آیت‌الله حق شناس می‌گفت به همه آرزوهایم رسیده‌ام / ماجرای دونفر در عالم که دست احضار کننده روح به آنها نمی‌رسید

آیت‌الله حق شناس می‌گفت به همه آرزوهایم رسیده‌ام / ماجرای دونفر در عالم که دست احضار کننده روح به آنها نمی‌رسید
خبرگزاری دانشجو

به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، آیت الله شیخ محمدعلی جاودان از اساتید اخلاق شهر تهران در جلسه درس هفتگی اخلاق خود که به صورت مجازی برگزار شد، با اشاره به هشدار قرآن نسبت به روز حسرت گفت: خداوند متعال در قرآن آیه ۳۹ سوره مریم نسبت به روز حسرت هشدار داده و می‌فرماید: «وَأَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِیَ الْأَمْرُ وَهُمْ فِی غَفْلَةٍ وَهُمْ لَا یُؤْمِنُونَ؛ و (ای رسول ما) امت را از روز غم و حسرت (یعنی روز مرگ و قیامت) بترسان که آن روز دیگر کارشان گذشته است و آن‌ها سخت از آن روز غافلند و به آن ایمان نمی‌آورند.». خداوند در این آیه به پیامبر (ص) خطاب نموده که مردم را نسبت به روز حسرت انذار دهد.

چشیدن حسرت قیامت با تمام درد و رنجش

این استاد اخلاق با اشاره به مقدار حسرت انسان اظهار کرد: مقداری که انسان حسرت می‌خورد چقدر است؟ در این دنیا اگر حسرت کمی زیاد شود قلب انسان تحمل نمی‌کند و آدم سکته می‌کند و از دنیا می‌رود، اما آنجا همه درد حسرت را می‌کشد و می‌تواند تحمل کند و مرگی دیگر در کار نیست و حسرت را با تمام درد و رنجش می‌کشید.

وی ادامه داد: در قیامت، چون کار تمام شده و انسان تعیین تکلیف شده به این حسرت می‌رسد و آن کسی که باید جهنم برود دیگر باید برود و راه برگشتی ندارد و کسی که باید به بهشت برود همین طور است و آن کسی که درجه دو است حسرت درجه سه را می‌خورد مگر کسی که همه آنچه باید انجام دهد انجام داده باشد.

رسیدن آیت الله حق شناس به تمام آرزوهایش

این مؤلف و محقق حوزوی با بیان اینکه آیت الله حق شناس به تمام آرزوهایش رسیده بود، گفت: مرحوم آیت الله حق شناس فرموده بود که هر چه آرزو داشتم به آن رسیده ام! البته ایشان هم آرزویش را می‌دانسته که چه آرزو کند، اما ما آرزوهایمان یک چلوکباب، رخت و خواب نرم، یک احترام و مقام است، یا یک دانش آموز در دیپلم شاگرد اول شود، هر چند این آرزو خوب است، اما کم است، اما مرحوم آیت الله حق شناس نهایت آرزو را داشته به آن رسیده بود و بقیه اش را ما نمی‌دانم.

آیت الله جاودان اظهار کرد: فردی بود که احضار روح انجام می‌داد و گفته بود دو نفر هستند که من دستم به آن‌ها نمی‌رسد، ولی وی هر کس را می‌توانست احضار کند. البته احضار ارواح هم در اصل به معنای ارتباط با ارواح است و احضاری که برخی اکنون انجام می‌دهند از رابطه شیطانی و اجنه است.

وی ادامه داد: حالا ایشان گفته بود من فقط سید بن طاووس و سید بحرالعلوم را نمی‌توانم احضار کنم، چون آن‌ها دائماً در محضر امیرالمؤمنین (ع) هستند، یعنی این دو به همه آرزوهایشان رسیده اند. پس اگر به این آرزو‌ها رسیده باشید که هیچ وگرنه حسرت است.

این استاد اخلاق اظهار کرد: حالا فرد حسرت دارد و مثلاً می‌گوید‌ای کاش نماز شب خوانده بودم و شب نمی‌خوابیدم، یا‌ای کاش فلان صدقه را داده بودم،‌ای کاش نماز جماعت را ترک نمی‌کردم، حتی یک جلسه را هم ترک نکرده بودم.

نمونه‌ای از حسرت خوردن

آیت الله جاودان گفت: داستانی نقل شده که می‌گویند اسکندر به وادی ظلمات رسید و به یارانش گفت در این صحرا می‌روید از این سنگ ریزه‌های زیر پایتان جمع کنید؛ و رفتند و صحرا را گذراندند و هر کس هم حرف گوش کن بود هر چه توانسته بود زیاد جمع کرده بود و برخی هم که حرف گوش کن نبودند فقط عبور کرده بودند و چیزی جمع نکرده بود.

وی ادامه داد: بعد از آن صحرا دیده بودند که همه سنگ ریزه‌ها الماس بوده است و کسی که جمع نکرده بود حسرت می‌خورد و کسی هم که کم جمع کرده بود او نیز حسرت می‌خورد که چرا کم جمع کرده ام. این یک نمونه داستان درباره حسرت است.

این استاد اخلاق اظهار کرد: ما هم در یک عالم ظلمات زندگی می‌کنیم و می‌توانیم هر لحظه اش را جواهر جمع کنیم، آن هم بهترین جواهرات را جمع کنیم. و، چون برای خدا کار می‌کنید این اعمال شما جواهر است، اما به محض اینکه یک گناه کردید و غیبت کردید همه این جواهرات بیرون می‌ریزد و از بین می‌رود.

وی افزود: یک روز همه ما به آن بیابان بی انتهای قیامت می‌رویم و حسرت می‌خوریم، مگر کسانی که همه توانشان را کار کرده اند و چیزی کم نگذاشته اند.

حسرت عمر گذشته

آیت الله جاودان با بیان اینکه برخی برای عمر گذشته خود حسرت می‌خورند، گفت: الان برخی برای تمام عمر گذشته خود حسرت می‌خورند، حالا اگر کسی گناه کرده باشد حسرتی شدید می‌خورد.

وی افزود: دوستمان گفت که دور هم با خانواده نشسته بودیم و پدرم هم ساکت نشسته که یک دفعه دیدیم دارد اشک می‌ریزد و هق هق گریه می‌کند! گفتیم چه خبر است و چه شده است؟ این فرد سید بود و یاد آن لحظه هجوم و در خانه و کوچه افتاده بود و بی اختیار اشکش جاری شده بود. بعضی‌ها تمام عمرش را در این خیال است.

این استاد اخلاق اظهار کرد: یکی از دوستان نقل می‌کرد که مرحوم آیت الله حق شناس بعد از نماز صبح پشت میز که نماز می‌خواند، نشسته بود و قرآنش را باز می‌کرد و قرآن را نگاه نمی‌کرد، ولی روبرو را نگاه می‌کرد و هیچ صحبتی هم نبود و فقط حواسش به آن دیوار بود! بعد می‌دیدم که صورتشان مثل گچ سفید شده است و این آن بی خبری است.

وی ادامه داد: یک روز از ایشان پرسیدیم و اصرار کردیم که کجا بودید و ایشان در حد عقل این فرد گفته بود در حرم امام حسین (ع) بودم.

منبع خبر: خبرگزاری دانشجو

اخبار مرتبط: آیت‌الله حق شناس می‌گفت به همه آرزوهایم رسیده‌ام / ماجرای دونفر در عالم که دست احضار کننده روح به آنها نمی‌رسید