چرا «سمت خدا» هنوز پربیننده است؟/ رقابتی که هنوز به نفع تلویزیون است

چرا «سمت خدا» هنوز پربیننده است؟/ رقابتی که هنوز به نفع تلویزیون است
خبرگزاری دانشجو

به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، مصادف با ایام شهادت حضرت فاطمه (س) برنامه ای معارفی با شکل و شمایلی جدید در شبکه نمایش خانگی منتشر شد. این برنامه «فریدا» نام داشت و تلاش کرده بود روایت شهادت بانوی بزرگ اسلام را به شیوه ای نوین به مخاطب ارائه دهد.

درباره نوگرایی چنین برنامه هایی و اینکه آیا اثرگذار هستند یا خیر با «میثم فکری» مدیر سابق گروه معارف شبکه سه سیما گفت و گو کردیم که در ادامه می خوانید:

**با توجه به اینکه اخیرا یک برنامه مذهبی به نام «فریدا» در فرمی جدید از رسانه‌ای غیر از صدا و سیما و در واقع رقیب سازمان ساخته و پخش شد به ما بگویید آیا تلویزیون قصدی دارد مبنی بر حرکت به سمت برنامه‌های خلاقانه ؟ به ویژه در ساحت شکلی برنامه‌سازی. البته شبکه سه در حوزه محتوا کمی جسارت به خرج داده و خطوط قرمزی که سال‌ها پیش‌فرض تلقی میشد را جابه‌جا کرد. حرکتی که منتقدین جدی و اغلب باسوادی هم دارد.

-قاعدتاً همه بدنبال تغییرات و پیشرفت و پیشروی در حوزه‌های مختلف هستند ولی موانعی وجود دارد. نکته این است که شاید سخت‌ترین بخش در برنامه‌سازی حوزه معارف است. این را قبل از این که وارد این حوزه شوم، می‌دانستم چون گرچه متولی زیادی در حوزه معارف وجود دارد در عین حال متولیان خیلی برای فرد راهکارهایی برای ایجاد فضای رقابتی و پیشرفت ایجاد نمی‌کنند.

بیشتر می‌توان گفت در بحث معارف حوزه نظارتی وجود دارد. این که هر کاری بخواهید انجام دهید یک مجموعه‌ای هستند که درباره آن نظر بدهند و همین باعث می‌شود کارها سخت پیش برود و هم این که انگیزه ها برای تولیدات جدید و حرکتهای جدید کاهش یابد.

در مجموع رقابت را خیلی مفید و موثر در اتفاقات مختلف می‌دانم. وقتی رقابت شکل نگیرد باعث می‌شود کارها حالت پیشرونده را نداشته باشد. این اتفاقی که در حوزه‌های مختلف، خارج از سازمان و غیره اتفاق می‌افتد امیدوارم باعث شود حرکت‌های جدیدی هم شکل گیرد. در گروه معارف شبکه سه خیلی مواقع این کار را در حوزه‌های مختلف انجام دادیم. شاید الان به نظر نرسد که حرکتهای خلاقانه‌ای بوده است ولی در مقطع خود این حرکات به نوعی حرکت رو به جلو بوده است.

**چند مثال از سالهای اخیر بزنید.

-مثلاً در حوزه مداحان جوان شبکه سه پیشگام بود. با یکسری از آقایانی که الان جزو معروفها و چهره‌های حوزه مداحی هستند این اتفاق افتاد. در صورتی که تا قبل از این احتیاط و ملاحظات دست و پا گیری برای حرکت رو به جلو وجود داشت. خیلی انگیزه‌ای در این زمینه نبود.

یا برنامه سمت خدا که برای دوره ما هم نیست و برای قبل از ماست، شاید روز اول یک اتفاق رو به جلویی بوده که الان یکی از پرمخاطب‌ترین برنامه‌های تلویزیون و معارفی است.

**سمت خدا الان چند ساله شده است؟

-الان حدود 11 سال است. با مخاطبی است که با خیلی از تولیدات نمایشی هم رقابت می‌کند و مخاطب بیشتری دارد. با هزینه حداقلی و ساختار و فرمتی که به نظر ساده می‌رسد ولی زحمتی در پشت آن صورت می‌گیرد که این برنامه شکل گرفته است. شاید روز اول کسی فکر نمی‌کرد این برنامه‌ای پرمخاطبی باشد. بنابراین این حرکتی رو به جلو در آن مقطع بوده است.

**شاید در زمان خودش رو به جلو بوده است و تعاریفی که از این برنامه می شود به شکل نسبی درست باشد ولی کپی‌هایی که از این برنامه شد ناموفق بود. این الگو، برنامه‌سازها را به سمت تنبلی برد و ذائقه مدیران تنزل یافت. از طرفی وقتی تعداد تکثیر از یک نمونه هرچند هم موفق، زیاد باشد زود به نقطه اشباع می‌رسیم. یعنی این تراز برنامه‌سازی شد. اینطوری طبیعتاً ما یک جنس مخاطب را در سمت خدا نداریم.

-درست است. نکته‌ای که وجود دارد این است که ما می‌خواهیم یک چیزی که آزموده شده را تکرار کنیم. تجربه‌ای که یکبار اتفاق افتاده را دوباره تکرار کنیم و همین امر سبب می شود برنامه‌های دیگر ناموفق شوند. وقتی با این فرمت، با این ساختار، با این زمان در یک شبکه یک برنامه وجود دارد چرا باید همان را در شبکه دیگری بسازیم؟ شخصاً برنامه‌های زیادی بوده که در شبکه‌های دیگر می‌پسندیدم ولی دوباره معنی نداشت همان را بسازم. باید سراغ برنامه دیگر و فضای متفاوت دیگری می‌رفتم. این اتفاق متاسفانه وجود دارد و انتقادات شما درست است. روزی که برنامه ساخته شده حرکتی رو به جلو بوده است ولی الان بخواهیم دوباره این کار را انجام دهیم واپس‌گرایی و برگشت به عقب است.

**به نظر می‌رسد این چرخه را همین شبکه و همین گروه بهتر می‌تواند بشکند، نه این که سمت خدا را حذف کند بلکه با خلاقیت دوباره کار جدیدی را هم شروع کند.

-بله حق با شما ست. من شخصا تغییرات تدریجی را می‌پسندم و معتقدم وقتی یک برنامه مخاطب خود را دارد شما یک برنامه دیگری برای مخاطبی که مدنظر شماست، بسازید. نه آن برنامه پرمخاطب را حذف کنید نه دوباره تکرارش کنید.

مثلاً در سال 95-94، حدود 4-3 برنامه متعارف و روزانه گروه معارف داشت. یعنی یک برنامه دو طرفه برای قشر جوان داشتیم که در حوزه تربیت دینی با ساختار جذاب روی آنتن بود. برنامه اذان‌گاهی فضای متفاوتی داشت که برای یک قشر از مخاطب بود. در بحث احکام هم اتفاق این چنینی بود. به جای این که همه داشته خود را در سبد یک برنامه بریزیم، برنامه‌های دیگری با مخاطب‌های دیگری را تولید کردیم.

**دلیل این امر چیست؟ برنامه‌ساز نداریم که متفاوت  بسازد یا برنامه‌سازهای ما تنبلی می‌کنند؟ یا مدیران ریسک نمی کنند؟

-نکته ای که عنوان کردم درباره همه برنامه‌های همه حوزه‌هاست، نه صرفاً مربوط به حوزه معارف باشد. این امر دلایل متعددی دارد.در حوزه معارف را بیان می کنم. یکی از دوستان یکبار با من تماس گرفتند و گفتند چرا برنامه‌های معارفی همه گفتگو محور هستند؟ گفتم یعنی برنامه‌های دیگر غالبا گفتگومحور نیستند؟

-منظورم این نیست چون همه برنامه‌ها گفتگو محور هستند ما هم بخاطر همین این طور هستیم. سختی ما از بقیه بیشتر است به این دلیل که محتوای کلام ما -که بالاتر از آن نداریم- که گفتمان و فضای دینی است، تبدیل کردنش به موضوعی که روی آنتن می‌رود به شدت سخت است.

یک برنامه‌ساز داریم و یک عالم دینی و این میان احتیاج به تسهیل‌گری داریم که این دو را به هم وصل کند یعنی محتوا را به ساختار و فرمت تبدیل کند. این متاسفانه وجود ندارد. قرار بود یک جاهایی در سازمان این فضا را ایجاد کنند که متاسفانه ایجاد نشده است.

کم پیش می‌آید برنامه‌ساز کاملاً اشراف نسبت به موضوعات دینی داشته باشد. از سوی دیگر بحث عالم دینی است که رسانه را به شدت خوب بشناسد که این هم بسیار کم وجود دارد.

این که اسم برنامه سمت خدا را می آورم منظور ساختار گفتگومحور برنامه است و اینکه اینجا مشخصا با مخاطبی مواجه هستیم که می‌خواهد پای گفتگوی عالم بنشیند.

**البته در این باره که سمت خدا گفتگومحور است یا خیر، موضوع دیگری است.

-به نظر شما این برنامه چیست؟

**گفتگومحور نیست.چون آقای شریعتی در این برنامه خیلی وارد دیالوگ نمی‌شود. حداکثر گاهی پاس گل می‌دهند. البته بحث ارزش‌گذارانه نیست. در واقع همان ساختار سنتی منبر را این برنامه حفظ کرده و مجری نقش مستمع خوش‌گوشی را ایفا می‌کند که صاحب‎‌سخن را بر سر ذوق می‌آورد.

-دقیقا نکته شما درست است. مجری بیشتر به اظهارات فرد توجه می‌کند تا گفتگویی را شکل دهد. نکته این است که حضرت آقا اشاره کردند معارف دینی را باید در ساختارهای متفاوت ببریم یعنی نمایشی، کودک، مستند و غیره. این کار سخت است و احتیاج به افرادی داریم که هر دو وجه را بشناسند، یعنی هم اشراف نسبت به منابع دینی و معارف دینی داشته باشند و هم رسانه را خوب بشناسند. نکته مهمی است که این هنر را داریم که هنرمند را جذب کنیم و به او مسئولیت دهیم و ترغیب به این کار کنیم یا خیر. به نظرم می‌رسد این هنر را خیلی نداریم و هنرمندی که به هر دو وجه مسلط است کم شده و البته به حاشیه هم رفته است.  

**پس اینطور که به بن‌بست رسیده‌ایم!

-اتفاقاً آسیب شناسی می‌کنم که بدانیم چه اتفاقی افتاده. در ساحت استراتژیک مسئله باید فکر کرد.

**ببینید آنجا که رهبر معظم انقلاب بحث هنر متعهد را بیان می‌کنند اتفاقاً تاکید روی خلاقیت در فرم و تعهد به قالب هم صراحتا دارند. یعنی ممکن است یکی از راه‌های خروج از بن‌بست این باشد که واقعاً فرم‌ها را جدی بگیریم چون نه تنها در حوزه اندیشه و اعتقادی گروه معارف بلکه در گروه سیاسی، اجتماعی و غیره هم همین مشکل را داریم. در همه این گروه‌ها نیاز به عالمان حوزه خود داریم و طبیعتاً فکر می‌کنم برنامه‌ساز قرار نیست در همه این حوزه‌ها متخصص باشد و در همه این حوزه‌ها می‌تواند مختصری اشراف داشته باشد.

شاید راه این باشد که قالب‌های درستی طراحی شود که محتوا را بتوانیم در این قالب‌ها بریزیم. برنامه‌ساز اگر کار خودش را بلد باشد باید بتواند قالب را درست به استخدام محتوایی که از کارشناس خبره می‌گیرد درآورد. مثال این برنامه جدید هم به همین دلیل بود. مثلا وقتی قالب کار نمایشی ست حتما نیاز به نویسنده‌ای ست که در حوزه ادبیات نمایشی تبحر داشته باشد. و این مرحله بعد از متن پژوهشی ست که توسط محققین حوزه مربوطه دهیه می‌شود. اینجا گره‌گشایی می‌شود و حتی در موضوعات دقیق، مجری هم باید توسط برنامه‌ساز و کارشناس هدایت شود. به این دلیل می توان فرم را جدی‌تر گرفت که از بن‌بست خارج شویم و نخواهیم دنبال برنامه‌سازی باشیم که تسلط به همه این موارد داشته باشد که هم امکان‌پذیر نیست و هم راه را بر دیکتاتوری برنامه‌سازان باز کند. یعنی برنامه‌سازی را قرار دهیم که همه چیز دست او باشد.

