مهمترین شهرهای شیعیان در دوران امام حسن عسکری (ع)

مهمترین شهرهای شیعیان در دوران امام حسن عسکری (ع)
خبر آنلاین

یکی از عوامل اصلی گرایش مردم به تشیع، رفتار، گفتار و کردار ائمه معصومین(ع) بود. امام حسن عسکری(ع) نیز در طول دوران حیات خود به دلیل اهمیت این مرحله (عصر غیبت) از جوانب مختلف تلاش خود را چندین برابر کرده بود تا ضمن تحقق اهداف الهی و برآوردن نیازهای شیعیان زمینه را برای عصر غیبت فراهم آورد.
شیعیان در زمان امام عسکری(ع) در مناطق بسیار مهم و زیادی همچون کوفه، بغداد، نیشابور، قم، آبه، مدائن، خراسان، یمن، ری، آذربایجان، سامرا، جرجان، بصره و ده‏ها شهر دیگر، متمرکز بودند. در این جا به طور اختصار برخی از شهرهای شیعه ‏نشین آن دوران را بر می‏ شماریم:
کوفه
این شهر در دوران امام حسن عسکری(ع) از مهم‏ترین و بزرگ‏ترین شهرهای شیعه ‏نشین به شمار می‏ رفت. مظفر درباره‌ی کوفه می‏گوید: «کوفه در سال 17 ه.ق تأسیس شد و روزگاری دراز به عنوان بزرگ‏ترین شهر عراق به شمار می‏آمد و دوره‏ه ای شکوفایی و رکود پیاپی به خود دید.
تشیع نیز وضعی همانند وضع کوفه داشت. گاهی تشیع همه‌ی شهر را فرا می‏ گرفت، همانند دوران امیرالمؤمنین(ع) و گاهی دشمنان تشیع به روی آن‌ها شمشیر انتقام می‏کشیدند و قدرت آن‌ها به ضعف و سستی گراییده و از ترس و بیم، در خانه پنهان می‏شدند، مانند دوران «زیاد و پسرش» و «حجاج» و دیگر فرمانروایان ستمگر و ظالم. این شهر در آغاز دوران غیبت کبری شهری آباد بود، ولی از حیث تمدن و وسعت و گسترش، مانند دوران منصور و حاکمان قبل از او نبود. تشیع در قرن‏های میانی دوران عباسی یعنی پس از قرن سوم و چهارم هجری در آن شهر حکومتی مستقل داشت». وی می ‏افزاید: «درباره‌ی کوفه‌ی آن روز (روزگار امام عسکری(ع)) و کوفه‌ی پیش و پس از آن مپرس [همین قدر بدان‏] که کوفه در پیروی از اهل بیت(ع) بزرگ‏ترین شهرها به شمار می‏رفت».
بغداد
بغداد نیز در آن روزگار از مراکز مهم شیعه به شمار می‏ آمد و به گفته‌ی مظفر، جمعیت انبوهی از شیعیان در آن سکونت داشتند و دلیل آن هم این است که امام عسکری(ع)، عثمان‏بن سعید عمری و دهقان و دیگر نمایندگان خویش را در آن شهر تعیین فرمود، بلکه تنها بغداد، مکان وکیل رابط بین تمام وکلا و امام عسکری و نیز میان شیعیان و امام(ع) بود.
سامرا
مظفر می‏گوید: «پس از اقامت دو امام بزرگوار (امام هادی و امام عسکری(ع)) در این شهر، تشیّع شکوه و عظمتی وصف ‏ناپذیر یافت و با وجود دشمنی‏ هایی که عباسیان با آن دو بزرگوار داشتند، مردم، علم و دانش و فضایل پسندیده و ویژگی‏ هایی از آن دو دیدند و دریافتند که آن‌ها دو شاخه‌ی شجره‌ی پاک نبوت و وارثان علم الهی هستند».
او ادامه می‏ دهد: «تشیع همواره در آن شهر پابرجا و استوار ماند تا این که ایّوبی در آن سامان جنگی علیه شیعیان راه انداخت و پس از مدتی طولانی سلطان سلیم عثمانی راه او را پی‏گرفت و بعدها حکومت عثمانی همین روش را دنبال کرد. و اگر در این مناطقِ دور از جامعه‌ی شیعی، کسی غیر از مراد چهارم به ستیزه‏ جویی با شیعه برنخاسته بود، کافی بود که تشیع در اختفا قرار گرفته و بقیه بگریزند. گروهی از مردم از جمله متولیان حرم مقدس برای زنده ماندن، از آن شهر گریختند».
نیشابور
این شهر از مناطق شیعه ‏نشینی بود که به اهل بیت(ع) علاقه و محبت شدیدی از خود ابراز می‏کرد؛ محبت و علاقه ‏ای که به زمان امام صادق(ع) بلکه قبل از آن دوران، باز می‏ گشت. گواه بر این مطلب اموری است که به ذکر برخی از آن‌ها بسنده می‏کنیم:
1- ابن شهرآشوب از ابوعلی بن راشد، و دیگران، در حدیثی طولانی آورده است: «شیعیان در نیشابور گرد هم آمده و محمد بن علی نیشابوری را انتخاب نمودند و مبلغ سی‏ هزار دینار و پنجاه ‏هزار درهم و دوهزار دست لباس بدو سپردند. شطیطه نیز یک درهم کامل و یک دست لباس پنبه ‏ای آورد و گفتند: این‌ها را به امام(ع) تحویل بده...».
2- زمانی که امام رضا(ع) در سفر خود به مرو، از نیشابور گذشت، شیعیان و دوستداران وی استقبال بی‏ نظیری از آن حضرت به عمل آوردند و حدیث معروف به سلسلة‌الذهب را که امام برای مردم روایت فرمود، نزدیک به یکصدهزار تن، یادداشت کردند.
3- امام عسکری(ع)، ابراهیم بن عبده نیشابوری را به عنوان وکیل خود تعیین فرمود تا حقوق شرعی را از دوستداران وی در نیشابور دریافت کند.
همه‌ی این موارد مؤید آن است که شهر نیشابور در آن زمان مرکز بزرگ شیعه و دوستداران اهل بیت(ع) بوده است.
قم
این شهر از جمله مناطق مهم و از مراکز اصلی، بلکه بزرگ‏ترین پایگاه شیعه در دوران امام عسکری(ع) به شمار می‏رفت و در عصر غیبت به عنوان مرکزی مطمئن برای نشر فقه و حدیث اهل بیت(ع) مطرح بوده است. علامه مظفر گفته است: «قم در دوران امام عسکری و قبلاً در زمان پدر بزرگوارشان(ع) یکی از مراکز راویان بی‏شمار از آن دو امام بوده و نیز مؤلفان بسیاری در سایه‌ی فنون علم و دانش و حدیث، در آن شهر وجود داشتند».
این مدرسه‌ی علمی بزرگ در دوران آن حضرت، بزرگ‏ترین خدمات را به جوامع شیعی ارائه داد و علوم و روایات و فضائل اهل بیت عصمت(ع) را گسترش داد تا آن‌جا که درباره‌ی آنان گفته شده: «اگر قمی ‏ها نبودند، دین از دست می‏رفت». و حق همان است که درباره‌ی آن‌ها گفته شده است؛ زیرا وقتی تاریخ آن دوران را مرور می‏کنیم، می‏بینیم قم از شهرهای مطمئنی بوده که روایات اهل بیت(ع) و فضائل آنان را در همه‌ی دنیا منتشر کرده است. فعالیت‏ ها و خدمات خالصانه‌ی قمی‏ ها برای اسلام و مسلمانان به طور عام و به اهل بیت(ع) به طور خاص با عبارات مختلفی از سوی ائمه(ع) مورد تأیید قرار گرفته است؛ از جمله، سخن امام صادق(ع) است. آن حضرت به عیسی بن عبدالله فرمود: «درود خدا بر مردم قم. خداوند سرزمینشان را با باران رحمت خویش سیراب گرداند و برکات خود را بر سر آنان فرو فرستد و گناهان ایشان را به حسنات مبدّل سازد. آنان اهل رکوع و سجود و قیام و قعودند و فقیه و عالم و اهل درایت و روایتند و عبادت خدا را نیک انجام می ‏دهند».

حکومت ‏های عباسی به طور مکرر مردم قم را قتل عام کردند و اهالی این شهر با دشوارترین رنج و مصیبت‏ ها در دوران موسی بن بغا- که حکومت عباسی او را برای آزار و شکنجه مردم قم، که از دوستداران و علاقه‌مندان اهل بیت(ع) بودند، گماشته بود- روبه‌رو بودند.
تفرشی در حالات محمدبن محمد بن رباط کوفی می ‏نگارد: «محمدبن محمد بن رباط کوفی گفت: ابوجعفر محمد بن حسین بن عبدالله بن سعید طبری در بغداد از عمویش ابراهیم بن عبدالله بن سعید نقل کرد و گفت: زمانی که موسی بن بغا رهسپار قم شد خشمگینانه وارد آن شهر گردید و به آزار و اذیت مردم آن سامان پرداخت. مردم وضعیت خود را به ابومحمد عسکری(ع) نوشته و از آن حضرت درخواست دعا نمودند. امام(ع) در پاسخ آنان مرقوم فرمود: این دعا را در نماز وَتْـرِ خود بخوانید».

این دعا طولانی است و ما شمه ‏ای از آن را نقل می ‏کنیم:
بار خدایا! پایه‏ ها و ارکان ستم را در هم شکن، پرده ‏هایشان را فرو ریز، وحدت کلمه‌ی آن‌ها را به پراکندگی مبدل ساز، سپاه انبوه ‏شان را ناچیز گردان، ستون بلند(حکومت آن) را فرو ریز، پرچم‏ های برافراشته‌ی آن‌ها را سرنگون نما!
از جمله دانشمندان برجسته، عالم و فقیه این شهر را می‌توان به زکریا بن آدم، ابن بابویه، شیخ صدوق، محمدبن یحیی عطار و... اشاره کرد.(1)
در تاریخ الشیعه آمده است که قم در عهد امام دهم و یازدهم از مراکز مهم علم گردید و شیعیان فراوانی در آن‌جا می‌زیستند و مسکن بسیاری از راویان، مؤلفان و دانشمندان شد.(2)
مردم طبرستان و دیلم نیز شیعه بودند ولی بیشتر آنان در زمان امام حسن عسکری(ع) شیعه‌ی زیدی بودند. گذشته از این مناطق در سایر بلاد اسلامی نیز شیعیان به طور پراکنده حضور داشتند. در مجموع جمعیت شیعه در عصر امام عسکری(ع) از کمیت و گسترش چشمگیری برخوردار بود.(3)

توجه امام به شیعیان
امام عسکری(ع) با وجود تنگناهایی که با آن مواجه بود، به پیروان خود توجه بسیار داشت و به امور آن‌ها رسیدگی می‌فرمود. گاهی به آنان دستور می‌داد بعد از نماز مغرب و عشا در برخی از خانه‌ها گرد هم آمده و حضرت در جلسه‌ی آنان حضور می‌یافت و زمانی که اجتماعات آنان در شهرهای دوردست مانند جرجان حاضر می‌شدند، حضرت به شیعیان سفارش می‌کرد که خود را از دسیسه‌ی حکومت‌ها بر حذر دارند.
امام(ع) در عصر خود توجه زیادی به حفظ و نگهداری شیعیان خود داشت؛ زیرا می‌دانست که آنان مورد خشم و غضب بوده و از ناحیه‌ی حکومت تحت پی‌گرد و در معرض کشتار و آوارگی قرار دارند. امام عسکری(ع) آنان را به شیوه‌های گوناگون از مکر و دسیسه‌های دشمنان و حکومت‌های ستمگر برحذر می‌داشت که به نمونه‌هایی از توجه و عنایت امام(ع) به پیروان خود اشاره می‌شود.
- کلینی به سند خود از علی بن محمدبن اسماعیل بن ابراهیم بن موسی بن جعفر روایت کرده که گفت: «ابومحمد عسکری(ع) بیست روز قبل از مرگ «معتز» به ابوالقاسم اسحاق بن جعفر زبیری نوشتند: در خانه بمان تا آن حادثه رخ دهد. وقتی «بریحه» کشته شد، اسحاق به حضرت نوشت: حادثه رخ داد. چه دستوری می‌فرمایید؟ حضرت به او نوشت: این، آن حادثه نیست، بلکه آن، حادثه دیگری است. [در روز معین] آن‌چه را امام(ع) پیش‌گویی کردند به سر معتز آمد».
- ابن شهر آشوب از علی بن حسن بن فضل یمانی روایت کرده که گفت: «جمعیت زیادی از خاندان جعفر پیرامون خانه جعفری گرد آمدند که وی توان برابری با آن‌ها را نداشت. لذا طی نامه‌ای به ابومحمد عسکری(ع) از این اوضاع به حضرتش شکوه نمود. حضرت در پاسخ وی مرقوم فرمود: انشاءالله بر آن‌ها پیروز خواهید شد». می‌گوید: او با گروهی کم‌تر از هزار نفر به مبارزه‌ی سپاهی بیش از بیست هزار تن برخاست و آن‌ها را شکست داد».(4)

شیوه‌های ارتباطی امام(ع) با شیعیان
شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی روزگار امام حسن عسکری(ع) با دیگر زمان‌ها متفاوت است. چرا که امام(ع) به دلیل حصر نظامی و زندان نمی‌توانست همانند دیگر ائمه معصومین(ع) با یاران و اصحاب خویش ارتباط مستقیم و نزدیک داشته باشد. امام(ع) ضررهایی که از کمی ارتباط مستقیم با شیعیان حاصل می‌گردید را با دو امر مهم خنثی کرده، این دو مسئله را جایگزین ارتباط مستقیم کرده بود:
1- صدور نامه‌ها و پیام‌هایی که به شکل مکتوب به شیعیان می‌نوشتند و نیازها و مراجعاتی که آنان با امام(ع) داشتند را به صورت مکتوب برآورده می‌نمودند. اکثر روایاتی که از حضرت امام عسکری(ع) نقل گردیده، به صورت مکاتبات آن حضرت با راویان و شیعیانی است که تنها به وسیله همین نامه‌ها با آن حضرت ارتباط داشتند.

2- آن حضرت به شیعیان دستور می‌دادند تا از طریق وکلایی که آن حضرت در مناطق مختلفی که شیعه در آن وجود داشت تعیین کرده بودند با آن حضرت ارتباط برقرار کنند. آنان پل ارتباطی قوی‌ای بودند که به شیعیان روحیه داده و با وجود آنان شیعه احساس می‌نمود همواره با امام(ع) ارتباط داشته و می‌تواند سؤال‌های خود را در محضر ایشان مطرح نموده و از امام خود جواب دریافت نماید.

در پایان به نمونه‌هایی از مکاتبات امام(ع) با امت اسلامی می‌پردازیم:
- در بحار آمده است: «حسن بن ظریف برایم روایت کرده و گفت: به ابومحمد(ع) نامه نوشتم و معنای گفته‌ی رسول خدا(ص) به امیرالمؤمنین(ع) که فرمود: من کنت مولای فعلی مولاه، را از ایشان جویا شدم. حضرت فرمود: رسول خدا(ص) با این کار، خواست برای او نشانه‌ای قرار دهد تا در هنگام اختلاف و پراکندگی، حزب خدا به وسیله‌ی او مشخص و شناخته شوند».
- کلینی از اسحاق روایت کرده است: «حسن بن ظریف برایم نقل کرد و گفت: دو مسئله در قلبم خطور کرد و خواستم به وسیله‌ی مکاتبه، آن‌ها را از ابومحمد(ع) بپرسم. حضور ایشان نامه نوشتم و از آن بزرگوار پرسیدم: آن‌گاه که قائم قیام می‌کند، چگونه داوری می‌کند و جایگاه قضاوت حضرت کجاست؟ همچنین می‌خواستم در مورد تب دو روز در میان یک بیمار بپرسم که از پرسش در خصوص تب، غافل شدم. پاسخ آمد:
«درباره‌ی قائم(ع) پرسیده بودی. آن‌گاه که وی قیام می‌کند، مانند داود(ع) به علم خویش میان مردم قضاوت می‌نماید و نیازی به شاهد و بیّنه ندارد.» و نیز پرسش مرا درباره تب پاسخ داده بودند و آن‌چه را ابومحمد(ع) فرموده بود، انجام دادم و بیمار بهبودی یافت.
- در بحار از محمدبن حسن بن میمون نقل شده که گفت: «طی نامه‌ای به امام عسکری(ع) از فقر و تنگدستی شکوه نمودم. سپس با خود گفتم: آیا ابوعبدالله امام صادق(ع) نفرموده بود که تنگدستی با محبت ما، بهتر از بی‌نیازی با دیگران و کشته شدن با ولایت ما بهتر از زندگی با دشمنان ماست؟ پاسخ آمد: هر گاه گناهان اولیاء و دوستداران ما فزونی یابد، خدای عزوجل آن‌ها را به فقر و تنگدستی مبتلا می‌کند و بسیاری از آنان را مورد بخشش قرار می‌دهد. همان گونه که با خود اندیشیدی، زندگی فقیرانه و همراه با محبت ما بهتر از رفاه و ثروتی است که در کنار دشمنان ما به دست آید. ما پشتیبان کسی هستیم که به ما روی آورد و روشنایی و نوریم برای آنان که از ما روشنی خواهند و پناهِ پناه جویانیم. آنان که دوستدار مایند، در بهشت برین با ما خواهند بود و کسانی که از ما روی گردان باشند، در آتش دوزخند».(5)
کلام آخر
می‌توان گفت با همه‌ی سخت‌گیری‌هایی که بنی‌عباس نسبت به حضرت امام حسن عسکری(ع) و شیعیان آن حضرت روا داشتند، نتوانستند مانع گسترش معارف و فرهنگ ناب اسلام و فضائل اهل بیت(ع) شوند و هرکدام از شاگردان آن حضرت، پس از بهره‌گیری از علوم آن امام همام، در گوشه‌ای از جهان اسلام به نشر اندیشه و معارف اهل بیت(ع) پرداختند و راه سعادت و رستگاری را برای شیعیان هموار ساختند.

پی‌نوشت‌ها:
1- با خورشید سامرا، محمدجواد طبسی، ترجمه عباس جلالی، ص204
2- زندگی حضرت امام حسن عسکری(ع)، علی‌اکبر جهانی، ص108
3- در آستانه غیبت، امام حسن عسکری(ع)، محمد دشتی، میرزا مهدی اصفهانی، ص237
4- با خورشید سامرا، محمدجواد طبسی، ترجمه عباس جلالی، ص213
5- خورشید سامرا، امام حسن عسکری(ع)، گروه مؤلفان، مجمع جهانی اهل بیت(ع)، ص227

/6262

منبع خبر: خبر آنلاین

اخبار مرتبط: مهمترین شهرهای شیعیان در دوران امام حسن عسکری (ع)