روند متفاوت بردهداری در غرب و ایران/بهار عباسی
ماهنامه خط صلح – بردهداری یک ساخت اجتماعی خشونتآمیز، نهادی ضد بشری و استثمار انسان توسط انسان است، هر انسانی با وجدان بیدار باید علیه بردهداری چه در دوران قدیم و چه بردهداری به شکل نوین موضع گرفته و علیه آن تلاش کند.
ابتدا باید به این واقعیت اشاره کرد که بردهداری چه در دوره باستان و چه دوره معاصر تاریخ ایران به سبک و سیاق خاص خود وجود داشته است. در حالی که همواره گفتمانی در جریان بوده که تلاش کرده این باور عمومی را در جامعهی ایرانی ایجاد کند که در این سرزمین بردهداری وجود نداشته و برای مثال از لغو بردهداری در منشور کوروش سخن گفتهاند اما به راستی در هیچ قسمت از منشور وی سخنی از لغو بردهداری نیست! او هیچگاه بردهداری را لغو نکرد. فقط اسیران یهودی را از بند آزاد کرد و آن بیگاری را که بابلیان تحمیل کرده بودند از میان برداشت. و این واقعه بدان معنا نیست که در سرزمینهای تحت حاکمیت این امپراطوری بردهداری به طور مطلق از میان رفته باشد. روشن است که بهرهکشی از انسان در عصر هخامنشیان (در زمانهی کوروش و پس از آن) امری کاملاً رایج بوده است. بردگان، همواره بخشی از بدنهی جامعهی طبقاتی بودند، بردگان و کنیزان، رسماً خرید و فروش میشدند و در مقابلِ دریافت جیرهای اندک، مجبور به کار کردن برای اشراف و ثروتمندان بودند.
بردهداری در ایران
در مکتوبات پژوهشی دیودور سیسیلی (متوفای ۳۰ قبل از میلاد) آمده است که خشایار شاه به عنوان هدیه تعداد زیادی برده و ظروف گرانبها به تمیستوکل اهدا کرد. همچنین بنا بر اسناد تاریخی و الواح به جای مانده، در عصر هخامنشیان در مقابل دادن قرض (وام) معمولاً یک خانه یا یک تکه زمین، یا یک برده به عنوان گروگان (ضمانت) گرفته میشد که این نشان میدهد بردهداری در آن عصر وجود داشته است. حتی در زمان داریوش استفاده از بردگان در تولیدات، به شدت افزایش یافت و بردگان بسیاری به عنوان نیروی کار در دسترس بودند. بردگان رسماً به عنوان یکی از طبقات جامعه (در حقیقت پایینترین طبقه اجتماعی) محسوب میشدند(۱).
پس از ورود اسلام به سرزمینهای ایران قوانین مدنی و حقوقی کاملا تحت تاثیر شریعت فقهی قرار گرفت. نظام حقوقی اسلام گرچه خود یک روند تاریخی و تکاملی دارد و با شرایط جغرافیایی و تاریخی و نوع فقه متغیر بوده است اما میتوانیم خرید و فروش انسان به عنوان کنیز و غلام در معادلات اقتصادی و حتی عبادات دینی(برای مثال آزادی برده برای کفارهی روزه) نقش برجستهای داشته است. این که چه طبقه و افراد یا قومی برای مثال زنگیان به عنوان کنیز و غلام در جامعه به کار گرفته میشدند، به شرایط متفاوت وضعیت جغرافیایی مناطق مختلف بستگی داشته است. پیشاپیش در جوامع اسلامی آن چه که بردهداری نژادی در غرب رخ داد مشاهده نمیشود. در این جا خود جایگاه فرد در تحولات نظامی و اقتصادی نقش اصلی را بازی میکرده است.
در دوران متاخر بعد از قرارد ترکمانچای و حضور پررنگ روسیه در قفقاز ورود برده از شمال ایران کاهش یافته است اما همچنان از آفریقای شرقی ادامه داشته است. نامههایی از نخستوزیر آن زمان، امیر کبیر، وجود دارد که به شیخهای جنوب میگوید: «لطفا دیگر آن سیاهها را به سواحل ما نیاورید.»(۲) این گفته نشان میدهد نظامی مبتنی بر بردهداری خصوصا به سبب تفاوت در نژاد واقعیت داشته و شرایط جدید ایجاب میکرد این رسم برچیده شود.
همواره تعدادی از مورخان و نگارندگان احوال جامعه قصد داشتهاند تفاوتهای شیوهی بردهداری در ایران را با غرب خصوصا در آمریکا که بردگان در آنجا به صورت نیروی کار و مولد مورد بهره کشی قرار میگرفتند را نحوی نشان دهند که بتوانند منکر وجود بردهداری در ایران شوند. آنها میخواهند اشکال دیگر بهره کشی را امری غیر مهم و نه چندان در تضاد با مفهوم انسان آزاد جلوه دهند. تمامی این تلاشها در پیش چشمان پژوهشگر مستقل و جویای حقیقت محو میشود زمانی که شواهد تاریخی به وی نشان میدهند که انسانی که جزء مال و دارایی فرد دیگر است با هر نوع شرایط زندگی و جایگاهی برده است و این شرایط نمیتواند در تعریف برده و بردگی خللی ایجاد کنند. این محققان و تاریخ نویسان دل بسته به شکوه تاریخ سرزمین و قوم خویش برای عادی جلوه دادن واقعیت تاریخی برده داری در ایران به این جزئیات متوسل میشوند که آنها یعنی بردگان به کار شاقه وادار نمیشدند و بیشتر در خانه و یا به عنوان ملعبهی اربابان خود مشغول سرگرمی و تفریح اربابان بودهاند و با اطلاق نامهایی چون غلام و کنیز سعی در دور زدن مفهوم بردهداری دارند.
این که بردهها در ایران نیروی اصلی مولد ثروت نبودهاند فکت لازم و کافی برای عدم وجود این پدیده در تاریخ ایران نیست. بردهها در شهرهای بزرگ و در خانوادههای اعیانی انجام وظیفه میکردند و به اربابان و به بیان بهتر به صاحبان خود خدمات ارائه میدادند. البته بردهها در ایران صرفا سیاهان نبودهاند، عدهای از بردهها نه از طریق خلیج فارس و بلکه از مرزهای شمالی و از منطقهی قفقاز به ایران آورده میشدند، معمولا این بردهها استفادهی جنسی داشتند و اکثر آنان از زنان بودهاند.
سرانجام در سال ۱۳۰۷ بردهداری به صورت رسمی در ایران لغو و غیر قانونی اعلام شد. از عوامل لغو بردهداری در ایران میتوان به جدا شدن قسمتهای عمدهای از قفقاز از ایران قجری و تسلط روسیه بر آن مناطق و همچنین فشار بریتانیا و وضع قوانین ضد بردهداری در دریا اشاره کرد. در روز ۱۸ بهمن ۱۳۰۷ لایحه دو فوریتیای در مجلس شورای ملی به تصویب رسید و بر اساس آن «در مملکت ایران هیچ کس به عنوان برده شناخته نشده و هر بردهای به مجرد ورود به خاک یا آبهای ساحلی ایران آزاد خواهد بود. هرکس انسانی را به عنوان برده خرید و فروش کرده یا رفتار مالکانه دیگری نسبت به انسانی بنماید یا واسطه دیگری در حمل و نقل برده بشود، محکوم به یک تا سه سال حبس تأدیبی خواهد بود.»(۳)
یکی از نمودهای بردهداری در دوران نه چندان دور بر جای ماندن شخصیتی به نام «حاجی فیروز» است که در سالهای اخیر تدوام آن با اعتراض برخی از فعالین ضد نژادپرستی همراه بوده است.
بنیاد «آزادانه راه بروید»، در شاخص جهانی بردهداری ۲۰۱۶، بردهداری را «موقعیتی بهرهکشانه» توصیف میکند که فرد به دلیل تهدید، خشونت، اجبار، سوءاستفاده از قدرت یا دروغ و فریب نمیتواند از آن رها شود یا از آن بیرون بیاید.
در دوران معاصر شرایطی پیش بینی شده است که در آن یک انسان دانسته یا نادانسته ممکن است در معرض بهره کشی قرار بگیرد و به نحوی برده شود. شکل نوین بردهداری میتواند شامل این موارد باشد، مزدوری یا کار اجباری در ازای بدهی، بردگی کودکان، ازدواج اجباری، خدمت خانگی و کار اجباری، و هر شرایطی که قربانی با تهدید و خشونت وادار به کار شود. از زمانهای دور تا کنون بردهها همواره به عنوان اشیاء در نظر گرفته میشدند، به طوری که آنها را خرید و فروش، تعویض و یا هدیه کرده و یا حتی به عنوان وثیقهای برای پرداخت بدهیهایشان مورد استفاده قرار میدادند. در تمام جوامع عهد باستان بردهداری یک سنت پذیرفته شده از سوی عموم به شمار میرفت و از حیث سیاسی و اجتماعی نیز امری اجتنابناپذیر به نظر میرسید اما در دوران مدرن چنین شرایطی به هیچ شکلی پذیرفته نیست و باید در راستای برچیدن تمام و کمال مصادیق بردگی و بهره کشی تلاش کرد.
بردهداری در غرب و لغو آن
با کشف سواحل آفریقا و تصرف جنوب و شمال آمریکا توسط اروپایی ها در قرن ۱۵ و نیز استعمار آمریکای شمالی در چند قرن پس از آن زمینهای مناسب برای برده فروشی در عصر جدید فراهم شد. پرتغال که فاقد نیروی کار لازم برای کشاورزی بود نخستین کشور اروپایی عصر جدید است که نیاز خود را به نیروی کار از راه وارد کردن برده برطرف کرد.
کشور دانمارک در سال ۱۷۹۲ به عنوان نخستین کشور اروپایی، برده فروشی را به طور کلی منسوخ اعلام کرد. به دنبال آن در سال ۱۸۰۷ کشورهای انگلیس و سپس آمریکا نیز بردهداری را لغو کردند. در کنفرانس وین که در سال ۱۸۱۴ برگزار شد، کشور انگلیس از نفوذ خود استفاده کرده و دیگر کشورها را نیز به پایان بردهداری وادار کرد. سرانجام تقریباً همه کشورهای اروپایی قوانینی را به تصویب رساندند که برده فروشی را ممنوع اعلام کرد. در سال ۱۸۴۲ یگانی از کشتیهای جنگی دو کشور آمریکا و انگلیس برای کنترل قانون ممنوعیت بردهداری موظف به گشت زنی در دریاها شدند و سرانجام در حالی که بردههای فرانسوی در سال ۱۸۴۸ و بردههای هلندی در سال ۱۸۶۳ از حق آزادی برخوردار شدند، بردهداری در برزیل با تاخیری چند ساله در سال ۱۸۸۸ لغو شد.
پذیرش قانون عدم بردهداری از سوی سازمان بینالمللی حفظ صلح جهانی(۱۹۴۶-۱۹۲۰) در سال ۱۹۲۶ موفقیتی بزرگ در این زمینه به شمار میرفت به ویژه که بنا بر این کنوانسیون همهی اشکال بردهداری در آن زمان ممنوع اعلام شد. روسیه بردهداری را در اوایل قرن ۱۸ میلادی از بین برد اما به طور کامل آن را نهادینه نکرد و به همین دلیل، وضعیت قابل قبولی را در راستای حفظ حقوق حداکثری همه افراد از خود نشان نداد، بدین سان فاصله زیادی با آمریکا داشت. روسها میتوانستند به تنهایی مالکیت (اما نه زمین) را در اختیار داشته باشند. آنها وظیفه داشتند که برای استاد خود کار کنند، اما این تعهد محدود بود؛ حداکثر ۳ روز در هفته. بقیه وقت آزاد بودند که بتوانند برای خودشان کار کنند، در این اوقات نیز بیشتر به رفع نیازهای اولیه و ضروری خود مشغول میشدند. در روسیه آن روزها یک روس میتوانست شاگردی ماهر یا معاملهگر باشد، شاید در املاک و به عنوان یک مرد آزاد زندگی کند، اما این حقوق محدود و نامشخص بود، او میبایست در مواقع مشخصی از سال پرداختهای منظمی به استاد و یا در واقع ارباب خود داشته باشد.
قرن روشنگری، علاوه بر اینکه شاهد برخاستن فیلسوفها بر ضد سلطنت، خودکامگی و کلیسا بود، همچنین قرنی بود که تجارت برده به بیشترین حد ممکن گسترش یافته بود. فرانسه مجموعا، یکمیلیون و صد هزار برده آفریقایی را به مستعمرههای خود منتقل کرد(گوادولوپ، مارتینیک، جزیره بوربون رئونیون، جزیره فرانس که بعدها موریس نامیده شد و بهویژه سندومنگ و هائیتی). این «تجارت» در سال ۱۸۳۱ لغو، اما خود بردهداری در سال ۱۸۴۸ ممنوع شد. اکثریت این بردهها را در قرن هجدهم از آفریقا به مناطق دیگر انتقال دادند و تنها در سالهای دهه ۱۷۸۰، ۲۷۰ هزار برده به قاره جدید منتقل شدند. بردهها همیشه در طول تاریخ برده بودهاند، فقط گاهی ظاهر دنیای بردهداری تغییر کرده است. بردهداری در اروپا مدیون فرهنگ یونان و روم باستان است که بعدها ابزار قدرت اروپاییان شد. اروپاییها از قرن ۱۷ تا ۲۰ در آفریقا خونهای زیادی برای تجارت برده ریختند. انگلستان در سال ۱۷۱۳، پس از معاهدهای که با اسپانیا امضا کرد، انحصار تجارت بردههای آفریقایی به آمریکا را در دست گرفت. سال ۱۷۹۲ شهر لیورپول بیش از ۱۳۰ کشتی مخصوص تجارت برده به آمریکا داشت. اوایل قرن ۱۹، انگلیس در رقابت تجاری با فرانسه، ناچار بود ظرفیت دریانوردی خود را به تجارت کالا اختصاص دهد. بنابراین، به دلیل نداشتن سود کافی، بردهداری را ممنوع کرد تا از کشتیهای بردهداری در تجارت دریایی استفاده شود. و اینگونه شد که اقتصاد و شیوهی تولید جدید توانست یوغ بندگی را از گردن بردگان بردارد، اما سرنوشت آنها چه شد؟ آنان به صف طولانی کارگران پیوستند و استثمار و بهره کشی به شیوهای جدید ادامه یافت.
سخن پایانی
بردهداری در ایران وجود داشته و با توجه به ویژگیهای خاص جغرافیایی، فرهنگی و اقتصادی خود متفاوت بوده با آنچه که در غرب میشناسیم. ریشهی اصلی این تفاوتها در میزان تکامل مادی و ابزارهای تولید بوده و واضح است نقش جهانی غرب با ایران در دوران متاخر و معاصر کاملا متفاوت هستند. از این رو تفاوتهای سطحی مانند شیوهی به کارگیری بردگان در کلیت این واقعیت خللی وارد نمیکند که بر مبنای آن بتوان به انکار بردهداری در ایران رسید. در واقع شیوهی بردهداری در ایران، بردگان را به سطح یک طبقه یا کاست اجتماعی که نیروی مولد جامعه باشند نرسانده بود و بیشترشان در سطح استفادهی خانگی و لذت جویانه ماندند و پس از آزادی نیز به سرعت در کلیت جامعه حل شدند. تمامی اینها را میتوان با عدم تکامل مادی این سرزمین توضیح داد و جای مسکوت گذاشتن این واقعیت و انکار تاریخی جهت ساختن سند افتخار بهتر است پژوهشهای جدی تاریخی در این زمینه صورت داده شود و نوری بر این تاریخ ناگفته انداخت. تحلیل و ارجاع به واقعیت تاریخ میتواند تجربهای باشد برای آینده و جلوگیری از وقع پیشامدهای ناگوار انسانی. باشد که همهی انسانها آزادانه زندگی کنند.
پینوشتها:
۱ – مقالهی بردهداری در عصر هخامنشیان، اندیشکده مطالعات یهودی.
۲ – نژاد، بردهداری و لغو آن در ایران، حلیا فائزیپور و بیتا بقولیزاده، سایت میدان.
۳ – ویکیپدیا، مدخل پیشینه بردهداری در ایران.
منبع خبر: هرانا
اخبار مرتبط: روند متفاوت بردهداری در غرب و ایران/بهار عباسی
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران