن‌ها را رصد می‌کردم.»

در حقیقت، اراذل و اوباش مسلح به سلاح سرد یا گرم با پوشش‌های رعب آور که بارها کف خیابان در اعتراضات، طبق گفته محمود احمدی نژاد و طبق آن چه که در واقعیت بارها از نزدیک دیده‌ایم، آتش می‌زنند و درگیری و بلوا درست می‌کنند. سپس، یگان ویژه برای سرکوب همین بلوا وارد عمل می‌شود اما ضربات سخت باتوم و بازداشت و هزینه همین آتش و بلوا و کشته شدن افراد نصیب معترضین می‌شود نه اوباش… .
از سویی دیگر، وقتی اعتراضات توسط عوامل مسلح جمهوری اسلامی و باند امنیتی و احتمالا برخی حرفه‌ای‌های بعضی گروه‌های سیاسی مسلح شکل دیگری به خود می‌گیرند، مسلما علاوه بر معترضین تعدادی از وابستگان جمهوری اسلامی نیز در میانه این درگیری‌ها توسط خود باند امنیتی و اعضای مسلح برخی گروه‌های سیاسی کشته خواهند شد. حال برای جمهوری اسلامی که همیشه سودای انتقام سخت و سرکوب مطالبات و اعتراضات مردم را در سر دارد، موقعیتی بسیار مناسب است تا انتقام کشته شدن خودی‌ها را از بازداشت‌شدگان اعتراضات بگیرد و آن‌ها را به طرق مختلف به قتل برساند.

دخالت اراذل و اوباش، چه سازمان یافته چه غیر از آن و متعاقبا کشته شدن برخی نیروهای حکومتی، بهانه‌ها و آسیب‌های جدی به دست حکومت می‌دهد. حکومت با نسبت دادن این قتل‌ها به معترضین و اعدام آن‌ها در باندهای داخلی رضایت و اطمینانی به وجود می‌آورد که اگر کشته شوند، آن را بی‌پاسخ نمی‌گذارد و حتما کسانی مجازات خواهند شد. ایضا ایجاد رعب و وحشت و خفقان بیشتر در بین مردم تا در دفعات بعد در اعتراضات شرکت نکنند، واهمه‌ای عمیق در دل داشته باشند از بابت این که ممکن است نفر بعدی خودشان باشند که بی آن که خونی ریخته باشند، به اعدام محکوم و حلق آویز شوند و یا زیر شکنجه کشته شوند. نیز، بر روی معترضین علاوه بر فقیر (با هدف تحقیر و توهین)، بی‌سواد، ناآگاه، هیجان زده و فرزندان طلاق (همانطور که در مورد اعتراضات آبان ۹۸ توسط مقامات جمهوری اسلامی بسیار گفته شد) برچسب‌های نچسبی از جمله قاتل، چاقوکش، اراذل و امثالهم می‌زنند و آن را به سایر معترضین تعمیم می‌دهند تا حتی نظر عوام را هم تحت تاثیر قرار داده و با خود همراه کنند تا مردم برای آن که اعتراضاتشان به سمت و سویی که شاید هدفشان نباشد کشیده نشود، صف خود را از سایرین جدا کنند، در اعتراضات آتی شرکت نکنند و خیابان را از حضور خود خالی کنند؛ همان طریق معروف تفرقه بینداز و حکومت کن!
بارها نیز ویدیوهایی که مردم از پنجره‌ها و بام خانه‌ها و ساختمان‌ها ضبط کرده‌اند، تصاویر تخریب اموال شخصی مردم توسط ماموران ملبس به فرم‌های رسمی مانند یگان ویژه و لباس شخصی را ماندگار و مستندسازی کرده‌اند. مضاف بر این، هیچ بعید نیست همان ویدیوهایی که جمهوری اسلامی از اعضای آموزش دیده، نقابدار و سلاح به دست منتشر می‌کند و آن‌ها را منافق می‌خواند، از اعضای همان باند امنیتی باشند؛ اعضای باند امنیتی که در فضای حقیقی و جلوی دوربین نقش منافقین را بازی می‌کنند اما اتهامات و طناب مجازات همان اقدامات همیشه بر گردن معترضین آویخته می‌شود! هر چند، لازم به تکرار است که حضور اعضای گروه‌های سیاسی مسلح در اعتراضات دور از ذهن نیست.

شایان ذکر است که میان گروه‌های مختلف سیاسی درباره شکل و شدت اعتراضات اختلاف نظر وجود دارد. برخی گروه‌های سیاسی معتقد هستند که در هر اعتراضی باید اسلحه به دست گرفت و با حکومتی مانند جمهوری اسلامی با زبانی غیر از گلوله و تفنگ که همانا زبان خودش است، نباید صحبت کرد اما برخی دیگر نظراتی کاملا متفاوت دارند. البته هدف نگارنده در این مقال بررسی درستی یا نادرستی انواع راهکارهای پیشنهادی توسط گروه‌های مختلف سیاسی نیست. بلکه مقصود نویسنده تاکید بر این نکته است که با هر نگرشی نسبت به نحوه صحیح اعتراض، در حالی که مردم در اعتراضات بی‌دفاع و غیر مسلح بوده‌اند، چطور می‌توان باور کرد افراد مسلح و آموزش دیدگان حرفه‌ای که در رسانه‌ها نمایش داده می‌شدند، از مردم بوده‌اند؟ بازداشت شدگان که متهم به اقدام به قتل، سرقت مسلحانه و امثالهم می‌شوند هیچ مدرک موثقی علیه آن‌ها وجود ندارد و حکومت دائما از ابزارها و روش‌هایی نخ نما مثل وادار کردن بازداشت شدگان به اعترافات اجباری در مقابل دوربین استفاده کرده است! مردم اگر مسلح و آموزش دیده بودند، ماموران حکومتی را که از فواصل بسیار کم سر و سینه معترضین را نشانه می‌گرفتند و شلیک می‌کردند، از پای درمی‌آوردند. به غیر آتش زدن سطل زباله و از جا کندن نرده‌ها و میله‌هایی که در ایستگاه‌های اتوبوس و یا حتی پمپ‌های بنزین وجود دارند که نیازی به آموزش خاصی ندارند، سایر اقدامات از جمله آتش زدن ساختمان‌های بزرگ نظیر بانک‌ها، تیراندازی و امثالهم عالی رغم آموزش‌هایی که بدین منظور در برخی رسانه‌های خارج از کشور صرفا از طریق تلویزیون ارائه می‌شوند، قطعا از عهده مردم آن هم بدون هیچ ابزار و امکاناتی برنمی‌آمده است. به یاد داریم حتی آزمایش‌های ساده درس زیست شناسی در دبیرستان را که با وجود توضیحات کامل و حضور معلم گاهی به درستی و با موفقیت انجام نمی‌شد و نیاز به تکرار و تمرین از بدیهیات بود!

همان طور که پیشتر گفته شد، جمهوری اسلامی با پخش این گزارش‌ها، ویدیوهای ضبط شده و به اصطلاح مستندها یا همان سناریوهای طراحی شده تلاش می‌کند ذهن عموم مردم را برای بازداشت، صدور و اجرای محکومیت‌های سنگین علیه افرادی که دست به ایجاد احتراق، تیراندازی و امثالهم زده‌اند، متوقع، منتظر و حتی راضی سازد. به همین ترتیب، درنهایت این مردم بی‌سلاح و بی‌دفاع هستند که هزینه اقدامات افراد حرفه‌ای که حکومت عاجز از شناسایی و بازداشت آنهاست و البته اوباش سازمان دهی شده موسوم به باند امنیتی و سایر ماموران حکومتی را با سلب آزادی و گذران حبس در زندان‌ها و هزینه‌های بسیار دیگر و نیز با جان خود زیر شکنجه و حکم اعدام می‌پردازند. در این مقال، هدف نسبت دادن صفاتی مثل خوب یا بد بودن، لازم یا مخرب بودن و یا هر صفت دیگری به انواع اقدامات در طی اعتراضات نیست، بلکه هدف نشان دادن این واقعیت است که جمهوری اسلامی از هر حربه‌ای استفاده می‌کند تا مردم معترض هزینه آن چیزی را بپردازند که هیچ گاه انجام نداده‌اند. ویدیوهایی که توسط مردم ضبط و در فضای مجازی در صفحاتشان به اشتراک گذاشته‌اند صرفا حاوی تجمع و اعتراض با به زبان آوردن شعار و نهایتا آتش زدن سطل‌های زباله و بستن خیابان‌ها، سینه سپر کردن در برابر گلوله با دست‌های خالی، شلیک به معترضین و اجساد غرق در خون آنان و فریاد حاضرین بود.

منبع خبر: هرانا

اخبار مرتبط: نقبی بر روش حکومت در تحریف و سرکوب اعتراضات خیابانی/ماری محمدی