وقتی دانشمند هسته‌ای کشورمان عروسی خود را در سلف سرویس دانشگاه برگزار می‌کند

وقتی دانشمند هسته‌ای کشورمان عروسی خود را در سلف سرویس دانشگاه برگزار می‌کند
باشگاه خبرنگاران

همسر یکی از شهدای هسته‌ای کشورمان خاطره‌ای جالب از این شهید نقل می کند.

به گزارش خبرنگارحوزه احزاب و تشکل‌های گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان , چه بسیارند افرادی که در مسیر حق با جان خود، با قلم و یا با دانش ایستادگی کردند و چه بسیار دشمنانی که با کینه‌ای شتری تلاش برای نابودی  آنها داشتند؛ دانشمندانی مثل علی‌محمدی‌ها و احمدی‌روشن‌ها و شهریاری‌ها و رضایی‌نژادها و فخری‌زاده‌ها که هم‌اکنون هزاران مورد از آنها در گمنامی کامل در حال تلاش و کوشش هستند. 

 زادگاهش زنجان بود و تحصیلات ابتدایی و دبیرستان خود را نیز در همین شهر سپری کرد؛ دوره کارشناسی را در رشته مهندسی الکترونیک در دانشگاه صنعتی امیر کبیر، دوره کارشناسی ارشد را در رشته مهندسی هسته‌ای در دانشگاه صنعتی شریف و دوره دکترا را در رشته مهندسی هسته‌ای در دانشگاه امیرکبیر گذارند و تبدیل به یکی از نخبه‌های کشورمان شد، غافل از اینکه همین ویژگی‌ها باعث می‌شود تا دشنه حسادت دشمن روز به روز تیزتر از قبل شود.

شهید مجید شهریاری پس از فراغت از تحصیل در دانشگاه امیرکبیر به عنوان عضو هیات علمی دانشگاه مشغول به کار شد. شروع به کارش به عنوان عضو هیات علمی در دانشگاه شهید بهشتی در دانشکده مهندسی هسته‌ای و در گروه آموزشی کاربرد پرتو‌ها با مرتبه استادیاری پیمانی بود. او در سال  ۸۳ از مرتبه پیمانی به مرتبه رسمی آزمایشی تغییر وضعیت داد و حدود چهار سال بعد از شروع به کار به مرتبه دانشیاری ارتقاء پیدا کرد.

در این مرحله از ارتقاء، نمره کیفیت آموزشی‌اش در چهار سال تدریس در دوره استادیاری نمره ۱۸.۵ (از بیست) بود. شهید در امر پژوهش با چاپ ۱۰ مقاله علمی پژوهشی در مجلات علمی بین المللی، ارائه سخنرانی در ۲۱ کنفرانس بین المللی، راهنمایی و مشاوره ۲۰ دانشجوی کارشناسی ارشد و راهنمایی ۳ دانشجوی دکترا و بالاخره اجرای ۵ طرح پژوهشی با امتیازی بالا به مرتبه دانشیاری ارتقاء پیدا کرد. شهید شهریاری سال ۱۳۸۸ و بر اساس تصویب هیات ممیزه به درجه استادی ارتقاء پیدا کرد. در واقع بعد از چهار سال دوره دانشیاری و حدود هشت سال از زمان شروع به کار که حداقل زمان لازم برای برای ارتقاء به درجه استادی است، به این مرتبه ارتقاء یافت. نمره کیفیت تدریس وی در دوره دانشیاری ۱۹.۴۶ از ۲۰ بود.

شهید شهریاری از سال ۸۳ تا زمان شهادت نماینده دانشگاه شهیدبهشتی در امور اجرایی همکاری با سازمان انرژی هسته‌ای بود. وی همچنین عضویت در انجمن هسته‌ای ایران، مدیریت گروه کاربرد پرتوها، عضویت در شورای آزمایشگاه و شورای فناوری دانشگاه، عضویت در کمیته تخصصی فنی و مهندسی هیات ممیزه، مشاور جمهوری اسلامی ایران در پروژه سزامی و برگزاری چهار کمیته علمی و کارگاه آموزش را در پرونده اجرایی خود داشت.

 مراسم ازدواجی که در سلف‌سرویس دانشگاه امیرکبیر برگزار شد

بهجت قاسمی همسر شهید مجید شهریاری می‌گوید: زمانی وارد دانشگاه صنعتی امیرکبیر شدم که به تازگی دوره کارشناسی خود را به اتمام رسانده بودم و هنوز شهید شهریاری را نمی‌شناختم. چند سالی را در دانشگاه صنعتی امیرکبیر حضور داشتم و بالاخره در مقطع کارشناسی ارشد در رشته مهندسی هسته‌ای از دانشگاه صنعتی شریف قبول شدم و در این دانشگاه بود که با شهید شهریاری آشنا شدم. شهید شهریاری دانشجوی نمونه و به قولی تاپ دانشکده مهندسی هسته‌ای دانشگاه صنعتی شریف بود. او را در ابتدا در ترم اول تحصیل خود دیدم و همیشه وی در سایت دانشگاه حضور داشت و به قولی مرجع دانشگاه و دانشجویان بود.

این استاد دانشگاه بیان داشت: مراسم ازدواج من و شهید شهریاری در سلف‌سرویس اساتید دانشگاه صنعتی امیرکبیر برگزار شد که به نظرم اکنون این محل به یک محل اداری تبدیل شده است و به یاد دارم که پس از آن با لباس عروس به خوابگاه رفتیم و زندگی بی‌تکلف خود را آغاز کردیم.

همسر شهید شهریاری تصریح کرد: پس از ازدواج با شهید شهریاری عمق رفتار نمونه و متشرع بودنش را در زندگی شخصی خودمان دیدم و نماز شب خواندن همسرم را مشاهده کردم. در شب اول ازدواج‌مان سجاده نماز شب شهید شهریاری پهن بود. شهید شهریاری بسیار مبادی اخلاق بود و ادب، نگاه، صحبت، رفتار و تقدم سلام وی همیشه زبان‌زد بود. ‌یادم هست برای انجام کاری به کرج رفته بودم که با شهید شهریاری تماس گرفتم و به وی گفتم برای فرزندان‌مان غذا درست کند که وی بدون ریختن روغن و نمک برای فرزندان نیمرو درست کرده بود. سال‌هایی که با شهید شهریاری زندگی کردم بسیار مرا رعایت می‌کرد و به جرأت می‌توانم بگویم لقمه غیر حلالی وارد زندگی ما نشد.

همسر شهید شهریاری با بیان اینکه همسرم در انجام واجبات و ترک محرمات نیز به اندازه جدیت در مسائل علمی جدی بود، خاطرنشان کرد: شهید شهریاری حتی در برخی عروسی‌ها حضور پیدا نمی‌کرد و با کسی هم تعارف نداشت. می‌گفت وقتی قرار است حلالی حرام شود در آن محل حضور پیدا نمی‌کنم.

قاسمی با اشاره به اینکه همسرم بسیار مراقبت می‌کرد تا حلال را حرام نکند، تأکید کرد: شهید شهریاری مطالعه تفسیر قرآن را هرگز رها نمی‌کرد و تفسیر آیت‌الله جوادی آملی را به صورت کتاب و نرم‌افزار همیشه همراه خود داشت. در خانه بخش‌هایی از تفسیر قرآن را برای من و فرزندان بیان می‌کرد و همچنین ارادت خاصی به حافظ داشت.

وی افزود: شهید شهریاری شعر‌های حافظ را می‌خواند و آرام‌آرام اشک می‌ریخت. برخی اوقات روبروی من می‌نشست و شعر می‌خواند و نمی‌دانم در این اشعار چه می‌دید که اشک می‌ریخت. به نظرم این قانون الهی بود که همسرم شهید شود و واقعاً لیاقت وی شهادت بود و شاید به همین دلیل است که خداوند صبر عظیمی به من داده است. آیت‌الله جوادی آملی در مراسم چهلم همسرم در اطلاعیه‌ای اعلام کرد: «همسر و خانواده شهید شهریاری مطمئن باشند که وی در روح و ریحان است. اگر با دو دست پر به بارگاه الهی راه یافت، نه تنها مشکل خودش را حل می‌کند بلکه مشکل دیگران را هم برطرف می‌کند و از دیگران شفاعت خواهد کرد.»

قاسمی با بیان اینکه یقین دارم جایی که اکنون شهید شهریاری است بسیار خوب است و به منزل خود نیز نظر دارد، گفت: از دو یا سه روز پیش از حادثه تا آخرین لحظاتی که با همسرم بودم ارتباط عاطفی بسیاری بین ما برقرار شده بود. اگر آرامش درونی من نبود فکر می‌کنم نمی‌توانستم دوری شهید شهریاری را تحمل کنم و باید باور داشته باشید که حضورش را در منزل حس می‌کنم.

وقتی موساد دست به کار می‌شود

همسر شهید شهریاری در گفت‌وگویی با خبرنگار صدا وسیما ماجرای آن حادثه تلخ و فراموش نشدنی را این گونه توصیف می‌کند: روز قبل از حادثه دکتر از دانشگاه به من زنگ زد و گفت در دانشگاه جلسه‌ای هست که من هم باید بروم، چون من یک طرح در دست اجرا داشتم که مدتی بود به مشکل خورده بودم و دکتر گفت مشکل طرح من در آن جلسه حل می‌شود. فردای آن روز من خیلی خوشحال بودم.

صبح روز بعد با دکتر از منزل بیرون رفتیم. به علت آلودگی هوا و زوج و فرد شدن خودروها، دکتر نمی‌توانست خودرو بیاورد؛ به همین دلیل با خودروی من رفتیم و به پسرم محسن هم گفتیم با ما بیاید، اما گفت کلاس دانشگاه او ساعت ۱۰ صبح است و نیامد و این لطف خدا بود که نیاید تا شاهد این حادثه تلخ نباشد. شهید شهریاری و راننده جلو نشستند و من هم عقب، دکتر مطابق معمول که بیشترین استفاده را از وقتش می‌کرد در ماشین شروع به گوش کردن تفسیر قرآن آیت اله جوادی آملی کرد، حدود پانصد، ششصد متر در بزرگراه ارتش رفته بودیم که یک موتوری نزدیک ماشین شد در همین حین راننده فریاد زد دکتر برو بیرون.

شهید شهریاری پس از فریاد راننده گفت چی شده؟ من، چون کمربند نداشتم بلافاصله از ماشین پیاده شدم راننده هم سریع پیاده شد من رفتم در سمت دکتر را باز کنم تا دکتر سریع پیاده شود که در همین حین بمب جلوی صورت من منفجر شد. بیهوش نشدم، حرارت اولیه انفجار را در صورتم احساس می‌کردم. خواستم بروم به مجید کمک کنم، اما نمی‌توانستم حرکت کنم و فقط می‌گفتم مجید من. راننده آمد بالای سر من به او گفتم برو مجید را کمک کن، اما راننده که آمد بالای سر مجید، دیدم توی سر خود می‌زند. یک نگاه به من می‌کرد و یک نگاه به مجید. دیدم کسی نبود کمک کند خودم را کشان کشان رساندم به درب خودرو دیدم مجید بی سر و صدا سرش به سمت راننده بی حرکت افتاده، فهمیدم که مجید شهید شده در این دقایق من فقط داد می‌زدم و ناله می‌کردم مجید من.

وی ادامه می‌دهد: لحظه‌ای بعد فهمیدم روی برانکارد نیرو‌های امداد هستم، بی اختیار تا یاد مجید افتادم صحنه کربلا به ذهنم خطور کرد که سر فرزند زهرا (س) را بریدند و چه بلا‌هایی که بر سر اهل بیت نیاوردند، اما مجید من که خاک پای آن‌ها هم نمی‌شود. پس از آن گفتم الحمدلله... بعد از شهادت شهید علی‌محمدی به ما هم تذکر داده بودند که مراقب باشیم و ما هم جدی گرفته بودیم، اما می‌گفتیم هر چه خدا بخواهد همان می‌شود؛ حتی برخی اوقات در جمع دوستان خانوادگی شوخی می‌کردیم که این بار شهادت نوبت همسر شماست یا من. در مجموع دوری مجید خیلی برای من و فرزندان سخت است. البته فقدان مجید برای جامعه علمی هم دشوار است. اما مطمئنم که راه مجید ادامه پیدا خواهد کرد.

حالا ده سال از هشتم آذر ۸۹ که پیکر شهید شهریاری روی دست هزاران نفر از مردم این سرزمین به امام زاده صالح برده شد و در آنجا آرام گرفت، می‌گذرد؛ اما مردم ما هیچ گاه یاد و خاطره شهید شهریاری و شهدای علمی و هسته‌ای کشورمان را فراموش نخواهند کرد. امیدواریم مسئولان نظام هم پاسدار دستاورد‌های عظیم و خون این شهدای گرانقدر باشند.

منافقین و رژیم صهیونیستی هنوز که هنوزه دست از سر دانشمندان هسته ای ما بر نداشتند؛‌ آنها روزی شهید علی‌محمدی و شهید شهریاری را زدند؛ روزی مصطفی احمدی روشن و شهید رضایی نژاد و حالا هم شهید محسن فخری زاده. شاید غربی‌ها باید سخنان سی سال قبل امام خمینی را گوش بدهند که فرمودندبکشید ما را؛ ملت ما بیدارتر می شود.

انتهای پیام/

منبع خبر: باشگاه خبرنگاران

اخبار مرتبط: وقتی دانشمند هسته‌ای کشورمان عروسی خود را در سلف سرویس دانشگاه برگزار می‌کند