به راستی کدامین دست را باید برید؟!
سیدمحمدجواد غروی
متأسفانه و علیرغم اینکه مدتی بود بناء به دستور رؤسای قوۀ قضائیه، قضات از صدور حکم قطع دست سارق منع شده بودند، باز هم خبر قطع قریب الوقوع انگشتان دست ۶ متهم سرلوحۀ اخبار قرار گرفته است.
صدور چنین احکامی نشانۀ کجفهمی از آیات کتاب الهی است که موجب بدنامی اسلام و مسلمین میشود.
از میان مفسران و فقهاء متأخر و معاصر، تفسیر حکیم غروی از آیۀ «قطع ید» میتواند در فهم صحیح آن راهگشا باشد.
مرحوم سید محمد جواد غروی معتقد است باید در آیات قرآن تعقل نمود و به فهمی دقیق و درکی صحیح نائل آمد، تا در نتیجه از ذات باریتعالی و کتاب او رفع انتساب افتراء و کذب گردد، و هدف بعثت رسول، که تزکیۀ اخلاقی مردم و تعلیم کتاب و حکمت به ایشان است، به نحو احسن انجام پزیرد، و هدایت آنها به عرصۀ عمل صالح به خوبی محقق شود.
آنچه را که انبیاء از طرف خدا مأمور به ابلاغ آن شدهاند، تبیین راههای تأمین نیازهای فطری، مادی و معنوی بشر، در چهارچوب ایمان به خدا، آخرت و عمل صالح، بوده است. همۀ پیامبران الهی معترفند که رسولان رحمت و مأموران گسترانیدن آن بر عرصۀ حیات بشرند، و همگی بر این حقیقت پای فشردهاند که نه برای مزد گرفتن آمدهاند و نه برای سلطهگری و حکومت. بلکه قصد آنها رها ساختن بشر از یوغ جهل و ستم و بیداد است و اقامۀ رحمت و آزادی و عدل و داد.
یکی از آیاتی که از دیرباز مورد سؤال بوده، و امروز نیز مدافعان حقوق بشر و اندیشمندان محقق، و قائلان به تاریخی بودن، و یا عصری کردن، و نیز مخالفان کتاب مجید، آن را مغایر با حقوق و اخلاق انسانی میدانند، آیۀ ۳۸ سورۀ مائده میباشد، که میفرماید:
وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَهُ
فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُمَا
جَزَاءً بِمَا کَسَبَا
نَکَالًا مِّنَ اللَّهِ
وَاللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ
و مرد دزد! و زن دزد!
پس ببرید دستان آن دو را (از توانمندیشان در دزدی)
به سزای آنچه بدست آوردهاند آن دو
(این) عذابی است عبرت آموز از خدای
و خدای بس چیرهدستی است حکیم
مسلماً اجراء حکم مذکور در این آیه، به شکلی که در بعضی از حکومتهای اسلامی صورت پزیرفته، با حقوقی که برای «انسان، بما هو انسان»، به هر رنگ و طبقه و مقام که باشد، بدون در نظر گرفتن دین و اعتقاد او تعریف شده، مغایرت دارد.
ما اگر قرآن را عیناً کلام خدا بدانیم که باید خالی از هرگونه اشتباه و نُقصانی باشد و نیز در کمال دقت و معرفت، میبینیم عبارت پایانی آیه میفرماید: «وَاللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ». پس صدور چنین حکمی از جانب حضرت باری حتماً، هم از سرِ عزت است و هم از منبع حکمت.
«عزت»، استحکام در عمل و چیرگی است بر اساس اخلاق و رفتار حَسَن، بدون اتکاء به زور و قوای نظامی.
و «حکمت»، علم درست و خدشهناپزیر.
و «حکیم» کسی است که گفتار و کردارش برآمده از چنین علمی باشد. یعنی بیخدشه و به اتقان و استحکام سخن بگوید و عمل کند. بناءبراین، قول و فعل خداوند عزیز حکیم، نشاید که با حقوق ذاتی انسان مغایرت و منافاتی داشته باشد. بلکه تصدیقکننده و تأمینکنندﮤ آن است. پس اگر فهم رایج از آیه با حقوق ذاتی انسان ضدیت دارد، و خردمندانه و حکیمانه و از سرِ عزت نمینماید، حق این است که با تمسک به اصلی که امیرالمؤمنین در خطبۀ ۱۸ بناء نهاده که:
أَنَّ الْکِتَابَ یُصَدِّقُ بَعْضُهُ بَعْضا
همانا بعضی از کتاب بعضی دیگر را تصدیق (و تفسیر) میکند
کوشش نماییم با استناد به آیات دیگر، مراد خداوند از بیان این حکم در آیۀ مذکور را دریابیم.
مرحوم غروی در کتاب «حجیت ظن فقیه» میگوید:
«دست» به معنای قدرت است، و «بریدن» کوتاه کردن دست است از قدرت.
وی استدلال میکند که چون آیه در معنای «ید» مجمل است، غرض، صدورِ حکمِ بریدنِ دست نبوده و معتقد است «ید» در آیه به معنای قدرت بکار رفته، زیرا آنکه میدزدد با تکیه بر مقام و منصب و قدرتی است که توان و ابزار و امکان دزدیدن را برایش فراهم میآورد! بناءبراین باید دست او را از آن مقام و قدرت قطع نمود، یعنی توان و ابزار دزدی را از او گرفت. و اگر کسی به جهت نیاز و فقر دست به دزدی زد، حَرَج و گناهی بر او نیست، و با توسعۀ عدالت و توزیع عادلانۀ ثروت باید دست او را هم از این کار قطع نمود.
رسالۀ ضمیمهشده، با عنوان «سَرِقَت و قطع ید» تدوینی است از سخنرانیهای دکتر سید علی اصغر غروی در این موضوع، که به شرح و بسط آیۀ ۳۸ سورۀ مائده، که حکم قطع ید، به غلط از آن استخراج شده میپردازد و از نهج البلاغه، کتب تفسیر و روایت، و نیز شعر و ادب عرب و فارسی، در بیان مدعای خویش شاهد میآورد.
امید است که مسلمانان بتوانند با بازگشت به متن آیات الهی، سلامت اخلاق و حقیقت حقۀ پیام رسول خدا را به جامعۀ بشری بازگردانند.
به راستی کدامین دست را باید برید؟!
سید محمد جواد غروی
متأسفانه و علیرغم اینکه مدتی بود بناء به دستور رؤسای قوۀ قضائیه، قضات از صدور حکم قطع دست سارق منع شده بودند، باز هم خبر قطع قریب الوقوع انگشتان دست ۶ متهم سرلوحۀ اخبار قرار گرفته است.
صدور چنین احکامی نشانۀ کجفهمی از آیات کتاب الهی است که موجب بدنامی اسلام و مسلمین میشود.
از میان مفسران و فقهاء متأخر و معاصر، تفسیر حکیم غروی از آیۀ «قطع ید» میتواند در فهم صحیح آن راهگشا باشد.
مرحوم سید محمد جواد غروی معتقد است باید در آیات قرآن تعقل نمود و به فهمی دقیق و درکی صحیح نائل آمد، تا در نتیجه از ذات باریتعالی و کتاب او رفع انتساب افتراء و کذب گردد، و هدف بعثت رسول، که تزکیۀ اخلاقی مردم و تعلیم کتاب و حکمت به ایشان است، به نحو احسن انجام پزیرد، و هدایت آنها به عرصۀ عمل صالح به خوبی محقق شود.
آنچه را که انبیاء از طرف خدا مأمور به ابلاغ آن شدهاند، تبیین راههای تأمین نیازهای فطری، مادی و معنوی بشر، در چهارچوب ایمان به خدا، آخرت و عمل صالح، بوده است. همۀ پیامبران الهی معترفند که رسولان رحمت و مأموران گسترانیدن آن بر عرصۀ حیات بشرند، و همگی بر این حقیقت پای فشردهاند که نه برای مزد گرفتن آمدهاند و نه برای سلطهگری و حکومت. بلکه قصد آنها رها ساختن بشر از یوغ جهل و ستم و بیداد است و اقامۀ رحمت و آزادی و عدل و داد.
یکی از آیاتی که از دیرباز مورد سؤال بوده، و امروز نیز مدافعان حقوق بشر و اندیشمندان محقق، و قائلان به تاریخی بودن، و یا عصری کردن، و نیز مخالفان کتاب مجید، آن را مغایر با حقوق و اخلاق انسانی میدانند، آیۀ ۳۸ سورۀ مائده میباشد، که میفرماید:
وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَهُ
فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُمَا
جَزَاءً بِمَا کَسَبَا
نَکَالًا مِّنَ اللَّهِ
وَاللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ
و مرد دزد! و زن دزد!
پس ببرید دستان آن دو را (از توانمندیشان در دزدی)
به سزای آنچه بدست آوردهاند آن دو
(این) عذابی است عبرت آموز از خدای
و خدای بس چیرهدستی است حکیم
مسلماً اجراء حکم مذکور در این آیه، به شکلی که در بعضی از حکومتهای اسلامی صورت پزیرفته، با حقوقی که برای «انسان، بما هو انسان»، به هر رنگ و طبقه و مقام که باشد، بدون در نظر گرفتن دین و اعتقاد او تعریف شده، مغایرت دارد.
ما اگر قرآن را عیناً کلام خدا بدانیم که باید خالی از هرگونه اشتباه و نُقصانی باشد و نیز در کمال دقت و معرفت، میبینیم عبارت پایانی آیه میفرماید: «وَاللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ». پس صدور چنین حکمی از جانب حضرت باری حتماً، هم از سرِ عزت است و هم از منبع حکمت.
«عزت»، استحکام در عمل و چیرگی است بر اساس اخلاق و رفتار حَسَن، بدون اتکاء به زور و قوای نظامی.
و «حکمت»، علم درست و خدشهناپزیر.
و «حکیم» کسی است که گفتار و کردارش برآمده از چنین علمی باشد. یعنی بیخدشه و به اتقان و استحکام سخن بگوید و عمل کند. بناءبراین، قول و فعل خداوند عزیز حکیم، نشاید که با حقوق ذاتی انسان مغایرت و منافاتی داشته باشد. بلکه تصدیقکننده و تأمینکنندﮤ آن است. پس اگر فهم رایج از آیه با حقوق ذاتی انسان ضدیت دارد، و خردمندانه و حکیمانه و از سرِ عزت نمینماید، حق این است که با تمسک به اصلی که امیرالمؤمنین در خطبۀ ۱۸ بناء نهاده که:
أَنَّ الْکِتَابَ یُصَدِّقُ بَعْضُهُ بَعْضا
همانا بعضی از کتاب بعضی دیگر را تصدیق (و تفسیر) میکند
کوشش نماییم با استناد به آیات دیگر، مراد خداوند از بیان این حکم در آیۀ مذکور را دریابیم.
مرحوم غروی در کتاب «حجیت ظن فقیه» میگوید:
«دست» به معنای قدرت است، و «بریدن» کوتاه کردن دست است از قدرت.
وی استدلال میکند که چون آیه در معنای «ید» مجمل است، غرض، صدورِ حکمِ بریدنِ دست نبوده و معتقد است «ید» در آیه به معنای قدرت بکار رفته، زیرا آنکه میدزدد با تکیه بر مقام و منصب و قدرتی است که توان و ابزار و امکان دزدیدن را برایش فراهم میآورد! بناءبراین باید دست او را از آن مقام و قدرت قطع نمود، یعنی توان و ابزار دزدی را از او گرفت. و اگر کسی به جهت نیاز و فقر دست به دزدی زد، حَرَج و گناهی بر او نیست، و با توسعۀ عدالت و توزیع عادلانۀ ثروت باید دست او را هم از این کار قطع نمود.
رسالۀ ضمیمهشده، با عنوان «سَرِقَت و قطع ید» تدوینی است از سخنرانیهای دکتر سید علی اصغر غروی در این موضوع، که به شرح و بسط آیۀ ۳۸ سورۀ مائده، که حکم قطع ید، به غلط از آن استخراج شده میپردازد و از نهج البلاغه، کتب تفسیر و روایت، و نیز شعر و ادب عرب و فارسی، در بیان مدعای خویش شاهد میآورد.
امید است که مسلمانان بتوانند با بازگشت به متن آیات الهی، سلامت اخلاق و حقیقت حقۀ پیام رسول خدا را به جامعۀ بشری بازگردانند.
منبع خبر: کلمه
اخبار مرتبط: به راستی کدامین دست را باید برید؟!
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران