انتقاد شدید حجت‌الاسلام نوری از آیت الله امجد

آفتاب‌‌نیوز :

حجت‌الاسلام علی اکبر نوری مدرس حوزه علمیه قم و از دوستان سابق آقای محمود امجد نامه منتقدانه‌ای خطاب به او نوشته است که متن کامل آن در ذیل منتشر می‌شود:

بسم‌الله الرحمن الرحیم
جناب آقای محمود امجدی

سلام علیکم

عرایض بنده از سر غفلت و فراموشی محبت‌های جناب عالی به حقیر و ده‌ها و صدها طلبه و دانشجوی دیگر و حشر و نشر با شما و استفاده از درس و استماع منبر و روضه‌تان نیست؛ آن حقوق به جای خود محفوظ ولی این راهی که شما از بیش از بیست سال قبل، درپیش گرفتید و الآن به ترکستان اتحاد موضع شما، با مواضع سران کفر اروپایی درموضوع جاسوس و نوکر بیگانگان و هماهنگ‌کننده همه اشرار ضد اسلام و جمهوری اسلامی روح الله‌زم منتهی شده است. و در آن به طور مستقیم چشم و چراغ اهل ایمان، و مایه امید مستضعفان، و خار چشم دشمنان اسلام، ومظهر معزّالمومنینی و مذّل الکافرینی امام زمان علیه السلام وعجل‌الله تعالی فرجه‌الشریف‌، مقام معظم رهبری را هدف گرفته‌اید، بنده را واداشت که چند جمله‌ای با شما صحبت کنم.

شاید برای کسانی که شما را از دور می‌شناسند عجیب و تازه باشد ولی برای کسانی که از نزدیک باشما معاشرت داشته‌اند نه تازه است نه عجیب. مشابه این مواضع از بیش از بیست سال قبل در منزل شما توسط فرزندتان محمد آقا و دوستان و همفکرانش تقریباً بدون رودبایستی و ملاحظه نسبت به حضرت آقا مطرح می‌شد و بعضاً به گوش شما هم می‌رسید.

برخورد حضرت آیه‌الله خوشوقت با شما و مخالفت ایشان با کاندیدا شدن فرزندتان محمدآقا برای نمایندگی مجلس در لیست جناح چپ و آقای مهدی کروبی و در نتیجه جداشدن شما از ایشان و سپس مواضع شما برعلیه ایشان که اشاره فهم‌ها آنرا می‌فهمیدند یک نمونه است از سابقه دراز طرز تفکر شما. جدا شدنتان از جلسه هفتگی فضلای کرمانشاهی و جدا شدن آنها از شما نمونه دوم است؛ بنابراین شما تازه به این موضع نرسیده‌اید، آنچه تازه است تصریح به این موضع و تقابل علنی درفضای مجازی است. ای کاش وقت می‌گذاشتید و می‌دیدید و می‌شنیدید که دشمنان اسلام و این آب و خاک چقدر از موضع شما شادمان و در مقابل چقدر دل خانواده‌های شهدا و کسانی که از همه چیز خود برای نظام مایه گذاشته‌اند را به درد آوردید.

بنده چند سوال را محضرتان مطرح می‌کنم امید است تأمل در این سوالات برای شما تنبهی و برای کسانی که از موضع شما رنجیده شدند تسلایی باشد.

سوال اول

اغلب کسانی که با حوزه و روحانیت سر و کاری دارند، از مواضع آیت‌الله بهجت و آیت‌الله بهاءالدینی و آیت‌الله خوشوقت و آیت‌الله حسن زاده آملی و آیت‌الله جوادی آملی و علامه مصباح یزدی نسبت به مقام معظم رهبری آگاه‌اند و جنابعالی دربسیاری از منابر و جلسات با امی و خاطره‌ای و حرفی و نقلی از آیت‌الله بهاء‌الدینی و آیت‌الله بهجت رحمت‌الله علیهما، مجلس را متبرک و مزین می‌کردید و اصولاً بخش عمده‌ای از جاذبه شما برای جوانان چه حوزوی چه دانشگاهی به خاطر این بود که روح و جانشان از طریق شما با افکار و نصایح این قله‌های عرفان و علم و عمل پیوند می‌خورد، حال آیا درست است که کسی با نام این بزرگان در دل جامعه جا باز کند و شهره آفاق شود و سپس ناباورانه همه را به موضعی در تقابل صدوهشتاد درجه‌ای با موضع اساتید خود دعوت کند؟

سوال دوم

اگر جنایتکارانی دزدانه در جایی امنیت کشور و مردم را مورد تهدید قرارداده‌اند، بر اساس وظیفه شرعی و قانونی در کمترین زمان ممکن آنان را شناسایی و دستگیر و به محکمه تحویل می‌دهند و در نهایت حکم دادگاه است که درباره آنان اجرا می‌شود، حال به چه حسابی از نظر شما نظام و مسئولان نظام باید پاسخگو باشند ولی جنابعالی که با نقش موثر فرهنگی و تبلیغی خود که عده کثیری را به کسوت سربازی نظام درآورده و عده بیشتری را با سخنرانی‌های خود در مسیر خدمت به نظام در نهادهای مختلف مصمم‌تر کرده‌اید، نباید پاسخگو باشید؟ به نظر خودتان این دوگانگی عجیب نیست؟

سوال سوم

می‌گویید ایشان از فلان تاریخ مسئول همه خون‌هایی است که ریخته شده؛ عرض می‌کنم چرا ایشان را مسئول نجات کشور عزیز لبنان اشغال شده از زیر چکمه‌های رژیم جعلی و نژادپرست اشغالگر قدس نمی‌دانید؟ چرا ایشان را مسئول نجات کشور سوریه و مردم مسلمان و مسیحی و سنی و شیعه آن از چنگال آمریکا و متحدان اروپایی و سران کشورهای عربی که از تمام میراث عظیم غیرت و شجاعت و تعصب ملت و قوم بزرگ عرب فقط یک روسری قرمزرنگ را ارث برده‌اند معرفی نمی‌کنید؟ چرا ایشان را مسئول نجات کشور عراق و عتبات عالیات که داعش آمریکا ساخته که تا چهل کیلومتری بغداد وحرمین کاظمین پیشروی کرده بودند، خطاب نمی‌کنید؟ همه حتی دشمنان می‌دانند اگر نبود درایت و شجاعت امام خامنه‌ای و سردار رشیدش سلیمانی و فداکاری سربازان غیور پاکستانی و افغانستانی و ایرانی و عراقی و لبنانی‌اش، الان کشور عراق دربست دراختیا ر داعش (می‌نویسم داعش ولی شما بخوانید آمریکا و اسراییل و آل سعود بدتر از صهیونیست‌ها) بود و چه بسا زبانم لال به جای یک بقیع ویران درمدینه چهار بقیع در کربلا و نجف و کاظمین و سامرا داشتیم. چرا ایشان را مسئول جلوگیری از این فجایع نمی‌شمارید؟ چرا ایشان را مسئول حفظ جان و مال و ناموس ده‌ها هزار مسلمانان محبّ اهل بیت و شیعیان که قطعاً در صورت تسلط داعش سرشان در کربلا و نجف و کاظمین درحرم و صحن و سرای ائمه علیهم‌السلام از‌ بدن جدا می‌شد خطاب نمی‌کنید؟

سوال چهارم

شما تمام کسانی که در این چهل سال کشته شده‌اند را مظلوم می‌دانید. جناب امجدی در این چهل سال لیست بلند بالایی از سران ارتش ستمشاهی و فرماندهان حکومت نظامی گرفته تا عناصری از سازمان منافقین خلق و منفجرکنندگان حزب جمهوری‌اسلامی و قاتلان شهید بهشتی و یارانش و انفجار نخست‌وزیری و شهادت رجایی و باهنر و انفجار دادستانی و شهادت شهید قدوسی و عوامل شهادت شهدای محراب و کسانی که پاسداران را شکنجه کردند و سوزاندند و در سر سفره افطار حزب‌اللهی‌ها را کشتند و در کوچه و خیابان و مغازه بیش از دوازده هزار نفر را به جرم ریش داشتن و پاسدار بودن کشتند و تا عناصر براندازی از حزب توده و عناصری از کومله و دمکرات که پاسداران را جلوی پای عروس و دامادشان سربریدند تا برسد به ریگی که آن همه از پاسداران و مردم عادی هم مذهب و هم استانی خود را کشت و عوامل شهدای هسته‌ای و و و و در این چهل سال لیست بلند بالایی از این جانیان به سزای اعمال جنایتکارانه خود رسیدند؛ عده‌ای از این جنایتکاران (البته به قول شما شهیدان و مظلومان) در زمان رهبری امام رضوان‌الله علیه و عده‌ای در زمان رهبری حضرت آقا به سزای اعمال خود رسیدند جنابعالی در دو کلمه برای این جنایتکاران آن هم برای همه‌شان حکم شهادت به معنای مظلومیت صادر می‌کنید؟ فکر نکردید با این حرف چه حق‌کشی بزرگی کردید؟ لازمه حرف شما ظالم بودن صدها قاضی و دادستان و دادگاه است؛ آیا چنین قضاوتی که با دو کلمه هزاران جانی را تبرئه و مظلوم معرفی کند و صدها دادستان و قاضی و محکمه را یکجا ظالم معرفی می‌کند در جای دیگری سراغ دارید؟

فرضاً روح‌الله زم جاسوس برانداز و تحریک‌کننده شنوندگان و بینندگان رادیوها و تلویزیون‌ها و کانال‌ها و شبکه‌های اجتماعی برای به خیابان ریختن و کشتن و آتش‌زدن حکمش اعدام نباشد و مظلوم کشته شده باشد؛ آیا هیچ منصفی یک مورد و یک قضیه را به چهل سال تعمیم می‌دهد؟ جناب آقای امجدی گمان نمی‌کنم پاسخ صحیح به این سوالات چندان مشکل باشد.

جسارت حقیر را ببخشید که این مطلب را خدمت شما عرض می‌کنم؛ فقط یک شرط دارد و آن این است که آن عینکی که فرزندتان محمدآقا و همفکرانش به چشم شما زده‌اند را عوض کنید. شما بهتر از ما می‌دانید که در گذشته و در زمان حال چقدر فرزندان در تغییر مسیر پدران نقش داشته‌اند؛ احتمال بدهید هر قدر هم که احتمال ضعیف باشد ولی چون محتمل (تحت تاثیر قرارگرفتن) بسیار مهم است جناب عالی یکی از آن پدران باشید.

در پایان برای شما و خودم و همه اهل ایمان طلب عاقبت به خیری می‌کنم. و از اینکه در آستانه سالگرد شهادت سردار دلها که شهاتش دل همه را سوزاند واشکها را جاری کرد با این سخنان دلهایی را سوزاندید و جانیانی را مظلوم و شهید معرفی و با این سید مظلوم با این لحن و بیان سخن گفتید، اظهار تاسف می‌کنم.

دوست قدیمی، سید علی‌اکبر نوری

همچنین محسن مهدیان، فعال رسانه‌ای در خصوص آخرین منبر آیت‌الله امجد در کانال تلگرامی خود نوشت: آقای امجد گردن خیلی از ما حق دارند. چه شب هایی که پای منبر کوی دانشگاه ایشان مقدرات شب قدرمان رقم خورد. استاد اخلاق و عرفان و زندگی. اما سالهاست که روزگار تلخی پشت سر می گذرانند. روزهایی که البته باز هم برای همه ما درس است و آموزنده. آقای امجد عزیز سالهاست تحت تاثیر آقازاده و غیره بارها و بارها ناروا و ناسزا و ناحق علیه انقلاب موضع گرفتند و ناشایست و نامعقول بر رهبری نظام تاختند؛ اما اخیرا کار بدانجا رسیده است که از یک تروریست رسانه ای دفاع می کنند. دفاع از روح الله زم با کدام حجت؟ کسی که حتا قبل دستگیری اش معترف بود برای تحریم اقتصادی مردم به دشمن گرا داده و برای موشک های دشمن آدرس و برای ترور سردار دل ها نقشه و مسیر راه شده است. کسی که برای تخریب اموال مردم و آدم کشتن در تجمعات دستورالعمل آموزشی منتشر می کرد تا آنجا که آش آنقدر شور شد که رسانه اش را نهادهای غیرایرانی مسدود کردند. کسی که خودش معترف بود رهبر آشوب دی ماه است. همان آشوبی که دهها تن در آتشش سوختند و به اعتراف استکبار بهانه تحریم بیشتر مردم می شود. دفاع از یک تروریست رسانه ای که علیه مردم ایران شرارت داشت دارای چه منطقی است؟

این روزهای جناب امجد هم برای ما آموزنده است. چه آنکه حقیقتا اگر شناخت و چارچوب سیاسی نباشد، استاد کامل اخلاق و عرفان هم به خدمت اهریمن می رود. جناب امجد این چند روز تیتر یک رسانه های خناسی است که کمترین خواسته شان خفت ملت ایران است. اگر به حقانیت جمهوری اسلامی تردید دارند، آیا سوت و کف شیاطین رسانه ای و ناخن تیز کردن دیوهای خبیث و آب ریختن از دهان عفریته های خبری را هم نمی بینند؟ این روزها خواهد گذشت. اما در روز افتادن پرده ها و به وعده موعود با کدام ادب اخلاقی و داشته عرفانی شان، تاب پاسخ به این ظلم ها را خواهند داشت؟ فارغ از تعیین مصداق، رهبرانقلاب خوش فرمود: « خاک بر سرِ آن عالم اعلم و افقه! خاک بر سرِ آن عالِمی که قلباً خوشحال شود از این‌که ببیند رادیوهای دشمنان اسلام، در مقابل نظام اسلامی، از او تمجید و تعریف میکنند! باید گریه کند! حالا گیرم از لحاظ فقاهت و علم هم خیلی بالا باشد، که آن هم علم نیست، جهل است. نور نیست، ظلمت است» آخرین منبر جناب امجد انذار از عاقبت به شری است، هرچند دعا می کنیم واپسین منبرشان را حق، خیر و توبه و انابه قرار دهند.

منبع خبر: آفتاب

اخبار مرتبط: انتقاد شدید حجت‌الاسلام نوری از آیت الله امجد