مسعود در پاریس؛ نمادپردازی فرانسوی از یک مجاهد 'منور'
- کامبیز رفیع
- دانشجوی دانشگاه یو سی ال لندن
شورای شهر پاریس، نهادی مستقل از حکومت مرکزی فرانسه، تاریخ ۲ فبروری/فوریه تصمیم گرفت در پاریس لوحی به یادبود احمدشاه مسعود، چهره سیاسی-نظامیِ افغانستان نصب شود.
در آن نشست جادهای به نام مَریِل دُو سارنِز، سیاستمدار فرانسوی و کتابخانهای به نام جیمز بالدوین، نویسنده آمریکایی نیز نامگذاری شد.
به گزارشِ سایت اکتوپاریس، خبرِ نصب لوح یادبود احمدشاه مسعود ظاهرا حاشیهسازتر از دیگر یادبودها بود. این خبر در افغانستان با شایعه همراه شد و حرفهای سفیر فرانسه در افغانستان که گفت این یادبود در مکان عمومی ("place publique") گذاشته خواهد شد، به اشتباه "چهارراه" ترجمه شد که به حاشیهپردازیها بیشتر دامن زد.
در پاسخ به پیامم به اغنو اِنگاشا، معاون شهرداری پاریس، او نوشت که تصمیم برای گذاشتنِ لوح در خیابانی در پهلوی خیابان معروفِ شانزه لیزه در مکانی به گفته او "شاعرانه و گلزار" گرفته شده است. او گفت که شهر پاریس همواره به این شکل از شخصیتهای که در تاریخ از اندیشه یا رویدادی نمایندگی میکنند، تجلیل کرده است.
منبع تصویر، AFP
توضیح تصویر،برنارد هنری لیوی، فیلسوف فرانسوی برای برپایی لوح مسعود در پاریس تلاش زیاد کرده است
اخیرا چند پارک در پاریس به نام نلسون ماندلا، مارتِن لوتر کِنگ و رزا لوکزامبورگ نیز نامگذاری شد. به گفته انگاشا،"امروز مسعود را در جهان به نماد آزادیخواهی میشناسند، کسی که برای مردم افغانستان مبارزه کرد و مهمتر اینکه، آرزوی رسیدن به صلح داشت."
ایده یادبود مسعود را آن هدالگو، شهردار سوسیالیست پاریس به شورای شهر پیشنهاد کرده است. به باور هدالگو، مسعود ارزشهای دمکراتیکی که در "دبیرستان فرانسوی کابل" (لیسه استقلال) فراگرفته بود را در مناطق زیر کنترلش در عمل پیاده کرد. او هدف دیگر این لوح یادبود را تداعی این پیام میداند که افغانستان با وجود تنشها میتواند، در صورت عدم مداخله بیرونیها به صلح دست یابد، مرامی که به باور او، مسعود نیز به آن معتقد بود. انگیزه دیگر در پس این یادبود، شناخت و قدردانی مبارزه مسعود بر ضد "تروریسم و افراطگرایی" است.
به گفته انگاشا در پاریس اکنون حدود ۳۵۰ لوح برای شخصیتهای سیاسی، شخصیتهای هنری مثل پابلو پیکاسو، عثمان سو، فِریدا کالو، شخصیتهای علمی مثل ژان ژاک روسو، الن تُورِنگ، شخصیتهای ادبی مثل ابوالقاسم فردوسی، رویدادهای تاریخی (لوح یادبودِ قربانیان رژیم نازی) و برای تجلیل از شهرهای جهان (لوحِ بیروت) وجود دارد.
- دولت افغانستان از اقدام شورای شهر پاریس برای بزرگداشت از احمد شاه مسعود استقبال کرد
- درگذشت میزبان احمدشاه مسعود در پارلمان اروپا
- گرامیداشت احمدشاه مسعود؛ انتقاد از هواداران خیابانی او و اعتراف به ضعف حکومت
- آخرین روایتها از زندگی احمد شاه مسعود از زبان نزدیکانش
''مبارز ضد کمونیزم، الهامبخش اسلام منور و آمر صاحب شهید ''
معاون شهرداری پاریس به اضافه شهردار پاریس به نقش نویسنده و نظریهپرداز فرانسوی، برنارد هانری لیوی، برای یادبود مسعود اشاره کرده است.
