ژان کلود کریر؛ پیچیدگی غربی در روحی شرقی

ژان کلود کریر؛ پیچیدگی غربی در روحی شرقی
رادیو فردا

ژان کلود کریر که از مهم‌ترین و تحسین‌شده‌ترین فیلمنامه‌نویسان جهان بود، روز دوشنبه ۲۰ بهمن در ۸۹ سالگی درگذشت.

کریر در سال ۱۹۳۱ در فرانسه متولد شد و در ۲۶ سالگی اولین رمانش را به چاپ رساند. او طی شش دهه به فیلمنامه‌نویسی، داستان نویسی و بازیگری مشغول بود، اما عمده شهرت و محبوبیتش به خاطر فیلمنامه‌هایی است که برای لوئیس بونوئل و شماری دیگر از فیلمسازان سرشناس جهان در دهه‌های هفتاد و هشتاد میلادی نوشت.

او سه بار هم نامزد اسکار بهترین فیلمنامه شد و سرانجام در سال ۲۰۱۴ اسکار افتخاری یک عمر فعالیت سینمایی را از آن خود کرد.

بیشتر در این باره:

ژان کلود کریر، فیلمنامه‌نویس شهیر فرانسوی، درگذشت

ژان کلود کریر در دهه شصت به ژاک تاتی، فیلمساز معروف فرانسوی، معرفی شد تا داستان‌هایی بر اساس فیلم‌های او بنویسد، اما همکاری‌‌اش با لوئیس بونوئل سرآغاز مهم‌ترین فصل زندگی هنری‌‌اش شد که در سال ۱۹۶۴ با فیلم «خاطرات یک مستخدمه» (با بازی ژان مورو) آغاز شد و نوزده سال ادامه پیدا کرد.

در این نوزده سال، کریر همکار فیلمنامه‌نویس بونوئل در مهم‌‌ترین و ستایش‌شده‌ترین شاهکارهایش شد، از بل دوژو (۱۹۶۷) تا جذابیت پنهان بورژوازی (۱۹۷۲)، شبح آزادی (۱۹۷۴) و این میل مبهم هوس (۱۹۷۷).

کریر در گفت‌وگویی اشاره کرده است که مدت‌زمانی که او با بونوئل برای نوشتن این فیلمنامه‌ها صرف کرده، از یک زن و شوهر هم بیشتر است:

«همیشه در یک جای دورافتاده در اسپانیا یا مکزیک تنها بودیم، با هم فرانسه یا اسپانیولی حرف می‌زدیم، بدون دوستان، بدون زن، بدون همسران‌مان. هیچ‌کس اطراف ما نبود. فقط ما دو تا. با هم غذا می‌خوردیم و می‌نوشیدیم و کار می‌کردیم و به تمامی درگیر فیلمنامه‌هایی بودیم که می‌نوشتیم. حساب کردم دیدم بیش از دو هزار بار من و او تنهایی غذا خورده‌‌ایم که می‌توانم بگویم از تعداد غذا خوردن دو نفریِ خیلی از زوج‌ها بیشتر است.»

کریر هنگام دریافت اسکار افتخاری، آمریکا، ۲۰۱۴

نگاه فلسفی پیچیده کریر که ملهم از شرق بود، پیچیدگی‌های تازه‌‌ای به جهان غریب بونوئل افزود و افسون خواب و خیال و به زیر سؤال کشیدن واقعیت که از فیلم‌هایی چون «سگ آندلسی» و «عصر طلایی» در دهه سی در جهان بونوئل دیده شده بود اما بعدتر - غالباً در فیلم‌های دهه پنجاه او- فراموش شده بود، دوباره به جهان بونوئل بازگشت و حاصل این همکاری شاهکاری است چون «بل دوژور» که رؤیا و واقعیت را به طرز حیرت‌انگیزی با هم می‌آمیزد و به هجو بورژوازی می‌رسد؛ هجوی که بعدتر در فیلم‌هایی چون جذابیت پنهان بورژوازی و شبح آزادی به اوج رسید. مثلاً آن‌ها در جلسۀ کاری به جای صندلی روی توالت فرنگی می‌نشینند و برعکس، در مستراح غذا می‌خورند!

اعتماد بونوئل به کریر آن‌قدر زیاد بود که از او خواست خاطرات زندگی‌‌اش را برای او تعریف کند تا به قلم کریر نوشته شود و حاصلش شد یکی از کتاب‌های بالینی اهل سینما.

ژان کلود کریر اما در طول چند دهه کار با فیلمسازان شناخته‌شدۀ بسیاری همکاری کرد: آندره وایدا در «دانتون»، فولکر شلندورف در «طبل حلبی» و «عشق سوان»، فیلیپ کافمن در «سبکی تحمل‌ناپذیر هستی»، ژان لوک گدار در «هوس»، میلوش فورمن در «والمونت» و «ارواح گویا»، و ناگیشا اوشیما در «ماکس، عشق من».

در تمام این آثار می‌توان رگه‌هایی از تفکر کریر را دنبال کرد که نگاه تلخ خود را به زندگی پیچیده بشرِ امروز با سؤالات بی‌پاسخی می‌آمیزد که تماشاگرش را رها نمی‌کند؛ چه آن‌جا که تنها فیلمنامه‌‌ای است بر اساس یک اثر ادبی شناخته‌شده و چه جایی که کریر ذهن خلاقش را با دنیای فیلمساز سرشناسی ترکیب می‌کرد برای خلق شخصیت‌هایی به‌یادماندنی که هم اثر انگشت آن فیلمساز را داشته باشد و هم عصاره‌‌ای از دنیای کریر.

او با عتیق رحیمی، فیلمساز افغان ساکن فرانسه، هم همکاری کرد و فیلمنامه مشهورترین فیلم او «سنگ صبور» (با بازی گلشیفته فراهانی) حاصل همکاری این دو است.

اما یکی از مهم‌ترین آثار کریر «ماهابراتا»ست که با همکاری پیتر بروک نوشته و اجرا شد؛ نمایشی ۹ ساعته که فیلمی پنج‌ساعته هم از آن در دسترس است. کریر پس از اولین اجرای آن در جشنواره آوینیون (۱۹۸۵) گفت: «موقع تماشا یادم رفت که خودم نوشته‌ام. یکی از بزرگ‌ترین لذت‌های زندگی‌‌ام بود.»

نه تنها ماهابراتا بلکه بخش عمده‌‌ای از کارنامۀ کریر علاقۀ او را به شرق آشکار می‌کند. او نمایشی هم بر مبنای منطق‌الطیر عطار نوشت که توسط پیتر بروک اجرا شد.

ژان کلود کریر با نهال تجدد ازدواج کرد و چندین بار به ایران سفر داشت. در یکی از این سفرها در دهه هفتاد، سخنرانی طولانی‌‌ای در سینماتک فیلمخانه ملی ایران کرد که مورد استقبال گسترده علاقه‌مندان قرار گرفت و از اولین مواردی بود که پس از انقلاب، یک چهره شناخته‌شده سینما در غرب به طور مستقیم با علاقه‌مندان ایرانی‌‌اش در تهران سخن می‌گفت و البته سنگینی سخنرانی فلسفی‌‌اش بسیاری را شوکه کرد.

کریر در کنار همسرش نهال تجدد، مراکش، ۲۰۰۷

کتاب گفت‌وگوی او با اومبرتو اکو در ایران تحت عنوان «از کتاب رهایی نداریم» به چاپ رسیده که در آن کریر چندین بار به ایران اشاره دارد، از جمله: «پدر نهال، همسر من، ادیبی ایرانی بود که از جمله کارهایش پژوهشی بود درباره یک صحاف بغدادی به نام ابن ندیم که در قرن دهم زندگی می‌کرد. می‌دانید که ایرانیان صحافی را ابداع کرده‌‌اند و حتی جلد کتاب که نوشته را به طور کامل حفظ می‌کند، از ابتکارات آنها بوده است.»

کریر در طول شش دهه فعالیت رمان نوشت، جلوی دوربین ظاهر شد (از جمله در خاطرات یک مستخدمه بونوئل در نقش یک کشیش و همین‌طور کپی برابر اصل ساختۀ عباس کیارستمی)، حدود شصت کتاب منتشر کرد و تا آخرین روزهای زندگی‌‌اش - پیش از آن که در خواب با این جهان وداع کند- فعال بود؛ از جمله در فیلمنامۀ «نمک اشک‌ها» ساخته فیلیپ گارل (۲۰۲۰).

منبع خبر: رادیو فردا

اخبار مرتبط: ژان کلود کریر؛ پیچیدگی غربی در روحی شرقی