قلههای جود و کرم در خدمت
یادمان هفتمین روز درگذشت حجتالاسلام دکتر جواد اژهای
درست گفتهاند که ارزشمندترین اندوختههای هر مردمی، نه منابع زیرزمینی، نه زرادخانههای عریض و طویل و نه ذخایر ارزی و فلزات گرانقیمت، که سرمایه انسانی آن است: نیروی انسانی آگاه، دانشمند، توانا، باتجربه و خلاقی که بتواند سرمایههای اقتصادی را با تکیه بر سرمایههای اجتماعی به منبعی مولد برای توسعه همهجانبه، پایدار، متوازن و اصیل بهکار اندازد. بر همین سیاق شاید اغراق نباشد بگوییم در میان کارگزاران سرمایه انسانی، دستاندرکاران حوزه تعلیم و تربیت و تبیینکنندگان و پدیدآورندگان حوزه اندیشه و دانش و هنر، به نسبت دیگران از مرتبه بالاتری از تأثیرگذاری در امر افزایش سرمایه انسانی برخوردارند. از همین رو، فقدان کسانی که در این عرصه خدمت میکنند آسیبی است که به این سرمایه وارد میشود. فقدان حجتالاسلام دکتر جواد اژهای برای من، گذشته از پیوندهای عاطفی نزدیک، از این بُعد نیز با تأسف بسیار همراه شد.
با دکتر اژهای از سال ۱۳۵۳ که با خواهرم ازدواج کرد آشنا شدم. البته پیش از این خویشی سببی، هم پیوند خویشاوندی نسبی از طرف مادرشان که دخترخاله پدرم و آئینهای از مکارم اخلاق بود داشتیم و هم حضور گاه و بیگاه وی و برادرش علیاکبر را که در فاجعه تروریستی انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری در سال ۱۳۶۰ به شهادت رسید به منظور تبادل نظر و گفتگو در کتابخانه پدر شاهد بودم. با سفر او به اتریش که برای ادامه تحصیلات دانشگاهی در رشته روانشناسی صورت گرفت، دیدارها کمتر شد، تا خرداد ۱۳۵۷ که پدر برای هماهنگی و تبادل نظر با نیروهای مبارز در آمریکا و اروپا، پس از سالها ممنوعیت خروج توسط ساواک، همراه با مادر و خواهر کوچکم به اتریش رفت و من و پس از من برادرم به آنها پیوستیم. پس از بازگشتمان به ایران و تا روز خاکسپاری پدر، دیگر یکدیگر را ندیدیم.
پدر تلاشهایش برای اصلاح و تحول جامعه را در دو میدان متمرکز ساخته بود: تدوین مبانی نظری که همزمان با نقد وضعیت موجود، به ترسیم وضعیت مطلوب نیز بپردازد و راه رسیدن به آن را نشان دهد؛ و کشف و جذب و پرورش نیروی انسانی مستعدی که بتواند حامل و عامل رسالت سنگین اصلاح و تحول باشد. دکتر اژهای که او نیز مانند پدر بیش و پیش از هرچیز یک معلم و مربی بود، به ویژه در رابطه با میدان دوم، به طور خستگیناپذیری کوشا بود. در دوران دانشجویی و پس از آن در دبیرستانهای اصفهان تدریس میکرد. برای ادامه تحصیل و رساله دکترا نیز بر موضوع آموزش دانشآموزان تیزهوش متمرکز شد. همزمان، رابط امین پدر و اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا و نیز مبارزان خارج از کشور بود. پس از بازگشت به ایران، مدتی در وزارت امور خارجه و پس از آن بهعنوان وزیر مشاور و رئیس سازمان بهزیستی کشور در کابینه دولت جنگ مشغول به خدمت شد. به زودی دلش هوای کار با نسل فردا کرد و سرانجام در همان دولت مسئولیت گسترش سازمان پرورش استعدادهای درخشان را بر عهده گرفت. در همان سالها به تدریس و تحقیق در دانشگاه نیز مشغول شد و بدینسان، به میدان توسعه دانش نیز پا گذاشت. هم بهلحاظ علاقه وافری که به پدر و اندیشه وی داشت و هم با توجه به سابقه همکاری با پدر در ویرایش نهایی کتاب «خدا از دیدگاه قرآن»، پس از تشکیل بنیاد نشر آثار و اندیشههای شهید آیتالله دکتر بهشتی در سال ۱۳۷۶ مشتاقانه و بدون هیچ چشمداشتی، مسئولیت بازبینی و ویرایش نهایی آثار را برعهده گرفت. در آخرین روزها و واپسین گفتگوهایی که داشتیم، وضعیت ویرایش نهایی تفسیر قرآن هفت جلدی شهید آیتالله دکتر بهشتی با عنوان «در مکتب قرآن» و نیز کتاب «تقیه: هدفپایی، نه خودپایی» از ایشان را که قرار است به زودی به زیور طبع آراسته شود با یکدیگر برای آخرین بار وارسی میکردیم. عشق، پشتکار و شور و اشتیاق او در این عرصه، همانند همه عرصههای دیگری که در آن خدمت میکرد، کمنظیر بود. از این که صوت بخشهایی از درسگفتارهای تفسیری که سالها در پی یافتنش بودیم پیدا شده بود اظهار شعف میکرد. امیدوار بودم که انتشار این کتابها و نیز برخی دیگر از آثار باقیمانده را با چشمان خود ببیند که متأسفانه تقدیر بهگونهای دیگر رقم خورد. در اندوه از دست دادن چنین افراد خدومی صدالبته غم فراق سنگین است، به ویژه دکتر جواد اژهای که در عرصه خدمت، جود و کرم را به قلههایی بلند رساند.
منبع: اعتماد
منبع خبر: کلمه
اخبار مرتبط: قلههای جود و کرم در خدمت
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران