فلسفه دین اسلامی به سه معنا ممکن است

فلسفه دین اسلامی به سه معنا ممکن است
خبرگزاری مهر

به گزارش خبرگزاری مهر، دومین پیش نشست علمی همایش فلسفه دین اسلامی با عنوان «مؤلفه ها و شاخصه‌های فلسفه دین اسلامی» با حضور و ارائه محمد محمدرضایی، رسول رسولی‌پور، حجت الاسلام والمسلمین حمیدرضا شاکرین در فضای مجازی برگزار شد.

در این نشست که به همت قطب علمی فلسفه دین اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و با همکاری برخی مؤسسات علمی همچون مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) و مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد هر یک از اساتید دیدگاه و نکات خود را درباره مؤلفه‌ها و شاخصه‌های فلسفه دین اسلامی بیان نمودند.

محمدرضایی به عنوان نخستین سخنران این نشست با طرح این پرسش سخن خود را آغاز نمود: آیا می‌توان فلسفه دین اسلامی داشت و اگر ممکن است مؤلفه‌ها و شاخصه‌های آن چیست؟، گفت: تعریف رایجی از فلسفه دین در آثار این حوزه وجود دارد مبنی بر اینکه فلسفه دین تفکر فلسفی درباره دین و بررسی آموزه‌های اساسی آن است. فلسفه دین ترکیبی از دو واژه دین و فلسفه است و برای اینکه بدانیم فلسفه دین چیست باید تصویر روشنی از دین و فلسفه داشته باشیم. فلسفه تاریخی به بلندای بشر دارد و از دوران باستان تا کنون نحله ها و مکاتب فلسفی بسیاری ظهور کرده اند و این بدین معناست که هر فیلسوفی می‌تواند با مکتب فکری خود درباره دین بحث فلسفی داشته باشد. اما دین نیز معنای عامی ندارد و مانند فلسفه عرض عریضی دارد. لذا در فلسفه دین باید مشخص شود که منظور از دین کدام دین است. دین مسیحیت، اسلام، یهودیت و مانند آن می‌تواند مورد بحث باشد. البته مسائل و موضوعات عام نیز می‌تواند مورد توجه فیلسوف دین باشد هر چند در این موضوعات عام نیز میان ادیان تفاوت‌های بسیاری مشاهده می‌شود. مثلاً خدایی که در مسیحیت مطرح می‌شود با خدایی که در اسلام مطرح می‌شود تفاوت دارد. بنابراین پرداختن به این موضوعات عام در میان همه ادیان بسیار دشوار است. بر این اساس فیلسوف دین برای فلسفه پردازی درباره دین باید هم مکتب و دیدگاه فلسفی خود را مشخص کند و هم دینی که درباره آن بحث می‌کند مشخص نماید. بنابراین فلسفه دین اسلامی در یک تعبیر این است که فیلسوف دین، دین اسلام را برای بررسی و فلسفیدن درباره آن انتخاب می‌کند. حتی می‌توان از فلسفه دین با قرائت شیعی سخن گفت. در اینجا فیلسوف دین قرائت شیعی از دین اسلام را مورد توجه قرار می‌دهد.

این استاد دانشگاه تهران در ادامه افزود: نکته مهم دیگری که باید به آن توجه نمود این است که برای قلسفیدن درباره یک دین باید فهم درستی از آن دین داشت. اما چه کسانی می‌توانند فهم درستی از یک دین داشته باشند؟ در اسلام با قرائت شیعی یک نوع عقلانیت در ضمن دین مورد توجه است. علامه طباطبایی (ره) معتقد است اصولاً تفکر دینی اسلام با تفکر عقلانی و فلسفی دو تعبیر از یک واقعیت است. تا اینجا یک تعبیر از فلسفه دین اسلامی مورد توجه بود. اما از سوی دیگر باید توجه داشت همان طور که فیلسوف می‌تواند مثلاً با فلسفه کانتی درباره دین فلسفه ورزی کند به همان نحو می‌توان از مکاتب فلسفه اسلامی مانند فلسفه صدرایی یا سینوی برای فلسفیدن درباره اسلام بهره برد. اگر فلسفه نامناسبی برای فلسفیدن درباره یک دین انتخاب شود ممکن است فهم نادرستی از آموزه‌های آن دین به دست آید و اگر فلسفه مناسب و درستی انتخاب شود این فهم درست تر خواهد بود.

محمدرضایی تصریح کرد: ممکن است این پرسش مطرح شود که با این تعبیر که مطرح کردید تمایزی میان کلام و فلسفه دین مطرح نخواهد بود؟ پاسخ این است که در آنچه در تمایز فلسفه و کلام بیان شده مبنی بر این است که فیلسوف متکلم متعهد به آموزه‌های دین است اما فیلسوف این تعهد را ندارد. اما به نظر می‌رسد در بحث علمی و عقلانی ما مجالی برای نیت خوانی متفکر نداریم و آنچه در برابر ما هست ادله و استدلال‌های فیلسوف و متکلم است. اگر متکلم سیر عقلانی درستی طی کرده باشد چه دلیلی هست که استدلال را از او نپذیریم و به نیت خوانی از هدف و التزام او توجه کنیم. ضمن آنکه فلاسفه بزرگی مانند ایمانوئل کانت نیز همواره تأکید کرده اند که به آموزه‌های دوران کودکی خود توجه دارند و به آنها پایبندند. بنابراین در این مورد تفاوتی میان کلام و فلسفه دین نیست و باید دید آیا روش عقلانی و تفکر عقلانی مورد توجه بوده یا خیر؟ اگر این روش رعایت شده باید مورد پذیرش قرار گیرد.

سردبیر فصلنامه قبسات در ادامه سخنانش گفت: درباره مؤلفه‌ها و شاخصه‌های فلسفه دین ابتدا به دیدگاه جان هیک اشاره می‌کنم. جان هیک برای فلسفه دین برخی مؤلفه‌ها و شاخصه‌ها را مشخص کرده است. او می‌گوید فلسفه دین زیرمجموعه فلسفه است نه الهیات و فلسفه دین ابزاری برای آموزش دین نیست و از متعلق خودش ممتاز و متمایز است. اما باید دقت کرد آنچه جان هیک می‌گوید تحت تأثیر فرهنگ خاصی است که فلسفه را از دین جدا می‌داند. ترتولیان می‌گوید اورشلیم را با آتن چه کار؟ یعنی فلسفه با دین چه کاری دارد؟ تفکر مسیحیت رازوار است و با تفکر فلسفی رابطه‌ای ندارد. البته فلسفه دین را به عنوان یک رشته دانشگاهی محترم می‌داند. بر اساس این فرهنگ جان هیک فلسفه دین را از الهیات متمایز می‌کند. اما در تفکر اسلامی به ویژه تفکر اسلامی شیعی الهیات همان خردورزی در دین است و بنابراین میان فلسفه دین و الهیات تمایزی نیست. فلسفه دین می‌تواند زیر شاخه الهیات باشد و بالعکس. همچنین فلسفه دین برای دینی که با تفکر فلسفی عجین نباشد نمی‌تواند برای آموزش استفاده شود. در چنین دینی صرفاً باید توصیه به ایمان شود. اما در دینی مانند اسلام فلسفه دین می‌تواند وسیله‌ای برای آموزش دین باشد. البته بخشی که با نقل مطرح می‌شود باید از این مسئله متمایز شود. در باره شاخصه سوم نیز باید گفت در تفکر فلسفه دین اسلامی تمایزی میان فلسفه دین از موضوعش مطرح نیست چرا که دین اسلامی و به ویژه دین اسلام شیعی عین عقلانیت است.

دومین سخنران این نشست رسولی پور بود. وی با گزارشی کوتاه از نشست «چیستی و امکان فلسفه دین اسلامی» آغاز نمود و در ادامه گفت: بنده معتقدم فلسفه دین اسلامی به سه معنا ممکن است. یکی اینکه در عقل ورزی مسائل خاص دین اسلام مورد توجه باشد. مسائلی مانند شفاعت و مانند آنکه این وجه تمایز فلسفه دین اسلامی از سایر فلسفه‌های دین خواهد بود. معنای دوم این است که تلاش‌های اندیشمندان و فلاسفه مسلمان درباره آموزه‌های دین و چالش‌هایی که در برابر دین ممکن است مطرح شود، مورد توجه قرار گیرد و مجموعه این تلاش‌ها را فلسفه دین اسلامی بدانیم. معنای سوم این است که روش خاصی داشته باشیم و بر مبنای آن فلسفه دین اسلامی داشته باشیم. و به نظر می‌رسد آنچه در ایران دنبال می‌شود همین رویکرد سوم است. لذا تأکید می‌کنم با اینکه فلسفه دین را همان دین فلسفی یا کلام عقلانی بدانیم مخالفم و این را یک دانش دیگری غیر از فلسفه دین می دانم.

عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی در ادامه افزود: شاخص ترین ویژگی فلسفه پرسشگری است، لذا با هر مکتب فلسفی که بخواهیم درباره دین فلسفه ورزی کنیم، مهمترین شاخص آن پرسشگری است. یعنی پرسشهای منطقی مطرح است که باید تلاش شود تا پاسخ درخور به آنها داده شود. چه سنت تحلیلی و چه سنت قاره‌ای تلاشی برای ارائه پاسخ می‌کنند اما پاسخ قطعی و نهایی در میان نیست. آنچه که مهم است پرسش محوری است نه پاسخ محوری. لذا در فلسفه دین ما به عنوان یک فیلسوف درباره دین بحث می‌کنیم و فلسفه یعنی خردورزی که محور آن پرسشگری است. اگر از ابتدا مخالف پرسشگری باشیم یا اساساً پرسش را شبهه بدانیم از فلسفه دین فاصله گرفته ایم. اینکه سریع به دنبال پرسش صحیح یا درست یا کامل باشیم و راه پرسشگری را ببندیم ما را در در فلسفه دین دچار مشکل می‌کند. مثلاً اگر از ابتدا پاسخ ملاصدرا در برهان صدیقین را پاسخ درست در مسئله اثبات وجود خدا بدانیم دیگر جایی برای پرسشگری نیست و دیگر پاسخ‌ها را نیز شبهه تلقی خواهیم کرد و این به نظر من فلسفه دین نیست و به کلام یا الهیات منتهی می‌شود.

وی در ادامه گفت: بنده موافقم که بنیان‌های فکری بسیاری از فلاسفه دین بنیان‌های سکولار است اما در سنت مسیحی نیز درباره فلسفه دین مسیحی یا وظیفه فلاسفه دین مسیحی سخن گفته شده است. پلانتینگا دو وظیفه برای فلاسفه دین مسیحی ترسیم می‌کند یکی از آنها این است که نسبت به آنچه فلاسفه مسیحی گفته اند نگاه انتقادی داشته باشند و همواره به بازخوانی اندیشه‌های خود بپردازند. در فلسفه اسلامی هم به همین نحو است. اینکه برخی می‌گویند برهان صدیقین مصادره به مطلوب است چیزی است که ما به آن نیاز داریم و این شیوه فلسفه دین است. نه اینکه من قبول دارم برهان صدیقین مصادره به مطلوب است، بلکه منظور من این است که هیچ برهانی را به عنوان حرف آخر و نهایی تلقی نکنیم و همواره اجازه پرسشگری داشته باشیم. بنابراین مهمترین شاخصی که باید در فلسفه دین مورد توجه باشد پرسشگری است. قطعاً فرمایشات معصومین (ع) و آموزه‌های قرآن برای دریافت بسیاری از مسائل و موضوعات فلسفه دینی در اسلام برای ما راهگشاست اما نباید فراموش کنیم که آنچه فلاسفه دین بیان می‌کنند به اندازه بضاعت و فهم آنها و تلاششان برای مستدل کردن آنهاست و نقد اینها نباید به عنوان نقد ائمه معصومین (ع) یا قرآن یا دین تلقی شود. تفاوت اصلی میان دین فلسفی و فلسفه دین همین است. به عنوان آخرین نکته لازم می دانم اشاره کنم که ترتولین نمی‌تواند نماد فلسفه مسیحی تلقی شود و ایمان گرایی را نمی‌توان سنت غالب در فلسفه مسیحی دانست.

سومین و آخرین سخنران این نشست علمی حجت الاسلام شاکرین بود. وی نیز به ارائه تصویری از فلسفه دین اسلامی پرداخت و گفت: وقتی فلسفه دین را که خود یک فلسفه مضاف است به یک دین خاص مانند اسلام اضافه می‌کنیم معانی مختلفی می‌تواند مورد نظر باشد. یک وقت مراد ما کاوش‌های فلسفی در مورد آن دین خاص هست. یعنی یک سری پرسش‌هایی برای ما مطرح است که درباره هر دینی نیست بلکه صرفاً درباره یک دین خاص است و این زمینه پرسشگری و فلسفه ورزی درباره آن دین خاص را فراهم می‌کند. من نام این را اگر مثلاً درباره اسلام باشد فلسفه دین اسلام می‌گذارم. یعنی یک رشته مطالعاتی درباره اسلام داریم که در ایم مطالعات هم به لحاظ سنخ مسائل و پرسش‌ها سنخ مسائل و پرسش‌های فلسفی مطرح است و هم روش عقلی را مورد توجه قرار می‌گیرد. این یک نحوه تصویر است که البته به نظر نمی‌رسد وقتی در جامعه علمی امروز می‌گوئیم فلسفه دین اسلامی منظورمان این تصویر باشد.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در ادامه گفت: تصویر دیگری که ممکن است مطرح باشد این است که گاهی ما یک سلسله پرسش‌هایی از سنخ فلسفه دین داریم مانند منشأ دین، گوهر و صدف دین، پلورالیسم دینی و مانند آن و برای پاسخ به این پرسش‌ها یک دین خاص را استنطاق می‌کنیم و پاسخ را از آن دین دریافت می‌کنیم. به عبارت دیگر می‌خواهیم ببینیم پاسخ آن دین درباره این پرسش‌ها چیست؟ لذا در اینجا پرسش‌ها درباره آن دین نیست بلکه پاسخ آن دین را درباره یک پرسش عام جویا می‌شویم. مثلاً می‌خواهیم ببینیم منشد دین بطور عام از نظر قرآن یا اسلام چیست؟ نه اینکه منشأ اسلام چیست؟ بلکه منشأ دین بطور کلی مورد سوال و پرسش است اما پاسخ این پرسش از اسلام دریافت می‌شود. پس پرسش‌ها از سنخ پرسش‌های فلسفه دین است اما پاسخ از یک دین خاص دریافت می‌شود و کاربرد عقل هم برای دریافت همین پاسخ است. یعنی عقل برای بررسی در آن دین بکار می‌رود تا پاسخ آن دین دریافت شود. به نظر می‌رسد کاربرد فلسفه دین اسلامی در فضای علمی رایج به این معنا هم نباشد. اما چنین کاری هم ممکن است و فلسفه بودن آن هم به لحاظ سنخ پرسش‌های آن است.

وی تصریح کرد: اما تصویر سومی که ممکن است ترسیم شود این است که هم پرسش‌های ما پرسش‌های عام فلسفی درباره دین است و هم روش ما روشی عقلی است اما این شیوه تعقل فلسفی برآمده از یک فلسفه‌ای است تکه آن فلسفه از یک پایگاه یک دین نشأت گرفته است. نه اینکه این فلسفه تعقلی نیست و بر اساس آیه و روایت به معنای تعبدی آن پیش رفته باشد، بلکه کاملاً خردورزی و فلسفه است و حتی زمینه برای انتقاد و بحث باز است اما این فلسفه مبتنی بر دیدگاه یک دین است. مثلاً فلسفه صدرایی بر مبنای یک دیدگاه توحیدی شکل گرفته و مسئله آن هم این نیست که فقط به مسائل دین اسلام پاسخ دهد بلکه به هر مسئله عام دینی امکان پاسخگویی دارد. مثلاً مسئله پیدایش و منشأ دین را در هر سنت دینی می‌تواند مورد بررسی قرار دهد. به این معنا می‌توانیم فلسفه دین اسلامی داشته باشیم و در این تصویر هم پرسش‌ها فلسفه دینی است و هم شیوه بررسی ما فلسفی است و هم امکان پرسشگری در آن باقی است.

حجت الاسلام شاکرین افزود: نکته دیگری که می‌خواهم به آن اشاره کنم این است که درست است که کلام در ذات خود دفاع از آموزه‌های دینی را مورد توجه دارد و فلسفه ذاتاً چنین تعهدی ندارد، اما در فلسفه هم عملاً چنین دفاعی صورت می‌گیرد اما در عین حال امکان نقد و پرسش باقی است. البته در کلام هم همین گونه هست و همچنان امکان نقد و پرسش باقی است. بنابراین می‌توان فلسفه دینی داشت که در عین اینکه عام است و در رابطه با ادیان مختلفی پرسش‌های فلسفی مطرح می‌کند و فلسفه ورزی می‌کند، در عین حال پاسخ‌هایی که ارائه می‌دهد هدایت شده است و از یک پایگاه فکری و از یک مبانی و یک دستگاه معرفتی که ریشه‌های دینی دارد هدایت می‌شود، اما روش آن حتماً عقلی است. این در واقع همان شاخصه‌های فلسفه دین اسلامی است. یعنی پرسش‌های فلسفی از ادیان به شیوه عقلانی اما متأثر از یک جهان بینی و دستگاه معرفتی خاص که همان اسلام است. و در عین حال همچنان راه را برای نقد باز می‌گذارد.

در ادامه این نشست اساتید حاضر و ارائه دهنده بحث در نشست به تبیین دیدگاه خود و پاسخ به برخی پرسش‌های مطرح پرداختند و در انتها پرسش و پاسخ با حاضران در نشست برگزار شد.

منبع خبر: خبرگزاری مهر

اخبار مرتبط: فلسفه دین اسلامی به سه معنا ممکن است