چشمدید خبرنگار بیبیسی که هنگام حمله مهاجمان در دانشگاه کابل بود
- علی آرش
- بیبیسی
از دو روز به این سو برای انجام کاری اداری به دانشگاه کابل میرفتم. برخلاف روز قبل، امروز تدابیر امنیتی نسبتا شدیدتری در ورودی دانشگاه کابل به خاطر برگزاری نمایشگاه مشترک کتاب ناشران افغانستان و ایران به اجرا گذاشته شده بود. به استثنای دانشجویان که کارت ورود داشتند، متباقی افراد باید شناسنامه، گذرنامه یا سند معتبری دیگری ارائه میکردند تا اجازه ورود به دانشگاه برای شان داده میشد.
در ورودی جنوبی دانشگاه کابل حدود پنج مامور امنیتی حضور داشتند.
ساعت ۹:۳۰ صبح به وقت محلی از دروازه جنوبی وارد دانشگاه کابل شدم. فضای این مرکز تحصیلی افغانستان نسبت به روز قبل پرجنب و جوشتر بود و بر علاوه دانشجویان افراد بیشتری در صحن دانشگاه دیده میشدند.
- پایان حمله به دانشگاه کابل؛ '۱۹ کشته و ۲۲ زخمی'؛ صالح: این یک ناکامی اطلاعاتی بود
از چند روز به این سو تبلیغات نسبتا گستردهای به خاطر برپایی این نمایشگاه در شهر کابل به راه انداخته شده بود و قرار بود تا ساعت ۱۲به وقت محلی نوار افتتاحیه نمایشگاه کتاب در نزدیکی در جنوبی دانشگاه بریده شود و این محل رسما به روی دانشجویان و دیگر مراجعه کنندگان گشایش یابد.
مراسم سخنرانی این نمایشگاه در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه کابل با فاصله اندکی از محل نمایشگاه، برگزار شده بود و در آن شماری از مقامهای ارشد دولت افغانستان به شمول وزیران و همچنین بهادر امنینان، سفیر ایران در کابل و برخی دیگر از مقامهای این کشور شرکت داشتند.
حوالی ساعت یازده و نیم به وقت محلی بود که صدای تیراندازی در فضای دانشگاه کابل پیچید اما پس از دقایقی خاموش شد. لحظاتی نگذشته بود که کارمندان اداری دانشکده ادبیات که من آنجا بودم به دانشجویان ابلاغ کردند که کلاسهای شان را ترک کنند.
به همراه دیگر دانشجویان از دانشکده بیرون شدیم. دانشجویان با ترس و هراس و نگرانی که در چهرههای شان پیدا بود، از یکدیگر دلایل این تعطیلی ناگهانی را میپرسیدند. در همین لحظه بود که نیروهای تامین امنیت دانشگاه راه ورود به دروازه شمالی دانشگاه کابل را بستند و به دانشجویان گفتند که تنها میتوانند از دروازهای غربی و جنوبی برای خروج استفاده کنند.
یک سرباز پلیس گفت که مهاجمان وارد دانشگاه شدهاند و باید هر چه سریعتر محل را ترک کنید. از همین جا بود که دانشجویان سیلآسا به سوی درهای غربی و جنوبی پا به فرار گذاشتند. در تصاویری که بعدا در شبکههای اجتماعی همرسانی شد، دانشجویان به دلیل ترس و ارعاب موجود و ازدحام که در دروازهای دانشگاه ایجاد شده بود حتا از دیوارهای دانشگاه بالا رفتند.
به همرای دهها دانشجوی دیگر به طرف در جنوبی دانشگاه به سرعت در حرکت بودیم که بار دیگر صدای تیراندازی در هوا پیچید. صدایی که به نظر میرسید تیراندازی در فاصله اندکی از ما قرار داشت و هر لحظه بر شدت آن افزوده میشد. دانشجویان از ترس به کنارههای دیوارها پناه گرفتند. صدای تیراندازی هر لحظه بلند و بلندتر میشد و یک مامور پلیس از بلندگوی خودرویش با صدای بلند گفت که ساحه را ترک کنید، چون هنوز مشخص نیست که مهاجمان دقیقا در کجا پناه گرفتهاند.
همه بار دیگر به طرف در جنوبی دانشگاه یورش بردند. صدای چیغ و فریاد دانشجویان و بیقراری آنها به خاطر نجات از وضعیت موجود همه را سراسیمه کرده بود. هر لحظه دانشجویان از دانشکدههای دیگر نیز به این جمع میپیوستند.
وقتی به در جنوبی دانشگاه رسیدیم، تنها ماموران امنیتی دانشگاه و کارمندان موظف برگزاری نمایشگاه حضور داشتند. چشمم به نوار افتتاحیه نمایشگاه افتاد که هنوز بریده نشده بود. از یکی از برگزار کنندگان که با اضطراب در محل قدم میزد، علت را پرسیدم، گفت: "به جای نوار، در دروازه شمالی دانشگاه نفسهای انسانهای بیگناه بریده میشود."
او گفت مهمانانی که در برنامه افتتاحیه شرکت داشتند، پس از شنیدن صدای تیراندازی محل را ترک کردند.
با عجله چند تصویری از محل برداشتم و ماموران امنیتی اجازه ندادند که بیشتر آنجا بمانیم. بیرون دانشگاه وضعیت مشابهی حاکم بود. سه راهی که به در جنوبی دانشگاه کابل منتهی میشود، توسط ماموران امنیتی مسدود شده بود. تنها دانشجویان از دانشگاه خارج و بعد سریع توسط ماموران از محل دور میشدند. به هیچ کسی به دانشگاه اجازه ورود داده نمیشد.
با نشان دادن کارت هویت خود به ماموران توانستم برای لحظاتی کمی دورتر از محل در جای امن تری بیایستم و نظارهگر وضعیت موجود باشم. چند لحظه نگذشته بود که زنی میانسال با صدای بلند مرا مخاطب قرار داد و گفت: دانشگاه بودی؛ چه خبر است؟ پسرم در دانشکده اداره و پالیسی عامه دانشجوست و تلفنش را پاسخ نمیدهد.
اشک صورتش را خیس کرده بود و به نظر میرسید که فاصله زیادی را پیموده باشد چون به سختی نفس میکشید. بیقرارتر از هر کسی دیگر خودش را به ماموران در ورودی رساند و با التماس و زاری گفت که اجازه دهید بروم دنبال پسرم!
ماموران اما اجازه ورود ندادند و او همچنان بیقرار با دست به سر و صورتش میکوبید و گریه میکرد. مدام شماره میگرفت و آن طرف اما کسی پاسخ نمیداد. تا یک ساعتی که من آنجا بودم خبری از پسر آن مادر نشد و او به ناچار به طرف در شمالی محل اصلی درگیری شتافت.
دانشجویان یکی پس از دیگری از دانشگاه بیرون میشدند. بر اساس گفتههای مسئولان حدود ۸ هزار دانشجو در دانشگاه کابل مصروف درس بودند. اما تا پایان روز برخی از این دانشجویان هرگز از این دانشگاه بر نگشتند.
سه مهاجم پس از هفت ساعت درگیری جان دستکم ۲۲ نفر را گرفتند و حدود ۲۲ تن دیگر را روانه بیمارستانها کردند. بیشترین قربانیان نیز دانشجویان بودند. در تصاویری که پس از این حمله منتشر شده نشان میدهد که پیکرهای بیجان دانشجویان در کلاسهای درسی در میان خون و صندلیهای خالی جا خوش کردهاند.
منبع خبر: بی بی سی فارسی
اخبار مرتبط: چشمدید خبرنگار بیبیسی که هنگام حمله مهاجمان در دانشگاه کابل بود
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران