چرا باید سراغ پژوهش‌های وجودی یا پدیدارشناختی برویم؟

چرا باید سراغ پژوهش‌های وجودی یا پدیدارشناختی برویم؟
خبرگزاری مهر

به گزارش خبرگزاری مهر، به مناسبت هفته پژوهش، پژوهشکده دانشنامه‌نگاری نشست‌ها و پنل‌هایی با موضوعات مختلف برگزار کرد. اولین پنل این پژوهشکده با عنوان «تجربه‌های علوم انسانی و هنر در جامعه کنونی» بود. در این پنل، مصطفی مهرآیین، نازیلا دریایی، مریم کامیار و حسن مجیدیان درباره موضوعات مختلفی سخنرانی کردند که در ادامه چکیده‌ای از سخنرانی هرکدام از سخنرانان می‌آید؛

مصطفی مهرآئین، پژوهش وجودی در مقابل پژوهش عینیت‌گرا لزوم گذر از مسئله به راز، پژوهشکده دانشنامه نگاری، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

۱. بنا به سه ضرورت باید به سمت انجام پژوهش‌های وجودی یا پدیدارشناختی رفت. در وهله‌ی نخست ما گرفتار استبداد معرفتی هستیم. منظور از استبداد معرفتی بی‌اعتنایی به جهان انسانی و مقتضیات آن و جای دادن اجباری آن در درون مفاهیم انتزاعی است. استبداد دوم استبداد در روابط انسانی است. ما گرفتار در این همانی و تقلیل انسان‌ها به یک وجود واحد استاندارد شده است. این نوع نگاه زمینه‌ساز نابودی کثرت انسانی و از بین بردن تفاوت‌های انسانی در جامعه ما شده است. در وهله سوم ما گرفتار در استبداد بوروکراتیک و تقلیل زندگی انسانی به قرائت اجرایی- کارکردی از زندگی هستیم که خود را در شکل اعمال زور فیزیکی یا اعمال قدرت گفتمانی در جامعه نشان می‌دهد. بنا به این سه ضرورت که همگی باعث نابودی تجربه زیسته انسانی در جامعه می‌شوند باید به سمت احیا علوم انسانی پدیدارشناختی رفت.

۲. گابریل مارسل معتقد بود ما با دو نوع تفکر در جهان انسانی روبرو هستیم. تفکر اولیه یا علمی که بر رابطه فاصله‌دار ذهن با عین بیرونی تاکید می‌کند و سعی در شناخت جهان و اعمال سلطه بر جهان دارد و تفکر ثانویه که سعی در بررسی تجربه‌های زیسته انسانی دارد و به جای جدا کردن ذهن از عین سعی در بررسی آگاهی در جهان دارد. مارسل معتقد بود تفکر اولیه به جهان در قالب مسائل نگاه می‌کند اما تفکر ثانویه همه مسائل انسانی را تبدیل به راز می‌کند. منظور از راز بررسی فردی، شخصی و درونی مسائل است. به باور مارسل، رازها همان مسائل انسانی هستند که از منظر انسانی و شخصی مورد بررسی قرار می‌گیرند. به عنوان مثال، اگر در بررسی بیرونی و عینی طلاق صرفاً به ارائه آمارها از این پدیده و ارتباط آن با پدیده‌های دیگر همچون فقر اشاره می‌شود، در برخورد رازگونه با طلاق به فهم این مساله می‌پردازیم که پدیده طلاق اولاً با مردان و زنان مطلقه چه می‌کند و در وهله دوم طلاق با شخص پژوهشگر چه می‌کند. مارسل بزرگترین راز موجود در زندگی اجتماعی ما را راز بودن و راز هست بودن می‌دانست و معتقد بود بزرگترین بحران انسان امروزی بحران عدم درک هستی و رازهای انباشته در آن است.

نازیلا دریایی، سروش نقش در قالی ایرانی، پژوهشکده دانشنامه نگاری، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

فرهنگ و هنر هر ملتی از جمله عوامل ماندگاری‌ ملت‌ها و تمدن‌ها به حساب می‌آیند. قالی ایرانی نیز در این گستره‌ی پهناور، جلوه‌ای از میراث و تمدن کهن ایران و ایرانیان است که در مجال فراهم آمده به گفتگو در خصوص تقوش آنها پرداخته خواهد شد. نقش خود فرهنگ تصویری اجتماع در قالب اشکال است و با اندک‌ تامل و تمرکز درمی‌یابیم‌ که‌ طرح‌ها و نقوش قالی ایران، همچون سروش، می‌سرایند که بر مفاهیم مکنون آنها توجه کنیم. نقش‌پردازی قالی تنها کنارآمدن‌ اجزاء زیبا، آرایش‌ بصری‌ دلپذیرِ ریزنقش‌ها و ایجاد زیبایی ظاهری‌ در سطح‌ پرده‌ی قالی نیست. بلکه دنیای باطنی نقوش با شیوایی و داستان‌پردازی‌های مهیج مفهومی خود، زیبایی‌های‌ صوری‌ قالی‌ها را دو چندان‌می‌کنند. در خصوص موضوع مورد بحث در اینجا، ابتدا با ادای توضیحاتی کلی درباره‌ی فرهنگ و نقش و قالی ایرانی، از مقدمه به متن صحبت پرداخته شده و با ارائه‌ی نمونه‌های تصویری برخی از قالی‌ها، طرح و نقش آنها ریشه‌یابی و تفسیر می‌شود. از آن دست است ارتباط نقش در قالی ایرانی با حفظ گویش‌های محلی، اسطوره‌ها و افسانه‌ی مهر، باورهای مذهبی، ارتباط نقش قالی با فولکلور و غیره. این زبان، یعنی نقش‌پردازی قالی ایرانی الگوی زبانی واحد خود را دارد و در شرایط حاضرِ حفظ سلامت خانواده‌ها از طریق در خانه ماندن، شاید نگاه ما را با ترغیب متوجه‌ی مفاهیم باطنی طرح‌ها و نقوش قالی‌های خانه‌هایمان سازد.

مریم کامیار، ارزیابی تأثیر راهبردهای عملکردی هنر و معماری در پرورش ذوق عامه، پژوهشکده دانشنامه نگاری، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

«فرهنگ برای همه» یکی از اصول سیاست‌گذاری فرهنگی در سند رسمی «سیاست فرهنگی ایران» است. عبارت «پرورش ذوق عامه» در بندهای ۲۵ تا ۲۷ سند «سیاست فرهنگی ایران» ذیل اصل «فرهنگ برای همه» تشریح شده است.

پرسش این است که «ذوق خوب» مورد بحث چگونه به جامعه منتقل می‌شود. در ابتدای قرن ۱۴ هجری شمسی از برنامه‌های فرهنگی انجمن پرورش ذوق عامه با عنوان (رژیم فرهنگی نوین) یاد شده و پرورش ذوق را بخشی از پروژه نوسازی دولت و انجمن می‌داند. هدف انجمن آثار ملی، پرورش ذوق از طریق آموزش عمومی بود. این انجمن نهادی بود که آثار هنری و تاریخی را از طریق آموزش عمومی در دسترس عامه قرار دهد. انجمن آثار ملی از آغاز، هدف‌اش را «پژوهش] بازجستن [علاقه عامه به آثار قدیمه علمی و صنعتی ایران و سعی در نگهداری صنایع مستظرفه و صنایع دستی و حفظ سبک و شیوه قدیم آنها» اعلام می‌کند؛ هدف دیگر این انجمن نیز «بهره‌مند کردن مردم از مجموعه‌های نفیس دولتی یا موسسات ملی» از طریق «تعلیم در مدارس و عرضه داشتن به عموم در موزه‌ها» است.

متن اساسنامه آنجا که به بازجستن «علاقه عامه» اشاره دارد، به نحوی پیشینی بر وجود «ذوق عامه» صحه می‌گذارد؛ ذوقی که «بازیابی و احیاء» شود. پس روشن است که هنرمند شدن دوباره ملت، به معنای فضیلت‌مندی آنها، جز در گرو بیداری ذوق نیست که با پنج اقدام انجمن آثار ملی میسر شد. ساخت آرامگاه‌های مشاهیر، ساخت مدارس به جهت آموزش رایگان عمومی، ساخت موزه (موسسه و موزه مردم شناسی)، کتابخانه و تئاتر.

حسن مجیدیان، درس‌هایی که کرونا به ما می‌آموزد، پژوهشکده دانشنامه نگاری، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

درس‌هایی که کرونا به ما می‌آموزد رویکردهای کلی ریاضی و سیستم‌های دینامیکی برای پیشبینی دینامیک رشد یک اپیدمی معرفی می‌شوند. با استفاده از مدل‌های ریاضی نشان داده می‌شود که رفتار جامعه چگونه در روند بیماری، تعداد موردهای جدید و تعداد مرگ‌ومیرها تأثیر دارد و این تأثیر لزوماً پیوسته نیست. یعنی دینامیک بیماری ممکن است رفتار آشوبناک داشته باشد و با اندکی تغییر در رفتار جامعه، تغییرات زیادی در تعداد موردهای جدید یا مرگ‌ومیرها مشاهده شود. در ادامه، تأثیر سیاست‌های کشورهای ایران، ایتالیا، اسپانیا، آلمان و ایالات متحده در دینامیک بیماری کرونا از زمان شروع تاکنون بررسی و در نهایت پیشنهادهایی عملی برای اصلاح سیاستهای نَرم در مدیریت پاندمی کرونا ارائه داده شد.

منبع خبر: خبرگزاری مهر

اخبار مرتبط: چرا باید سراغ پژوهش‌های وجودی یا پدیدارشناختی برویم؟