آقای لیوی زاده الجزایر است که نزد فلاسفه معروفی مثل ژاک دریدا و لویی آلتوسر در دهه هفتاد در دانشگاه اِکول نورمال سوپِریور فلسفه خواند. علاقه او به مسعود با نمادپردازی از چهرههای سیاسی در برههای از تاریخ فکری این کشور بیارتباط نیست، دورهای در نیمه دوم قرن بیست که متفکرهای مطرح این کشور در جهان دنبال حرکتهای اجتماعی میگشتند و شاهد اوج تظاهرات دانشجویی نیز بود.
در این میان لیویِ جوان که در نخست به مارکسیسم تمایل داشت و هنوز خود را چپی میخواند، و گروهی که او آنها را "نوفلاسفه" (nouveaux philosophes) نامید، باور داشتند مارکسیسم در ماهیتاش در سیاست به استبداد میانجامد و با آن به مخالفت پرداختند. اینها تجسم این اندیشه را در اتحاد جماهیر شوروی میدیدند، کشوری که به افغانستان حمله نظامی کرد که در پی آن کشورهای غربی به کمکِ حرکتهای مخالف آن شتافت. لیوی به همین جهت چهار دهه پیش پنحشیر رفت تا با مسعود ببیند، چهرهای که چیزی در جنگ و چیزی هم به کمکِ رسانههای غربی به مبارزِ ضد اتحاد شوروی و آیین سیاسیِ آن مارکسیسم-لنینیسم شهرت یافته بود. لیوی آن زمان تلاش کرد رادیویی به نام "پنجشیر آزاد" راهاندازی کند.
او بارِ دیگر سال ۱۹۹۸ پنجشیر رفت، در اوج یک جنگ دیگر، ویدیویی از این بازدید در یوتیوب او را در کنار مسعود در حال سخنرانی نشان میدهد. او در بخشی از حرفهایش میگوید که به ارزشهایی "که شما باور دارید، ما هم باور داریم" و همه در اروپا میدانند "هنگامی که شما برای آزادیتان میجنگید، در واقع برای آزادی ما نیز میجنگید." این دیدگاه اگر هم قدردانی او از مسعود و همراهانش را نشان میداد. میشود طور دیگری نیز تعبیر شود. بیشتر میان جناحهای طرفدار اشغال نظامی در کشورهای غربی تصور به این است که خطِ مقدم جنگ با تروریزم و پاسداری از "جهان آزاد" را باید به زادگاههای تروریزم منتقل ساخت، تا این جنگ به شهرهای اروپایی و آمریکایی انتقال نیابد. شاید با همین توجیه بود که لیوی از حمله نظامی به لیبی برای براندازی معمر قذافی پشتیبانی کرد.
در یکی از آخرین بازدیدهایش از دره پنجشیر در سالهای اخیر، لیوی وعده سپرد که پس از برگشت به پاریس برای گذاشتنِ لوحی به یادبود مسعود در این شهر تلاش خواهد کرد، که اکنون به ثمر رسیده است.
او این بار اما جدا از علاقهِ سابقش و ضدیت با مارکسیسم، سراغ مسعود رفته است. در مصاحبهای در توجیه تصمیم شورای شهری پاریس او مسعود را نماد "اسلامِ مُنَوَر" (Islam de Lumiere) خواند، واژهای مُلهم از "عصرِ مُنوَر" یا "روشنگری" (Age de Lumiere) در تاریخِ فرانسه که اینروزها در این کشور خیلی سر زبانها است؛ تداعیگرِ هرآنچه در اندیشه و سیاست خلاف به سوی عقلانیت علمی، ارزشهای کثرتگرا، فردگرایی و ارادهورزی انسان معطوف است. بارِ معنایی این واژه برای فهم اینکه چرا لیوی به یادبود مسعود تلاش کرده و چه تصویری از او در ذهن دارد، مهم است.
معاون شهردار پاریس، اِنگاشا در نشست شورای شهر هنگام اعلان تصمیم برای یادبود مسعود او را شخصیتی تجددخواه نامید، کسی که با آنکه رزمنده بود، شعر میپسندید؛ مبارزی بر ضد استبدادِ کُمونیزم و تاریکاندیشیِ اسلام افراطی؛ کسی که با وجود درگیری در جنگ، به دخترها و پسرها مساویانه امکان آموزش فراهم میکرد و حامیِ حقوق زن بود؛ رویای حکومت دمکراتیک را در سر داشت اما مرگ به دستِ جناحِ تاریکاندیش نگذاشت به رویایش برسد. در نبرد خیر و شر، کاری که افغانستان نتوانسته با مسعود انجام دهد را شاید پاریس در حالِ اجرایش است: نمادپردازی از او در خدمتِ ترویجِ اسلامِ کثرتگرا، تجددخواه و به گفتهِ لیوی، مُنَوَر. چهرهای مسلمان اما در جناحِ خیر. در کشوری که کیش شخصیت برای چهرههای سیاسی تنها بر پایهِ موجودیتشان در تاریخ زیاد رسم نیست، یادبود از مسعود نیز بیشتر در پرتوِ اهمیت نمادین آن قابل خوانش است.
جالب اینکه داستانِ مسعود در زادگاهش زیاد با آن نمادی که شهردار پاریس و لیوی در نظر دارند، همخوان نیست. او پس از مرگ با قهر همرزمانش و فرمان حکومتی به "قهرمان ملی" مبدل شد، از آن گونهای که نقدِ او خیلی محدود، آنهم به ندرت، پذیرفتنیست. نه نمادین و الهامبخشِ دیدگاهی تحولپسند از اسلام، اما در شکلِ شخصیتی نکوهشناپذیر بر پایه عادتهای قبیلهزده و مهترسالار که این کشور با آن بیگانه نیست و در واقع، او ابزاری شده برای تداوم یک سنتِ قبیلهای تا شکستنِ چنین سنتهایی.
تبدیل شدن او به نمادِ تجددگراییِ اسلام در افغانستان اگرچه با حقایق تاریخی موجه است، مانع کلانتر برای آن اعتقاد سرسخت هوادارانش است که نگذاشته تصویری ورای "آمر صاحبِ شهید" از او شکل بگیرد؛ جنگجویِ پکولپوش که با جهاد همراه شد، جریانی که اگر خود به آن دیدگاه میانهرو داشت، نه تنها تجددخواه نبود بل روندِ رو به پیشرفت جامعه را شدیدا آسیب زد که در نهایت به طالبان منجر شد؛ تصویری که در آن اسلامِ مُنَوَر، جامعهای عدالتپسند، اینجهانی و تجددخواه زیرِ لایه زخیمی از جنگطلبی و "مقاومت" پنهان شده است.
تصادفی نیست که شماری از هواداران جوان او هر سال در سالمرگ او با اسلحه و لباس نظامی، به جادهها میریزند و ادای جنگجویی در میآورند. در کشوری پر از خونریزی و حوادث، مسعود نتوانسته به مظهر صلح تبدیل شود و هودارانِ جوانش همان تصویری از مسعود را تمثیل میکنند که به خُردشان داده شده. شاید یاران او نخواسته یا نتوانستهاند نمادی متفاوت از آنچه انگیزنده جنگ و شورشگری باشد را جا بیاندازند و تحکیم ببخشند.
عدهای اما بیشتر با علایق قومی با او برخورد کردهاند، مسعود را بیرون از تاجیک و زاده پنجشیر بودن نمیتوانند تصور کنند. این عامل هم نگذاشته از او در سویه فراگیرتر نمادپردازی صورت بگیرد.
مسعود مانند دیگر چهرههای معروف که نامشان جدا از موجودیت تاریخی حیاتِ جداگانه مییابند، در سویه نمادین هنوز حضور دارد و شاید به حیاتش ادامه دهد، در شکلی که مستعد روایتهای متعدد است؛ برای متفکری در پاریس به یک گونه، برای جوانی در کابل به گونه دیگر.
منبع خبر: بی بی سی فارسی
اخبار مرتبط: مسعود در پاریس؛ نمادپردازی فرانسوی از یک مجاهد 'منور'
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران