گپوگفت خواندنی با بازیگر جوان سریال «از سرنوشت»/ وقتی در "قلادههای طلا" به پدرم هجمه شد، غصه خوردم
دارا حیایی با موضوع آقازاده فرهنگی مشکلی ندارد و میگوید: من با این اسم به دنیا آمدم و افتخار میکنم که پدرم "امین حیایی" است.
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، نامش ما را بهیادِ فیلم شعلهور حمید نعمتالله میاندازد که اولین بار رسماً او را صدا زدند دارا حیایی؛ البته پیش از این در سن ۶ یا ۷ سالگی با سریال "مسافر پردردسر" و سریال عروسکی "امین و مینا" که از شبکه دو سیما پخش شد ایفای نقش کرده است.
نکته قابل توجه در حضورِ دارا در فیلم "شعلهور" همبازی شدن با پدرش امین حیایی بود. آنها در فیلم "شعلهور" در قالب کاراکترهای داستانی فیلم، یعنی "فرید" و "نوید" ظاهر شدند، بنابراین رابطه آنها بهعنوان پدر و پسر باورپذیر از آب درآمد و دارا حیایی هم در اولین تجربه بازیگریاش موفق شد نظر مثبت تماشاچیان را جلب کند.
او پس از این فیلم در اولین حضور خود در قاب تلویزیون در سریال "از سرنوشت" بازی و نقش جوانی شخصیت هاشم را ایفا کرده است. او در جریان گفتوگوی لایو درباره خیلی از مسائل صحبت کرده است که از جمله آن موضوع "آقازاده فرهنگی" مطرح میشود.
اتفاقاتی که برای هاشم در فصل سوم سریال "از سرنوشت" میافتد و داوری پدرش (امین حیایی) در "عصر جدید" و هجمههای فیلم "قلادههای طلا" نکات قابل توجهی داشته است که مشروح آن را در ادامه بخوانید:
* در شروعِ گفتگو بگذارید از رمز و رموز این شباهت کلام، نوع راهرفتن و احوالپرسی امین حیایی پدرتان شروع کنیم.
خدا را شکر میکنم چنین نظرهایی را میشنوم، بالاخره ژن است و آن مثلِ معروف پسر کو ندارد از پدر، آن بالاها میدانند و ما خبر نداریم.
* بازیگری را حسّی و تجربی از طریق پدرتان آموختید؛ چقدر تماشای فیلمهای پدرتان و هنری که ایشان علاقهمندانه و دغدغهمندانه دنبالش میکردند در آن تأثیر داشته است، البته خبر داریم که کلاسهای بازیگری هم رفتهاید، حتی در ۶، ۷ سالگی تجربه بازیگری هم داشتید، اما "شعلهور" حضور جدّی شما در عرصه بازیگری بود، کدامیک از این اتفاقات بیشتر در روندِ بازیگریتان مؤثر بودهاند؟
اولین تجربهای که با پدرم داشتم، "شعلهور" بود، واقعاً هم این فیلم سینمایی مرا ترغیب کرد بهصورت جدّی بازیگری را دنبال کنم، آنجا فهمیدم چقدر مشکل دارم و نقطهضعف!
همان موقع شانسم زد و پدرم گفت "در حال راهاندازی کلاسهای بازیگریام، اساتید خوبی در این آموزشگاه تدریس میکنند و بهتر میتوانی بازیگری را دنبال کنی. "، گفتم "چقدر خوب، من که نقاط ضعفم را دیدم و مشکلاتم را میدانم، چرا نروم درسِ بازیگری را بیاموزم، درباره گذشته، تاریخچه و درک بهتری از عرصه بازیگری پیدا کنم، بدانم فرق بازیگری حسی و تکنیکی در چیست و خیلی از اتفاقات دیگر"؛ از این رو بهسمت پیگیری بازیگری از راه علم و دانش رفتم.
* پس به آموزشگاه پدرتان رفتید؟
بله.
*خودتان چقدر دوست دارید به شما سختگیری کنند، از حمید نعمتالله کارگردان فیلم "شعلهور" شنیدم شما تست بازیگری دادهاید؟
اشتباه نکنم دو هفته میرفتم و تست میدادم و روز آخر تصمیم گرفتند مرا انتخاب کنند.
* البته خیلی سعی میکنید مثل برخی برچسبهای "آقازاده فرهنگی" به شما نخورد؟
این حرفی است که من هم شنیدم و میشنوم، من با این اسم به دنیا آمدم و نمیتوانستم انتخاب کنم پدر و مادرم چهکسانی باشند، اما افتخار میکنم که پدرم "امین حیایی" است. پدر من خیلی جلوتر از من است، همچون دیواری است که در تلاشم از آن عبور کنم، همه اینها برای فرد، انگیزه میشود، اگر درست از آن استفاده کند، باید استفاده من از نام پدرم، هدف و تجربهاش باشد، از او سؤال کنم برای پویایی خودم و نه چیز دیگری! البته که با این حرفها مشکلی ندارم و اذیتم نمیکند.
* کدامیک از کارهای پدرتان شما را علاقهمند کرد که خیلی جدّی وارد عرصه بازیگری شوید؟
همه کارهایش؛ پدر من همه کار میکند و هر نقشی در سینما و یا نمایش خانگی و حتی تلویزیون بازی کرده است، برای من انگیزه میشود، اینکه پدرم همه نوع ژانر و نقشی را میپذیرد و در آن نقش ایفا میکند، همه این اتفاقات برای من جذابیت ایجاد کرد.
* غیر از شعلهور تجربهای شد با پدرتان همبازی شوید؟ کاری بود در ذهنتان مرور کنید که دوست داشته باشید در آن کار با پدرتان باشید؟
تا به حال به آن فکر نکردم، اما کاری بود بهنام "شام عروسی" که پدرم نقش سالخوردهای را بازی میکرد و فرزندی داشت که فوتبال بازی میکرد، همیشه میگفتم اگر من نقش آن بچه را بازی میکردم شاید اتفاق دیگری رقم میخورد، این اتفاق همیشه از دوران کودکی در ذهنم مانده بود.
* یکی از نکاتی که مطرح است بحثِ حضور امین حیایی در برنامه "عصر جدید" است که داوری در این مسابقه فصل جدیدی در کارنامه این بازیگر به وجود آورد که در عینِ قضاوت و داوری، هدایتگرانه هم هست، دوست داشتی خودت هم جزو یکی از این شرکتکنندگان بودی که روی صحنه "عصر جدید" پدرت قضاوتت میکرد؟
کسی که برای تو دیوار و هدف میشود اگر بگوید چطوری برو؛ اشتباه است، یکسری قدمها را میبینم و دقیقاً نکته و کاری که پدر بگوید، انجام بدهم در واقع خودم با اراده و بینشِ خودم به آن کار نرسیدهام! مثل اینکه کسی به من بال بدهد که "تو پرواز کن"، در واقع با خواسته خودم پرواز نکردم، تا به حال دربارهاش فکر نکردم که پدرم قضاوتم کند، اما دوست دارم و به آن فکر کردهام که بپرسم آیا به من افتخار میکند، این نکته بیشتر برایم اهمیت دارد.
* پدرتان بیننده سریال "از سرنوشت" است و آیا برای شما توصیه و تذکری داشتهاند؟
خوشبختانه میبینند و کارهای درست را میگویند و اشتباهاتم را تذکر میدهند، اما هیچوقت به من نگفته است در کدام مدیوم، تلویزیون، سینما یا نمایش خانگی کار کنم و در کدام سریال یا فیلم حضور داشته باشم، همیشه به من توصیه کرده نقش و کاری را که دوست دارم انتخاب کنم و اصلاً به شهرت و پول فکر نکنم.
* بعد از سریال "از سرنوشت" به چه ژانرها و سریالها و فیلمهایی فکر میکنید؟
بهجز "از سرنوشت" کار کمدی را خیلی دوست دارم، البته کارهای کمدی خیلی قوی و جدّی معمایی، نقش منفی خاص را هم خیلی علاقهمندم.
بیشتر بخوانید
- دارا حیایی:قبل از این که پسر امین حیایی باشم، «دارا» هستم!
* نفش منفی مثل "تله" یا "قلب یخی" امین حیایی؟
واقعاً آن نقش منفی پدرم در "تله" و "قلب یخی" را خیلی دوست داشتم.
* پس چرا "شهاب" شبی که ماه کامل شد را بازی نکردید؟
چون مشکلاتی برایم پیش آمد مثل معافیت سربازی و تمام شدن تاریخ پاسپورتم، سر آن قضایا به آن سمت نرفتم و خودم گفتم خیلی دردسر دارد و بهطورکلی تصمیم گرفتم پی آن را نگیریم.
* وقتی در سریال "مسافر پردردسر" و سریال عروسکی "امین و مینا" ایفای نقش کردید و ۶، ۷ ساله بودید کسی نگفت دارا حیایی بازی کرده، و با بازی در "شعلهور" همه گفتند پسر امین حیایی هم بازیگر شد؟
نمیدانم شاید بهخاطر فضای مجازی، "شعلهور" اولین فیلمی بود که بهعنوان دارا حیایی ثبت شد و شناخته شدم.
*در کوچه و خیابان شما را دارا حیایی صدا میزنند یا هاشم سریال "از سرنوشت"؟
هر دو را میگویند، اتفاقاً در خیابان محل زندگی خودم، یک نفر دست روی شانهام گذاشت و گفت "هاشم! هرشب من تو را میبینم" و از بازیگریام تعریف کرد، بسیار خوشحال شدم.
* آیا کار در سینما را بیشتر دوست دارید یا تلویزیون؛ کدام را بیشتر ترجیح میدهید؟
به نقش بستگی دارد و نقش جذابیت داشته باشد، من همیشه با این موضوع مشکل دارم که بین تلویزیون و سینما فرق میگذارند.
نمایی از سریال "از سرنوشت"
* چون میگویید برایتان نقش مهم است میپرسم؛ پدر شما و امثال پدرتان، نقشهایی بازی کردهاند که گاهی اوقات با هجمههایی همراه بوده است، یا کارها سیاسی و امنیتی بوده و یا حتی کار ضعیفِ کمدی بوده است، از این اتفاقات هراس ندارید؟
نه. مشکل این است که اگر در فرهنگمان جا نیندازیم نقش است، این شخص بهعنوان بازیگر، آن شخصیت و کاراکتر را ایفا میکند به مشکل برمیخوریم، کما اینکه اتفاق هم افتاده است، دلیل نمیشود به فلان بازیگری که نقش منفی و یا خاص ایفا میکند ناسزا بدهیم، باید درکمان را آنقدر بالا ببریم که بدانیم این شخص بازیگر و هنرمند است نه واقعاً آن شخصیت واقعی و یا غیرواقعی سریال یا فیلمی که به نمایش درمیآید.
اتفاقاً بهجای ناسزا، باید او را تحسین کنیم که توانسته با ایفای نقشِ هنرمندانهاش، مخاطب را نسبت به آن نقش منفی، عصبی کند و یا از آن شخصیت متنفر شود، از طرفی آن نقش و شخصیت مثبت داستان هم بهتر دیده شود، باید مدلِ نگاهمان را عوض کنیم؛ بهنظرمن این کار اشتباه است.
* وقتی به پدرتان در برخی از کارها هجمه وارد کردند آن موقع رفتار پدرتان چه بود و چه تجربهای به شما انتقال دادند؟
برایم جالب بود که اصلاً عصبی نشد و فقط برایش عجیب بود.
* کدامیک از این کارهای حاشیهدار را دیدید؟ و اصولاً با همدیگر فیلم میبینید؟
اتفاقاً سریال "ساخت ایران" را با هم دیدیم و این روزها سریال "از سرنوشت" را با هم میبینیم.
* بههنگام تماشای سریال از شما ایراد هم میگیرد؛ مثلاً در این سکانس فلان نکته را میگفتید بهتر بود و یا این حسّ بهتر درمیآمد؟ در واقع "هاشم" سریال "از سرنوشت" از نظر امین حیایی چگونه ایفا شده است؟
آخرین چیزی که از پدرم پرسیدم این بود که چه مشکلاتی در شخصیتپردازی "هاشم" میبینند، مثلاً جایی با یک نگاه گفت "راکورد را حفظ نکردی؟! "، چند جا خودش وُیس میفرستاد یا پیامک میداد مثلاً در سکانس چند شب گذشته و سکانس هاشم و جهان، تحسینم میکرد و میگفت "خیلی خوب شده است. "، اینها برای من خیلی جذاب و امیدوارکنندهاند.
* الآن بسیاری از مردم که مخاطبِ نظارهگر این گفتوگوی زندهاند سؤال میکنند؛ بالاخره رابطه بین هاشم و نغمه به ازدواج ختم میشود؟ آیا براساس شنیدهها که میگویند چالش اصلی سریال در قسمتهای بعدی بعد از ازدواج این دو کاراکتر شکل میگیرد، درست است؟
فقط این را میگویم قسمتهای بعدی انفجار است، تا اینجا همهچیز آرام بوده است، اما بهیکباره انفجار میشود.
* کدام لحظه یا سکانس "از سرنوشت" را خیلی دوست داشتید؟
هنوز آن سکانسها نرسیده است، چون سکانسی در قسمت هجدم یا نوزدهم سریال "از سرنوشت" وجود دارد که بسیار بینظیر است، وقتی موقعِ پخشش فرا برسد بهترین سکانس فصل سوم سریال بهحساب میآید. البته در فصل دوم آنجایی که هاشم از زندگی ناامید میشود شروع میکند به کفر گفتن که "چقدر زندگی بد است و چقدر نابود شدیم". دو بچهای که از بچگی آنقدر زخمی شدند و سختی کشیدند باید باز هم بدبختی بکشند؛ آنجا را هم خیلی دوست داشتم.
* بسیاری میپرسند که دارا حیایی مثلِ هاشم سریال، چقدر روی پای خودش ایستاده، آیا آنقدر مثل این کاراکتر مقتدر، دلسوز و دغدغهمند است، بفرمایید چقدر هم هاشم بهروی شخصیت اصلی خودتان تأثیر گذاشته است؟
همیشه سعی میکنم تا آنجایی که میتوانم روراست باشم و سعی نمیکنم دروغ بگویم یا غلوّ کنم، هاشم خیلی دورتر از زندگی واقعیام است، چون مادرم در زندگی کمکم کرده، پدرم در زندگیام سهم داشته است، مادربزرگم کمک کرده و همچنین پدربزرگم که خیلی تأثیرگذار بوده است، نمیتوانم بگویم تنهایی روی پای خودم ایستادم و خودم را بالا کشیدم، تأثیر آنها را در زندگی خودم احساس میکنم و از این جهت، اصلاً تنهایی روی پای خودم نایستادم.
* باز مردم کامنت میگذارند که آیا از شما "عصر جدید" و کارهای جدیدِ امین حیایی خبری دارید؟
"عصر جدید" که سورپرایز است، به من هم نگفته و گفته است "بنشین و ببین. "
* حتماً دارند ضبط میکنند؟
اطلاع ندارم واقعاً؛ وگرنه میگفتم.
* "قاتل وحشی" پخش میشود؟
ما هم منتظر پخشش هستیم که فضای رسانهای را منفجر میکند و برای سینمای ایران هم قابل توجه خواهد بود.
* نکته دیگر اینکه فصلهای دیگر "از سرنوشت" در دستور کار قرار دارند و یا ماجرای این سریال در فصل سوم به پایان میرسد؟
ما فصل سوم را طوری تمام میکنیم که دو احتمال دارد؛ یا ساخته میشود یا ساخته نمیشود؛ همه به بینندگان برمیگردد و بازدهی که میخواهیم نداشته باشیم، احتمال دارد حتی ساخته نشود، همه به مردم و مخاطب برمیگردد، معیار ساخته شدن یا نشدن کاری، مخاطب است، امیدوارم از کار ما تا اینجا لذت برده باشند.
* پس قرار است بسازید؟
(خنده) ۵۰، ۵۰ است.
* گرههایی که در فصل دوم و سوم وجود دارد باز میشود؟
تا آخر فصل سوم به همه علامت سؤالها جواب داده میشود.
* سخت نبود با دو کارگردان مختلف در فصل دوم و سوم "از سرنوشت" کار کنید؟
سخت کلمه اشتباهی است، هر دو سلیقه و نگاه را دیدم و بر تجربیاتم افزوده شد، باعث افتخار بود بیشتر تا سختی کار با دو کارگردان.
* در ارتباط پدر و فرزندی، خاطره جالبی دارید برای ما تعریف کنید.
ما چهار سال پیش به کویر رفتیم و البته بیشتر ناراحتی و گلایه است، ساعت دو بامداد بود نزدیک ۸ نفر بودیم و هرکس قرار بود در چادر خودش بخوابد و من و پدرم در چادر خودمان باشیم، چون چادرها بهگونهای تنظیم شده بود که دو نفر در آن باشد که چادر را باد نبرد، پدر در ماشین خوابید و من و چادر را ۵۰۰ یا ۶۰۰ متر باد برد، صبح که مرا به این وضع دیدند گفتند "مگر با پدرت در چادر نبودی؟ که فهمیدند پدرم در ماشین خوابیده است.
* با پدرتان برای حضور در پروژهای مشورت میکنید؟
راهنماییام میکنند، اما انتخاب را به خودم میسپارند.
* باز هم میپرسند؛ سهراب و آرزو و نغمه و هاشم به هم میرسند یا خیر؟ آیا آن انفجاری که گفتید در واقع همین ازدواج است؟
رسیدنها به پخش میرسد و باید دید.
* گرمای صحبت شما و ریاکشنهای جذابتان میگوید میتوانید حتی مجری مسابقه تلویزیونی شوید.
* امین حیایی را در نقش وکیل "آقازاده" چطور دیدید؟
کاملاً متفاوت و واقعاً وکیل به این شکلی ندیده بودم، من هم خودم بهعنوان یک بیننده احتمال میدهم پشتپرده عجیب و غریبی این وکیل داشته باشد.
* وقتی "قلادههای طلا" اکران شد شما دیدید نظرتان درباره هجمههایی که به پدرتان وارد شد چه بود؟
ناراحت شدم و گفتم چرا باید اینگونه به قضیه نگاه کنند، خیلی غصه خوردم، گفتم این فیلم خیلی برای ما زود بود، شاید الآن ساخته میشد متفاوت بود. شاید به آن درجهای از درک نسبت به این فیلم نرسیده بودیم.
* اما کار پدرت را تحسین میکنی؟
بازیگری است و بازیگری همهچیز دارد. انتقاد کنیم از نقشی که بازی کرده است، مثلاً بگوییم چرا آنقدر ضعیف بوده است.
* جذابترین جای قصه "از سرنوشت"، موضوع رفاقت است؛ رفاقت هاشم و سهراب، چقدر جامعه به این نوع سریالها و فیلمها نیاز دارد؟
خوشبختانه جامعهای داریم که رفاقت در آن عزیز است و بهشکلی ارزشی از آن یاد میشود. نباید رفاقت فراموش شود و باید بدانیم همه ایرانی هستیم و با هم دوستیم و باید به هم کمک کنیم. کسی که نیاز به کمک دارد باید دستش را بگیریم و این انسانیت است. پدربزرگم به من میگفت "قبل از این که دارا باشی انسان باش! "، این رفاقت یکی از باارزشترین اتفاقاتی است که در این سریال میافتد.
* چالشهای هاشم در فصل سوم "از سرنوشت" چیست؟ یکی از نکاتی که مورد بحث قرار گرفت در فصل دوم کاراکترهای اصلی ۱۸، ۱۹ ساله و در فصل سوم ۲۶ ساله.
قبل از این که کار کلید بخورد فکر میکردم من الآن ۱۸ سالگی را تجربه کردهام و در فصل سوم فرصت کمی دارم تجربه آن مقطع سنی را در نقشم ایفا کنم. ایجاد این کاراکترها و نشان دادن تفاوت سنی، چالشهای من بود که با نویسنده مطرح کردیم و نظر ایشان را جویا شدیم تا در شخصیتپردازی بهتر اتفاق بیفتد، این نوعِ ایجاد تفاوت سنی در کاراکترسازی، از چالشهای هاشم در فصل سوم بود.
* بسیاری در اینجا کامنت میگذارند و نظر شما را درباره داوری امین حیایی در "عصر جدید" جویا میشوند.
من واقعاً داوری پدرم را قبول دارم، چون هم پتانسیل و ظرفیت را میبیند و هم با رأی مثبت به شرکتکننده، این باور را دارد که او میتواند و امکان دارد موفق شود.
* وقتی فیلمهای هالیوودی و سریالهای خانگی، تلویزیونی و فیلمهای سینمایی را میبینید اولاً چه بازیگران و هنرمندانی را خیلی دوست دارید و به کدام شخصیتها بیشتر علاقه دارید که آن نقشها را ایفا کنید؟
کاراکتر منفی که خیلی علاقه دارم جوکر است، ایدئولوژی خاص دارد و دو اسکار بازیگری هم برنده شده است. تام هاردی بازیگر مورد علاقهام است، در ایران هم حتماً پدرم و شهاب حسینی را نیز از یک سالی به بعد بازیگریشان را خیلی دوست دارم.
* آیا میتوانیم درباره فصل سوم سریال پیشبینی داشته باشیم یا حدس بزنیم؟
تا الآن قسمتها را دیده باشید نکاتی دستتان میآید، اما هیچچیزی قابل حدسزدن نیست.
منبع: تسنیم
انتهای پیام/
منبع خبر: باشگاه خبرنگاران
اخبار مرتبط: گپوگفت خواندنی با بازیگر جوان سریال «از سرنوشت»/ وقتی در "قلادههای طلا" به پدرم هجمه شد، غصه خوردم
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران