داستان دیدار یک نویسنده تاجیک با محمود دولت آبادی
- سهراب ضیا
- بی بی سی، دوشنبه
اول اوت امسال محمود دولت آبادی، نویسنده بلندآوازه ایران ۸۰ ساله شد. رمان ده جلدی "کلیدر" مشهورترین اثر اوست. برخی از آثار محمود دولت آبادی به زبانهای گوناگون دنیا ترجمه و چاپ شده است. رمان "کلیدر" در سال ۲۰۱۳ جایزهٔ ادبی یان میخالسکی سوییس را دریافت کرده بود.
محمود دولت آبادی برای اهالی فرهنگ و ادب تاجیک و بسیاری از علاقهمندان ادبیات فارسی در تاجیکستان هم نام آشنایی است.
طی نزدیک سه دهساله بعد از فروپاشی اتحاد شوروی و احیای پیوندهای فرهنگی و ادبی میان تاجیکستان و ایران، برگردان برخی از داستانهای محمود دولت آبادی به سیریلیک در نشریهها و مجلههای تاجیکستان چاپ شده است.
توضیح تصویر،عبدالحمید صمد، نویسنده خلقی تاجیکستان و برنده جایزهٔ دولتی به نام ابوعبدالله رودکی
چندی از نویسندگان تاجیک سعادت دیدار با محمود دولت آبادی، نویسنده برجسته همزبان خود را داشتهاند. عبدالحمید صمد، نویسنده خلقی تاجیکستان و برنده جایزهٔ دولتی به نام ابوعبدالله رودکی یکی از آنهاست.
این نویسنده تاجیک مثل آقای دولت آبادی متولد ماه اوت است، اما هفت سال کوچکتر از اوست، یعنی ۷۳ سال دارد. تا حالا از عبدالحمید صمد بیش از ۳۰ کتاب به چاپ رسیده است. در ایران هم برخی از آثار این نویسنده تاجیک به فارسی انتشار یافته است. سال ۱۹۹۹ مجموعهای از داستانهای بلند و کوتاه آقای صمد به نام "بعد از سر پدر" به حروف فارسی در انتشارات "سروش" در تهران چاپ شده بود. سال ۲۰۱۲ کتاب اول رمان "گردش دیوباد" و سال ۲۰۲۰ کتاب دوم این رمان به خط فارسی در ایران منتشر شد.
عبدالحمید صمد دیدارش با محمود دولت آبادی را که ده سال پیش در ایران به وقوع پیوسته بود، یکی از رویدادهای مهم زندگی خود میداند.
با آقای صمد در باره این اسطوره ادبیات معاصر ایران، شخصیت و آثار محمود دولت آبادی و ویژگیهای هنر نویسندگی او گفتگو کردم.
"کلیدر"- روزنه آشنایی با دولت آبادی
به گفته آقای صمد، او بار اول در باره "کلیدر" و محمود دولت آبادی از علی دهباشی، سردبیر مجله "کلک" (حالا "بخارا") در آغاز دهه ۱۹۹۰ شنیده است. عبدالحمید صمد که آن وقت سردبیر مجله "صدای شرق"، ماهنامه ملی و ادبی اتحادیه نویسندگان تاجیکستان بود، از آقای دهباشی خواهش میکند که رمان "کلیدر"- را برایش دسترس بکند. علی دهباشی این خواهش نویسنده تاجیک را به استاد دولت آبادی میرساند و ایشان به دست آقای دهباشی برای نویسندگان و شاعران تاجیک ده جفت رمان دهجلدی "کلیدر"- را میفرستد. این کتابها را آقای صمد به برخی از همقلمان خود تقدیم میکند. و در این خصوص به محمود دولت آبادی سپاسنامهای مینویسد که بعدتر در مجله "کلک" به نشر میرسد...
به گفته آقای صمد، آشنایی او با استاد دولت آبادی توسط رمان "کلیدر" آغاز یافته است.
"ان سال، یعنی سال ۱۹۹۴ مرا جراحی(عمل) کردند و چندین ماه در بیمارستان بستری بودم. هر جلد "کلیدر"- را که میخواندم، در دفتر یادداشتم مینوشتم که خدا عمر میداده باشد که همه جلدهای این رمان را بخوانم. خوشبختانه، این بخت دست داد، "- میگوید عبدالحمید صمد.
دیدار دیر انتظار با محمود دولت آبادی
اما به گفته این نویسنده تاجیک، دیدار با محمود دولت آبادی برایش به آسانی دست نداده.
سال ۱۹۹۶، هیئتی از تاجیکستان برای بزرگداشت ۶۵۰-سالگی شیخ کمال خجندی، از عارفان و شاعران پارسیگوی سده ۸ (قمری) به تبریز ایران میرود. عبدالحمید صمد هم عضو این هیئت بوده. او در تبریز میشونود که دولت آبادی هم در این شهر است. آقای صمد به دیدار او میرسد و با هم صحبت میکنند، اما در آخر متوجه میشود که همصحبتش عزیز دولت آبادی، کمالشناس معروف ایران است.
"با ایشان، مرد سالمند و خردمند تقریباً نیم ساعت صحبت کردم. در انجام صحبت وی گفت که من محمود دولت آبادی نیستم، من عزیز دولت آبادی هستم"، - آن لحظهها را با لبخند به یاد آورد عبدالحمید صمد.
سرانجام در سال ۲۰۱۰ در سفری دیگر به ایران، عبدالحمید صمد با کمک مهندسی به نام حیدری به دیدار استاد دولت آبادی میرسد. دیدار آنها در یک مرکز فرهنگی در تهران برگزار میشود. آقای صمد اولین برداشتش را از دیدار با آقای دولت آبادی این طور تصویر کرد:
"یک پیرمرد ریز استخوان کارکوفته زحمتکش، اما بسیار نورانی، آلوفته و آزاده. استاد با ما نرم و خاکسارانه دیدار کردند. من، راستش ، کمی هیجانزده بودم، بیشتر پیرامون آثار استاد صحبت کردم.."
لحظه "هیجان آور" دیدار
عبدالحمید صمد از یک جزئیات به گفته او "بسا عجیب" یادآور شد:
"دختر حیدری، لاله یک کتاب استاد را با نام "نون نوشتن" با خود برده بود و از استاد دولت آبادی خواهش کرد که به تعبیر ما، تاجیکان در آن کتاب برایش سایهدستی بنویسد (در کتاب امضا بگذارد). استاد دولت آبادی دمی به اندیشه رفتند، سپس از جیبش دسترویمال (دستمال) تازهای برآورده، بفرصت(بدون عجله ) بند دست راستش را با آن پیچاند، بعد دو سر آن را در بین نرانگشت (شصت) خود گره انداخت که دستش کارشایم شود. و جملهای در آن کتاب نوشت. دیدن این لحظه برای من بسیار هیجانآور بود. استاد سایهدست را با همان انگشتانی مینوشت که ده جلد "کلیدر"- را آفریده است، "روزگار سپری شده مردم سالخورده"، "جای خالی سلوچ" و دیگر اثرهایش را انشا کرده است. دست و انگشتان کارکوفته و معجزهآفر! ناعلاج با دسترویمال دستش را با انگشتانش پیوند کرد. این کار در پیش چشم ما صورت گرفت و آن نشانه راه دراز و پُراذیت طی کرده یک نویسنده بزرگ، نویسنده واقعآ عالمشمول بود. نویسندهای که در جایی در کتاب یادداشتش "نون نوشتن" تأکید کرده: "برای من به پایان رسیدن "کلیدر"، آن طور که مطلوب و مورد پسند خودم باشد، برایم یک آرزوی مهم است. چون اطمینان دارم که رمان "کلیدر" یک یادگاری برای مردم آینده ما خواهد بود."
بیشتر بخوانید:
- گفتگو با محمود دولتآبادی؛ 'اگر مجوز ندهند، شاید زوال کلنل را با صدای خودم در اینترنت منتشر کنم
- محمود دولت آبادی:ادبیات امر ناممکن است
- محفل بزرگداشت سیمین بهبهانی در تاجیکستان
"کلیدر" "شاهنامه- ای در زمان معاصر
به اعتقاد عبدالحمید صمد "کلیدر" "شاهنامه" منثور در زمان معاصر است، ولی در ستایش شاهان نه، در تصویر پروسعت انسانهای خاکی، درد و ارمان، کار و پیکار، شادی و غم، حق تلاشی، حمایه شرف خود در بیابان پُرحادثه زندگی، در نبرد با آدمیان خبیث و ابلیسمآب.
"در این رمان آفریدن آبرز (تمثال یا تصویر)-های بسیار مهتشم، فرا گرفتن نبرد و واقعهها، تمثالهای بیشمار، جزئیات زندگی و غناوت زبان فارسی حیرتانگیز است. کلیدر یک بیابان پراسرار نمادین است و در پهنای ناهموار آن مردم عادی و خاکی چاروادار (دامدار) و زراعتکار، اما پرغرور و گردنفراز به هر دستور عمر به سر میبرد، "-میگوید آقای صمد.
در این دیدار با محمود دولت آبادی، میرزا شکورزاده، روزنامهنگار و نویسنده دیگر تاجیک هم حضور داشته است.
به گفته عبدالحمید صمد در آن صحبت سرپایی او بیشتر پیرامون "کلیدر"و"سلوک" صحبت کرده.
آقای صمد میگوید، "کلیدر"- را از جهت بند و بست، گیر و مان، شدت واقعهها و ارمان قهرمانها تنها با رمان "دان آرام" میخائیل شولوخف ، نویسنده روس میتوان مقایسه کرد.
درخش چهره زن در "کلیدر"
به نظر آقای صمد در رمان "کلیدر" استاد دولت آبادی تصویر زن جلای بیشتر دارد.
"زنهایی که استاد دولت آبادی آفریده است، در مبارزه برای سعادت و شرف انسانی و در گیر و دارهای زندگی بسا پُرتعمل، غیور و پایدار هستند. مثلاً، وقتی که میخوانید، یک و یکباره آبرز (تمثال یا تصویر) گلمحمد یا مارال یا بلقیس، زیور یا یارمحمد و دهها قهرمانهای دیگر را میبینید، در برابر مردها در اثر چهره زن میدرخشد، زنی که بسیار فداکار است، زنی که عاطفه عالی دارد، "- میگوید عبدالحمید صمد.
توضیح تصویر،عبدالحمید صمد
دلبستگی صمد به آثار دولت آبادی از کجا منشأ میگیرد؟
از عبدالحمید صمد، نویسنده تاجیک از دلایل دلبستگیاش به آثار محمود دولت آبادی پرسیدم.
استاد دولت آبادی در یک جا میگویند: "همه ما از نهانخانه هدایت برآمدیم." منظورشان صادق هدایت است. محمود دولت آبادی یکی از نویسندههای بلندپایه و پرهنر عالم فارس است. هنر و تمکین نگارندگی دولت آبادی مرا مفتون کرد. وی کشش نمیکند که یک و یکباره از واقعه گریزد، به تعبیر تاجیکی جانش را برهاند، برعکس، به گیر و دار و سرنوشت قهرمانها فرو میرود. در یک جا استاد میگوید که "وقتی من به تألیف، به ایجاد قصهای شروع میکنم، میپندارم که به دوزخ درآمدهام و دست و پاچک میزنم که از این دوزخ زودتر برایم. اما در دهلیزهای آن درمیمانم." عالم تصویر، سرنوشت قهرمان، دیگر از دست و پایهای نویسنده و نگارنده میدارد. و او تا یک یا ده سالی سرگرم نوشتن آن داستان میشود. برای نوشتن ده جلد دو سال بس است؟ نه، البته. این کار بسیار پُراذیت و دور و دراز است. استاد بار همین زحمت را، همین رنج را باشرفانه بر دوش گرفتهاند، "- میگوید آقای صمد.
این نویسنده تاجیک از آن خوشحال است که در ردیف بزرگترین نویسندههای دنیا نام یک نویسنده بسیار پرهنر، زحمت پیسند، کاشف توانای عالم پراسرار دل انسان و غیور عالم فارس چون استاد محمود دولت آبادی صدا میدهد و آثار او را محققان اروپا و غرب در ردیف لئو تولستوی و انوره دو بالزاک ارزیابی میکنند.
آقای صمد افزود: "خود استاد دولت آبادی با مسئولیت زحمت نویسندگی بسا جدّی بها میدهد. میگوید که دشمن هنرمند همیشه بیهنر است. هنرمند همیشه بدخواه و حسود دارد. لیکن وی کار خودش را میکند. افشای هنر را میجوید ، اثر والا میآفرد. و اثری که در پایه بلند آفریده میشود، افتخار ملت است، افتخار همان دولت و صاحب همان زبان است. استاد دولت آبادی تأکید کرده: "نویسنده باید در حیات از همه بیاموزد، حتی از پینهدوز هم." آثار استاد واقعآ مطابق این فرمودهاشان است."
در سالهای ۱۹۹۰-۱۹۹۳، زمانی که عبدالحمید صمد سردبیر مجله "صدای شرق" بود، برگردان داستان "سایههای خسته" محمود دولت آبادی به سیریلیک در این مجله به نشر رسید. از آقای صمد پرسیدم که این انتخاب شخصی خود او بود یا هیئت تحریریه مجله؟ وی در این باره گفت:
"از آن زمان نزدیک ۳۰ سال گذشته. قصه را به سیریلیک برگردانده به مجله آورده بودند. لیکن استاد دولت آبادی در یکی از مصاحبههایش در باره این قصه گفته است که "هرفش را نزنیم... چون در چاپ "پایههای بیابانی" آن را حذف کردهام... برایم روشن شد که این قصه چه قدر بیجا و ناقص است."
تأثیر محمود دولت آبادی به عبدالحمید صمد
عبدالحمید صمد تأثیر آثار محمود دولت آبادی به هنر نویسندگی خودش را این طور توصیف کرد:
"حقیقت این است که بعد مطالعه "کلیدر" در دهساله اخیر قرن بیست و البته اثرهای نویسندگان دیگر ایران، جرأت بیشتر پیدا کردم که به کاربست زبان مردممان، یعنی گویشها، واژه و تعبیر یا ضربالمثل و مقالها که در زبان زنده مردممان هستند، رو آورم و باجرأتتر آنها را به آثار ادبی وارد بکنم. البته در چارچوبهای که برای همه خواننده آثار ما مفهوم باشد. من جانبدار آن نیستم که مثل بسیاری از نویسندگان همزبانمان کاملاً با لهجه بنویسم. جانبدار آن نیستم که یک حکایه (داستان) پره به لهجه ختلان، رشت یا زرافشان انشا شود. یعنی نویسندگانی هم هستند که هنگام ایجاد تنها به لهجه مکان زیست خودشان تکیه میکنند. این، به اندیشه بنده نه به منفعت اثر ادبی است و نه به منفعت نویسنده و خواننده. ولی جانبدار آنم که تمام واژه هایی که از قدیم در گفتار مردم ما تا امروز آمده است، آنها را در دایره معیارهای زبان ادبی استفاده بریم و به آنها عمر دوباره ببخشیم."
به گفتة آقای صمد "نویسنده چون پاسبان زبان و رسم و آیین باید هشیار باشد که عنصرهای غیر و اجنبی، چیزهایی که زبان را غلیظ میکند، وارد آثارش نشوند. اما چیزهای اصلی که در گویش مردم هست، آنها را باید به کار برد."
به اعتقاد عبدالحمید صمد، محمود دولت آبادی، برای غنیتر شدن نثر معاصر فارسی خدمت بزرگی دارد.
خود دولت آبادی میگوید: "...چون برای من از روز هم روشنتر بوده و هست که مردم ما ارزشی را که از آن خودشان باشد، عمیق و بی سر و صدا درک میکنند و آن را عزیز میدارند؛ پس استقبال مردم از "کلیدر" به عنوان یک ارزش ملی-ادبی از طرف مردم ما پیشاپیش از جانب من درک و دانسته شده بود..."
به باور آقای صمد "کلیدر" محمود دولت آبادی چون اثر ارزنده به دریافت جایزه نوبل پیشنهاد شده بود و آن "نسبت به آثار آنهایی که در چند سال اخیر این جایزه را گرفتند، ارزنده تر است."
جایگاه نویسندگان روس و آثار آنها در تاجیکستان
از عبدالحمید صمد پرسیدم که آثار کدام نویسندگان دیگر مثل اثرهای محمود دولت آبادی روی افکار و اندیشه و احساسات او تأثیر گذاشته؟
آقای صمد گفت: "معرفت ادبی نویسنده تاجیک تا امروز بیشتر بر پایه آن آثاری که به زبان روسی نویشته شده یا از زبان روسی از ادبیات جهان ترجمه و نشر میشد، شکل میگرفت. ما اثرهای تولستوی، چخوف، گوگول، داستایوسکی ، گورکی و شولوخوف را میخواندیم. ما اثرهای بهترین نویسندههای شوروی را میخواندیم و جهان را. به نظرم برتری و برد نویسنده ایران در آن است که وی چون عنعنه پیشینیان در برابر زبان فارسی حتماً یک یا دو زبان خارجی را میداند. مثلاً، صادق هدایت یک- دو داستان به زبان فرانسوی هم نوشته است. ادیبان ایرانی بسیار اثرهایی را که در دنیا جایزه میگیرند، به زبان اصل میخوانند و از زبان اصل ترجمه میکنند. کتابی که جایزه گرفت، دو-سه نوع ترجمهاش در ایران نشر میشود، هم تحتاللفظ و هم ترجمه بدیعی. مثلاً، من رمان "رستاخیز" تولستوی را در ترجمه فارسی خواندم. زیبا است. لیکن اثر فرانس کافکا را به فارسی خوانده نتوانستم، زیرا ترجمه غلیظ تحتاللفظ است. ترجمههای روسی بهترند، برای آن که ترجمانهای روس در وقت ترجمه ادبیات میسازند.."
"میباید برای آینده آفرید"
عبدالحمید صمد معتقید است که نویسنده برای امروز نمینویسد. او از نویسنده بزرگ روس چخوف یادآور شد که به جوانان گفته: " اگر شما برای امروز ایجاد بکنید، حاصل زحمتتان پوچ، باطل خواهد بود؛ میباید برای آینده آفرید." آقای صمد از تأکید استاد دولت آبادی هم یادآور شد که گفته "...میتوانیم از چخوف بسیار بیاموزیم."
در فرجام صحبت عبدالحمید صمد گفت: "اثار و شخصیت محبوبی که در طول ۶۰ سال با زحمت جانکاهانه استاد محمود دولت آبادی در عالم ادب قامت افراخته است، به کوهسار پُرگنج یا دریای بیکران شباهت دارد. و تنها انسانهای معنیرس، عاشقان سخن ضمن مطالعه باصبرانه، گوهر بیحساب آن را کشف کرده، آفرنده و قهرمانهای ارمانی آثارش را در دل جا میدهند."
به گفته عبدالحمید صمد "بیشک رمان ده جلدی "کلیدر" پیکره زیبا و پایدار آفرندهاش استاد محمود دولت آبادیست که جوابگویی سؤالش به آدمیزاده " اگر انسان ایمان نداشته باشد، چه خواهد بود؟" میباشد.
آثار مورد استفاده:
۱.م. دولت آبادی. "نون نوشتن"
۲.م. دولت آبادی. "قطره محالاندیش"
منبع خبر: بی بی سی فارسی
اخبار مرتبط: داستان دیدار یک نویسنده تاجیک با محمود دولت آبادی
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران