اثرات زیان‌بار بلایای طبیعی در ایران؛ کاهش پیشکش، افزایش ندهید/معین خزائلی

ماهنامه خط صلح – «کشور ما جزو ۱۰ کشور حادثه خیز است»، «کشور ما روی خط زلزله قرار دارد» و «تهران روی گسل ساخته شده»؛

اینها معمول‌ترین اظهار نظرهایی هستند که پس از وقوع هر حادثه یا بلای طبیعی در ایران از جمله سیل یا زلزله از زبان مسئولان شنیده می‌شود. هدف اصلی از آن هم یادآوری این نکته است که بلایای طبیعی همانطور که از نامشان پیداست طبیعی‌اند و چون ایران هم از منظر جغرافیایی در قلب این طبیعت بلاخیز قرار دارد، وقوع آنها غیرقابل اجتناب و در نتیجه آسیب‌های ناشی از آن نیز غیرقابل اجتناب هستند.

البته این تنها واکنش عجیب مسئولان در ایران نسبت به بلایای طبیعی نیست و واکنش عجیب‌تر از این هم در میان برخی از شخصیت‌های حکومتی و مقامات وجود دارد. این افراد که عموما مناصب غیرانتخابی داشته و عموما نیز از سوی رهبر جمهوری اسلامی به مسئولیت منصوب شده یا از سوی وی حمایت می‌شوند بلایای طبیعی را نتیجه گناهان مردم معرفی کرده و با توجه به شرایط و موضوع روز آن را با موضوعی گره می‌زنند.

به عنوان نمونه کاظم صدیقی امام جمعه تهران در اردیبهشت ماه ۱۳۸۹ در اظهار نظری «کشف حجاب و زنا» را عامل وقوع زلزله خوانده بود. در همین زمان احمد خاتمی عضو مجلس خبرگان رهبری و دیگر امام جمعه تهران نیز «استغفار و توبه» را سبب توقف زمین لرزه دانست. احمد جنتی دبیر شورای نگهبان و باز هم از امامان جمعه تهران در واکنش به بحث‌های مربوط به آسیب پذیر بودن شدید شهر تهران در برابر زلزله در آن مقطع، با «غیرقطعی» خواندن وقوع زلزله در تهران «دعا و توسل» را عامل پیش بینی و پیش گیری از زلزله اعلام کرد.

جدید ترین نسخه این رویکرد که البته کمی ملایم‌تر و لطیف‌تر است در سیل سراسری نوروز ۱۳۹۸ بود که در آن حتی خبرگزاری‌های رسمی حکومتی (عمدتا نزدیک به نهادهای امنیتی) گزارش‌ها و مصاحبه‌های فراوانی در مورد «خیر» بودن وقوع بلایای طبیعی از جمله سیل برای انسان‌ها منتشر کردند.

در این رویکرد نیز اگرچه جبر جغرافیایی نقشی در وقوع حوادث طبیعی ندارند اما به طریق اولی این خودِ مردم هستند که مقصر بوده و از آنجا که آنها به ارتکاب گناهان ادامه می‌دهند و عموما هم توبه نمی‌کنند، در نتیجه مسئولیت وقوع بلایا و خسارات و رنج ناشی از آن نیز بر عهده خودشان است.

اگرچه این دو رویکرد عمده از اساس با یکدیگر تفاوت دارند اما نتیجه هر دو یکی است: آسیب‌های ناشی از بلایای طبیعی غیر قابل اجتنابند، حکومت مسئولیتی در برابر این آسیب‌ها و کاهش آنها ندارد.

تلاش حکومت، مسئولان و رسانه‌های آنها برای القای این نگاه در حالی است که کشورهایی با موقعیت جغرافیایی به مراتب سخت تر و بدتر از ایران (مانند ژاپن) الگوی واقعی برای اثبات این دو نتیجه هستند؛ اینکه آسیب ناشی از بلایای طبیعی قابل اجتنابند و انجام آن در وهله اول بر عهده حکومت است.

نقش سیاست‌های غلط در وقوع بلایای طبیعی!

اگر چه طبیعی بودن و غیرقابل اجتناب بودن وقوع بلایای طبیعی حقیقتی انکار ناپذیر است، اما آسیب‌های ناشی از آن موضوعی است که تا حد نسبتا زیادی قابلیت مدیریت داشته و با استفاده از سیاست‌ها و رویکردهای علمی و کارشناسی می‌توان آنها را به مقدار زیادی کاهش داد. در مقابل نیز اتخاذ رویکردهای غیر کارشناسی و نا آزموده سبب افزایش شدید آسیب‌ها و خسارت‌های بلایای طبیعی شده و وقوع این حوادث را به فاجعه هایی انسانی تبدیل می‌کند.

یکی از عوامل موثر در افزایش آسیب‌ها و خسارات‌های بلایای طبیعی عدم توجه به معماری و طراحی استاندارد شهری و عدم رعایت اصول کارشناسی در آن است. علتی که به عنوان نمونه نه تنها سبب افزایش شدید آسیب‌های سیل نوروز ۹۸ در چند شهر ایران شد، بلکه در استان فارس و به ویژه در شهر شیراز خود به نوعی سبب وقوع سیل بود.

بر همین اساس به گفته بسیاری از کارشناسان وقوع سیل شیراز کاملا قابل پیشگیری بوده و این دخالت بیجا، نادرست و غیر کارشناسی و غیر علمی مسئولان در طراحی شهری بوده که باعث آن شده است. به عنوان نمونه علی القاصی مهر رئیس دادگستری وقت فارس در فروردین ماه ۹۸ در همین زمینه «عدم لایروبی رودخانه منتهی به شیراز و همچنین عدم توجه مسئولان شهری شیراز به هشدارهای سازمان هواشناسی» را علت وقوع سیل اعلام کرد.

عامل به شدت تاثیر گذار دیگر که نشان از عمق اشتباهات دارد تبدیل مسیل کنار ورودی دروازه قرآن شیراز، معروف به رودخانه خشک شیراز، به عضوی از تاسیسات شهری است. بر اساس گزارش‌ها در میانه سال‌های ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۴ شهرداری وقت شیراز بدون توجه به هشدارهای کارشناسان این مسیل طبیعی را پر کرده و آن را تبدیل به یک خیابان می‌کنند.

از همین رو بود که عبدالرزاق موسوی عضو وقت شورای شهر شیراز و رئیس کمیته حقیقت یاب این شهر به صراحت در فروردین ماه ۹۸ «دستکاری در طبیعت» را عامل وقوع این سیل دانسته بود.

در زمین لرزه نیز اگرچه عامل انسانی نمی‌تواند نقشی در وقوع آن داشته باشد، اما اتخاذ سیاست‌های غلط به ویژه در حوزه شهرسازی و از آن مهمتر رویکردهایی که در ایران از آنها به عنوان رویکردهای «هیاتی» یاد می‌شود، در امدادرسانی سبب افزایش شدید آسیب‌ها به ویژه در حوزه مالی و انسانی می‌شود.

برای مثال در حالی که قریب به اتفاق کشورهای حادثه خیز، از یک پروتکل و نقشه راه مشخص در زمینه تلاش برای کاهش آسیب‌های بلایای طبیعی به ویژه در زمینه پیشگیری و امداد بهره مندند، در ایران اما با وجود اذعان و آگاهی مدام مسئولان به «بلاخیز» بودن جغرافیای کشور هنوز هیچ نقشه راه مشخصی برای هماهنگی کامل میان همه دستگاه‌ها در زمینه پیشگیری از آسیب‌های بلایای طبیعی وجود ندارد.

مورد عجیب «مسکن مهر»

تاثیرات منفی سیاست‌های غلط دولتی/حکومتی در ایران در افزایش آسیب‌های ناشی از بلایای طبیعی صرفا به عدم آموزش درست، بی‌برنامه‌گی، سوء مدیریت و فقدان مدیریت علمی و کارشناسی محدود نمانده و این سیاست‌ها حتی به صورت ایجابی نیز اثرات مخرب خود را بر جای گذاشته‌اند.

تخریب شدید خانه‌های ساخت «مسکن مهر» در نتیجه زلزله آبان ماه ۱۳۹۶ در کرمانشاه یکی از نمونه‌های ایجابی سیاست‌های به شدت غلط دولتی/حکومتی در افزایش آسیب‌های بلایای طبیعی در سال‌ها اخیر در ایران بوده است. بر اساس گزارش‌های منتشر شده و به نقل از مقامات دولتی این خانه‌های ساخته شده در طرح مسکن مهر بوده است که بیشترین تلفات و تخریب‌ها را در نتیجه زلزله بر جای گذاشته است.

البته ارائه آمارهای متعدد توسط مسئولان وقت سبب شده آمار روشن و دقیقی از تعداد جان باختگان مسکن مهر در نتیجه این زلزله در دست نباشد اما بر اساس همین گزارش‌ها در حالی که تعداد کل جان باختگان در اثر زمین لرزه ۶۲۰ نفر بوده، دست کم ۱۰۰ نفر از این افراد ساکن خانه‌های طرح مسکن مهر بوده‌اند. این در حالی است که احمد صفری نماینده وقت کرمانشاه در مجلس شورای اسلامی در آبان ۹۶ تنها تعداد جان باختگان مسکن مهر در سرپل‌ذهاب را ۱۵۰ نفر اعلام کرده بود. در همین زمان محمدرضا رضایی رئیس وقت کمیسیون عمران مجلس نیز شدت تخریب واحدهای مسکن مهر در نتیجه زلزله در مقایسه با دیگر خانه‌ها را «مایه تاسف» خوانده بود.

این مساله حتی سبب بلند شدن صدای اعتراض حسن روحانی نیز شد. او عدم تخریب خانه‌های ساخته شده توسط خودِ افراد در برابر تخریب شدید واحدهای مسکن مهر را نشانه «فساد» دانسته بود.

در این میان اگرچه عده‌ای این انتقادات را سیاسی دانسته و آن را ناشی از مخالفت دولت روحانی با محمود احمدی نژاد و دولت او دانسته بودند اما واکنش احمدی نژاد به این موضوع نشان داد فاجعه مسکن مهر و آسیب پذیری شدید آنها در برابر بلایای طبیعی از جمله زمین لرزه حقیقت داشته و موضوعی ناشی از اختلافات سیاسی نیست.

او گفته بود: «بعضی از مسکن مهر، خودمالکی بوده، بعضی را دولت مستقیماً پشتیبانی کرده، بعضی نظارتش با دولت بوده، بعضی نبوده است … این کارها که تبلیغ است ارزش پاسخ دادن ندارد.» به ویژه اینکه حسن قربانخانی رئیس سازمان نظام مهندسی ایران همان زمان گفته بود که این سازمان هیچگونه نظارتی در ساخت واحدهای مسکن مهر نداشته و هیچ مهندس ناظری هم از سوی این سازمان برای واحدهای مسکن مهر معرفی نشده بودند.

جای خالی ظرفیت‌های مردمی در مدیریت بحران در ایران

استفاده از ظرفیت‌های مردمی به ویژه سازمان‌های مردم نهاد در آموزش مسائل و نکات ایمنی در برابر حوادث و بلایای طبیعی و همچنین انجام عملیات امدادرسانی از دیگر سیاست هایی است که در ایران به شدت با مشکل مواجه است.

این سیاست که در کشورهای پیشگام در کاهش آسیب‌های بلایای طبیعی از سیاست‌های اصلی است نقش مهمی در نجات جان افراد به ویژه در ساعات ابتدایی حادثه و قبل از استقرار کامل نیروهای امدادی آموزش دیده ایفا می‌کند. به عنوان نمونه در کشور زلزله خیز ژاپن نیروهای مردمی و سازمان‌های مردم نهاد نقشی کلیدی در امدادرسانی داشته و بر اساس شواهد در زلزله بزرگ هانشین در ژانویه ۱۹۹۵، بیش از ۶۰ درصد امداد رسانی اولیه به ویژه در نجات افراد زیر آوار توسط نیروهای مردمی صورت گرفته و سهم سازمان‌های امداد و نجات تنها ۱۱ درصد بوده است.

شواهد موجود نشان می‌دهند امروزه بیش از ۸۰ درصد مردم ژاپن عضو سازمان‌های مردم نهاد محلی بوده و در زمینه آموزش، پیشگیری و عملیات امدادی با هدف کاهش آسیب‌های بلایای طبیعی در این سازمان‌ها فعالیت می‌کنند.

در ایران اما نه تنها این ظرفیت مورد استفاده قرار نمی‌گیرد بلکه اساسا با هرگونه فعالیت سازمان‌های مردم نهاد برخورد قهری صورت گرفته و این سازمان‌ها در صورت گسترش فعالیت خود و به ویژه داشتن اعضای زیاد از سوی نهادهای امنیتی به عنوان تهدید محسوب می‌شوند. روشن ترین نمونه این رویکرد برخوردی است که سازمان اطلاعات سپاه پاسداران در همکاری کامل با قوه قضاییه جمهوری اسلامی با جمعیت مردمی امام علی کرد که در نتیجه آن مدیرعامل این سازمان مردم نهاد نزدیک به سه ماه در بازداشت به سر برد. به ویژه اینکه فعالیت نیروهای مردمی این جمعیت در امدادرسانی به آسیب‌دیدگان بلایای طبیعی در زمین لرزه آبان ۹۶ کرمانشاه و سیل سراسری نوروز ۹۸ به شدت با خشم و غضب رسانه‌های وابسته به نهادهای امنیتی در ایران مواجه شد.

معضل دیگری که به ویژه در زلزله آبان ۹۶ در کرمانشاه در زمینه عدم بهره‌گیری از ظرفیت‌های مردمی به وضوح دیده شد، عدم اعتماد شدید مردمی در ایران به سازمان‌ها و نهادهای امدادرسانی دولتی/حکومتی است. این عدم اعتماد به حدی بود که بسیاری از مردم ترجیح دادند کمک‌های خود به آسیب دیدگان و زلزله زدگان (چه نقدی و چه غیرنقدی) را به جای این سازمان‌ها و نهادها به افراد و شخصیت‌های حقیقی شناخته شده مانند ورزشکاران، هنرمندان و حتی شخصیت‌های فرهنگی/سیاسی (مانند صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران) تحویل دهند و یا حتی عده‌ای خود اقدام به تحویل اقلام امدادی و مورد نیاز به زلزله زدگان کنند.

البته مشکل این مساله، اقبال عمومی به شخصیت‌های حقوقی به جای سازمان‌های حرفه‌ای امدادرسانی نیست، بلکه در اثری است که بر روش‌های مدیریت بحران و عملکردهای کارشناسی آن می‌گذارد. سازمان‌های تخصصی امدادی (مانند هلال احمر) به دلیل در اختیار داشتن امکانات لجستیکی و ظرفیت نیروی انسانی متخصص و با تجربه و همچنین رویکرد کارشناسانه و علمی به چالش امدادرسانی در بلایای طبیعی به ویژه در فقدان سازمان‌های مردم نهاد و ظرفیت مردمی ناشی از آن به طور نسبی بهتر از مردم عادیِ آموزش ندیده می‌توانند اقلام مورد نیاز آسیب دیدگان را به دست آنان برسانند. ضمن اینکه تجمع مردمی در مناطق حادثه دیده (به ویژه افراد ناآگاه و آموزش ندیده) کار امداد رسانی را برای افراد آگاه و متخصص نیز مشکل تر خواهد کرد.

روشن است که در صورت وجود نیرو و ظرفیت مردمی آموزش دیده به ویژه تحت مدیریت سازمان‌های مردم نهاد، این رویکرد (عدم اقبال عمومی به سازمان‌های دولتی/حکومتی امدادرسان) چندان اثر سوئی بر جای نخواهد گذاشت. ضمن اینکه در جامعه‌ای که استفاده از ظرفیت سازمان یافته مردمی در قالب سازمان‌های مردم نهاد به رویه‌ای ثابت تبدیل شده، اعتماد عمومی به سازمان‌های امدادرسان دولتی/حکومتی نیز به دلیل نظارت کافی مردمی بالاست.

در حقیقت خلاء سازمان‌های مردم نهاد و ظرفیت و نظارت آنها که خود ناشی از نگاه امنیتی حکومت جمهوری اسلامی به این ظرفیت و فقدان آینده نگری، ساده انگاری و عدم توجه به اصول کارشناسی در مدیریت بحران در میان مسئولان است سبب شده علاوه بر نبود امکان استفاده از ظرفیت‌های مردمی در هنگام وقوع بلایای طبیعی، اعتماد عمومی نسبت به سازمان‌های حکومتی امدادی نیز از بین برود.

مجموع این سیاست هاست که ایران را نسبت به وقوع بلایای طبیعی بسیار آسیب پذیر کرده وگرنه کسی در طبیعی بودن زمین لرزه شکی ندارد؛ اگر چه که مسئولان در ایران توانستند ثابت کنند حتی وقوع سیل هم به سیاست‌های آنها گره خورده است.

منبع خبر: هرانا

اخبار مرتبط: اثرات زیان‌بار بلایای طبیعی در ایران؛ کاهش پیشکش، افزایش ندهید/معین خزائلی