سه دهه قتلهای سیاسی در لبنان؛ روزنامهنگارانی که ترور شدند
- نیلوفر حقیقی
- روزنامهنگار
منبع تصویر، Getty Images
دستکم ۳۶ ترور هدفمند سیاسی در لبنان طی سه دهه. این آمار حتی در منطقه آشوبزدهای چون خاورمیانه هم کمنظیر است.
با پایان جنگ داخلی لبنان در سال ۱۹۸۹ و طی دوره گذار دو ساله تا سال ۱۹۹۱، قتلهای سیاسی در لبنان شدت گرفت ولی اوج این قتلها به سال ۲۰۰۵ و پس از ترور رفیق حریری نخستوزیر وقت لبنان برمیگردد، تروری که به قول ناظران مشتی بود نمونه خروارها قتل سیاسی در لبنان. در میان دهها سیاستمدار و فعال سیاسی از طیفهای مختلف سیاسی لبنان نام پنج روزنامهنگار به چشم میخورد، البته اگر کشتهشدن در میدان جنگ و قتلهای پیش از پایان جنگ داخلی لبنان را نادیده بگیریم: دو قتل در سال ۱۹۹۲، دو قتل در سال ۲۰۰۵ و آخرین آن هفته گذشته.
حالا قتل لقمان سلیم، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی لبنانی، از منتقدان صریحالهجه حزبالله لبنان، به نگرانیها درباره موج جدید قتلهای سیاسی و ایجاد فضای ارعاب و وحشت در لبنان دامن زده است. گرچه از پس همه این سالها پرونده قتل هیچ یک از این روزنامهنگاران به سرانجامی نرسیده اما تقریبا همه کسانی که صحنه سیاسی لبنان را دنبال کردهاند از قاتلان و انگیزههای سیاسی آنها خبر دارند، هرچند این را هم بهخوبی میدانند که قرار نیست نام آنها در هیچ محکمهای فاش شود.
مصطفی جحا و گابریل ماریان هولسن
برای دنبالکردن ترور روزنامهنگاران در لبنان باید حدود سه دهه به عقب بازگشت، سال ۱۹۹۲. جنگ داخلی تازه به پایان رسیده بود اما ترور ادامه داشت. اولین روزنامهنگار قربانی موج ترورهای آن سالها مصطفی جحا بود، روزنامهنگاری که در مخالفت با جمهوری اسلامی ایران نظیر نداشت. جحا که برای روزنامه «العمل»، وابسته به حزب دست راستی «فالانژ» لبنان، مینوشت در روز ۱۵ ژانویه ۱۹۹۲ هنگام رانندگی با خودروی شخصیاش در شرق بیروت با شلیک گلوله افراد ناشناس کشته شد. او که خود مسلمانی شیعه بود کتابی در مخالفت با آیتالله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، نوشته بود. در پی انتشار این کتاب، دادگاه جعفری لبنان، دادگاه مذهبی شیعه، حکم ارتداد مصطفی جحا را صادر کرد، حکمی که پسر جحا میگوید قاتلان پدرش را تحریک کرده است.
منبع تصویر، Getty Images
- هزینه انتقاد از حزبالله لبنان
- آیا حزبالله لبنان یک سازمان 'تروریستی' است؟
مصطفی جحا بالطبع یکی از مخالفان سرسخت حزبالله لبنان هم بود و بارها در نوشتههای خود به جوانان لبنانی درباره بنیادگرایی این گروه هشدار داده بود. در ضمن پیش از شکلگیری حزبالله یکی از منتقدان مبارزان فلسطینی بود و از جوانان لبنانی میخواست بهجای مبارزه در راه فلسطین به ارتش لبنان بپیوندند. مصطفی جحا پسری نیز با همین نام دارد که او نیز به همین روش در سال ۲۰۱۲ مورد سوءقصد قرار گرفت اما جان سالم بدر برد. جحای پسر به رسانهها گفته بود که احتمالا سوءقصد به جانش به این دلیل بوده که او بار دیگر پیگیر پرونده قتل پدرش شده بود، پروندهای که هیچگاه به سرانجامی نرسید.
چند ماه بعد از ترور مصطفی جحا، در تاریخ ۱۸ اوت ۱۹۹۲ گابریل ماریان هولسن، روزنامهنگار مستقل آلمانی که برای اشپیگل و نیز شبکه تلویزیونی ZDF آلمان گزارش تهیه میکرد، در پی انفجار بمبی که در اتومبیلش جاسازی شده بود کشته شد. در این مورد هم برخی گروه حزبالله لبنان را مسئول این ترور خواندند، اتهامی که این گروه آن را رد کرده است. اطلاعات زیادی از هولسن در دسترس نیست و تصویری از او نیز یافت نمیشود.
سمیر قصیر و آزادی لبنان از مسیر سوریه
منبع تصویر، Getty Images
«هیچچیز قشنگتر از دیدن لبنان بدون نیروهای سوری نیست. ما پیروز شدیم». سمیر قصیر این حرفها را سر میز شام به همسرش گفت، وقتی در روز ۲۶ آوریل ۲۰۰۵ نیروهای سوری بالاخره خاک لبنان را ترک کردند. با این حال، خوشحالی او دیری نپایید و حدود یک ماه بعد به قتل رسید. سمیر قصیر، روزنامهنگاری پرشور و جنجالی با تابعیتی لبنانی- فرانسوی، دوم ژوئن سال ۲۰۰۵ در ۴۵ سالگی در محله اشرفیه لبنان و بر اثر انفجار بمب جاسازیشده زیر خودوری شخصیاش کشته شد.
او یکی از هشت فعال و روزنامهنگاری بود که در سال خونین ۲۰۰۵ و بعد از ترور رفیق حریری، نخستوزیر وقت لبنان، به قتل رسید. بسیاری میگویند سمیر قصیر یکی از اصلیترین چهرهها در ساماندادن اعتراضات مردمی بعد از ترور رفیق حریری بود با یک خواست: خروج نیروهای سوری از خاک لبنان.
- معمای ترور رفیق حریری و افزایش تنش ها در لبنان
- آغاز دادگاه بین المللی ویژه رسیدگی به قتل رفیق حریری
- ده سال پس از ترور رفیق حریری؛ ترس از جنگ فرقه ای چطور مخالفان سیاسی را متحد کرد؟
- ترور رفیق حریری؛ یکی از اعضای حزبالله به پنج بار حبس ابد محکوم شد
سمیر از همان آغاز فعالیتهای سیاسی خود به حزب کمونیست لبنان پیوسته بود و از همین رو به گفته همسرش «روحیه مقاومت را از نیروهای چپگرا یاد گرفته بود». سمیر که اصالتی فلسطینی داشت در اوایل دهه ۸۰ و در جریان مقاومت لبنان علیه اسرائیل به مبارزه روی آورد و خانوادهاش او را برای ادامه تحصیل راهی فرانسه کردند تا از فضای جنگ و مبارزه دور باشد. در سال ۱۹۸۱ در حالی به پاریس رفت که دیگر جا پای خود را به عنوان روزنامهنگار در مطبوعات سفت کرده بود. در ۱۷ سالگی به روزنامهنگاری روی آورده بود و در ۱۹ سالگی برای نشریه لوموند دیپلماتیک مقالاتی تحلیلی مینوشت.
با این حال چیزی که او را به چهرهای شناختهشده در لبنان بدل کرد مواضع ضدسوریاش بود. او مدام مابین روزنامهنگاری و فعالیت سیاسی در رفتوآمد بود و از موسسان حزب «جنبش چپ دموکراتیک» به شمار میرفت، حزبی که فعالانه در اعتراضات ضد سوری بعد از ترور رفیق حریری حضور داشت.
منبع تصویر، Getty Images
به گواه کارنامه سیاسی سمیر، او تمام عمر کوتاه خود را برای حمایت از دموکراسی در لبنان صرف کرده بود و از همین رو قتل او اعتراضات مردمی گستردهای در لبنان به دنبال داشت. در ستون هفتگی خود در روزنامه «النهار» بیوقفه به دولت سوریه و متحدان لبنانیاش میتاخت و خواستار خروج نظامیان سوریه از خاک لبنان بود. در آخرین مطلبش در «النهار»، یک هفته پیش از مرگش، بار دیگر با تیتر «اشتباه پشت اشتباه» از دولت سوریه انتقاد کرده بود. این انتقادهای صریح از همان ابتدا برای او بیهزینه نبود و تهدید و آزار کمترین عقوبت آن بود.
در یک مورد، در سال ۲۰۰۱، ماموران امنیتی لبنان در پاسخ به انتقادهای سمیر قصیر از ارتش و سرویسهای امنیتی لبنان گذرنامه او را توقیف کردند. نهایتا گذرنامه او را پس دادند اما تابعیت لبنانی او را زیرسوال بردند. بهگفته خانواده سمیر، این اتفاق هشداری بود از جانب نهادهای امنیتی لبنان که رابطه تنگاتنگی با سوریه داشتند. همسر این روزنامهنگار میگوید، «از آن به بعد نیروهای امنیتی شب و روز ما را دنبال میکردند». این آغاز مسیری بود که در نهایت به ترور او ختم شد.
سمیر در همان سال محرک اعتراضاتی در سوریه بود که به «بهار سوری» معروف شد، ولی این اعتراضات چند ماه بیشتر دوام نداشت و دست آخر بسیاری از معترضان و فعالان آن بازداشت شدند. بهگفته ولید جنبلاط، رهبر حزب سوسیالیست ترقیخواه، سمیر باور داشت که راه آزادی لبنان از آزادی سوریه میگذرد.
منبع تصویر، Getty Images
توضیح تصویر،سمیر قصیر، روزنامهنگار (چپ)
چند روز پس از ترور قصیر، گروهی ناشناس به نام «مبارزان راه اتحاد شام» («المناضلون من اجل وحده بلاد شام») مسئولیت این قتل را برعهده گرفت و تهدید کرد هر که سد راه آنها باشد به همین سرنوشت دچار میشود. بعدتر در همان سال ۲۰۰۵ همین گروه مسئولیت ترور یکی دیگر از روزنامهنگاران لبنانی را برعهده گرفت.
قصیر تابعیت فرانسوی هم داشت و از همین رو دو پرونده تحقیقاتی همزمان به راه افتاد: یکی در بیروت و دیگری به درخواست همسرش در پاریس. با این حال، هیچکدام تاکنون به نتیجهای نرسیدهاند. فرانسه عدم همکاری «دادگاه ویژه لبنان» را علت به بنبست رسیدن تحقیقات درباره قتل سمیر عنوان میکند و قاضی فرانسوی پرونده هم میگوید به رغم احتمال بالای دستداشتن سوریه و نیروهای امنیتی لبنان در این قتل، شواهد کافی برای گرفتن موضعی قاطع وجود ندارد.
جبران توینی و نامه به بشار
«جبران توینی را از لبنان بیرون میاندازیم». این جمله ۱۷ سال پیش بر روی پوسترهایی نوشته شده بود که برخی هوادارن حزبالله در راهپیمایی این گروه در ماه مارس ۲۰۰۴ در دست داشتند. هدف اصلی این راهپیمایی دفاع از حضور سوریه در لبنان بود و بنابراین تهدید هواداران حزبالله برای یکی از پرآوازهترین منتقدان سوریه در لبنان چندان دور از انتظار نبود. طولی نکشید که جبران را بیرون انداختند، نه از لبنان بلکه از جهان و از دایره زندگان.
جبران مدیر و ستوننویس روزنامه «النهار» و نماینده پارلمان لبنان روز ۱۲ دسامبر سال ۲۰۰۵ در پی انفجار یک خودروی بمبگذاریشده در شرق بیروت کشته شد. او که هنگام مرگ ۴۸ سال داشت مانند سمیر قصیر یک ویژگی سرآمد داشت: انتقاد سفتوسخت از دولت سوریه و سیاستهای بشار اسد در لبنان، انتقادی که در نهایت به قیمت جانش تمام شد. ترور این روزنامهنگار که آخرین قربانی موج ترورهای سال ۲۰۰۵ بود چندان مایه شگفتی نبود.
حدود یک سال پیش از آن خود توینی در گفتوگو با رادیو فرانسه از قرارگرفتن نامش در فهرست ترور دولت سوریه خبر داده و به اقداماتی بازدارنده نظیر تعویض مدام اتوموبیلش روی آورده بود. در ژوئن ۲۰۰۵، و پس از ترور سمیر قصیر، دیگر ستوننویس مشهور «النهار»، توینی به دلیل نگرانیهای امنیتی و از ترس جانش راهی پاریس شد. با اینهمه، یک روز پس از بازگشت از فرانسه به لبنان در نهایت هدف تروری قرار گرفت که نه تنها جان این روزنامهنگار را گرفت بلکه به کشتهشدن سه نفر دیگر، از جمله دو محافظش، منجر شد. پر واضح بود که انگشت اتهام سریعا به سوی سوریه نشانه گرفته شود، با این حال سوریه از همان ابتدا این اتهامات را رد کرد. اینبار هم همان گروه «مبارزان راه اتحاد شام» مسئولیت این قتل را برعهده گرفت. پرونده قتل او نیز مانند سایر پروندههایی از این دست به سرانجامی نرسید.
منبع تصویر، Getty Images
توضیح تصویر،جبران توینی مدیر و ستوننویس روزنامه النهار
توینی از چهرههای سیاسی بنام بود و در اعتراضات بعد از ترور رفیق حریری نقشی فعال داشت. نوشتههای او یکی از محرکهای اصلی کشاندن معترضان به خیابانها و مخالفت با سوریه بود و در نهایت این اعتراضات یکی از عوامل تندادن سوریه به خروج از لبنان پس از ۲۹ سال بود. در روزهای بعد از ترور رفیق حریری او در دفتر کار شیک خود، رو به میدان شهدای بیروت، مینشست و از نظاره جمعیت عظیمی که خواستار خروج نیروهای سوری از خاک سوریه بودند لذت میبرد.
روزنامه «النهار»، از تاثیرگذارترین روزنامههای لبنان، میراث خانوادگی جبران توینی بود. این روزنامه در سال ۱۹۳۳ توسط پدربزرگ او تاسیس شد و جبران جوان هم در سال ۱۹۹۹ جانشین پدرش غسان توینی شد و مدیریت روزنامه را برعهده گرفت. در سالهای فعالیت جبران در «النهار» سرمقالههای او به یکی از مشخصههای اصلی این روزنامه بدل شده بود. یکی از هنجارشکنیهای او در عالم مطبوعات در سال ۲۰۰۰ رقم خورد، وقتی بیل کلینتون و حافظ اسد، روسای جمهور وقت آمریکا و سوریه، برای از سرگیری مذاکرات صلح اسرائیل و سوریه در ژنو دیدار کردند.
جبران در صفحه اول روزنامه «النهار» نامهای نوشت خطاب به بشار اسد، وارث تاج و تخت پدر، که آن زمان هنوز چشمپزشکی رقیقالقلب به شمار میآمد، و در آن خواستار خروج نیروهای نظامی سوریه از لبنان طبق معاهده طائف شد. او در این نامه با اشاره به خروج اسرائیل از جنوب لبنان پس از ۲۱ سال یادآور شد که دیگر هیچ توجیهی برای حضور سوریه در لبنان در کار نیست.
ترور رفیق حریری یک تاثیر دیگر هم بر زندگی جبران داشت: او که سالها در روزنامه «النهار» مینوشت پس از ترور حریری وارد جریان اصلی سیاست شد و در ژوئن ۲۰۰۵ از فراکسیون «ائتلاف ۱۴ مارس»، ائتلافی از احزاب مستقل و ضدسوری لبنان، به عنوان نماینده پارلمان لبنان انتخاب شد. هرچند عمر این فعالیت سیاسی بسیار کوتاه بود. در ماه اوت عازم پاریس شد و در بازگشت به لبنان هم جان خود را از دست داد. جبران که منتقد فرقهگرایی در لبنان بود خود از خانوادهای چند قومیتی بود. پدرش، غسان توینی، روزنامهنگار کهنهکار و دیپلمات سابق، مسیحی ارتدوکس و مادرش نادیا حماده توینی، شاعر فقید لبنان، دروزی بود. از همینرو، جبران توینی برای نزدیکی مسیحیان و مسلمانان سنی لبنان تلاش میکرد.
لقمان سلیم علیه حسن نصرالله
منبع تصویر، Getty Images
توضیح تصویر،لقمان سلیم، روزنامهنگار و فعال سیاسی-اجتماعی
لقمان سلیم، روزنامهنگار و فعال سیاسی- اجتماعی لبنانی، بیش از هر چیز به انتقادهای صریحش از حزبالله شهره بود. او چهارشنبه شب چهارم فوریه ۲۰۲۱ برای دیدار با یکی از دوستانش به جنوب بیروت رفته بود اما همان شب ناپدید و روز بعد جسدش در منطقه العدوسیه در جنوب لبنان در خودروی شخصیاش پیدا شد، منطقهای که سالهاست تحت کنترل حزبالله لبنان است. بر اساس گزارشها، او به ضرب پنج گلوله کشته شده بود. سلیم بارها مورد تهدید و حمله قرار گرفته بود.
اواخر سال ۲۰۱۹ عدهای به خانه او هجوم برده و روی دیوار خانهاش شعارهایی علیه او و در حمایت از حزبالله نوشتند. سلیم سریعا بیانیهای نوشت با این مضمون که مسئولیت آنچه اتفاق افتاده و در آینده میافتد بر عهده حسن نصرالله و نبیه بری است. او همچنین پس از اعتراضات سال ۲۰۱۹-۲۰۲۰ لبنان به مرگ تهدید شده بود.
آخرین درگیری جدی سلیم با حزبالله به بعد از انفجار مهیب سال ۲۰۲۰ بندرگاه بیروت برمیگردد که صدها کشته و هزاران زخمی بر جای گذاشت. گرچه هنوز مقصران اصلی این انفجار مشخص نشدهاند، سلیم معتقد بود حزبالله در این انفجار نقش داشته است. او به عنوان یکی از بیباکترین منتقدان حزبالله سالها در محلههای تحت کنترل این گروه علیه آنها فعالیت میکرد و در نهایت در یکی از همین محلهها کشته شد. لقمان سلیم که به چند زبان مسلط بود رابطه نزدیکی با دیپلماتهای غربی داشت و از همین رو حسن نصرالله، رهبر حزبالله لبنان، دو سال پیش او را «شیعه سفارتخانهها» نامیده بود.
- جسد منتقد حزبالله لبنان 'با آثار چند گلوله در سر' پیدا شد
سلیم که تحصیلکرده فلسفه در دانشگاه سوربن فرانسه بود در سال ۱۹۹۰ در منطقه «حارة حریک» در نزدیکی بیروت، یعنی همان محلهای که در آن متولد شده بود، موسسهای انتشاراتی به نام دارالجدید تاسیس کرد که کتابها و مقالاتی جنجالی منتشر میکرد. اداره کل امنیت عمومی لبنان بهدقت بر آثار منتشره انتشارات سلیم نظارت میکرد و کار برخی از این کتب به سانسور یا ممنوعیت چاپ میرسید. سلیم همچنین در سال ۲۰۰۴ موسسه تحقیقاتی «امم» را با هدف ثبت، حفظ و ترویج تاریخ لبنان و تحقیق درباره مفقودشدگان جنگ داخلی تاسیس کرد.
متاخرترین پروژه سلیم طرحی بود با نام «هیّا بنا» («بزن بریم»)که در سال ۲۰۰۵ و در جریان انتخابات پارلمانی لبنان به راه افتاد. یکی از مهمترین اهداف این طرح ارتقا مشارکت شهروندان لبنانی در روند سیاسی این کشور و انتقاد از نظام فرقهای لبنان بود. حزبالله لبنان همانطور که انتظار میرفت از جمله منتقدان این طرح بود با این ادعا که ایالاتمتحده با تامین مالی شخصیتهای شیعه مستقل بهدنبال دستیابی به اصلاحات سیاسی و ایجاد جایگزینی برای حزبالله و جنبش امل در جامعه شیعه لبنان است.
به گفته تحلیلگران لبنانی، سلیم به صدای رسای مخالفان شیعی بدل شده بود، شیعیانی که این روزها بیش از هر زمان دیگری حزبالله را، دوشادوش سایر جریانهای سیاسی، مسبب فلاکتهای زندگی روزمرهشان میدانند و نقش این گروه را در انفجار سال گذشته بیروت غیرقابل انکار میخوانند. توییت جواد نصرالله، پسر حسن نصرالله، بعد از ترور سلیم، هرچند خیلی زود پاک شد، به گمانهزنیها درباره دستداشتن این گروه در ترور او دامن زد: «آنچه برای دیگران خسارت است، در حقیقت برای برخی دیگر سود و لطف غیرمنتظره است.»
تعدد قتلهای سیاسی و تداوم ترورها در دهههای گذشته تا به امروز نشان میدهد که حذف فیزیکی مخالفان راه متداول گروههای مختلف لبنانی و همپیمانان آنها برای حفظ و تثبیت قدرتشان است. در کشوری که در آن پاسخ نقد ترور است قاتلان میتوانند با خیال آسوده به حیات خویش ادامه دهند، چون حتی اگر همه از هویت آنها آگاه باشند هیچکس قادر نیست کاری در اینباره انجام دهد.
منبع خبر: بی بی سی فارسی
اخبار مرتبط: سه دهه قتلهای سیاسی در لبنان؛ روزنامهنگارانی که ترور شدند
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران