سیره کودکی امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ در کنار پدر و مادر بزرگوارشان

به گزارش جام جم آنلاین؛ امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ یازدهمین پیشوای شیعه است.ایشان همچون پدر و مادر بزرگوارشان به همه فضائل و خوبی ها آراسته و از همه بدی ها پیراسته بودند. ایشان آنچنان در قله شکوهمند کمال و فضیلت قرار داشته که نه تنها دوستان و پیروانشان، بلکه دشمنان کینه ورز و سرسخت ، به مدح و ستایش امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ پرداخته اند. 

 

ـ سیره مختصری از مادر امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ: 

حضرت سوسن ـ سلام الله علیها ـ از بانوان بسیار ارجمندو دانشمندی است که در زادگاه خود از بزرگ زادگان بود. دست تقدیر ایشان را به مدینه آورد و در آنجا به افتخار همسری امام هادی ـ علیه السلام ـ نائل گردیدند.

ایشان دارای نام های متعدد مانند:سوسن (اعیان الشیعه ، ج2،ص40) سلیل و حدیث هستند.(بحارالانوار ،ج 50، ص 236)  امام هادی ـ علیه السلام ـ در شأن ایشان فرمود:« سَلیل ، مَسلُولَةُ مِنَ الآفاتِ وَ العاهاتِ وَ الارجاسِ وَ الانجاسِ: سلیل ، بیرون کشیده شده از هر آفت ، نقص ، پلیدی و ناپاکی است.» سپس به او فرمود:« سَیَهَبُ اللهُ حُجَّتَهُ عَلی خَلقِهِ یَملَأ الارضَ عَدلاً کَمَا مُلِئَت جَورَاً: به زودی خداوند حجتش را بر خلقش عطا می کند که سراسر زمین را همان گونه که پر از ظلم وجور شد ، پر از عدل و داد کند.» (اثبات الوصیه ، ص 207) امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ به دستور طاغوت وقت (متوکل) همراه پدر ، به شهر سامرا(واقع)  در عراق تبعید شده بود. در سال 360 حضرت سوسن ـ سلام الله علیها ـ از مدینه به مکه برای انجام حج رفتند ، هنگامی که به مدینه بازگشتند ، هر روز از اخبار عراق جویا می شدند تا اینکه اطلاع یافتند فرزندشان امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ در سامرا از دنیا رفته اند و جعفر کذاب ـ فرزند امام هادی  و برادر امام حسن عسکری ـ علیهم السلام ـ به دروغ ادعای ارث امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ را می کند. به او اعتراض کردند و فرمودند : « وصی امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ من هستم » . حضرت سوسن ـ علیه السلام ـ سرانجام نزد قاضی رفت و وصی بودن خود از جانب پسرش امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ را اثبات کرد. (اثبات الوصیه، ج3،ص 25)

عالم بزرگ شیخ صدوق نقل می کند که امام زمان حضرت مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ ظاهر شد و از حق جده اش دفاع نمود و جعفر کذاب مات و حیران گردید. سپس می نویسد : « مادر امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ وصیت کرده بود که وقتی از دنیا رفتم مرا در کنار قبر شوهرم امام هادی ـ علسه السلام ـ و پسرم امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ ( در شهر سامرا) به خاک بسپارید.» وقتی که از دنیا رفتند و خواستند ایشان را در آنجا دفن کنند ، جعفر کذاب ممانعت می کرد و میگفت:« این خانه من است و کسی اجازه ندارد که در اینجا دفن شود.» در این هنگام نیز حضرت ولیعصر ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ ظاهر گردیده و فرمودند:« ای جعفر! آیا این خانه، خانه توست یا خانه من؟» به این ترتیب امام زمان ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ از حق جده اش سوسن ـ سلام الله علیها ـ دفاع نمودند و سپس از نظرها غائب شدند.(کمال الدین، ج3،ص24)

 

ـ مقام مادر امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ

روایت شده پس از شهادت امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ شخصی به نام « احمد بن ابراهیم» که از شیعیان بود، نزد حضرت حکیمه ـ سلام الله علیها ـ ( خواهر امام هادی ـ علیه اسلام ـ) آمد و در ضمن سوالاتی پرسید:« فرزند امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ کجاست؟» حکیمه فرمود:« او پنهان است.» احمد گفت:« بنابراین شیعیان به چه کسی پناهنده شوند و مراجعه کنند؟»  حکیمه فرمود:« به مادر امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ (یعنی سوسن ـ سلام الله علیها ـ) احمد از روی تعجب گفت:« آیا از کسی پیروی کنم که به زنی وصیت کرده است؟» حکیمه فرمود:« همچون پیروی از امام حسین ـ علیه السلام ـ که در ظاهر به خواهرش زینب ـ سلام الله علیها ـ وصیت کرد.»( اشتهاردی، سیره چهارده معصوم ،ص 901)

ـ خوف شدید از خدا در دوران کودکی :

روزی بهلول امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ را در آن هنگامی که کودک بود در کنار کودکان دید که بازی می کردند ولی آن حضرت منقلب بود  و می گریست . بهلول پنداشت که گریه ایشان به خاطر آن است که کودکان وسیله بازی دارند و ایشان ندارند.نزدیک آمد و به آن حضرت عرض کرد: برای تو آنوسایل را که با آن بازی کنی فراهم می کنم. امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ فرمودند: ما برای بازی خلق نشده ایم. بهلول /فت: پس برای چه آفریده شده اید؟ امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ فرمود: برای علم و عبادت. بهلول عرض کرد: به چه دلیل برای علم وعبادت آفریده شده ایم: امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ فرمودند: خداوند در قرآن می فرماید: «أشفَحَسِبتُم أنَّما خَلَقناکُم عَبَثاً وَ أَنَّکُم إِلَینَا لَا تُرجَعُونَ؛ آیا می پندارید که شما را بیهوده آفریده ایم و شما به ما بازگشت نمی کنید؟» (آیه 115، سوره مومنون)

بهلول گفت: از شما تقاضا می کنم مرا موعظه و نصیحت کنید . امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ با حال ملکوتی مخصوصی با خواندن اشعاری اورا موعظه نمودند . امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ در هنگام موعظه حالشان منقلب شد و از حال رفتند. وقتی حالشان خوب شد ، بهلول عرض کرد : با اینکه تو کودک هستی و گناهی بر عهده تو نیست ، چرا اینگونه از خود بیخود شدید؟ امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ فرمودند : ای بهلول، این سخن را مگو، من مادرم را دیدم که با هیزم های بزرگ آتش روشن می کرد ، ولی همان ها را با روشن کردن هیزم های کوچک ، آغاز نمود. من ترس آن دارم که از هیزم های کوچک دوزخ شوم. بهلول عرض کرد: پسرجان! تو را شخصی حکیم و آگاه می بینم، مرا به ظور مختصر موعظه کن. امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ این اشعار عبرت انگیز را به عنوان موعظه خواند: 

اَرَی الدُّنیا تَجهَزُ بِاِنطلاقِ                      مشمِرَة عَلی قَدم وَ ساق

فَلا الدُّنیا بِباقِیَة لِحَی                             وَلا حَیّ عَلَی الدُّنیا بِباقِ

کَانَ المَوتُ وَ الحَدثان فِیهَا                      اِلی نَفسِ الفَتی فَرسا سباقِ

فَیا مَغرُورُ بِالدُّنیا رُوَیدا                            وَ مِنهَا خُذ لِنَفسِکَ بالوثاقِ

دنیا را می نگرم که آماده گذشتن و رفتن است و پاچه هایش را بالا زده و با شتاب حرکت می کند.

نه دنیا برای زنده پایدار است و نه زنده برای دنیا باقی است.

گویی مرگ و حوادث ناگوار در دنیا همچون اسب سبقت گیرنده به سوی (گرفتن) جان جوان می دود.

پس ای مغرور و دلباخته دنیا ! آرام گیر و از دنیا برای آخرتت توشه استواری برگیر. ( نورالابصار، ص 183)

ـ همراه همیشگی پدر:

امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ در دو یا چهار سالگی به همراه پدر ، از مدینه به تبعیدگاه سامرا هجرت نمودند و تا آخر عمر در همانجا زیستند. آن حضرت در سامرا حدود بیست سال در کنار پدر بزرگوارشان بودند و برای وصول به اهداف و آرمان های مقدس پدر ، تلاشی پیگیر و خستگی ناپذیر داشتند و بازویی پرتوان و غم خواری دلسوز برای آرمان های پدر بود. در موضع گیری های سیاسی پدر در برابر طاغوت ها و دشمنان ، شرکت فعال داشتند و در حوزه علمیه پدر در پاسخگویی به سوالات و رونق دادن به فقه جعفری و ارتباط با شیعیان و ارشاد آنها سهم بسزایی داشتند.

بر همین اساس مطابق برخی روایات آن حضرت در عصر امامت پدر ، گاهی در زندان به سر می برد و گاهی در برابر توطئه دشمنان قرار می گرفت. 

امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ از همان دوران کودکی در کنار پدر بود و با انواع مصائب و رنج ها و گزندهایی که از ناحیه دشمن به امام هادی ـ علیه السلام ـ وارد می شد، نظارت و شرکت داشت و سرانجام  با مسموم شدن پدر توسط دشمنان روبرو گردید و حکومت ستمگر خلفا، او را مجبور کردند که پدرش را در خانه اش به خاک بسپارد ، تا مردم پیکر مطهر ایشان را تا گورستان عمومی شهر تشییع نکنند . ( الامام حسن العسکری ـ علیه السلام ـ من المهد الی اللّحد، ص 17)

 

نتیجه:

توجه و حمایت از کودکان در دوران طفولیت توسط والدین و همراهی و همگامی آنان با کودکان تاثیر مستقیمی بر رشد اجتماعی فرزندان دارد. حضور سیره کودکی امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ در کنار والدین و برداشت نکات عبرت انگیز از کارهای والدین سبک زیبا و اثر گذاری می باشد که لازمه اجرا در دوران معاصر در خانواده ها و موجب نزدیکی و انس بیشتر والدین با فرزندان و بالاعکس می گردد.

نگارنده : ز.فیاضی

منبع خبر: جام جم

اخبار مرتبط: سیره کودکی امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ در کنار پدر و مادر بزرگوارشان