آوازه علمی و اخلاق نیک امام صادق علیه السلام

به گزارش جام جم آنلاین و به نقل از پرتال جامع علوم انسانی؛ امام صادق علیه السلام  دارای ارزش اخلاقی و ملکوتی بسیار بالایی بودند و به ارزش ‏هاى انسانى و کمالات اخلاقى اهمّیت بسیار مى‏ داد و شخصیّت انسان را در محور همین ارزش‏ها مى‏ دانست.

برخورد متین با علماى طبیعى (منکر خدا)

 جالب این که آوازه علمى و اخلاق نیک امام صادق علیه السلام علماى غیر مسلمان را نیز به سوى خود جذب نموده بود، و آنها در برابر عظمت علمى و اخلاقى آن حضرت، حیران و مبهوت مى‏شدند، یکى از آنها «ابن ابى العوجا» (منکر خدا) بود، که در وصف امام صادق علیه السلام به مفضّل بن عمر (یکى از شاگردان آن حضرت) گفت: «اى مرد! اگر تو به علم کلام آشناهستى، با تو بحث مى‏کنیم، اگر در مباحثه پیروز شدى از تو پیروى و اگر به علم کلام آشنا نیستى حق بحث با ما را ندارى، و اگر از شاگردان جعفر بن محمد (امام صادق علیه السلام) هستى، آن حضرت با ما برخورد بسیار متین و نیک داشت، گفتار ما را با کمال آرامش مى‏ شنید، هیچگاه به ما ناسزا نگفت، و در پاسخ به ما از مرز انصاف خارج نشد.»

«اِنَّهُ لَحَلِیمُ الرَّزِینُ العاقِلُ الرَّصِینُ لا یَعتَرِیهِ خُرقٌ وَ لا طَیشٌ وَ لا نَزِقٌ...؛ او انسان خوددار و باوقار است، داراى اندیشه محکم و استوار مى‏باشد، تندى‏ها و سستى رأى ما و سبکى‏ هاى ما او را خسته نمى‏ کند، و او گفتار ما را خوب گوش مى‏کند، به طورى که ما خیال مى‏کردیم او را محکوم کرده‏ایم، بعد که نوبت او شد با کمال متانت یک یک از استدلال هاى ما را بررسى کرده و با گفتارى اندک رد مى‏ کرد، به گونه‏ اى که هرگونه بهانه در بحث را به روى ما مى‏ بست.»

مبارزات سیاسى امام علیه‏السلام در ابعاد مختلف با طاغوت‏هاى عصر

یکى از ابعاد مهم زندگى امام صادق علیه‏السلام مبارزات سیاسى و طاغوت زدائى آن حضرت است، او از هر فرصتى براى طرد و نفى طاغوتیان و ستمگران استفاده مى ‏کرد و در کنار نهضت فکرى، به نهضت سیاسى پرداخت و پیروان خود را به مسأله ولایت و حکومت صالحان توّجه داده، و از هرگونه تأیید حاکمان ناصالح و طاغوتیان بر حذر مى‏ داشت. او قیام‏هاى اسلامى را تأیید مى‏کرد، و طرفداران قیام را به عنوان نهى از منکر، تشویق و تحریص مى‏ نمود.

امام صادق علیه‏السلام در طول 34 سال امامت خود با پنج طاغوت اموى، و دو طاغوت عبّاسى، روبرو بود که به ترتیب عبارتند: از هشام بن عبدالملک، ولیدبن یزید، یزید بن ولید، ابراهیم بن ولید، مروان بن محمد، عبداللّه بن محمد معروف به سفّاح و منصور دوانیقى، آن حضرت در این راستا زحمت‏هاى فراوان و رنج‏هاى طاقت فرسایى را تحمل کرد، و به پیروزى‏هاى چشمگیر، ژرف و ماندگار نایل شد و سرانجام جانش را براى استوارى این نهضت فدا نموده و به شهادت رسید.

آن حضرت هرگز به طاغوتیان و سردمداران ظلم چراغ سبز نشان نداد، بلکه همواره با گفتار و رفتار و شیوه ‏هاى ویژه، مردم را از نزدیک شدن به آنها بر حذر مى‏ داشت، و آنها را طاغوت مى‏ خواند، چنانکه در روایت عمر بن حنظله آمده: با صراحت فرمود: «کسى که در موضوعى، حق یا باطل نزد آنها (بنى امیّه یا بنى عبّاس) برود مانند کسى است که نزد طاغوت براى محاکمه رفته است، و آنچه طاغوت حکم کند گرچه حق باشد، اخذ مال به حکم او مانند اخذ مال حرام است، زیرا آن را به حکم طاغوت گرفته است با اینکه خداوند در قرآن فرمان داده که به طاغوت کافر گردند و از فرمان او سرپیچى کنند».

در مورد قیام محمد بن عبداللّه محض (نوه امام حسن مجتبى) وقتى که پدرش عبداللّه از امام صادق علیه السلام خواست تا با محمد بیعت کند، و قیام او را بر ضد خلیفه وقت (که یکى از طاغوت هاى اموى بود) تأیید نماید، امام صادق علیه السلام فرمود: «اگر مى‏ خواهى به محمد (پسرت) دستور خروج دهى، به خاطر قاطعیت در کار خدا و اجراى امر به معروف و نهى از منکر، سوگند به خدا ما تو را که بزرگ ما هستى وانگذاریم، و با پسرت براى قیام بیعت کنیم.».

اما اینکه چرا امام صادق علیه السلام خود قیام مسلّحانه نکرد، اتّفاقاً همین سؤال را یکى از شاگردانش به نام سدیر از آن حضرت پرسید، در این هنگام آن حضرت با سدیر در کنار چند گوسفند توقّف کرده بودند، امام به او فرمود: «وَاللّهِ لَو کانَ لِى شِیعَةٌ بِعَدَدِ هذِهِ الجِداء ما وَسَعَنِى القُعُودُ، سوگند به خدا اگر شیعیان من به اندازه تعداد این بزغاله ها بودند، خانه نشینى برایم روا نبود و قیام مى‏ کردم.»

سدیر مى‏ گوید هماندم از مرکب پیاده شدم، کنار آن بزغاله‏ ها رفتم و آنها را شمردم هفده عدد بودند.

امام صادق علیه السلام در طاغوت زدایى و طرد جریان‏ هاى طاغوتى سخن بسیار گفت، در این جا نظر شما را به چند نمونه جلب مى‏ کنیم:

«مَن مَدَحَ سُلطاناً جائِرا وَ تَخَفَّفَ وَ تَضَعضَعَ لَهُ طَمَعاً فِیهِ کانَ قَرِینُهُ فِى النّار؛ کسى که سلطان ستمگرى را تمجید کند و در برابر او کرنش و فروتنى نماید تا در کنار او به نوایى برسد، چنین کسى همنشین آن سلطان در آتش دوزخ خواهد بود.»

نیز فرمود: «مَن سَوَّدَ اِسمُهُ فِى دِیوانِ وُلدِ سابِعٍ، حَشَرَهُ اللّهُ یُومَ القِیامَةِ خِنزِیراً؛ کسى که نامش را در لیست کارگزاران یا حقوق بگیران بنى عباس بنویسد، خداوند او را در روز قیامت، به صورت خوک محشور گرداند.»

چند نمونه از ارزش‏هاى والاى انسانى در سیره امام صادق علیه‏السلام

امام صادق علیه السلام به ارزش‏هاى انسانى و کمالات اخلاقى اهمّیت بسیار مى‏ داد و شخصیّت انسان را در محور همین ارزش ‏ها مى‏ دانست. به عنوان نمونه نظر شما را به چند مورد جلب مى‏ کنیم:

بندگى و خلوص‏

او قبل از هر چیز عبد خدا بود و همواره در پیشگاه خدا در نهایت تواضع به سر مى‏برد. ارتباط و پیوندش با خدا چنان تنگاتنگ بود، که همواره سجده‏هاى طولانى انجام مى‏داد و به یاد خدا بود و مکرّر باحالى ملکوتى و چشمى پر از اشک مى‏گفت: «رَبِّ لاتَکلِنِى اِلى نَفسِى طَرفَةَ عَینٍ اَبَداً لا اَقَلَّ مِن ذلِکَ وَ لا اَکثَرَ؛ پروردگارا! مرا به اندازه یک چشم به هم زدن و نه کمتر و نه زیادتر، به خویش وا مگذار.»

یکى از شاگردانش به نام ابن ابى یعفور مى‏گوید: «آن حضرت را دیدم دست به سوى آسمان بلند کرده و این دعا را مى‏خواند و اشک مى‏ ریزد، سپس رو به من نموده و فرمود: خداوند به اندازه کمتر از یک چشم به هم زدن یونس پیامبر را به خویش واگذارد و او آن گناه (ترک اولى، دورى از قومش) را مرتکب شد.»

پرسیدم آیا کارش به حدّ کافران رسید؟ فرمود: «نه، ولى هرکس در چنین حالى (بى‏توبه) بمیرد هلاک شده است.»

آن حضرت در نقش انگشترش چنین نوشته بود: «اَنتَ ثِقَتِى فَاعصِمنِى مِن خَلقِک؛ خدایا تو تکیه گاه محکم و مورد اطمینان من هستى، مرا از گزند مخلوقاتت حفظ کن.»

نیز نوشته بود: اَللّهُ خالِقُ کُلِّ شَى‏ءٍ؛خداوند آفریدگار هر چیز است.» و در نگین انگشتر دیگرش نوشته بود: «یا ثِقَتِى قِنِى شَرَّ خَلقِکَ؛ اى خداى مورد اطمینان من، مرا از گزند اشرار مخلوقاتت حفظ کن.»

حفص بن غیاث مى‏ گوید: روزى امام صادق علیه السلام را در کنار درخت خرمایى دیدم، در آنجا وضو گرفت و مشغول نماز شد و به سجده رفت شمرده پانصد بار در سجده گفت: «سبحان اللّه» سپس بر تنه آن درخت تکیه داد و به راز و نیاز و مناجات با خدا پرداخت.

منبع خبر: جام جم

اخبار مرتبط: آوازه علمی و اخلاق نیک امام صادق علیه السلام