چرا علی شریعتی خودکشی نکرد؟

چکیده :برای جوانی مثل شریعتی که تا چهار سال قبل از این نوشته - در سی‌وشش، هفت سالگی- نامش بر سر منبرها است (به نفرین)، بر سر زبان‌ها است (به آفرین)، آثارش نقل‌ونباتی در سطح کشور تکثیر می‌شود (در تیراژ صدهزاری) و به روایت اسناد ساواک در سخنرانی‌هایش در روزهای آخر حسینیه ارشاد گاه سه هزار نفر شرکت داشته‌اند…، فراموش ‌شدن یا به‌ رسمیت شناخته‌ شدن علت میل به مردن...


سوسن شریعتی

پنج سال ارکستراسیون برای انهدام یک خلاف‌خوان: در سال ۱۳۵۰ – بعد از پنج سال تدریس – مدیریت دانشگاه یادش می‌افتد که با دکترای ادبیات نمی‌شود تاریخ درس داد؛ پنج سال سخن‌ گفتن درباره «کدام مذهب» و فتواباران ‌شدن؛ اثبات مدام حسن‌ نیت و اعتبار پروژه‌اش برای مخاطب جوان و معترض و منتقدی که از بالکن حسینیه ارشاد اطلاعیه پخش می‌کند؛ ۹ بار بازجویی در فاصله ۴۷ تا قبل از دستگیری در سال ۵۲؛ هفده ماه زندان در تک‌سلولی و دست آخر آبرویی که قرار است برود با چاپ بدون اجازه مقالاتش در روزنامه دولتی کیهان، حدودا یک سال پس از آزادی از زندان…، برای خودکشی کافی است.

برای جوانی مثل شریعتی که تا چهار سال قبل از این نوشته – در سی‌وشش، هفت سالگی- نامش بر سر منبرها است (به نفرین)، بر سر زبان‌ها است (به آفرین)، آثارش نقل‌ونباتی در سطح کشور تکثیر می‌شود (در تیراژ صدهزاری) و به روایت اسناد ساواک در سخنرانی‌هایش در روزهای آخر حسینیه ارشاد گاه سه هزار نفر شرکت داشته‌اند…، فراموش ‌شدن یا به‌ رسمیت شناخته‌ شدن علت میل به مردن نیست. او در این پنج سال نشان داده که هر دری بسته می‌شده، در دیگری را گشوده است. با این‌ همه «این خوکرده به مرگ و توطئه» معلوم است که با «قیل‌وقال‌ها» هم که خوب کنار آمده باشد با «بی‌شرمی کیهان‌ها» نمی‌تواند کنار بیاید. میل به مردن برای شریعتی، ترس از لجن‌مال ‌شدن است: «این هم درد بزرگی است که مردی مشتاق مرگ خوب مردن، در راه آرمان و ایمان… لجن‌مالش کنند».

با این‌ همه شریعتی مرگ خود را به جلو نمی‌اندازد و در همان نوشته چندخطی وصیت‌گونه علت انصرافش را می‌نویسد: «نه… هنوز خیلی کار دارم، چشم‌هایی که از زندگی عزیزترند، انتظار مرا می‌کشند».

موضوع همین است: برای خود را نکشتن باید «هنوز خیلی کار داشت» و البته چشم‌هایی که تو را منتظر باشند./ روزنامه شرق

منبع خبر: کلمه

اخبار مرتبط: چرا علی شریعتی خودکشی نکرد؟