-بله. این پیشنهاد درستی ست. حضرت آقا این نگاه را دارند. همین آقای کاشانی روز اولی که با هم توافق کردیم، گفت من پشت صحنه برنامه‌ها هم می‌آیم، طرح و برنامه مشورت بخواهید کمک می‌کنم. جلسات این چنینی داشتیم که با فرصت کمی متوجه شدیم توانمندی ایشان زیاد است که یک آنتن را می‌تواند در دست بگیرد و هدایت کند. یک چیزی که تجربه کردیم این بود که آقای کاشانی برنامه‌های متعددی را شروع کردند تا به برنامه‌ای همانند ماه من سال گذشته رسیدند که سحرگاهی رفتند و بعد سمت خدا بود. یعنی همه روال را ایشان طی کردند. پشت صحنه کار بودند، به ما مشورت دادند، ما با ایشان بحث های رسانه ای داشتیم، بعداً برنامه های تک قسمتی و مخاطب خاص و چراغانی را داشتند، بعد برنامه سحرگاهی آمدند و بعد به برنامه سمت خدا رسیدند.

**این اتفاق خوبی بود ولی به هر حال این جنس برنامه‌ای که یک روحانی در قاب داشته باشیم یک معضل برای تلویزیون شده است. به شکل افراطی در همه شبکه‌ها این را داریم. شبکه سه شبکه جوان و سرگرمی است. حتماً گروه معارف دارد و باید در این حوزه کار کند ولی اگر بنا باشد همه بار معارفی‌اش روی دوش روحانیت باشد، به نظر درست نیست.

-بله این مسئله است. جایی تاکنون این دغدغه را نداشته که بخواهد آن مجموعه را با رسانه آشنا کند و رسانه را با فضای معارف دینی آشنا کند. شاید برای اینها طراحی‌هایی شده ولی این که چه زمانی اجرایی شده و به نهایت رسیده مشخص نیست.

**کارهای نمایشی هم قالب آزموده شده‌ای است. یا همین برنامه جدید «فریدا». اتفاقاً آقای کاشانی و دوستانشان هم در جریان این برنامه بودند. چون مهم است که جایی غیر از تلویزیون این کار را انجام داده. VODهایی که متهم به سرمایه‌داری پلتفرمی هستند و گردش مالی و اقتصاد در آنها مهم است و همواره دنبال سرگرمی  و مخاطب این جنسی هستند. حالا اینها رفتند سراغ برنامه‌ای که عملا ساختش از وظایف تلویزیون بوده. و چه بسا اگر تلویزیون چنینی کارهایی را بسازد به خاطر حساسیت بالاتر خروجی کار هم بهتر باشد. پشت صحنه و پژوهش این برنامه با توافق خود فیلیمو با حجت‌الاسلام شریف و کاشانی بوده.

-نکته‌ای که وجود دارد مباحثی است که آقای کاشانی بیان می‌کنند تا قبل از ایشان جزو خطوط قرمز بوده است. مدت‌ها درباره این مسائل صحبت کردیم که آیا این بخاطر سلائق و تصمیمات مدیران است یا سیاست‌های کلان است که این مسائل مطرح نشود. مثلاً حکومت امیرالمومنین را قبلاً خیلی صحبت نمی‌کردیم و هنوز هم انتقاداتی از جاهای مختلف می‌شود که این بحث های اختلافی است در صورتی که مباحث اکثراً ایجابی است. یعنی حتی سلبی نیستند که بگوییم موضوع کس دیگر یا فرقه دیگری را زیرسوال ببرند. با این وجود همچنان مخالفت وجود دارد.

**مخالفت با عصر جدید هم هست. و گاهی نشانه دیده شدن و اثرگذاری است.

نکته این است که ما در یکسری مباحث خیلی به سهولت برخورد می‌کنیم مثل فوتبال که ممکن است تبدیل به معضل اجتماعی و سیاسی شود و حتا 30، 40 میلیون نفررا درگیر کند.  اما در  مباحث دینی چون خیلی از مدیران به ویژه خارج سازمان، اشرافی نسبت به آن ندارند،نگران هستند اتفاقی رخ دهد. در حالی که اغلب این برنامه‌های مذهبی و موضوعات خاص شاید 50 هزار نفر درگیرشان باشند. با ملاحظه‌کاری دور این مباحث خط قرمز می‌کشیم تا این اتفاق رخ ندهد در صورتی که اصلاً نمی‌شنویم این مباحث چیست و چه اتفاقی را رقم خواهد زد. در مورد بحث فاطمیه هم همین طور است. حتی مباحث ایجابی را سال‌ها مطرح نکردیم و شاید اطلاعاتی مخاطب از بحث فاطمیه ندارد. الحمدالله باز هم در این چند سال اخیر برجسته‌تر شده است.

**البته هنوز مشکل اینجا ست که باز هم تریبون‌ها یک طرفه است. برنامه «فریدا» آمده و رسم یک طرفه تاریخ‌خوانی را بر هم زده است اصلا سنت کسانی مثل حاج آقای علوی تهرانی و کاشانی که به این مسئله ورود می‌کنن همین است که مدام نقل و روایت طرف مقابل را می‌آورند و به آنها استناد می‌کنند.

«فریدا» اگر این سو «ام سلمه» را دارد، سوی دیگر «مغیره» را آورده به پیشگاه قضاوت مخاطب. مخالف سخت می‌آورد و آن را رد می‌کند. به نظر می رسد تلویزیون اگر در چنین حوزه‌ای قدم بگذارد البته با نهایت احترام و با حفظ شئونات ، دیگر نیازی نیست خطیب ما خودش روایت بگوید و داستان را تعریف کند و خودش رد هم بیاورد. بحث من روی فرم است. چون در این حوزه، فرم جدید مخاطب جدید خلق می‌کند.

در فیلم و ساختار درام هم همینطور است. ساختار درام وقتی خوب شکل می‌گیرد که بدمن شما قوی باشد. تکرار می‌کنم حرف من این است که تلویزیون و به ویژه گروه معارف آیا خواستار مخاطب جدید است و تقویت مخاطب فعلی خودش هست یا خیر چون مخاطب جدید با فرم جدید و زبان هنر خلق می‌شود. و گرنه در حوزه معارف حرف جدیدی که نیست. این برنامه چرا نباید این در تلویزیون باشد؟

- ببینید خیلی مواقع ما می‌خواهیم حرکتی انجام دهیم اما فقط خواست ما مهم نیست.

**این پاسخ همیشه مدیرانی ست که یا کاری نکرده‌اند یا کارهایی را که باید، نکرده‌اند.

-من قبول دارم که گروه معارف غیر از برنامه گفتگو محور باید برنامه ترکیبی، برنامه آشپزی، برنامه نمایشی، سریال و غیره بسازد ولی این نگاه نسبت به حوزه معارف وجود ندارد.  یک نکته دیگر اگر بخواهم محتوایی نگاه کنم؛ این است که اگر بخواهیم الگوی سه گانه اسلام یعنی اخلاق، احکام و عقاید را در نظر بگیریم که بعضاً در گذشته به سمت یکی از این الگوها غش می‌کردیم و دو الگوی دیگر را نادیده می‌گرفتیم، الان از آن هم عبور کردیم و به مناسک رسیدیم. ساده‌ترین چیز این است که یک مراسمی پخش کنیم یا سخنرانی و مداحی داشته باشیم.

**البته که تعظیم شعائر و مناسک در جای خود محترم و ضروری ست اما اینجا هم همان بحث مداحان جوان مطرح است. که اگر به الگوی غالب بدل شود می‌تواند رسانه را به نقطه اشباع برساند.

-نکته این است که مداح جوان را برای جایی می‌گویم که سازمان به این سمت حرکت کرده است. در یک چاله‌ای افتاده و در همان تقلا می‌کند و ما گفتیم از این چاله دربیاییم و چند الگوی جدیدی را داشته باشیم.

**امیدوارم از چاله به چاه نیفتاده باشیم.

-من تصمیم‌گیر کلان نیستم. وظیفه‌ای که به من محول شده را به سرانجام می‌رسانم و در این خصوص تصمیم‌گیری و برنامه‌سازی می‌کنم. اگر به من محول کنند که شما تصمیم‌سازی کنید، مدل دیگری کار می‌کنم. این را برای خودم انجام دادم. گفتم حال که در این قالب محدود شدم حداقل قدری این را تزئین کنم و زیباتر کنم. این که سازمان بعد از آن به این سمت می رود مقصر من نیستم. من در چارچوب خودم این حرکت را انجام دادم.

**نیاز به مدیران میانی خط‌شکن و جسور دارد که سراغ برنامه‌سازانی بروند که این کار را انجام دهند و هزینه آن را پرداخت کنند طبیعتاً خلاقیت برای هر کسی هزینه دارد. هم برنامه‌ساز هم مدیر. نگاه ما به رسانه ملی این است که قرار بوده صدا و سیمای جمهوری اسلامی باشد که الان نیست. باز برگردم به این برنامه که منتقدینی هم دارد. البته به نظرم فریدای فاطمیه خیلی خودش، خودش را اصلاح کرد  اما به طور کلی بعضی صاحب نظران با انتخاب این فرم برای محتوای مذهبی-تاریخی مخالفند گرچه موافقین جدی و صاحب اندیشه‌ای هم داشته و یافته است. با همه اینها مسئله این است که این طرح باید در سازمان ساخته می‌شد حتی اگر بنا بود خیلی محافظه‌کارانه‌تر به تاریخ رجوع می‌کرد یا خیلی دیالوگ‌نویسی دقیق‌تری برایش انجام می‌شد تا وجه ادبی کار غلبه پیدا می‌کرد. اما تحلیل وقایع معارفی ما و غور در تاریخ، حق مخاطب و خلق مخاطب جدید و حراست از خوراک اعتقادی مخاطب، وظیفه رسانه ملی است.

-من یک نکته‌ای بیان کردم که نگاه من این است خلاقیت به هر قیمتی نباید صورت گیرد. به نظرم کارهای این چنینی برای این که اتفاقی را رقم بزند نباید هر کاری را انجام دهد و بگوید خلاقیت است یا ساختارشکنی است. من خیلی به این روند اعتقادی ندارم. اگر شخصاً می‌خواستم درباره این موضوع فکر کنم شاید طور دیگری این کار را انجام می‌دادم. نظر من این است که هر کار ساختارشکنانه‌ای الزاماً خلاقیت نیست.

**حتما بعضی ساختارها شکستنشان نه تنها خلاقیت نیست که به معنای نشناختن ساختار و فرم است اما بعضی فراروی‌ها معنی دقیق خلاقیت است. من متوجه وجه ساختارشکنانه این برنامه جدید نیستم، یعنی اینکه قالب یک طرفه را بهم زده است؟ چه ساختاری را جابجا کرده؟

-من بر اساس درام می‌گویم. درام یک چارچوب و فضایی دارد و اگر خارج از آن حرکت کنید می‌گویند ساختارشکنانه است. بحث محتوایی حوزه معارف نیست. الزاماً این امر پسندیده‌ای نیست ولی اتفاق خوبی است از این جهت که تجربه می‌شود. دوستانی که این کار را تولید کردند برای محرم آینده، فاطمیه سال بعد و غیره حتما کار بهتری انجام می‌دهند.

**البته شبکه 4 قبلاً این کار را کرده بود. خروجی بدی هم داشت. اما باب جدیدی شد.

-بله. برای سال تحویل انجام داده بود.

**درباره ساختار دراماتیک هم با شما موافقم هم مخالفم. من با اهالی و اساتید تئاتر و ادبیات دراماتیک هم درباره این کار صحبت کردم و آنها هم به ضعف‌های کار اشاره کردند اما ضعف داشتن مثلا در شخصیت‌پردازی و فضاسازی متفاوت است با اینکه بگوییم از چارچوب درام خارج است. باز هم بگویم که به «فریدا» انتقادات فرمی هم حتما وارد است اما به قول شما تجربه ارزشمندی ست چون راه اصلاحش درون خودش هست و این امکانی ست که فرم کار به ما می‌دهد.. و گر نه به هر حال در حوزه کارگردانی، متن و اجرا کار نیاز به پختگی دارد.

-بله منظور همین است. نکته من هم این است مخصوصاً در حوزه مسائل دینی در این فضایی که داریم کسی کار متوسط هم انجام دهد یعنی کار ضعیف انجام داده است پس باید به بهترین شکل ممکن اجرایی شود والا انجام ندادن آن بهتر است.

** دقت باید بالا باشد اما اینکه انجام نشدن کاری که درجه یک نیست بهتر باشد را نمی‌پذیرم چون دقیقا حاصلش عقب‌گرد است.و آیا در همین حوزه خطیر معارف مگر اشتباه استراتژیک کم داشتیم؟ فقط گاهی صورت مسئله پاک شد در حالی که آن جنس هیئت پخش کردن اساسا در هیچ یک از قوالب برنامه‌سازی نمی‌گنجد. می‌شود هیئت را در قالب کلیپ و تیزر پخش کنند.

-حتما نکته درستی است.بحث این نوع برنامه‌ها را دوباره بیان کنم که به نظرم یک نکته‌ای که در اینجا مغفول واقع می‌شود که باید بدان دقت کرد این است که این برنامه وقتی در یک VOD اجرا می‌شود با مخاطب فعلاً حداقلی خود سنجیده می‌شود. چند صد هزار نفر یا حتی دو میلیون نفر و بعنوان بخش خصوصی. اما همین برنامه وقتی وارد تلویزیون می‌شود قاعدتاً نوع دیگری با آن برخورد می‌شد. بخاطر همین است که تلویزیون دست به عصا حرکت می‌کند.شاید یک گروه معارف باید یک سال وقت بگذارد که یک فرم این چنینی را طراحی کند که سال بعد اجرا کند. آنقدر که باید ملاحظاتش را لحاظ کند.

**ولی ارزش دارد. یک اتفاق می‌شود. مثلاً «با حسین حرف بزن» با اینکه یک آیتم است در نوع خود سالهای اول یک اتفاق بود. هرچند کوچک اما راه جدیدی بود و از زبان جدیدی استفاده کرد. البته الان دیگر آن کشش را ندارد. ولی فرمش مهم است که همچنان قابلیت دارد.  «فریدا» یکی از ویژگیهایش که دست ما را برای استفاده‌های بیشتر باز می‌گذارد این است که حرف در آن فرم مهندسی می‌شود. اینکه عده‌ای می‌گویند همه برنامه‌ها گفتگومحور است و گفتگو را نمی‌توان مدیریت کرد و در سازمان هم چون بعضیها علاقه به مدیریت گفتگو دارند، خوبی این فرم در قابلیت مهندسی شدنش است و هنرمندانه شما حرف خود را درمی‌آورد. باز هم مطالبه آغاز بحث را تکرار می‌کنم که با تمام اختلاف سبیقه‌ها اما این برنامه باید در سازمان ساخته می‌شد. همه حمایت‌ها و سختگیری‌ها پشت کار می‌آمد اما سرآخر فاطمیه امسال، مخاطب تاریخ معارفش را از رسانه ملی‌اش می‌دید.

-من اگر شخصاً می خواستم کاری را انجام دهم به این شکل نمی‌ساختم ولی قبول دارم باید به فرم‌های مختلف بپردازیم.

منبع خبر: خبرگزاری دانشجو

اخبار مرتبط: چرا «سمت خدا» هنوز پربیننده است؟/ رقابتی که هنوز به نفع تلویزیون است