مبارزه روی آسفالت سرد!
در واقع داستاننویس با استفاده از این مکان و این موقعیت تلاش میکند بخشی از قصه را پیش ببرد. در تحلیلهای مختلف میتوان وجوهی از کارکرد خیابان را به نمایش درآورد.
بهطور مثال خیابان از آنجا که مسیر تردد و حرکت است در داستان نیز میتواند عاملی برای حرکت و تغییر زمان باشد یا میتواند آن را تبدیل به موقعیتی کرد که در آن خواننده متوجه حرکت در فضای داستان شود و متوجه شود اتفاقاتی در حال روی دادن و تغییر است. از اینرو جالب است نگاهی از این زاویه به خیابان در داستان داشته باشیم.
اما آنچه در این گزارش اهمیت دارد خیابان بهعنوان محلی برای بروز رفتارهای مبارزان سالهای انقلاب است.
شاهدی که بخش جداییناپذیر اتفاقات آن سالها بوده و در اغلب روایتهای تاریخی و داستانی میبینیم خیابان بهعنوان یک بستر روایی در نظر گرفته شده و از کارکردهای فنی و عمرانیاش فراتر رفته است.
بسیاری از نویسندهها با توجه به ماهیت رویدادی مانند انقلاب که بخش زیادی از آن در بخشهای میدانی در خیابان روی داده داستانهایشان را در این محیط خلق کردهاند.
داستانهایی که شاید عنوان «خیابانی» برایشان خالی از وجه نباشد. داستانهایی که در آنها نویسنده کوشش کرده به وجوه دیگر خیابان مانند محلی برای رویارویی و تضارب بنگرد و خواننده خود را با داستان و ابزار آن به کف خیابان ببرد.
خیابانی که خون جوانان وطن بر آن ریخته و شاید اگر گوشی برای شنیدن باشد هنوز صدای زنجیر تانکها بر آن به گوش برسد.
نویسنده با استفاده از این موقعیت مکانی تلاش کرده داستانی از بطن تاریخ برای مخاطب امروز روایت کند تا هم از انقلاب گفته باشد و هم تصویری از مردمان آن روزگار را برای خواننده به نمایش دربیاورد.
روشنفکری در خیابان
محمدرضا شرفی خبوشان را باید از نویسندههایی دانست که از نسل نویسندههای پس از انقلاب است و در این مسیر نیز رشد و نمو یافته است. او که با آثار مختلفی در بازار کتاب و محافل ادبی ظاهر شده، توانسته رضایت مخاطبان خود را کسب و آنها را بهدنبال کردن آثارش ترغیب کند.
رمان «عاشقی به سبک ون گوگ» را بسیاری ستایش کردهاند. حتی در جایزه جلال آلاحمد هم نامزد شده بود.
رمانی که قصه یک جریان را از دل یک شخصیت بیرون میکشد. جریان روشنفکری در سالهای دهه 40 و 50 آن چیزی است که از دل شخصیت «البرز» بیرون میآید و خواننده خود را از منظر البرز در دل یک جریان میبیند.
قصه این رمان همانطور که گفته شد، ماجرای پسری با نام البرز است که در خانه یکی از فرماندهان ارتش شاهنشاهی بهعنوان فرزند خدمتکار بزرگ شده و با دختر تیمسار به نام نازلی همبازی بوده است.
او ابتدای رمان به خاطر نازلی دست به کاری زده که کمی خلافآمد عادت است، ولی همین موجب میشود خواننده ترغیب شود تا سر از کار البرز دربیاورد. قصه در موقعیتی متفاوت رقم میخورد. از لانه یک سگ آغاز میشود و به کف خیابان کشیده میشود.
اجزای قصه در کنار هم کار میکنند و خواننده در سراسر متن خود را در موقعیت اتفاقات میبیند. در واقع میتوان گفت شخصیت اصلی در طول داستان از پیلهای که با عنوان هنر دور خود پیچیده خارج میشود و وارد فضای واقعی جامعه میشود و نشان میدهد که اغلب هنرمندان و روشنفکران جامعه عصر پهلوی از واقعیتهای جامعه خود دور بوده و درک و تفسیر درستی از حوادث ندارند.
عاشقانه انقلابی از کوچههای مشهد
سعید تشکری، نویسنده مشهدی، حتما معرف حضور بسیاری از علاقهمندان به داستان فارسی است. نویسندهای که آثارش مانند کبوتران حرم امام رضا(ع) حول گنبد و بارگاه این امام میچرخد و کمتر اثری از این نویسنده میتوان یافت که در جغرافیایی خارج از جغرافیای خراسان روی داده باشد. آثاری که بخش زیادی از آنها ارتباط مستقیم با امام هشتم(ع) دارد و بخشی نیز در این شهر روی میدهد.
«مفتون و فیروزه» یکی از آثار موفق این سالها در روایت انقلاب اسلامی و مبارزات منتهی به پیروزی آن است. اثری که با محوریت شهرهای مشهد و قوچان نوشته شده و مانند یک فیلم سینمایی صحنه به صحنه خواننده را درگیر میکند.
کتاب با تمی عاشقانه خواننده را درگیر اتفاقات خود میکند و او را به هزارتوی قصههایش میکشاند. آنچه در این رمان سعید تشکری بعد از مبارزات و حضور مردمی پررنگ است، همین قصههای عاشقانه و شرح دلدادگی شخصیتهای داستان است.
تشکری در این رمان روایت استاد و شاگرد را بازگو کرده است، شاگردی که سیدعلی است و استادی که آقاروحا... . خواننده در این اثر با نثری شاعرانه و موجز روبهروست و همین سبب میشود با وجود اینکه با یک اثر بیش از هزار صفحهای مواجهیم اما مطالعه و خواندن آن زمان زیادی نگیرد و سرعت کار بر حجم کتاب غلبه کند و خواننده را در دنبال کردن اتفاقات ترغیب کند. این در واقع نکته کلیدی است که میتوان گفت رمز موفقیت این اثر و دیگر آثار نویسنده است.
تشکری در این رمان که بخش زیادی از آن در خیابانهای مشهد روی میدهد مانند یک تاریخ شفاهی شهری عمل کرده و هر خوانندهای را کنجکاو میکند تا موقعیتهای داستان را در شهر مشهد پیدا کند و ببیند بعد از 40 سال چه تغییراتی کرده و همراه با رهبران انقلابی این شهر خواننده را در بطن مبارزات قرار میدهد. رمانی که در زمان انتشار از سوی مخاطبان و کارشناسان مورد تحسین قرار گرفت. اثری که در آن خواننده صدای انقلاب ایران را از لابهلای صفحاتش میشنود.
روایت یک شب تاریخی
ابراهیم اکبری دیزگاه را باید نویسنده آیندهدار ادبیات ایران دانست؛ نویسندهای که تفکر و تعمق، ویژگی او و آثارش است و در صورت ادامه این مسیر، میتوان انتظار نویسنده جدی، خوشقلم و خوشفکری داشت. آثاری که از او تاکنون منتشر شده نیز گواه این مساله است که او تلاش میکند از زاویهای دیگر به ماجرا بنگرد و از این منظر آثاری که تولید میکند در موقعیتی تازه قرار دارد. او را نیز باید از نسل نویسندگان پس از انقلاب برشمرد و تاکید کرد که مواجهه با آثار اکبری دیزگاه، همراه با تامل و تعمق است و رویارو شدن بدون اندیشه با آنها حاصلی برای مخاطب نخواهد داشت.
«سوره آفلین» تازهترین اثری است که از این نویسنده راهی بازار نشر شده است. اثری که بنمایههای قرآنی و اساطیری آن غنی است و خواننده در اولین برخورد با اثر این نکات را بهخوبی درک میکند. قصه سراسر در خیابان روی میدهد و از این حیث باید آن را اثری متفاوت و تازه در این فضا تلقی کرد.
دیزگاه در رمانش کوشش میکند تکثری که شاید در روایتهای پیش از این دیده نشده را در کنار هم قرار دهد و تصویری از انقلاب و مبارزات بسازد که کمتر دیدهشده و شاید تاکنون اینطور دیده نشده است.
دیزگاه در سوره آفلین تلاش میکند در خیابانها انقلاب را روایت کند و در این ماجرا نیز موفق است و خواننده را پابهپای شخصیت داستانش در تاریکی شب دوازده بهمن در خیابانها میچرخاند تا نشانش دهد که انقلاب محصول صداهای مختلف است و تکصدایی در آن جایی نداشته است.
روایت دیزگاه در این اثر بهقدری جذاب است که با وجود تکرار برخی تمهیدات، ولی خواننده ترجیح میدهد تا پایان با کتاب همراه شود و به پایان کار نزدیک شود. این رمان که تاملات نویسنده در آن آشکارا به چشم میآید اثری است که میتواند تصویری تازه از مبارزات و اتفاقات منتهی به انقلاب را در یک شب برای خواننده بازگو کند.
انحراف از جاده مستقیم
«کلت 45» را باید بهعنوان اولین اثر یک نویسنده نسل سومی نگاه کرد. رمانی که در موقعیت خود از جایگاه ممتازی برخودار است و توانست در زمان انتشار توجه مخاطب را به خود جلب کند. رمانی که با یک قصه بکر و پرداخت متفاوت خواننده را راضی میکند.
حسامالدین مطهری در این اثر میکوشد بر بستر خیابان و شهر اثری خلق کند تا راوی نفاق و خیانت باشد. در این رمان او از دل یک خانواده مبارز قصهاش را بیرون میکشد تا نشان دهد انحراف از کجا آغاز میشود، انحرافی که نتیجهاش آلوده کردن دست خود و دیگران به خون هموطن و بالاتر از آن فرزند است. نویسنده در اثرش تلاش کرده با پرداختن به یکی از وجوه سازمان مجاهدین و گروههای چپ نشان دهد که چگونه یک مرام میتواند از مسیر خود خارج شود و در برابر آرمانی که برایش زحمت کشیده قرار بگیرد. مطهری در این رمان بهخوبی توانسته مخاطب خود را با قصه همراه کند.
شهر در برابر روستا!
سمیه عالمی که اخیرا اثر دیگری از او نیز منتشر شده در دسته نویسندههای زنی قرار نمیگیرد که پرکار باشد، ولی سعی میکند سراغ موضوعاتی برود که کمتر کسی از آنها نوشته یا احساس میکند در تکمیل فضای روایی مؤثر است.
«مسافر جمعه» یکی از آن کارهایی است که او در آن تلاش میکند از یک ناگفته در تاریخ مبارزات مردمی سخن بگوید. ماجرای اصلاحات ارضی در این کتاب دستمایه روایت شده. خیابانها و اماکن قم بهعنوان فضایی که داستان در آن اتفاق میافتد استفاده شده و خواننده در این داستان میبیند که چگونه شهر و فضاهای شهری در داستان کارکرد پیدا میکنند.
هرچند که روستا نیز بهعنوان بخشی از جغرافیای داستان در مسافر جمعه حضور دارد و حتی میتوان تحلیلی مبتنی بر تقابل شهر و روستا از آن داشت، ولی سبب نشده که وجوه شهری کتاب کمرنگ شود.
از خیابان به پشتبام
«تپه خرگوش» علیاکبر حیدری یک نمونه ضربدار از رمان خیابانی است. تعقیب و گریز در کوچهپسکوچههای شهر در روزها و شبهای بهمن و گریختن پشتبام به پشتبام این اثر را برای هر خوانندهای جذاب و دلچسب میکند.
رمان در واقع روایتی از روز 20 بهمن است که در آن همافران پس از اعلام همبستگی با انقلاب و رهبر انقلاب، اقدام به مسلح کردن مردم میکنند و گارد آنها را محاصره میکند و سپس در نهایت توسط مردم محاصره میشکند.
روایتی نفسگیر از تعقیب و گریز برای درامان ماندن از دست نیروهای ساواک. شهر و خیابانهایش در این رمان نیز کارکردی فراتر از فضاسازی دارند و نشان میدهد انقلاب در شهر متفاوت از روایت انقلاب در روستاست.
خیابانیترین روایت ریشهها
هادی حکیمیان را باید بهعنوان صدای متفاوت در ادبیات نسل جدید معرفی کرد. نویسندهای که میتوان دربارهاش گفت قلم در اختیارش است و وقتی مینویسد هر خوانندهای را به خود جذب میکند.
او در «پست طهران» تلاش کرده علاوه بر روایت ریشههای انقلاب اسلامی اثری خیابانی و پرکشش آماده کند.
رمان پست طهران از آن آثاری است که در فضای آثار داستانی با پرداختن به قیام سال 42 و چرایی این قیام و روایت آن در بستر خیابان اثری موفق برای خواننده نکتهسنج و باهوش خواهد بود. خواننده در این کتاب کاملا در میدان شاهد زد و خورد و درگیری است و شاید باید این کتاب را خیابانیترین اثر داستانی تولید شده در فضای مبارزات پیش از انقلاب دانست.
حکیمیان در رمانش کوشش کرده در حرکت قصه بگوید و این از آن کارهای دشوار است که نویسنده از پس آن برآمده و اثری را در برابر دیدگان خواننده قرار داده که حتما او را راضی خواهد کرد.
بلوغ زودرس یک نسل
«آن مرد با باران میآید» رمانی نوجوان در فضای سالهای انقلاب است. نوجوانی که رشد میکند و درک درستی از انقلاب و مبارزه با حکومت پهلوی پیدا میکند. وجیهه علیاکبری سامانی در این اثر سعی میکند نوجوانی را از عوالم نوجوانی به عوالم تازهای هدایت کند.
او تلاش میکند با ترکیبی از وقایع و اتفاقات خواننده را با خود همراه کند و نشان دهد چگونه انقلاب محملی برای رشد و نمو آن نسل بود. این رمان با روایتی سرراست در کنار هم قرار دادن المانهایی از انقلاب در بستر کار میکوشد خواننده را در فضای باورپذیر رشد شخصیت داستان قرار دهد.
شخصیت داستان در این کتاب در تظاهرات و فعالیتهای مبارزاتی رشد میکند و به بلوغ میرسد و این همان چیزی است که در واقع نیز اتفاق افتاده است.
در واقع نوجوانان سالهای انقلاب با حضور در راهپیماییها و تجمعات به بلوغ زودرسی رسیدند که شاید دیگر هیچ نسلی چنین بلوغ زودرسی را تجربه نکند.
سامانی که پیشینه زیادی در نوشتن برای نوجوانان دارد در این اثر نشان میدهد یک حرکت اجتماعی چه تاثیری در نسل کودک و نوجوان آن دوره بهجا میگذارد و از این حیث باید این اثر را نیز اثری تربیتی و داستانی دانست که بخشی از آن متوجه کارکردهای روانشناسانه مسائل اجتماعی است.
سعید احمدیه - روزنامهنگار / ضمیمه قفسه روزنامه جام جم
منبع خبر: جام جم
اخبار مرتبط: مبارزه روی آسفالت سرد!
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران