ضربالمثلهای الجزایری و زمینههای مشترک برای دیپلماسی فرهنگی
به گزارش خبرنگار مهر، الجزایر کشوری مسلمان با ریشهای کهن در آفریقاست که پیوندهای مشترک عقیدتی با ایرانیان دارد. در زمینه مبارزه با استعمار و استکبار نیز مردمان این کشور سابقهای درخشان در تاریخ معاصر دارند. متأسفانه دوری جغرافیایی و فعال نبودن روابط سیاسی، اقتصادی و… بین دو کشور ایران و الجزایر مانع از آن بوده است که درک متقابلی از یکدیگر بین دو کشور ایجاد شود.
ضرورت دارد که نمایندگان فرهنگی دو کشور با تهیه و تدوین گزاشهای عینی و واقعی از اوضاع هر کدام از این دو جامعه به زبان مشترکی برای همکاریهای علمی و فرهنگی بین دو ملت، دست پیدا کنند. رایزنی فرهنگی ایران در الجزایر در تازهترین گزارش ارسالی خود به مهر درباره ضرب المثلهای الجزایری و ریشه مشترک برخی از آنها با ضرب المثلهای ایرانی نوشته است. قسمت نخست این گزارش را در ادامه بخوانید:
ضرب المثل و فرهنگ عامه
ضرب المثلها یکی از مظاهر ادبی و فرهنگی در جوامع انسانی است که در تمام زبانها، اقوام و ملتها رایج است و تأثیر فراوانی بر سلوک فردی و اجتماعی انسانها در ارتباط با یکدیگر دارد. ویژگی مهم ضرب المثل، کوتاهی، گویایی، موزون و درس آموز بودن آن است که در قالب شعر، نثر و عبارات بیان شده، اصول اخلاقی و قوانین کلی و عام رفتار انسانها را با یکدیگر شکل میدهد.
ضرب المثلها حاصل یک تاریخ از تجربه، حکمت و زندگی انسانها و میراث فرهنگی، ادبی و معنوی فرهیختگان جامعه است که در قالب پند، نصیحت و رهنمود از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود. خداوند متعال هم در قرآن مجید به اهمیت مثل تأکید کرده و در مواردی آن را بکار برده است.
از دیگر ویژگی ضرب المثلها، اشتراک زبانها و ملتها در بسیاری از ضرب المثلهاست که این حاکی از تبادل فرهنگی و ادبی بین آنها و تجربیات مشترک است. زبان عربی و زبان فارسی دو زبان همسایه هستند که از این جهت مشترکات فراوان داشته و در یکدیگر اثر گذاشتهاند. از این روی ضرب المثلهای مشترک بسیاری بین آنها وجود دارد که در کتابهای امثال و حکم در گذشته و حال به آن اشاره شده است.
ابوهلال عسکری، عبد الله ابیوردی، امین پاشا، رشید الدین وطواط و علی اکبر دهخدا از جمله کسانی هستند که در نوشتههای خویش به ضرب المثلهای مشترک فارسی و عربی پرداختهاند.
کشور الجزایر که در منتهی الیه شمال غرب قاره آفریقا قرار دارد و زبان اصلی آن آمازیغی یا بربر بوده است که هنوز بخشی از مردم به آن سخن میگویند، به جز میراث دینی، از مشترکات زیادی با جمهوری اسلامی ایران و مناطق فارسی زبان شرق عالم اسلامی برخوردار نیست؛ با این حال با جستوجو در میراث مکتوب و فرهنگ عامه دو کشور، میتوان به مشترکاتی در امثال و حکم رایج بین دو ملت ایران و الجزایر دست یافت.
زبان محاورهای رایج در کشور الجزایر، علاوه بر زبان بومی آمازیغی و زبان استعماری فرانسوی، نوعی زبان عربی با لهجه خاص الجزایری است که میتوان آن را ترکیبی از زبان عربی، آمازیغی، فرانسوی، ترکی و اسپانیولی دانست که با زبان عربی فصیح تفاوتهایی دارد.
در نوشتار زیر تلاش شده تا بیش از یکصد ضرب المثل رایج در بین مردم الجزایر را به زبان اصلی جمع آوری، ترجمه و شرح و در پایان برای هر یک از آنها، از زبان فارسی معادلیابی شود.
ضرب المثلهای الجزایری، ترجمه، شرح و معادل آنها در زبان فارسی
۱. زوج ریاس یغرقوا بابور:
دو ناخدا کشتی را غرق میکنند.
یعنی رهبری، مدیریت باید فقط دست یک نفر باشد.
معادلهای فارسی: آشپز که دو تا شد، غذا یا شور میشود یا بینمک.
ماما که دو تا شد سر بچه کج در میآید.
۲. من عندی و من عندک تنطبع، من عندی وحدی تنقطع :
از من و از تو درست میشود، اما از من به تنهایی قطع میشود.
یعنی هر کاری و رفتاری باید دو جانبه باشد. اما اگر یک طرفه باشد قطع میشود.
معادل فارسی: چه خوش بی گر محبت از از دو سر بی * که از یک سر محبت درد سر بی
۳. مول الفول یقول فولی طیاب:
باقلا فروش میگوید باقلایش خوش پز است.
هر کسی به آنچه که در دست دارد افتخار کرده آن را تحسین میکند.
معادل فارسی: هیچ بقالی نمیگوید ماست من ترش است.
۴. اللی یحب الشباح ما یقول اح:
کسی که زیبایی را دوست دارد ناله نمیکند.
کسی که دوست دارد چیزی زیبا را به دست بیاورد یا کار خوبی را انجام دهد. نباید شکایت کند.
معادلهای فارسی: نا برده رنج گنج میسر نمیشود
هر که فیل خواهد جور هندوستان کشد
۵. اللی عجبک رخصو ترمی نصو:
اگر از کالای ارزان قیمت خوشت آمد، نصفش را دور خواهی ریخت.
کالای ارزان قیمت دوام نخواهد داشت. زیرا نصف آن خراب و در نتیجه دور ریختنی است.
معادلهای فارسی: هیچ گرانی بیحکمت نیست، هیچ ارزانی بیعلت نیست
نون و پنیر و دل دردش به قیمت چلو کباب تمام میشود.
۶.و اش یدیر المیت فی ید غسالو:
مرده در دست مردهشوی چه کاری میتواند بکند؟
وقتی کاری از دست شما بر نمیآید وتمام اختیارات و امکانات در دست طرف مقابل است؛ این مثل به کار میرود.
معادل فارسی: در کف شیر نر خون خوارهای * غیر تسلیم و رضا کو چارهای
۷. أنا بالمغرف لفمو وهو بالعود لعینی:
من قاشق را به دهانش میرسانم اما او شاخهای را به چشمم فرو میکند.
در خصوص کسی گفته میشود که در مقابل نیکی و خیر خواهی بد رفتاری میکند.
معادل فارسی: جواب خوبی بدی است.
۸. ما یحس بالجمرة غیر اللی کواتو :
هیچکس سوزش آتش ذغال را احساس نمیکند مگر کسی که آتش او سوزانده باشد.
تا زمانی که هم و غم دیگران تجربه نشود، نمیتوان درد آنها را احساس کرد.
معادل فارسی: غم مرگ برادر را * برادر مرده میداند
۹. اللی ما ذاق المر ما یعرف قیمة الحلو:
کسی که مزه تلخی را نچشیده، ارزش شیرینی را نمیداند.
هیچ احساسی از خوشبختی وجود ندارد مگر برای کسی که سختیها را تجربه کرده باشد.
معادل فارسی: قدر نعمت کسی داند که به بلایی گرفتار آید.
۱۰. تبع الکذاب لباب دارو:
دروغگو را تا به درب خانهاش دنبال کن.
کمی صبر کن و وقت کافی به دروغگو بده تا حقیقت ظاهر شود.
معادل فارسی: دروغگو کم حافظه است.
۱۱. ید وحدة ما تصفق:
یک دست نمیتواند کف بزند.
همکاری بین انسانها از اهمیت برخوردار است، زیرا یک فرد به تنهایی نمیتواند از عهده کارهای بزرگ برآید.
معادل فارسی: یک دست صدا ندارد.
۱۲. یاکل من الشجرة و یقطع فی عروقها:
از درخت میخورد در حالیکه ریشههای آن را میبرد.
در باره کسی گفته میشود که در مقابل نیکی و خیر خواهی بدرفتاری میکند.
معادلهای فارسی: نمک میخورد و نمکدان میشکند
جواب خوبی بدی است
۱۳. ازرع ینبت:
بکار، سبز میشود.
در ستایش از نیکوکاری بدون در نظر گرفتن رفتار طرف مقابل گفته میشود.
معادل فارسی: تو نیکی میکن و در دجله انداز
۱۴. خرج من الحبس طاح فی بابو:
از زندان خارج شد (فرار کرد) با درب آن رو به رو شد.
فردی که از یک مصیبت خلاص میشود ولی در مصیبت دیگری گرفتار میآید.
معادلهای فارسی: از چاله در آمدن و به چاه افتادن
از گیر دزد در آمده، گیر رمال افتاد
۱۵. الذهب یغیر المذهب:
طلا، مذهب را تغییر میدهد.
پول و ثروت در عقاید، افکار وشخصیت انسانها اثر میگذارد.
معادل فارسی: یا رب روا مدار گدا معتبر شود * گر معتبر شود زخدا بی خبر شود
۱۶. العین ما تعلاش علی الحاجب:
چشم که بالاتر از آبرو نمیشود.
نشان دهنده مراتب افراد است. انسان به هر مرتبه بالایی هم که برسد اما باید تواضع کند زیرا بالاتر از او هم حتماً کسی هست.
معادل فارسی: دست بالا دست زیاد است
۱۷. اللی فاتک بلیلة فاتک بحیلة:
کسی که یک شب از تو بزرگتر است، یک فن و مهارت از تو بیشتر میداند.
در مقام نصیحت یا سرزنش گفته میشود، هر کس که از تو بزرگتر است تجربه و مهارت او بیشتر است.
معادل فارسی: یک پیراهن بیش از تو پاره کرده است.
۱۸. اللسان الحلو ترضعو اللبة:
خوش زبان از شیر ماده شیر میخورد.
هر چه زبان شیرینتر باشد، در به دست آوردن نیازها تواناتر است.
معادل فارسی: با زبان خوش مار را از سوراخ بیرون میکشد.
۱۹. اشری الجار قبل الدار:
همسایه را قبل از خانه بخر (انتخاب کن).
ضرورت انتخاب همسایه قبل از خریدن خانه است.
معادلهای فارسی: اول رفیق، ثم الطریق
الجار ثم الدار
۲۰. اللی ما فی کرشو التبن ما یخاف من النار:
کسی که علف در شکم ندارد، از آتش نمیترسد.
یعنی کسی که کار بدی انجام نداده که موجب مجازات باشد، از تهمت نمیترسد.
معادل فارسی ضرب المثل چنین است: آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است؟
ادامه دارد...
منبع خبر: خبرگزاری مهر
اخبار مرتبط: ضربالمثلهای الجزایری و زمینههای مشترک برای دیپلماسی فرهنگی
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران