رویکرد تهاجمی پساانتخاباتی و گسترش حضور نظامی آمریکا در خاورمیانه
آمریکا با حضور نظامی خود در منطقه علاوه بر بحث تامین کنترل و حفاظت خطوط انتقال انرژی (نفت و گاز) و ترانزیت کالا و تامین امنیت متحدین خود در منطقه بخصوص رژیم صهیونیستی به طور مستقیم و غیر مستقیم بر امنیت جمهوری اسلامی ایران، تاثیر گذار میباشد. از جمله میتوان به مواردی همچون در اختیار گرفتن پایگاه های نظامی در کشورهای منطقه، ممانعت از گسترش دوستیهای مردمی ایران در منطقه، کارشکنی برای حضور ایران در بازارهای اقتصادی موجود در منطقه، فروش تسلیحات نظامی به کشورهای همسایه با تبلیغ ایران هراسی و تقویت دیدگاه های ایران ستیزی و افزایش تفکر تهاجمی متحدین امریکا علیه ایران در منطقه اشاره کرد.
آمریکا به بهانه ی مبارزه با تروریسم تلاش مینماید تا امنیت منطقه ای در غرب اسیا را بی ثبات و ناامن نشان دهد و حضور خود در منطقه ی خاورمیانه را توجیه کند. چندین هفته پس از واقعه 11 سپتامبر، معاون وزیر امور خارجه آمریکا ویلیام جی برنز سخنرانی را در موسسه خاورمیانه در واشنگتن ارائه داد. سخنان وی طوری طراحی شده بود تا مخاطبان خود را متقاعد سازدکه خاورمیانه همچنان یکی از بزرگترین نگرانی های دولت بوش باقی مانده است. برنز همچنان تاکید نمود که ایالت متحده آمریکا دریافته است وجود خاورمیانه ای امن، رو به ترقی و با ثبات یکی از مهمترین فاکتورها در دفاع از منافع حیاتی امریکا و منافع اقتصاد جهانی است.
آخرین سند راهبردی امنیت ملی آمریکا، همکاری اقتصادی و سیاسی با شرکا و متحدان را یکی از اولویت های این کشور قلمداد نموده است. آمریکا برای تغییر نظام سیاسی کشورهای منطقه مطابق نظر خود، بحث اصلاحات گام به گام را مطرح نموده است که البته در مورد شورای همکاری خلیج فارس بحث یکپارچگی ان مطرح گردیده است. آمریکا با طرح این موضوع به عنوان یک مسئله حل نشده نوعی ایران هراسی را برای تحقق اهداف منطقه ای و بین المللی خود دنبال میکند. در سطح منطقه، ایران هراسی موجب نزدیکی هر چه بیشتر کشورهای حاشیه خلیج فارس به آمریکا میشود و در سطح بین المللی نیز زمینه اجماع برای فشار بیشتر بر ایران را فراهم میکند.
تئوری دومینو که از تئوریهای معروف در عرصه روابط بین الملل است، اشاره به ریزش مسلسل وار حکومتهای مستبد و همسنخ دارد که تمامی این حکومتها در ماهیت و فلسفه حکومتی خود درجات مشابه و همسنگی های یکسانی را دارا میباشند. این تئوری در دستگاه هیئت حاکمه آمریکا توسط نومحافظه کارانی دنبال میشود. براساس این نگرش، مسأله حضور نظامی آمریکا در خاورمیانه را باید در یک سطح کلانتر بررسی کرد که بر این اساس آمریکا سعی دارد تا در منطقه خاورمیانه به ایجاد حکومتهای دموکراتیک به جای حکومتهای کنونی همت گمارد. این ایده از طرف افرادی در درون دولت بوش هدایت میشد که معتقدند آمریکا مرکز و مهد دموکراسی جهانی است. از جمله این افراد را میتوان از پل ولفوویتز، معاون وقت وزیر دفاع آمریکا، نام برد. اساساً تیم ولفوویتز در زمان جورج بوش اول نیز بر «مرکز ثقل دموکراتیک صلح بودن آمریکا» تأکید داشت و این همان دکترین تیم قبلی و دیک چنی است که بر این اساس سعی دارد تز کانون دموکراسی بودن آمریکا را شکل دهند و در عین حال به بسط و گسترش دموکراسی در سراسر جهان از طریق حضور نظامی همت میگمارند.
سیاست جمهوری اسلامی ایران همواره بر خود اتکایی امنیتی در حوزه ی خاورمیانه و خلیج فارس استوار است الگویی که جمهوری اسلامی ایران به دنبال تحقق آن است، الگوی امنیت مشارکتی است. طبق این ساختار تامین امنیت منطقه یک موضوع مشارکت جویانه است که میبایست با همکاری کشورهای پیرامونی محقق گردد و حضور هر نیروی فرامنطقه ای نه تنها کمکی به استقرار امنیت نمیکند، بلکه موجب برهم زدن ثبات و تنش آفرین است. در این الگو تضمین های امنیتی نه از طریق ائتلاف سازی و سلطه طلبی، بلکه به واسطه ی همکاری و پیمان عدم تعرض چندجانبه قابل حصول است. در رویکرد امنیت مشارکت جویانه امنیت به طور فزاینده ای به منافع جمعی کشورهای پیرامون گره خورده است به نحوی که هر کشور تامین امنیت خود را در تحقق امنیت دیگری میبیند.
*کارشناس روابط بین الملل
310 310
منبع خبر: خبر آنلاین
اخبار مرتبط: رویکرد تهاجمی پساانتخاباتی و گسترش حضور نظامی آمریکا در خاورمیانه
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران