چند پیشنهاد برای آنکه قربانیان کرونا چهار رقمی نشود

چند پیشنهاد برای آنکه قربانیان کرونا چهار رقمی نشود
تابناک

به گزارش «تابناک»، اصغر زارع کهنمویی در روزنامه سازندگی نوشت: جنگ تحمیلی ایران و عراق، ۲ هزار و ۸۸۸ روز طول کشید و براساس آمار رسمی، در مجموع ۲۳۳ هزار و ۵۹۱ نفر شهید شدند. به‌طور میانگین، تجاوز نظامی صدام در هر روز ۹/۸۰ نفر از مردم نازنین ما را شهید کرده است. اکنون در ۹ ماه گذشته طبق آمار رسمی، ۳۵ هزار و ۷۳۸ نفر قربانی ویروس کرونا شده‌اند؛ یعنی به‌طور متوسط کرونا روزانه جان ۳/۱۳۱ نفر از مردم ما را گرفته است. تا اینجا کرونا روزانه ۴/۵۰ نفر یعنی ۳/۶۲ درصد بیشتر از صدام قربانی گرفته است. صدام هرچه بیشتر قربانی می‌گرفت، ضعیف‌تر می‌شد، اما کرونا هرچه جلوتر می‌رود، قوی‌تر می‌شود. اکنون این موجودِ خشن‌تر و بدتر از صدام، روزانه حدودد ۴۰۰ جانِ ایرانی را می‌ستاند یعنی ۵۰۰ درصد بیشتر از صدام! و تازه این آغاز راه است....

مقایسه جنگ کلاسیک ایران و عراق و پاندمی کروناویروس، مع‌الفارق است. آمار صدرالاشاره تنها به این دلیل ذکر شد که بدانیم در چه شرایط مخوفی قرار داریم. برای تصور درجه خطر، باید یادآور شد، جنگ ایران و عراق طولانی‌ترین جنگ قرن بیستم بود. ما هشت سال در برابر یکی از مدرن‌ترین و مجهزترین ارتش‌های جهان ایستادیم، با تدبیر، قناعت، همدلی و البته با جان و خون. اکنون کرونا به‌تن‌هایی چندین برابر لشکر صدام از ما جان و مال و زندگی می‌گیرد، اما آیا غیر از جان و خون، به اندازه جنگ تحمیلی، تدبیر و قناعت و همدلی و فهم اجتماعی به خرج می‌دهیم؟ هنوز شرایط جنگی دهه شصت از خاطره ایرانیان زدوده نشده. جنگ همه‌چیز را تحت تاثیر خود قرار داده بود، از حکمرانی تا وضعیت فرهنگی و آرایش سیاسی. زیر بمب‌افکن‌های صدام، حق نداشتیم برق خانه‌مان را روشن کنیم تا مبادا خلبان‌های میگ ۲۵ ببینند و روی سرمان بمب بیاندازند؟ چگونه است که اکنون اینچنین به مرگ بی‌اعتنا شده‌ایم. چرا هنوز با وجود مرگ روزانه ۴۰۰ هموطن، آرایش جنگی شکل نداده‌ایم؟ چرا در این وضعیت بسیار بحرانی همچنان مردم به حالت عادی در خیابان‌ها رفت‌وآمد می‌کنند؟ آیا می‌توان صرفا با توصیه، مردم را در کوچه باریکی در خیابان نواب از جشنی مردانه و غیرلازم در نهم ربیع‌الاول برحذر کرد؟ من این مطلب را در حالی می‌نویسم که صدای جشن و کف و سوت ده‌ها نفر به گوش می‌رسد.

مردم و دولت هر دو مقصر وضعیت فعلی هستند، اما دولت مقصرتر است. در اندیشه سیاسی، دولت مدرن پنج ظرفیت انحصاری دارد که عبارت‌اند از: کاربرد مشروع زور (اقتدار)، استخراج منابع (ظرفیت استخراجی)، مقررات‌گذاری در جامعه و اقتصاد (ظرفیت تنظیمی)، حفظ انسجام درونی نهاد‌های دولتی و توزیع منابع (ظرفیت بازتوزیعی). در دروان پاندمیک کرونا، دولت باید به وظایف ذاتی خود به‌درستی عمل کند و با استفاده از ظرفیت‌های انحصاری خود از جمله زور مشروع و استخراج و بازتوزیع منابع، وضعیت را در کنترل خود درآورد. بی‌توجهی مردم به پروتکل‌ها، بی‌اعتنایی ادارات و سازمان‌ها به مصوبه‌های ستاد ملی کرونا، گرانی شدید کالا‌های مرتبط، دسترسی بسیار سخت به دارو‌ها و تولید ماسک‌های غیربهداشتی نشان می‌دهد، دولت ناکام بوده است.

برای نجات سریع ایران از پاندمی، دیر شده است، اما برای اینکه آمار کشته‌های روزانه، چهاررقمی و حتی پنج‌رقمی نشود، یک راه بیشتر وجود ندارد؛ باید هرچه زودتر شرایط اضطراری اعلام شود و برای مدیریت مقابله با ویروس کرونا، تیمی مقتدر، صاحب‌اختیار و قدرتمندتر تشکیل شود. تیم فعلی با وجود تلاش‌هایش، نشان داده در کنترل کرونا موفق نیست. ما با هشتاد میلیون جمعیت، ۳۴ هزار قربانی داریم، هندوستان در صدر آسیب‌دیده‌های کرونا، با یک میلیارد و سیصد و هشتاد میلیون جمعیت، ۱۲۱ هزار قربانی دارد. آنچه در ادامه می‌آید، پیشنهاد‌هایی صریح و بی‌پرده است که باید به‌صورت ضربتی اقدام کرد:

تشکیل پلیس مستقل مقابله با کرونا: باید ذیل عالی‌ترین نهاد نظامی ایران یعنی ستاد کل نیرو‌های مسلح، یگان ویژه‌ای متشکل از نیروی انتظامی، سپاه پاسداران و ارتش به همراه کارشناسان زبده وزارت بهداشت تشکیل شود تا به‌صورت مستقل به مقابله جامع و همه‌جانبه با ویروس کرونا بپردازد. در حال حاضر نیروی انتظامی به دلیل تنوع وظایف، نتوانسته به‌صورت کامل و جامع بر مساله کرونا متمرکز شود. چیزی فراتر از نیروی انتظامی و وزارت بهداشت باید مدیریت این وضعیت را برعهده بگیرد. باید به آمرانه‌ترین شکل ممکن مردم را «مجبور» به رعایت پروتکل‌ها کرد. من صراحتا از چیزی شبیه مدیریت نظامی بحران صحبت می‌کنم. جامعه ایران دارد سقوط می‌کند. اگر رویکرد آمرانه تنها راه حل باشد، باید به استقبالش رفت. سیستم نظامی و امنیتی ایران بسیار هوشمند است و قطعا از عهده مدیریت این بحران برمی‌آید.

تعطیلی مطلق سراسری: باید حداقل دو هفته، به‌صورت مطلق، تمام کشور تعطیل شود. غیر از موارد اضطراری، هیچ سازمان، اداره و بنگاهی نباید فعال باشد. همه مردم باید به خانه‌های خود بروند و تنها یک نفر از هر خانواده صرفا برای خرید بیرون بیاید. این مهمترین بخش راه‌حل هست. وقتی ترافیک خیابان‌ها همچنان سنگین است، یعنی کسی در خانه نمی‌ماند. در دوران تطعیلی مطلق، باید با موانع فیزیکی از جمله بلوک‌های سیمانی، کلیه جاده‌های منتهی به کلانشهر‌ها بسته شود و به جز موارد ضروری و به تشخیص قانونِ اعلام شده از قبل، هیچکس حق ورود و خروج نداشته باشد. ممکن است بگویند؛ «نمی‌شود تعطیل کرد، مردم پول ندارند. دولت هم پول ندارد که به مردم بدهد تا در خانه بمانند». بله درست است، اما اگر مردم و دولت اکنون خود را جمع و جور نکنند، مجبورند ده‌ها برابر هزینه کنند تا بتوانند کرونا را مهار کنند. اگر الان تعطیل نکنیم، قناعت نکنیم و به‌مدت کوتاه در خانه‌ها ننشینیم، مجبور می‌شویم فردا با هزاران کشته و میلیارد‌ها دلار هزینه، به‌مدت طولانی‌تری به خانه‌های خود برویم. اکنون هم بسیار دیر است، اما می‌شود با تعطیلی مطلق و گسترده، به‌صورت ضربتی آمار ابتلا به کرونا را پایین آورد.

برخورد آمرانه با متخلفان: متخلفان از قوانین تعطیلی ادارات، منع عبور و مرور، اجباری بودن ماسک و... باید به صورت فوری، جریمه سنگین و حتی بازداشت و دادگاهی شوند. به هیچ عنوان نباید در برابر متخلفان کرونایی اغماض به خرج داد. پلیس با کسی که جلیقه انفجاری به کمر بسته و به میان جمعیت می‌رود و بمب منفجر می‌کند، چگونه برخورد می‌کند؟ کسانی که پروتکل‌های بهداشتی را رعایت نمی‌کنند از تروریست‌های انتحاری بدتر هستند، چون این تروریست‌ها را می‌توان شناخت و دستگیر کرد، اما آلت قتاله کوودیت‌ها نامرئی است. آن‌ها بدون امکان شناسایی، صد‌ها نفر را به کام مرگ می‌فرستد. پلیس باید تندتر از تروریست‌ها با متخلفان کرونایی برخورد کند.

بازرسی و پایش اماکن اداری و مسکونی: باید کارشناسانی دقیق و سخت‌گیر در همه ادارات، سازمان‌ها، شرکت‌ها و حتی مجتمع‌های مسکونی حضور یابند و به بازرسی اتاق به اتاق اماکن بپردازند و امنیت کارمندان و ساکنان را از نظر احتمال آلودگی به کرونا بررسی کنند تا موارد ناایمن و کم‌ایمن سریعا اصلاح شود. مشابه این کار را سازمان آتش‌نشانی در خصوص امنیت ساختمان‌ها از نظر زلزله و آتش‌سوزی انجام می‌دهد. برخی مدیران ارشد و مسئولان ادارات ممکن است به پروتکل‌های بهداشتی بی‌اعتنا باشند و کارمندان نیز به دلیل امنیت شغلی، نتوانند موضوع را مطرح کنند. ادامه کار در شرایط ناایمن، می‌تواند آن‌ها را آلوده کند و به بقیه کارمندان و خانواده‌های‎شان آسیب برساند.

آموزش موثر، جامع و همه‌گیر: هنوز شیوه زیست سالم در دوران پاندامی کرونا، به صورت درست و جامع به مردم آموزش داده نشده است. هنوز بسیاری از مردم بسیاری از آداب کرونایی را یاد نگرفته‌اند. برای مثال هنوز مردم روش صحیح ماسک زدن را نمی‌دانند نمی‌دانند که ماسک را نباید زیر چانه کشید. مردم نمی‌دانند، برای کاهش خطر آلودگی چه کار‌هایی را باید/نباید انجام دهند. متاسفانه صداوسیما و اکثر رسانه‌های برخط و کاغذی کار ویژه‌ای انجام نمی‌دهند. هنوز حتی پزشک‌هایی که در تلویزیون درباره کرونا صحبت می‌کنند، مسائل ساده بهداشتی را رعایت نمی‌کنند مثلا ماسک زیر چانه‌شان قرار دارد! حتی کسانی که آزمایش CPR می‌گیرند، با دستکش آلوده، سواپ را آلوده می‌کنند و در حلق آزمایش‌دهنده می‌گذارند! هنوز مردم نمی‌دانند نباید در میوه فروشی و سوپری، به‌صورت آزمایشی، انگور آلوده بخورند، هندوانه چاقو بزنند و تخمه بشکنند.

امن کردن کسب‌وکار آنلاین: اکنون بخشی از مردم به‌درستی به خرید‌های ایترنتی روی آورده‌اند، اما هنوز بسیاری از مردم برای خرید هر چیزی به بازار و مغازه می‌روند. آن‌ها هنوز خرید اینترنتی را یاد نگرفته‌اند یا به آن اعتماد ندارند. باید سبک زندگی اینترنتی را آموزش داد. بی‌اعتمادی البته بی‌دلیل نیست. نظارت چندانی روی سایت‌های فروش مجازی وجود ندارد. کلاهبرداری‌های اینترنتی زیاد است. گاهی کالای ارسال شده با کالای خریداری‌شده تفاوت بسیاری دارد. سایت‌های مورد اعتماد بزرگ نیز، علنا گران فروشی می‌کنند. لازم است، سایت‌های فروش آنلاین، به‌صورت دقیق پایش و مورد ارزیابی قرار بگیرند. باید وزارت صمت و قوه قضاییه در یک کمیته مشترک این سایت‌ها را به صورت دوره‌ای ارزیابی و نتایج را به مردم اعلام کند. نباید مردم در محیط ناامن فروش آنلاین گرفتار کلاهبرداری و گرانفروشی شوند. توسعه و نظارت بر فضای مجازی تنها به نظارت بر سایت‌های فروش آنلاین ختم نمی‌شود. همه آنچه را که مردم نیاز دارند، باید بتوان به صورت آنلاین فراهم کرد. یکی از مهمترین آن‌ها، اموزش آنلاین است که با توجه به تعطیلی مدارس، ضروری حیاتی است امری که متاسفانه با وضعیت نابسامانی مواجه هست.

نظارت بر تولید ماسک: ماسک در روز‌های اولیه کرونا به‌طرز وحشتناکی گران و نایاب شد. اکنون به‌وفور یافت می‌شود؛ به ظاهر مشکل حل شده، اما واقعیت این است که هیچ نظارتی روی ماسک‌های موجود در بازار حتی ماسک‌های ارائه شده در داروخانه‌ها وجود ندارد. این ماسک‌ها حداقلی از استاندارد را ندارند و بخشی از سهم رشد بالای آلودگی، به دلیل همین ماسک‌های غیربهداشتی و غیرایمن هست. اکثر ماسک‌های پنجاه‌تایی، امن، وکبوم و بهداشتی نیستند. همه را در کارگاه‌های کوچک و حتی خانگی با دست می‌دوزند و داخل جعبه‌ها می‌گذارند و به بازار ارسال می‌کنند. مردم هم می‌خرند و به دهان و دماغ خود می‌زنند. این ماسک‌ها اکثرا بدون کیفیت و یا آلوده‌اند. ما تکنولوژی کشف واکسن کرونا را نداریم، اما آیا تکنولوژی وکیوم کردن جعبه‌های ماسک را هم نداریم؟ چرا جعبه‌های ماسک مثل جعبه‌های دستمال کاغذی، پودر کیک و... وکیوم نیستند؟ واقعا امکان وکیوم کردن این جعبه‌ها وجود ندارد؟ بار‌ها و بار‌ها در بازار‌های ویژه لوازم پزشکی شاهد بودم که کارگران و فروشندگان جعبه‌ها را باز می‌کنند و با دست‌های آلوده ماسک‌ها را بالا و پایین می‌کنند.

کنترل شدید کالا‌های مرتبط با کرونا: چند قلم کالای بسیار حیاتی مرتبط با ویروس کرونا وجود دارد؟ چرا دولت نتوانسته خط مشی مشخصی برای این کالا‌ها تعریف کند؟ اساسا دولت چرا این چند مورد را به‌صورت جدی تحت کنترل کامل خود درنمی‌آورد؟ این کمونیزم نیست، این شرایط اضطراری است. در شرایط اضطراری، نهاد دولت با برخورداری از اقتدار ماهوی خود باید تصمیمات اضطراری بگیرد. دولت در شرایط اضطراری حق دارد برای حفظ مردم کارخانه‌های خصوصی را نیز در اختیار بگیرد. دوران جنگ را به یاد بیاروید. کارخانه‌های پتوبافی مجبور شدند برای جیهه پتوی جنگی تولید کنند. صحبت از وضعیت غیرعادی است. دولت باید برخی خوراکی‌های حیاتی مثل زنجبیل، لیموترش، گوشت، مواد ضد عفونی، تقویت‌کننده‌هایی مثل ویتامین‌های D و C و... تحت کنترل کامل خود دربیارود و با قیمت‌های کنترل شده از طریق ادارات، شرکت‌ها، پایگاه‌های امدادی و... به‌صورت مستقیم به دست مردم برساند. سخن از بازار آزاد درباره این کالا‌های حیاتی در دوران اضطراری که روزانه هشت هزار نفر آلوده می‌شوند، حرف ظالمانه‌ای است. نیز، برخی دارو‌های حیاتی هم مثل رمدسیویر، فاویپراویر، اکترما، سینورا و... باید به صورت فوق امنیتی مدیریت شود. معنی ندارد بیمارستان خصوصی داروی فلان را داشته باشد و بیمارستان دولتی نداشته باشد. یا در بازار آزاد با مبالغ هنگفت، امکان تهیه آن‌ها فراهم باشد.

تامین مالی مقابله با کرونا: در سایه تحریم‌های بسیار شدید، دست دولت برای تامین منابع مالی برنامه‌های مقابله با کرونا خالی است. اما نباید تسلیم شد. به نظر می‌رسد افزون بر استفاده از صندوق ذخیره ارزی، راه‌حل‌های دیگری هم باشد. یکی از مهمترین آن‌ها، حذف هزینه‌های تشریفاتی، غیرلازم و غیرضروری است. هیچ اشکالی ندارد، فوتبال حرفه‌ای به عنوان یک ورزش پرهزینه، به مدت یک سال تعطیل شود. موارد مشابه فوتبال زیاد است. این به معنی فوتبال‌ستیزی نیست. شرایط کشور آنقدر اضطراری است که اگر تصمیمی عینی و حیاتی اتخاذ نشود، ممکن است فاجعه انسانی عمیقی رخ دهد. در این شط پر از رنج، بازی شطرنج مضحک است. قطعا علمای اقتصاد راه‌حل‌های دیگری هم برای تامین مالی مقابله با کرونا پیشنهاد خواهند کرد. شاید مجبور شویم، همانند شرایط مشابه، تصمیماتی بگیریم که قبلا هرگز به آن‌ها فکر نمی‌کردیم.

منبع خبر: تابناک

اخبار مرتبط: چند پیشنهاد برای آنکه قربانیان کرونا چهار رقمی نشود