سهم «غیرخصوصیها» از ویترین «فجر۳۹»/ «فیلم سفارشی» همیشه انگ نیست
خبرگزاری مهر - گروه هنر- محمد صابری: نیازی نیست سراغ نمونههای شاخص و مشهور تاریخ سینما برویم، در همین چهار دهه گذشته و در فهرست فیلمهای ماندگار سینمای ایران در سالهای پس از انقلاب هم کم نیستند آثاری که بهواسطه سفارش مستقیم و یا با تکیه بر حمایت مالی و سرمایهگذاری یک نهاد دولتی به سرانجام رسیدهاند. اساساً برای کلیت سینمای ایران بهسختی میتوان هویتی خصوصی و متکی بر منطق اقتصادی گیشه در نظر گرفت و ماهیت دولتی بخش عمدهای از تولیدات بهویژه در دهه نخست پس از انقلاب، وابستگی این سینما به بودجههای «غیرخصوصی» را غیرقابل کتمان میکند.
به رغم این واقعیت اما اصطلاحاتی چون «سینمای نفتی»، «سینمای ارگانی»، «فیلمهای سفارشی» و ترکیبات مشابه همواره در فضای رسانهای پیرامون سینمای ایران، بار منفی داشته و با قرار دادن این ترکیبات در برابر «سینمای مستقل»، وابستگی این دست تولیدات مورد طعنه و کنایه قرار گرفته است.
از همین منظر و طبق همین عادت هم حضور پررنگ فیلمهای متکی بر حمایتهای نهادها و سازمانهای دولتی در میان ۱۶ فیلم اکران شده جشنواره سیونهم از همان ابتدا بهانهای شد برای زیر سوال بردن استانداردهای سینمایی «فجر» و طرح برخی طعن و کنایههای بهظاهر روشنفکرانه علیه این دوره از جشنواره!
ریشه این عادت در کجاست؟ آیا همواره فیلمها ساخته شده بر مبنای یک سفارش و متکی بر بودجه تعریفشده در یک نهاد یا سازمان، الزاماً عاری از ارزشهای سینمایی است؟
آنچه در این گزارش به دنبال بازخوانی آن هستیم، مروری بر کارنامه ۶ نهاد و سازمان دولتی (به معنای عام و شامل همه مراکز بهرهمند از بودجه عمومی کشور) در جشنواره سیونهم فجر است. مروری که احتمالاً بتوان در لابهلای آن نشانههایی از یک پوستاندازی در سطح مدیریت کلان «سینمای ایران» را هم رصد کرد.
برای تشریح این پوستاندازی ابتدا باید کمی به عقب بازگردیم، به چهاردهه قبل و زمانی که «سینمای ایران» میخواست جان دوباره بگیرد.
یک مرور کوتاه؛ سینمای گلخانهای و داستان یک «احیا»
سینمای ایران که بنابر مستندات تاریخی در نیمه دهه ۵۰ تا مرز ورشکستگی کامل اقتصادی پیش رفته بود، پس از وقوع انقلاب اسلامی و ورود نیروهای تازهنفس به میدان، در نیمه نخست دهه ۶۰ گام در مسیر «احیا» گذاشت. برخاستن صنعت سینما از خاکستر بحرانهای اقتصادی و اجتماعی در آن سالها، نیازمند حمایت مستقیم نهادها و ارگانهای دولتی بود. صداوسیما، بنیاد امور مستضعفان و پررنگتر از دیگران کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان از نخستین نهادهایی بودند که عهدهدار حمایت از صنعت سینما شدند و بخشی از امکانات فنی و مالی خود را در فضای فیلمسازی متمرکز کردند.
همزمان شکلگیری هستههای فیلمسازی در مراکز دولتی همچون «تل فیلم» از زیرمجموعههای صداوسیما که بعدها عنوان «سیمافیلم» به خود گرفت و یا «حوزه اندیشه و هنر اسلامی» که بعدها با عنوان «حوزه هنری» شناخته شد، فرآیند حمایت از تولید فیلم با سرمایه دولتی، تنوع بیشتری پیدا کرد.
در سال ۶۲ بود که به دستور فخرالدین انوار معاون وقت سینمای، بنیاد سینمایی «فارابی» متولد شد تا تبدیل به مهمترین بازوی حمایتی از سینمای ایران و به تعبیری دریچه ورود سرمایه به چرخه تولید سینمای ایران تبدیل شد. برخی منتقدان در سالهای بعد، کارنامه مدیران سینمایی در این مقطع را از منظر وابستگی بیش از حد جریان تولید به حمایتهای دولتی با کلیدواژههایی چون «سینمای گلخانهای» مورد شدیدترین انتقادات قرار دادند. واقعیت اما این است که سینمای ایران در دهه ۶۰ و حتی اوایل دهه ۷۰ وابستگی غیرقابل کتمانی به دولت داشت و عقبنشینی از این رویکرد حمایتی میتوانست تبدیل به ترمزی بازدارنده برای سینمای نوپای ایران شود.
بنیاد فارابی اصلیترین نماد حمایت دولتی از تولیدات سینمایی استمنبع خبر: خبرگزاری مهر
اخبار مرتبط: بازخوانی جشنواره سیو نهم فیلم فجر/ سهم «غیرخصوصیها» از ویترین فجر
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران