در رسانههای آمریکا؛ ترامپ رفت، حالا فیسبوک، توییتر، فاکس و سیانان چه میکنند؟
- امیر پیام
- بیبیسی - واشنگتن دیسی
منبع تصویر، Reuters
توضیح تصویر،حامیان گروه کیواَنان به تئوریهای توطئه و به ویژه "معجزهای" که بایدن را مرعوب و ترامپ را به کاخسفید بازخواهند گرداند معتقد بودند
دونالد ترامپ چند ساعت هم زودتر از زمان مقرر کاخسفید را ترک کرد و در حالی وارد مجموعه لوکس تفریحی-اقامتی خود در فلوریدا شد که دیگر از توییتهای ناشتا یا پخش زنده فیسبوک و یوتیوب خبری نیست و سیانان هم بیشتر سرگرم تبریک و ستایش از دولت بایدن شده و به غیر از موضوع استیضاح و ویورش ششم ژانویه به کنگره، خیلی سراغ ترامپ نمیرود.
با این حال، آیا رسانهها، غولهای دنیای تکنولوژی و شبکههای اجتماعی میتوانند به راحتی از هیاهوی مخاطبآور و پولساز دوران ترامپ عبور کنند؟ و آیا جامعه آمریکا برای استنتاق غولهایی چون فیسبوک و توییتر بابت نقشی که در نفاقافکنی میان مردم این کشور داشتند آماده شده است؟
نشانههای این تغییر وضعیت که بیشباهت به تجربه ترک یکباره اعتیاد (سقوط آزاد) برای سوءمصرفکنندگان موادمخدر نیست، از همان اواسط نوامبر و نخستین ساعات پس از قطعی شدن پیروزی جو بایدن ظاهر شد؛ جایی که مجریان تلویزیونی و روزنامهنگاران شروع کردند در چترومهای خصوصی از "بیرمق" بودن جو بایدن گلایه کردن و حتی شعار "کسالت را به سیاست بازگردانیم" با نگاهی مثبت اما تلخندی زیرپوستی متولد شد.
فاکسنیوز؛ از تریبون اختصاصی ترامپ تا عبور از ترامپ؟
سام سندرز، مجری پادکست "ایتز بین اِ مینت" (It's Been A minute) در گفتگویی ۲۲ دقیقهای با دیوید فولکنفلیک، گزارشگر سیاسی انپیآر به آینده شبکه خبری فاکسنیوز پس از خروج دونالد ترامپ از کاخسفید پرداخته است. او در همان اول گفتگو مدعی میشود که فاکسنیوز معرفیکننده ترامپ به دنیای سیاست بود.
"به احتمال فراوان، دونالد ترامپ با مشخصاتی که ما امروز او را میشناسیم، هرگز وجود نداشت اگر فاکسنیوز سراغش نمیرفت. چند سال پیش، این فاکسنیوز بود که نخستینبار به ترامپ آنتن داد تا نظریه توطئه خود را رواج دهد و از این طریق خود را به دنیای سیاسی وارد کند؛ منظورم نظریه محل تولد اوباما است".
نکته: اشاره سام سندرز به سالهای ۲۰۰۸-۲۰۰۹ است که باراک اوباما نامزد و پیروز انتخابات آمریکا شد و دونالد ترامپ که در آن زمان اکثر مردم آمریکا او را به عنوان یک بساز و بفروش موفق نیویورکی و شخصیت تلویزیونی برنامه "اپرنتیس" میشناختند، با اشاعه این تئوری توطئه که باراک اوباما متولد خاک آمریکا نیست و به همین علت صلاحیت احراز ریاستجمهوری را ندارد، خبرساز شد. این تئوری که فاکسنیوز به عنوان پربینندهترین شبکه خبری کابلی آمریکا نقش مهمی در ترویج آن داشت آن قدر فراگیر شد که کاخسفید ناچار به انتشار گواهی تولد باراک اوباما شد. با وحود این، این باور غلط مانند سایر تئوریهای توطئه از بین نرفت و تا سال ۲۰۱۶ که دونالد ترامپ رسما اشتباه خود را پذیرفت و ادعای خود را پس گرفت، همچنان در میان گروههای ملیگرا و راست افراطی رواج داشت. هنوز هم حامیان آقای ترامپ با تاکید بر نام میانی آقای اوباما که حسین است، در اظهاراتی نژادپرستانه و اسلامهراسانه در آمریکاییبودن او اظهار تردید میکنند.
سام سندرز در ادامه به ارتباط بسیار نزدیک آقای ترامپ با مجریان فاکسنیوز در طول چهار سال حضور در کاخسفید اشاره میکند و این که چه طور رئیسجمهور آمریکا گاه با تلفن به این شبکه مستقیما روی خط میرفت و روزانه با برخی از مجریان فاکس چون شان هنیتی تلفنی گپ و گفت داشت.
"این رابطه برای فاکس بسیار سودمند بود. در سال ۲۰۲۰ فاکسنیوز برای پنجمین سال متوالی، پربینندهترین شبکه کابلی آمریکا شد تا همین دو ماه گذشته که سیانان از آن پیشی گرفت. اما چرا این مهم است؟ فقط بخش کوچکی از مردم آمریکا شبکههای کابلی چون فاکس را به طور مداوم نگاه میکنند. با این حال، شبکههای کابلی در واشنگتن، در کنگره و در خانه همه اهل سیاست رسانههای اصلی هستند و به سیاست این کشور شکل و سو میدهند."
منبع تصویر، The Daily
توضیح تصویر،روزنامه دیلی نیوز هم در مقالهای به تاثیر دوره ریاستجمهوری دونالد ترامپ بر رسانهها و آینده آنها پس از خروج او از کاخسفید پرداخته است
در ادامه پادکست این دو روزنامهنگار شبکه انپیآر درباره آینده فاکس نیوز پس از انتخابات نوامبر گذشته گفتگو میکنند و در پایان به این سوال جامعتر میرسند که آیا رسانههای آمریکا آماده پذیرش سهم خود در آنچه طی چهار سال گذشته روی داد هستند یا خیر؟
سام سندرز: "من گمان میکنم بزرگترین اشتباه ما در رسانهها این بود که اجازه دادیم دونالد ترامپ - مانند یک سردبیر - هر روز برنامه کاری ما را تعیین کند. به یاد دارم سال اول ریاستجمهوری او را؛ زمانی که بر خلاف روند معمول تحریریه، این سردبیران نبودند که برای خبرنگاران ماموریت کاری تعریف میکردند، بلکه همه منتظر توییت دونالد ترامپ بودند و به محض انتشار آن، برنامه روزانه تحریریه معلوم میشد. در حقیقت دونالد ترامپ برای مدتی طولانی سردبیر همه تحریریههای آمریکا بود و معنی و مفهوم این آن بود که ما وقت زیادی را صرف جستجوی چیزی میکردیم که واقعیت نداشت."
دیوید فولکنفلیک: "من گمان نمیکنم روش بایدن در مواجهه با رسانهها مانند ترامپ شود. بنابراین دوز دوپامینی که به آن عادت کرده بودیم متفاوت و با الگو و ریتمی دیگر تجویز خواهد شد... اما حرف تو را قبول دارم... مثلا واشنگتن پست را در نظر بگیر. این روزنامه در مقایسه با نیویورکتایمز خیلی بیشتر خودش را کنترل میکرد. با این همه اگر به وبسایت آنها سر بزنی میبینی که مثلا برای یک موضوع خبری ۵-۶ مطلب در صفحه اول وجود دارد. چرا؟ چون احتمالا آنالیزورهای جف بزوس (مالک آمازون و واشنگتنپست) تشخیص دادهاند که ترند و تقاضا در این است. این در صورتی است که واقعا نیازی به این حد نیست. یک یا دو تا مطلب ممکن است کافی باشد اما چون اشتها وجود دارد آنها هم به سراغ پوشش بیشتر خواهند رفت. و خب همان طور که میدانی، چنین رویکردی به خبر، به قضاوت مخاطب شکل میدهد و آن را منقلب و سمت و سو میدهد حتی هنگامی که افراد حرفهای و با وجدان کاری چنین رفتار میکنند."
سام سندرز در پایان این گفتگو ابراز امیدواری میکند که: "کاش بعد از این فضای رسانهای کمی مکث و تامل کند و به دنبال پوشش اخباری برود که واقعا مهماند. کاش اجازه ندهیم که سیاستمداران برای تحریریه و برنامه کاری روزانه ما خط و مشی تعیین کنند. اما مطمئن نیستم که برای چنین تغییری آماده باشیم چون همه به این متابولیسم فوری خبر عادت کردهایم. به این که دائما خبر فوری دریافت کنیم. هر ۵ دقیقه یک سرتیتر جدید داشته باشید... امیدوارم که بتوانیم کمی مکث کنیم و دیگر چنین شتابان حرکت نکنیم."
منبع تصویر، The Guardian
'گوگل و فیسبوک منشاء ظهور کیواَنان و حمله به کنگره هستند، آیا زمان پاسخگویی آنها فرا رسیده؟'
جوئن دانووان و عماد خان در یادداشتی که برای روزنامه گاردین چاپ آمریکا نوشتهاند به نقش فیسبوک، توییتر و یوتیوب در اشاعه اخبار جعلی و تشکیل گروههایی چون کیواَنان که به تئوریهای توطئه باور جدی دارند، پرداختهاند و فارغ از نقش رسانههای صوتی و تصویری و نوشتاری، به اهمیت پلتفرمهایی که بدون نظارت ادیتوریال، بیرقیب و بینیاز به پاسخگویی به قانون مخاطبان را در معرض اطلاعات قرار میدهند، توجه کردهاند.
"دروغهای انتخاباتی دونالد ترامپ و یورش ششم ژانویه به کنگره این مهم را برجسته کرد که چه طور غولهای فناوری با نادیده گرفتن شواهدی که از خطرناک بودن محصولات آنها حکایت داشت، جامعه را به سرازیری رادیکالیسم و دنیای تئوریهای توطئه انداختند... پلتفورمهای شبکههای اجتماعی با مفر قانونی که در اختیار آنها قرار داده شده به مونوپول اطلاعات و اطلاعرسانی بدل شدهاند که بستری مناسب برای رشد و نمو تئوریهای توطئه و باورهای غلط است."
از نظر جوئن دانووان که در انجمن غیردولتی تحقیقاتی "دادهها و جامعه" (Data and Society) کار میکند، علت آن که گوگل و فیسبوک توانستهاند به چنین جایگاه بیرقیبی در دنیای اطلاع رسانی برسند آن است که قوانین ضدانحصاری دولتی شامل حال آنها نشده است.
"اصرار ترامپ بر (ادعای نادرست) پیروزی در انتخابات، حمله به دموکراسی محسوب میشود که تبعات آن در نهایت به حمله به کنگره انجامید. نباید فراموش کنیم که در شکلگیری این وقایع سوندار پیچار (مدیراجرایی گوگل)، جک دوروسی (مدیرعامل توییتر) و مارک زاکربرگ (مدیرعامل فیسبوک) هم به اندازه ترامپ و رواج دهندگان تئوریهای توطئه مقصرند".
"در اوایل رواج استفاده از شبکههای اجتماعی هیچ کدام از آنها به غولهای امروزی بدل نشده بودند و استفاده از آنها در گروههای کوچک و ایزوله صورت میگرفت اما در جریان قیام مردم مصر در سال ۲۰۱۱، به یک باره قدرت این شبکهها نمایان شد و همان زمان وزارت خارجه (دوران باراک اوباما) خیلی زود ذوق زده شد و برای آنها هورا کشید. دولت در (بحبوحه بهار عربی) شبکههای اجتماعی را خاص و مستثنی خواند و به آنها در برابر مداقه و نظارت قانونی مصونیت بخشید. این دقیقا در زمانی روی داد که این شبکهها در حال رشد انفجاری بودند."
اشاره خانم دانوان به قانونی است که برابر آن شبکههای اجتماعی چون فیسبوک و توییتر به عنوان پلتفرمهای انتشار اطلاعات از مصونیت در برابر محتوای منتشر شده در آنها برخوردار میشوند و برخلاف رسانهها و روزنامهها که نظارت سردبیری بر خروجی اخبار دارند، این شبکهها مسئولیتی در برابر محتوای مطالب منتشر شده ندارند.
خانم دانوان سپس به هوشیار شدن نظامها اقتدارگرا و دیکتاتوری برای استفاده از شبکههای اجتماعی به عنوان ابزار قدرت اشاره کرده و نوشته: "دیکتاتورها و نیروهای ضد دموکراسی خیلی زود متوجه شدند که چه گونه از این ابزار برای مقاصد خود استفاده کنند. هر چه بلندگوها بزرگتر شد، صدای عاملان بد نیت هم طنین بیشتری یافت. هر چه این شبکهها گستردهتر شد، پژواک صدای آنها هم قویتر شد. تقریبا غیرقابل تصور است که گروهی مانند کیواَنان (QAnon) میتوانست بدون مدد شبکههای اجتماعی و بیتفاوتی خطرناک آنها در برابر ظهور چنین گروههایی، این قدر رشد و نمو پیدا کند."
بیشتر بخوانید
- کیواِنان چیست و از کجا آمده؟
منبع تصویر، Reuters
از نظر این محققِ پیامدهای انسانی دنیای فناوری، نتیجه رویدادهای یک دهه گذشته به آنجا ختم شده که: "این پلتفرمها بدون رقیب شدند و به غولهای انحصاری و منوپلهای دنیای اطلاعرسانی بدل شدند. بدون تعهد به پاسخگویی و مسئولیتپذیری و بدون ترس از رقابت در بازار، نظریههای توطئه فرصت یافتند در بستر این پلتفرمها رشد و نمو یابند و بیهیچ کنترلی به تبلیغ باورهای غلط و تئوریهای غیرواقعی خود بپردازند. اگر دقت کنیم میتوانیم یک خط ممتد میان رواج تئوری محل تولد باراک اوباما تا ظهور گروه کیواَنان ترسیم کنیم که به موازات اوج گیری ترامپ رشد میکند."
راه حلی که در چند سال گذشته بارها پیشنهاد و حتی از سوی مقامهای ایالتی و فدرال دنبال شده قانونمند کردن نظارت بر فیسبوک، توییتر، گوگل و دیگر غولهای دنیای فناوری است. رویکردی که با شکایت دسامبر گذشته ۲۸ ایالت آمریکا علیه گوگل و همچنین پروندهای که فیسبوک را متهم به تلاش برای انحصارطلبی در جریان خرید اینستاگرام میکند عملا کلید خورده است. با این حال، به عقیده نویسندگان یاداشت گاردین، بهترین روش اصرار و تضمین اجرای قوانین ضدانحصارطلبی علیه این غولهاست که میتواند در وضعیتی "ارگانیک" و بدون نیاز به دخالت دولت وضعیت را "بهتر" کند.
"در حال حاضر، تقریبا همه فعالیتهای اینترنتی ما محدود به سرویسهایی است که مالک آنها فقط دو کمپانی هستند؛ فیسبوک و آلفابت که مالک گوگل و یوتیوب است. اینترنت در چمبره قدرت این دو مونوپلی قرار گرفته که دامنه قدرت و بزرگی خود را در سایه این اصل قرار دادهاند؛ درگیرکردن حداکثری مخاطب. متاسفانه، الگوریتمهای این پلتفرمها برای وابسته کردن هر چه بیشتر مخاطبان طراحی شده تا در نتیجه میزان مصرف به حداکثر برسد. چنین رویکری به تشویق مخاطب برای مدیریت مدت زمان پرسه زدن در اینترنت؛ اهمیت دادن به وقایعی که در اطراف و منطقه زندگی آنها میگذرد؛ ربط داشتن موضوعات به زندگی واقعی؛ و مهمتر از همه، به صحت و درستی اطلاعات منتشر شده توجهی ندارد. در یک کلمه -این روزها- حقیقت کسلکننده جلوه میکند و اخبار و اطلاعات مبتنی بر واقعیت با آنچه الگوریتمهای جستجوی این شبکهها ما را برای درگیر نگهداشتن وسواسگونه با محتوای آنها تشویق میکنند، به ندرت میتواند رقابت کند".
"به طور تاریخی، قوانین مبارزه با اتحصارطلبی، موثرترین سلاح دولت برای مقابله با چنین کمپانیهای بوده. بسیاری از تاریخدانان خبره درباره این قوانین معتقدند اگر دولت در سال ۱۹۹۸ برابر مایکروسافت نمیایستاد و از این شرکت شکایت نمیکرد مایکروسافت با فروش محصولات خود به صورت بستهای و درهم، عملا اجازه ورود هر جستجوگر دیگری به بازار را میگرفت و اینترنت به شکل مدرنی که امروز داریم، در همان گهواره برای زنده ماندن تقلا میکرد."
اخبار مرتبط:
- کیفرخواست بزرگ دولت آمریکا علیه گوگل
- دونالد ترامپ با امضای فرمانی شبکههای اجتماعی را هدف گرفت
منبع تصویر، The Slate
توضیح تصویر،نشریه اسلیت با مهدی حسن، روزنامهنگار و مجری شبکه پیکاک - متعلق به انبیسی - با او درباره اشتباهات رسانهها در انعکاس اخبار طی چهار سال گذشته گفتگو کرده و از نگاه یک روزنامهنگار مسلمان به این موضوع پرداخته است
'بایدن باید حواسش به نفوذ غولهای فناوری در بدنه دولت باشد'
جوئن دانووان و عماد خان در پایان یادداشت خود مستقیما جو بایدن را خطاب قرار دادهاند و به او هشدار دادهاند که در انتخاب مدیران جدید دولتی که در اجرای قوانین ضدانحصاری نقش دارند دقت کند و به کسانی که سابقه "لابیگری یا مدیریت و وکالت" در کمپانیهای بزرگ فناوری داشتهاند منصبی ندهد تا به گفته آنها جلوی نفوذ این کمپانیها در نهاد قدرت گرفته شود و به شکایات قانونی که هم اکنون در حال رسیدگی است اجازه داده شود به طور طبیعی و فارغ از مداخله سیاسی پیش بروند.
"حزب دموکرات به طور ویژهای مستعد این است که با نرمش در برابر این ابرکمپانیها، به آنها اجازه حضور در بدنه قدرت -یا مدارای قانونی - بدهد. اکثر مدیران عامل این کمپانیها دیدگاههای سیاسی نزدیک به چپ دارند و میلیونها دلار به کمپینها دموکراتها، لیبرالها و ترقیخواهان کمک میکنند. آنها حامی شعارهایی چون 'پذیرش یکدیگر و تعامل با هم ' هستند. در دوران دولت باراک اوباما، با گوگل و فیسبوک همچون 'موارد خاص' رفتار شد و آنها از هرگونه مداقه قانونی مبرا ماندند. سناتور چاک شومر -رئیس جدید مجلس سنا - همین اواخر اظهاراتی ایراد کرد که نشان از تمایل او برای ملاحظه ویژه درباره این کمپانیها بود."
"مردم کمکم به آسیبهایی که جامعه از جانب غولهای فناوری متحمل شده پی برده و جنبشی فراحزبی برای مقابله با انحصارطلبی و مونوپلی این کمپانیها، با حضور اندیشمندان مختلف و فعالان از همه جناحها در چند سال گذشته شکل گرفته. دو سوم دموکراتها و اکثریت جمهوریخواهان معتقدند که بایدن از سپردن پستهای دولتی به مدیران، لابیگرها و وکلایی که در این شرکتها سابقه فعالیت داشتهاند پرهیز کند تا از نفوذ آنها در بدنه حکومت جلوگیری کند... این به حزب دموکرات اجازه خواهد داد که برای انجام اقدامات درست و همچنین جذب آرای کسانی که به دنبال اصلاح اینترنت هستند گام بردارد،.. غولهای فناوری در شکلگیری آنچه روز ششم ژانویه در جریان حمله به کنگره روی داد و وقایعی که به ظهور آن کمک کرد، نقش محوری داشتند. اکنون برگزیدگان بایدن در پستهای ناظر بر قوانین انحصارطلبی، فرصت خواهند داشت که ببینند آیا زمان ان فرارسیده که -این ابرکمپانیها- بهای نقش خود را بپردازند و پیامدهای رفتار خود را شاهد باشند."
بیشتر بخوانید
- بایدن 'از فیسبوک خوشش نمیآید'، چه مشکلاتی در انتظار زاکربرگ است؟
منبع خبر: بی بی سی فارسی
اخبار مرتبط: در رسانههای آمریکا؛ ترامپ رفت، حالا فیسبوک، توییتر، فاکس و سیانان چه میکنند؟
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران