نماز از منظر قرآن

به گزارش جام جم آنلاین و به نقل از پرتال جامع علوم انسانی، حضرت عیسى(ع) مى گوید: ((... و اوصانى بالصلوه والزکاه ما دمت حیا ... و مرا توصیه به نماز و زکات مادام که زنده ام کرده است)). و در چند جاى قرآن سخن از میثاق بنى اسرائیل است که بخشى از مواد آن اقامه نماز است.
در آیین مقدس اسلام نیز ((نماز)) جایگاه ویژه اى دارد و در قرآن کریم بر آن تإکید فراوان شده است.


در این کتاب الهى وظایفى براى مسلمانان, در مقابل نماز مقرر شده است. این وظایف عبارتند از:
1ـ برپایى نماز.
در آیات زیادى برپایى نماز در کنار ((ایتإ زکوه)); پرداختن زکات آمده است.
تکیه بر این دو رکن, در حقیقت براى بیان این واقعیت است که مسلمان شایسته, هم در پیوند با خداوند باید ارتباط عاشقانه و صمیمى داشته باشد و هم در رابطه با مردم بى تفاوت نبوده و وظایف واجب و مستحب مالى خود را انجام داده, به فکر محرومان جامعه باشد. عالى ترین شکل ارتباط عاشقانه با خداوند نماز است و بهترین شیوه ارتباط با مردم حل مشکلات مادى آنهاست که با اداى وظایف مالى, از سوى مسلمانان این مهم برآورده مى شود. در قرآن کریم ((اقامه نماز)) و ((ایتإ زکوه)) به عنوان محک ایمان, تقوى, اخلاص و...شمرده شده و این دو در حقیقت اولین گام وفادارى به دین معرفى شده اند. قرآن کریم درباره برخورد با مشرکین مى فرماید: ((فان تابوا و اقاموا الصلاه و آتوا الزکوه فخلوا سبیلهم; هرگاه توبه کنند و نماز را برپا دارند و زکات را بپردازند, آنها را رها ساخته و مزاحمشان نشوید... .))
در آیه دیگرى آمده است ((فان تابوا و اقاموا الصلوه و آتوا الزکوه فاخوانکم فى الدین; پس اگر توبه کردند و نماز را برپا داشته و زکات را بپردازند پس برادران دینى شما هستند...)).

معناى اقامه نماز چیست؟
به نظر مى رسد با توجه به ریشه لغوى اقامه, که از قیام ـ در مقابل قعود است ـ اقامه نماز را به معناى برپایى آن بگیریم در مقابل آن زمین ماندن و زمین گیر شدن و بى اعتنایى به آن است و این معنا داراى مصادیقى است:
الف ـ گزاردن درست نماز با حدود و شرایط آن;
ب ـ به جاى آوردن نماز به نحو کامل و احسن;
ج ـ تداوم در برپایى نماز;
د ـ تلاش براى مطرح کردن و گسترش نماز در جامعه.
راغب در مفردات گوید:
((و لم یإمر تعالى بالصلوه حیثما امر و لا مدح به حینما مدح الا بلفظ الاقامه تنبیها ان المقصود منها توفیه شرائطها لا الاتیان بهیئاتها...; در تمام مواردى که خداوند به نماز امر یا مدح به آن کرده است واژه اقامه نماز آمده است تا به این معنا توجه داده شود که مقصود از نماز, گزاردن نماز واجد شرایط است نه تنها به جاى آوردن هیإت نماز (بدون روح))).
در قرآن کریم, اقامه نماز با ویژگى هاى ذیل مطلوب است:
الف ـ برپا داشتن نماز, با نشاط و شادابى
در دو آیه از قرآن, نماز خواندن با کسالت از ویژگى هاى منافقان شمرده شده است: ((و اذا قاموا الى الصلوه قاموا کسالى...; و هنگامى که به نماز مى ایستند از روى کسالت مى ایستند...)).
((... و لا یإتون الصلوه الا و هم کسالى...;و نماز به جا نمىآورند جز با کسالت.))
و ویژگى چنین نمازى جز نماز بى کیفیت که به همه چیز جز نماز شبیه است, نیست. در روایتى از حضرت امام سجاد(ع) مى خوانیم:
((ان المنافق ینهى و لاینتهى و یإمر بما لایإتى و اذا قام الى الصلوه اعترض; همانا منافق (از کار زشت) نهى مى کند, ولى خود از آن کار دست نمى کشد و فرمان مى دهد (به خوبى) ولى خود انجام نمى دهد و چون به نماز بایستد اعتراض مى کند)). راوى مى گوید: پرسیدم: ((ما الاعتراض; اعتراض چیست))؟ حضرت فرمود: ((الالتفات و اذا رکع ربض; رو به راست و چپ گردانیدن و چون رکوع کند خود را مانند گوسفند به زمین اندازد (یعنى بعد از رکوع نایستد و به همان حال به سجده رود.))


ب ـ اهتمام به نماز و وقت فضیلت آن
قرآن کریم مى فرماید: ((فویل للمصلین الذین هم عن صلوتهم ساهون; پس واى بر نمازگزارانى که از آن غافلند.))
((ساهون)) آنانند که از اصل نماز غافلند, توجهى به آن ندارند, گاه آن را نمى خوانند, گاه در آخر وقت مى خوانند. قرآن کریم مى گوید این مسإله در ضعف اعتقاد دینى او ریشه دارد. گفتنى است که ((سهو)) و ((اشتباه)) در نماز مورد نظر آیه نیست, زیرا اگر چنین بود, مى فرمود: ((فى صلوتهم)) در نمازشان نه ((عن صلوتهم)) از نمازشان. یونس بن عمار از حضرت امام صادق(ع) پرسید: مقصود از سهو همان وسوسه شیطان است؟ حضرت فرمود: ((لاکل احد یصیبه هذا ولکن ان یغفلها و یدع ان یصلى فى اول وقتها; نه هر کس مبتلا به وسوسه مى شود بلکه مقصود آن است که از اصل نماز غفلت کند و در اول وقت نخواند.)) امام صادق(ع) در روایتى فرمود: ((تإخیر الصلوه عن اول وقتها لغیر عذر; مقصود از سهو بدون عذر نماز را از اول وقت تإخیر انداختن است)).
در روایتى از حضرت امام على(ع) مى خوانیم:
((لیس عمل احب الى الله عزوجل من الصلوه فلایشغلنکم عن إوقاتها شىء من امور الدنیا فان الله عزوجل ذم اقواما فقال الذین هم عن صلاتهم ساهون یعنى انهم غافلون استهانوا باوقاتها; هیچ کارى نزد خداوند محبوت تر از نماز نیست, پس نباید در وقت نماز هیچ یک از امور دنیا شما را مشغول از نماز سازد که خداوند گروهى را که از نماز سهو مى کنند نکوهش کرده است و مقصود این است که اینها غفلت از نماز داشته, حریم وقت نماز را نگه نمى دارند)).
علاوه بر توجه به اصل نماز باید در نماز نیز انسان به این نکته توجه داشته باشد که در مقابل حضرت حق ایستاده با او سخن مى گوید, باید تمام وجود خویش را به این میهمانى ببرد تا شیطان جرإت زمینه سازى براى خروج از این میهمانى را فراهم نسازد.
((یا ایها الذین آمنوا لاتقربوا الصلوه و انتم سکارى حتى تعلموا ما تقولون... ; اى کسانى که ایمان آورده اید, در حالى که مست هستید به نماز نزدیک نشوید تا بدانید چه مى گویید...)).
ظاهر آیه روشن است و نیاز به توضیح ندارد که مقصود, نهى از نماز در حال مستى است لکن از تعلیل ((حتى تعلموا ما تقولون)) مى توان این معنا را برداشت کرد: نماز مطلوب آن است که انسان با عنایت و توجه نماز بخواند, بداند که چه مى گوید و با که سخن مى گوید. موید این برداشت روایت امام باقر(ع) است که فرمود: در حالتى که کسل هستید یا چرت آلود یا سنگین, مشغول نماز نشوید, زیرا خداوند مومنان را از نماز خواندن در حال مستى نهى کرده است.
ج ـ نماز با خشوع
از مصادیق اقامه نماز به جاى آوردن نماز با خشوع آن است.
((قد افلح المومنون الذین هم فى صلاتهم خاشعون; به تحقیق مومنان رستگار شدند آنها که در نمازشان خشوع دارند)).
خشوع به معناى تواضع و ادب جسمى و روحى است که در برابر شخص بزرگ یا حقیقت مهمى در انسان پیدا مى شود و آثارش در بدن ظاهر مى گردد.
فیومى گوید: ((خشع خشوعا اذا خضع و خشع فى صلاته و دعائه اقبل بقلبه على ذلک و هو مإخوذ من خشعت الارض اذا سکنت و اطمإنت; خشوع به معناى تواضع است و خشوع در نماز و دعا به معناى اقبال قلبى بر آن است و این واژه برگرفته از سکون و اطمئنان است, آن چنان که براى سکون زمین واژه خشوع به کار رفته و مى گویند: ((خشعت الارض)). خشوع در نماز; یعنى جسم و روح را در نماز به دیدار خداوند بردن و انقطاع از غیر او آن چنان که برگزیدگان خداوند پیامبر و آل ـ علیهم السلام ـ چنین بودند. اولین فرودگاه این خشوع روح است که بر جسم نیز اثر مى گذارد; یعنى آن کس که در نماز خشوع دارد در حال نماز اعضا و جوارح او نیز آرام بوده, پیوسته بازى با ریش و صورت ندارد! در حدیثى مى خوانیم که پیامبر(ص) مردى را دید که در حال نماز با ریش خود بازى مى کند فرمود: ((اما انه لو خشع قلبه لخشعت جوارحه; اگر او در قلبش خشوع بود, اعضاى بدنش نیز خاشع مى شد)).
دـ دوام در نماز
از مصادیق اقامه نماز ((دوام نماز)) است.
در سوره معارج پس از آن که خداوند برخى صفات ناشایست انسان ها را مورد تذکر قرار مى دهد, اوصاف شایسته آنها را هم ذکر مى کند که از جمله آن: ((الا المصلین الذین هم على صلاتهم دائمون;مگر نمازگزارانى که بر نماز خود تداوم دارند)). ظاهر آیه دوام است; یعنى هم به وقت نماز مى خوانند و هم همیشه نماز مى خوانند, این گونه نیست که نماز خواندن آنها مقطعى باشد و چنین نمازى است که اگر جزو برنامه زندگى شد و با حدود آن به جاى آورده شد انسان را از فحشا و منکر باز مى دارد. و اصولا برنامه هاى تربیتى جز با تداوم کارآیى لازم را ندارند, لذا در حدیثى از پیغمبر اکرم(ص) مى خوانیم: ((ان احب الاعمال الى الله مادام و ان قل; محبوب ترین اعمال نزد خداوند کارى است که انسان بر آن مداومت داشته باشد هر چند کم باشد)).

منبع خبر: جام جم

اخبار مرتبط: نماز از منظر قرآن