باور، همان اندیشه‌ای است که در ذهن شماست

ایسنا/خراسان رضوی سوالاتی از جمله اینکه چرا یک فرد غمگین است و دیگری خوشحال؟ چرا فردی نگران است و دیگری سرشار از اطمینان؟ چرا یک شخص سرافراز است و دیگری سرافکنده؟ و سوال‌هایی از این قبیل در دوران زندگی ذهن‌مان را به خود مشغول کرده است و باعث شده که تصورات ذهنی‌ افراد تبدیل به واقعیت شود.

کتاب «قدرت فکر» نوشته ژوزف مورفی قصد دارد به خوانندگان خود بیاموزد که تفکرات عادی افراد سرنوشت آن‌ها را می‌سازد چرا که هر انسانی همانطور زندگی می‌کند که در ذهن نیمه‌هوشیار خود تصور کرده است.

این کتاب در لیست کتاب‌های پرفروشی قرار دارد که به ۱۷ زبان زنده دنیا نیز ترجمه شده است. مباحث و داستان‌هایی که در کتاب به صورت ساده مطرح شده، آن را برای مخاطبان عامه قابل درک‌تر کرده است.

نویسنده این کتاب سعی دارد به مخاطب بیاموزد که افراد چگونه می‌توانند از قدرت‌های درونی خود استفاده کنند و زندگی‌شان را به سمت امید و سرزندگی هدایت نمایند. افراد با خواندن این کتاب می‌آموزند چگونه ترس‌های خود را فراموش کرده و به عنوان انسانی آزاد در جریان زندگی قرار گیرند.

ژوزف در کتابش به قدرت هوش بی‌پایان درون و نیروی خودآگاه اشاره می‌کند و معتقد است که ضمیر باطنی افراد که در اعماق روح و ذات آدمی فعال است، قدرتی شگفت‌انگیز داشته و با توجه به حالات روحی افراد و نیروی ناخودآگاه بسیاری از موفقیت‌ها و یا حتی عدم موفقیت‌ها را به دنبال دارد.

افراد با استفاده از ذهن نیمه‌هوشیار خود معجزه‌های زیادی از جمله غلبه بر ترس، اضطراب، بدبینی، یاس و ناامیدی خواهند دید و قادرند در مسیر ترقی، اعتلای روحی و شخصیتی موفقیت پیدا کرده و همیشه پیروز باشند.

این دنیای درونی افراد است که دنیای بیرونی آن‌ها را نیز می‌سازد و آگاهی داشتن از عکس‌العمل متقابل خودآگاهی و ناخودآگاهی باعث می‌شود که افراد سراسر زندگی را تغییر دهند چرا که ذهن هم از خودآگاهی برخوردار بوده و هم از ناخودآگاهی برخوردار است.

در نهایت افراد باید برای تغییر زندگی خود و انطباق آن با خواسته‌هایشان، ذهنشان را با امور مورد علاقه‌، آن‌چیزی که آرزویش را دارند و تفکرات مثبت عجین کنند. مورفی گفته است «زمانی ذهن شما به طور صحیح کار خواهد کرد و به حقیقت پی خواهد برد که افکار انباشته شده در ضمیر باطنی‌تان سازنده، پر از هماهنگی و آرامش باشد. در این زمان است که باطن شما هم پاسخ خواهد گفت و شرایط هماهنگ مساعد و بهترین وضعیت‌ها را فراهم خواهد کرد».

نویسنده در بخشی از کتاب تحت عنوان «آزادسازی قدرتی که معجزه می‌کند» می‌نویسد «دست یافتن به شفای شخصی مطمئن‌ترین دلیل بر وجود قوایی در ضمیر باطن است. من ۴۲ سال پیش توانستم به کمک بهره‌گیری از قوه شفابخش ضمیر باطن، بر یک غده بدخیم که به زبان پزشکی سرطان خوانده می‌شود، غلبه کنم».

وی به مخاطبش این اطمینان را می‌دهد که به کمک نیروی شفابخش بی‌پایانی که در اعماق وجود افراد نهفته، هر فردی می‌تواند نجات‌بخش خود باشد.

در این کتاب به مبحث مهم دیگری تحت عنوان «گنجی که در درون شما نهفته است» نیز پرداخته شده است. مورفی در بخش اذعان دارد که هر فرد در درونش گنجی نهفته و بی‌پایان دارد. وی می‌گوید «در درون افراد یک معدن طلا وجود دارد که می‌توانند از آن استفاده کرده و زندگی باشکوهی را برای خود فراهم کنند».

این کتاب با مثال‌ها و راهکارهایی کاربردی به سادگی در زندگی روزمره قابل استفاده هستند، به افراد می‌آموزد که زندگی هر فردی تنها به دست خود او رقم خواهد خورد و آنجاست که افراد متوجه قدرت تفکر خود خواهند شد.

بخشی از کتاب « قدرت فکر» یا «نیروی ذهن نیمه‌هوشیار» به این شرح است:

«در اینجا تکنیک ساده‌ای آمده است که با استفاده از آن، شما می‌توانید در هر زمینه‌ای کمک بگیرید: ذهن و جسم‌تان را بی‌حرکت کنید. به جسم‌تان بگویید که آرام باشد؛ باید از شما اطاعت کند. آن هیچ اراده، قوه ابتکار یا شعور خودآگاهی ندارد. جسم‌تان همچون صفحه‌ حساسی است که افکار و عقاید شما را ثبت می‌کند. به هیچ‌ چیز توجه نکنید. به حل مساله‌ خود متمرکز شوید. سعی کنید که با ذهن ناخودآگاه‌تان، آن را حل نماید. در این فکر باشید که از راه حل بی‌نظیر خود، چقدر خوشحال خواهید شد. اگر این راه حل بی‌نظیر اکنون از آن شما بود، چه حسی داشتید؟ همان را احساس کنید.

اجازه دهید تا ذهن‌تان درگیر حسی آرامش‌بخش شود و سپس به خواب رود. وقتی بیدار شدید و هنوز به جوابی نرسیده بودید، خود را با کارهای دیگر سرگرم کنید. شاید وقتی شما درگیر کار دیگری باشید، مثل نان تستی که از توستر خارج می‌شود، پاسخ به ذهن‌تان خطور کند.

برای آن که ذهن ناخودآگاه شما به کمک‌تان بیاید، راهی ساده، بهترین است. برای مثال یک بار انگشتر گران‌بهایی را گم کردم که میراث اجدادی‌ام بود. همه‌جا را به دنبالش گشتم ولی نتوانستم آن را پیدا کنم. شب در حالتی که سکوت کرده بودم، با ناخودآگاهم صحبت کردم. قبل از آن که به خواب روم، گفتم، تو همه‌چیز را می‌دانی، تو می‌دانی که آن انگشتر کجاست و اکنون جایش را به من نشان می‌دهی.

من در زندگی بسیاری از مردان و زنان وقوع معجزات فراوانی را دیده‌ام. شما نیز هر گاه شروع به استفاده از قدرت اعجاز آمیز نیروی موجود در باطن خود کنید، ممکن است با یک‌سری معجزات روبه‌رو شوید. منظور از نوشتن کتاب حاضر این است که به شما یاد بدهیم چگونه می‌توان از تفکر و تلقین استفاده کرد و سرنوشت خود را رقم زد زیرا همان‌طور که گفته‌اند، انسان همان است که می‌اندیشد».

انتهای پیام