چرا آتش نزدیم؟!

چرا آتش نزدیم؟!
خبرگزاری دانشجو

گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، فاطمه خاکی؛ ۱۶ آذر ۱۳۳۲؛ دانشجویان صف کشیده‌اند، همچون دیواری طویل. اما طولی نمی‌کشد که خون سراسر این دیوار را نقش می‌زند، دیواری که مانع شده بود بر سر راه نفوذ و چپاول آمریکا، دیواری که برای اولین‌بار مقابل قدرت شماره یک استعمار و استکبار کشیده شده بود، نقش و راهش ماندگار اما خودش ویران شد. درست یک روز پس از آن حمله مدال افتخار به کسی دادند که دانشجویان در مقابلش دیوار کشیده بودند، نیکسون همان کسی که از بریتانیا آمده بود و مجری اوامر آمریکا بود؛ پا بر روی خون‌های تازه گذاشت و مدال افتخاری حقوق را از دانشگاه تهران دریافت کرد، لبخندی زد و رفت انگار نه انگار زمین همین دانشگاه روز قبل برای ورودش فرش قرمزی خونین پهن کرده بود.


حال سال‌ها گذشته و پس از آن دیوارهای مستحکم‌تری در برابر سلطه‌گران بزرگ جهانی شکل گرفته است، دیوارهایی که اگرچه رد خون بر آن‌ها نقش بسته است ولی هرگز ویران نشدند. از همه مستحکم‌تر و رنگین‌تر، دیوار انقلاب است که نقش و نگار خونین بسیاری به موجب شیطان بزرگ بر آن کشیده شده است و آجر به آجرش سرشار از ناسازگاری و مقاومت در برابر این استعمارگر بزرگ، آمریکا است.


امام خمینی(ره) از همان جوانه‌های آغازین مبارزه، عامل اصلی این جنایت‌ها و خیانت‌ها به ملت را آمریکا می‌دانستند و همواره در سخنانشان آمریکا را دشمن اول حقوق بشر، دشمن اسلام و شیطان بزرگ و ... می‌شمردند و می‌گفتند: «خیال نکنید که روابط ما با آمریکا و روابط ما با نمی‌دانم شوروی و روابط ما با این‌ها یک چیزی است که برای ما یک صلاحی دارد. این مثل رابطه بره با گرگ است! رابطه بره با گرگ، رابطه صلاح‌مندی برای بره نیست، این‌ها می‌خواهند از ما بدوشند، این‌ها نمی‌خواهند چیزی به ما بدهند».


آمریکا از همان ابتدای انقلاب وارد صحنه نبرد همه‌جانبه با جمهوری اسلامی و ملت ایران شد و لحظه‌ای کناره‌گیری نکرده و هر لحظه بر قوای خودش اضافه کرد و تاریخ گواه خوبی است بر این همه دشمنی آمریکا علیه ایران. اما با این وجود از همان سال‌های ابتدایی جنگ تا کنون مسئولینی در گوشه و کنار این نظام وجود داشته‌اند که با عینک غرب‌زدگی آمریکا را کدخدا می‌دانستند و به دنبال ارتباط و مذاکره با دول غربی بوده‌اند.


نمونه‌های زیادی از این تلاش‌های به ظاهر صلح‌آمیز در کارنامه چهل ساله جمهوری اسلامی است اما اینجا مثالی را مطرح می‌کنیم از اقدامی شکست‌خورده که برای سردمدارانش عبرتی نشد و باز با شعارهای معطوف به مذاکره بالا آمدند؛ بیانیه سعدآباد همان درس عبرتی است که سال ۱۳۸۲ بین ایران و سه کشور اروپایی امضا شد اما دیری نپایید که زیر پا گذاشته شد. حال همان مردان با همان تفکر با شعارهای لغو تحریم‌ها و گشایش اقتصادی و بالا بردن ارزش پول ملی و... روی کار آمدند.


بر سرکار آمدند و ژنو امضا شد، لوزان هم در عین حقارت اضافه شد و هر بار ایران امتیازاتی می‌داد تا صلح حدیبه‌ای نصیبش شود اما طرف آمریکایی هر دفعه بی‌توجه‌تر از قبل کار خودش را می‌کرد، اما باز تجربه‌های تلخ درس عبرت تبدیل نشد و بار دیگر بدون توجه به ظرفیت‌های داخلی، همت جوانان و نصیحت‌های دلسوزان دوباره زمزمه سازش و تسلیم را رنگ و لعاب دادند و دستاوردهایشان از مذاکره فراموششان شد. دستاوردهایی همچون؛ تعطیلی کارخانه‌ها و انبوه هزاران هزار کارگر اخراج شده، گرانی‌های بی‌سابقه و تورم‌های وحشتناک و ... قرار بود برجام سند افتخار ایران بشود، قرار بود بعد از اجرای برجام حتی یک تحریم دیگر هم باقی نماند، اما برخلاف روزنامه‌هایتان که در حال نوشتن تیترهای (صبح سپید) و (دیگه خالص شدیم) بودید، تحریم‌های جدیدتری بر ایران اعمال شد. سوال اینجاست که کدام صفحه این سند حقارت‌آمیز نشان از افتخار دارد؟


برجام را که امضا کردید هشدار دادیم که حواستان باشد طرف مقابل دورتان نزند اما شما حتی پس از نقض آن توسط آمریکا به جای آتش زدنش بر آن پافشاری کردید و در نهایت هم گفتید: «مردم باید مسبب اصلی این مشکلات را که دشمن (کاخ سفید) هست را لعنت کنند».
ما که لعنت کردیم اما پس چرا با این وجود هنوز دولتتان به‌جای لعنت در حال مقدمات سازشی دیگر با مسبب اصلی مشکلات مردمند؟

 

نمی‌دانم کی قرار است از این تجربه‌ها عبرت بگیرید و دست از تلاش برای مذاکره‌های مجدد و برجام دو و سه و ... بردارید اما ما همچنان امیدواریم برای یک‌بار هم که شده دولت‌مردان پنبه‌ی مذاکره را از گوششان در بیاورند و آرمان‌های انقلابی مردم که با خون و غیرت از آن محافظت شده است را به راحتی بر سر میز مذاکره و زیر پای خود نگذارند و بشنوند که «مشکل نداشتن و ندانستن راهکار نیست بلکه نیازمند همت شجاعت و اهتمام جدی و پیگیر هستیم».


بدانید که هر جا سکوت کردیم ضعف نشان دادیم به خودشان اجازه‌ی دخالت و حمله را دادند، ریخته شدن خون یکی دیگر از فرزندان عزیز این ملت، شهید محسن فخری‌زاده در چند کیلومتری پایتخت گواه محکمی بر این ادعاست و افسوس که هزینه عقب‌نشینی‌های شما را افراد دیگری می‌دهند و شما باز هم در کمال وقاحت حرف از برجام دیگری می‌زنید و حتی برای مقاصدتان شهید بزرگوار را نیز برای خود مصادره می‌کنید که برای برجام مدال گرفته است و اصلاً کارشان هسته‌ای نبوده است.


سخن را هم با گفتاری نورانی از امام عظیم‌الشأن خاتمه می‌دهیم باشد که به گوش پیش‌قدمان عقب‌نشینی برسد: «ما تا آخر عمر، علیه دولت آمریکا مبارزه می‌کنیم و تا آن را به جایش ننشانیم و دستش را از منطقه کوتاه نکنیم و به تمام مبارزان راه آزادى کمک نکنیم تا آن‌ها را شکست دهند و خود مردم ایران سرنوشت خویش را به دست گیرند، از پاى نمی‌نشینیم». 

 

فاطمه خاکی - دانشجوی کارشناسی علوم‌سیاسی دانشگاه تهران

انتشار یادداشت‌های دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروه‌ها و فعالین دانشجویی است.

منبع خبر: خبرگزاری دانشجو

اخبار مرتبط: چرا آتش نزدیم؟!