مادر ابوالفضل شهبازی: برای تشییع جنازه و ختم پسرم هم مرخصی ندادند

زهرا فلاح، مادر ابوالفضل شهبازی، از بازداشت‌شدگان آبان ۹۸ که در زندان تهران بزرگ زندانی است، در گفت‌وگو با رادیو فردا می‌گوید که با مرخصی و حضور این زندانی سیاسی در مراسم تشییع و ختم برادرش مخالفت شده است.

روز دوشنبه، ۲۶ آبان ماه، برخی از هم‌بندی‌های ابوالفضل شهبازی، از خودکشی برادر او خبر دادند. یکی از هم‌بندی‌های این زندانی سیاسی به نقل از او به رادیو فردا گفته است که برادر او از طبقه چهارم به پایین پرتاب شده و خودکشی کرده است.

احمدرضا حائری هم‌بندی سابق ابوالفضل شهبازی هم روز دوشنبه با اعلام این خبر در توئیتر خود نوشت که اگر قوه قضائیه به وعده خود برای «عفو زندانیان آبان» عمل کرده بود، «شاید ابوالفضل داغ مرگ برادر نمی‌دید.»

زهرا فلاح، مادر آقای شهبازی در مصاحبه با رادیو فردا می‌گوید: «عباس، بچه‌ام غروب از سر کار آمد. شیشه شکسته بود و رفت بالا که شیشه را درست کند، یک پایش را گذاشته بود لبه پنجره و یک پایش هم روی نرده بالکن بود که نمی‌دانم چه اتفاقی افتاد بچه‌ام رفت پایین و چند دقیقه بعد بچه‌ام را از دست دادم. جوان دسته گلم رفت.»

ابوالفضل شهبازی، مکانیک ۲۲ ساله اهل کرج که است که در محله تهرانپارس در تهران مکانیکی دارد. او به اتهام اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی به سه سال زندان محکوم شده است. به گفته یکی از نزدیکانش «در جریان اعتراضات آبان سطحی از درگیری جلوی مغازه و محل کار ابوالفضل و دوستش شلوغ بوده. هر دو آنجا حضور داشتند. بعد از بازداشت هم او را به یک سوله بزرگ ورزشی مانند برده بودند و از آنجا هم به زندان تهران بزرگ منتقل شده و خودش هم هنوز نمی‌داند که ضابط پرونده اش چه کسی بوده و قبل از زندان تهران بزرگ کجا نگهداری می‌شد.»

Embed share
«برای تشییع جنازه و ختم پسرم هم مرخصی ندادند»؛ گفت‌وگو با مادر ابوالفضل شهبازی
by رادیو فردا Embed share The code has been copied to your clipboard. The URL has been copied to your clipboard
  • ارسال به فیس‌بوک  
  • ارسال به توئیتر  

No media source currently available

0:00 0:08:22 0:00 لینک مستقیم
  • 64 kbps | MP3

مادر ابوالفضل شهبازی درباره بازداشت و حکم فرزندش می‌گوید: «خانه ما کرج است، ابوالفضل رفته بود تهرانپارس سرکار، جلوبندی ماشین کار می‌کرد. دوستش را گرفته بودند و او اسم ابوالفضل را داده بود. فقط این را می‌دانم. رفتم پیش قاضی‌اش گفت دوستش اعتراف کرده سر ابوالفضل و گفته همکارم است اما من از محتویات پرونده‌اش هیچ چیزی نمی‌دانم. فقط این را می‌دانم که پنج سال داده بودند، اعتراض زدیم شد سه سال که یک سال رفته و دوسال هنوز مانده.»

آقای شهبازی همچنین به گفته مادرش از داشتن وکیل محروم بوده است. او می‌گوید: «وکیل نداشت و الان یکسال است آنجا است. از وضعیتش من خبر ندارم، نمی‌دانم آنجا چه خبر است. او هم به خاطر دل من هیچ چیزی نمی‌گوید، می‌گوید همه چیز خوب است. خرجی برایش ۱۵۰ هزار تومان در هفته اگر داشته باشم می‌ریزم اگر نداشته باشم که هیچ.»

خانم فلاح می‌گوید: «ابوالفضل دو سال رفت سربازی، تازه کارت پایان خدمت سربازی‌اش آمده بود که رفت زندان. سربازی‌اش که تمام شد گفتم بیا همین پیش خودمان مغازه کار کن گفت نمی‌توانم، آنجا درآمدم کم است و باید کرایه خانه بدهم. پدرش مریض است، موادی است، نمی‌تواند خرج بدهد. بچه‌ها دو تایی کار می‌کردند خرج من و خواهرشان را می‌دادند. او (عباس) که از دستم رفت، این هم اینجوری افتاد آنجا (زندان تهران بزرگ). یکسال است در خانه‌های مردم کار می‌کنم، می‌روم در دادگاه‌ها، خرج می‌کنم نمی‌دانم چه اتفاقی افتاد بچه‌ام رفت آنجا پایش گیر کرد. من امیدم فقط ابوالفضل است هیچ کسی را ندارم. ابوالفضل سرپرست خانه است. سرپرستم بود. پدرش ماهی سالی می‌آید خانه. من مانده‌ام و یک دختر ۱۴ ساله. آن پسرم رفت زیر خاک.»

مادر ابوالفضل شهبازی که پیش از مصاحبه با رادیو فردا با او تلفنی صحبت کرده بود، می‌گوید: «هر کاری کردم مرخصی ندادند. می‌ترسم او هم یک طوری‌اش بشود. امروز دادگاه بودم هرکاری کردم گفتند امروز وقت قاضی نیست و باید بماند تا یکشنبه. برای تشییع جنازه هم دیروز رفتم نگذاشتند بیاید. الان زنگ زده بود گفت توکلت به خدا باشد مامان. برو باز دادگاه به قاضی بگو یکشنبه شاید مرخصی بدهند بیایم. گریه می‌کرد بی‌تابی می‌کرد.»

خانم فلاح می‌گوید: «این را می‌گویم که خیلی بدبخت هستم. من با بدبختی این دو بچه را بزرگ کردم در خانه‌های مردم کار کردم این بچه‌ها را بزرگ کردم. تازه رفته بود سربازی دلم خوش بود که می‌خواهد زندگی شروع کند می‌خواهند دو نفری (دو برادر) خانه بخرند، ماشین بخرند. آن رفت افتاد آنجا این یکی هم نمی‌دانم فکرش مشغول بود نمی‌دانم. پدرشان هم که اعتیاد داشت اصلاً نمی‌دانست اینها هستند یا نیستند. ابوالفضل افتاد زندان تمام مشکلات افتاد روی دوش خودم و این پسرم که رفت. من همینجوری مانده‌ام نمی‌دانم چکار کنم. صدای مرا تو رو خدا به گوش مسئولین برسانید اگر آن بچه‌ام نیاید می‌میرم به خدا هیچ امیدی ندارم به جز ابوالفضل.»

با گذشت یک سال از اعتراضات مردمی آبان ۹۸، مقامات قضایی و امنیتی جمهوری اسلامی از ارائه آمار رسمی و دقیق تعداد بازداشت‌شدگان این اعتراضات و سرنوشت آنها همچنان سر باز می‌زنند. هزاران نفر در این اعتراضات بازداشت شدند و در حالی که صدور احکام سنگین و اجرای احکام زندان برای آن‌ها همچنان ادامه دارد، هنوز هیچ آمار دقیقی از بازداشت‌شدگان و کسانی که محکوم شده‌اند، وجود ندارد.

در جریان اعتراضات آبان ماه در ایران که در ابتدا واکنشی به گران شدن ناگهانی قیمت بنزین بود و با تغییر جهت، حکومت جمهوری اسلامی را نشانه گرفت، به گفته سخنگوی وقت کمیسیون امنیت ملی مجلس بیش از هفت هزار معترض بازداشت شدند. اما بررسی‌های رادیو فردا بر اساس جمع‌بندی سخنان مقامات رسمی جمهوری اسلامی و همچنین گزارش نهادهای حقوق بشری از بازداشت دست‌کم ۸۶۰۰ نفر تنها در ۲۲ استان ایران حکایت داشت.

منبع خبر: رادیو فردا

اخبار مرتبط: مادر ابوالفضل شهبازی: برای تشییع جنازه و ختم پسرم هم مرخصی ندادند