'تقابل با فرهنگستان'؛ مانعی جدی در راه نظام‌مند کردن خط فارسی

'تقابل با فرهنگستان'؛ مانعی جدی در راه نظام‌مند کردن خط فارسی
بی بی سی فارسی
'تقابل با فرهنگستان'؛ مانعی جدی در راه نظام‌مند کردن خط فارسی
  • سایه اقتصادی‌نیا
  • منتقد ادبی
۸ ساعت پیش

منبع تصویر، Getty Images

در آستانه سده نوِ خورشیدی در مجموعه نوشتارهایی به موضوع خط فارسی و دگرگونی‌های آن در دوران معاصر- در اینجا به معنای بعد از ورود چاپ- و همچنین به چالش‌های پیش روی خط فارسی در روزگار دیجیتال، فضای مجازی و شبکه اجتماعی، پرداخته می‌شود. صاحب‌نظران، کارشناسان و پژوهشگران در این نوشتارها با رویکردهای متفاوت و از زاویه‌های مختلف به موضوع خط در حوزه فرهنگی زبان فارسی پرداخته‌اند که بمرور در وبسایت بی‌بی‌سی فارسی منتشر می‌شوند.

در این مجموعه، رسم‌الخط، نقطه‌گذاری و نگارش نویسندگان حفظ شده‌اند.

منبع تصویر، Getty Images

فرهنگستان زبان و ادب فارسی، حسب وظایف مندرج در اساسنامه‌اش، پاسداری از زبان فارسی را بر عهده دارد و، از آنجایی که خط چهرۀ مکتوب زبان است، تدوین و تنظیم و حفظ و انتشار اصول و ضوابطی که بر خط فارسی مترتب است نیز در حیطۀ وظایف فرهنگستان قرار می‌گیرد. کتابچه‌ای که امروز با نام دستور خط فارسی روی میز بعضی نویسندگان و مترجمان و ویراستاران و آموزگاران قرار دارد و، حتی اگر دستورات آن موبه‌مو اجرا نشود، اغلب محل رجوع است، به منظور ایفای همین مسئولیت منتشر شده است. از نخستین کمیسیونی که در سال ۱۳۷۲ برای تدوین دستور خط در فرهنگستان تشکیل شد تا انتشار دستور خط فارسی در سال ۱۳۸۱ نُه سال طول کشید و، در مقاطع مختلف این نُه سال، بسیاری از صاحبنظران و متخصصان، به انحاء و اندازه‌های گوناگون، با فرهنگستان همفکری و همکاری داشته‌اند؛ از جمله محمدرضا باطنی، علی‌محمد حق‌شناس، احمد تفضلی، ابوالحسن نجفی، جعفر شعار، احمد سمیعی گیلانی، مصطفی مقربی، علی‌اشرف صادقی و بسیاری دیگر. نگاهی به سیاهۀ نام‌هایی که، علیرغم اختلاف نظرهای جدّی زبانی و ادبی و علمی و تفاوت چشمگیر مشرب‌های سیاسی و فکری، به منظور تدوین دستور خط گرد هم آمدند نشان می‌دهد شرکت‌کنندگان نیک آگاه بوده‌اند که خط و زبان فارسی موضوعی "ملی" است و اهمیت موضوعات ملی آنچنان است که در تصمیم‌گیری بر سر آن باید، فارغ از اختلاف‌نظرهای علمی و سیاسی، بر مبانی و ضوابطی تفاهم کرد که نسل‌های آینده بتوانند سال‌ها از درخت آن برگ‌وبار چینند و بر خورند. دستور خط فارسی اینگونه منتشر شد.

منبع تصویر، IRNA

  • شورای اصلاحِ خط ِفارسی چرا و چگونه تشکیل و تعطیل شد و چه کرد؟
  • شورایِ بازنگری در شیوه‌یِ نگارشِ خطِ فارسی؛ گامی 'مهم اما ناتمام'
  • نقش و جایگاه زبان پارسی در قزاقستان؛ گذشته، امروز و آینده
  • معضل خط و زبان؛ سرگذشت پارسی در شوروی پیشین
  • سیاست‌زدگی، تیغی بر گلوی زبان فارسی در افغانستان
  • یونیکد؛ فرهنگستان جهانی زبان‌ها؟
  • نگاهی به سرگذشتِ زبان و خط فارسی در روزگار ما

اما موضوع به همین سادگی‌ها نبود: نخستین شرط همه‌پسندی و عملی شدن پیشنهادهای فرهنگستان مقبولیت آن نهاد در جامعۀ علمی و آموزشی و پذیرش آن دستورات در جامعۀ ادبی بود. آنچه از چشم تیزبین آن‌همه دانشمند و ادیب و زبانشناس گذشته بود، سرانجام به امضای شخص رئیس فرهنگستان رسیده و با امضای رئیس جمهوری وقت تأیید و تنفیذ شده بود و حالا روی میز نویسندگان و در دستور کار ناشرانی قرار داشت که، ناخرسند از کنش‌های فرهنگی متأثر از سیاست همین رجال دولتی، از سانسور و قوانین ضد آزادی بیان و مصایب دیگر به تنگ آمده بودند -خشونت‌هایی که حتی نعمت وجود احمد تفضلی را هم، که خود از اعضای فرهنگستان بود، از آنان ستانده بود. بدین ترتیب، باز غضب و مخالفت سیاسی بر توافق علمی و تفاهم ملی غالب آمد و دستور خط فارسی، به چشم فرزندی از سلاله‌ای ناخلف نگریسته ‌شد که مبارزه با آن به معنی مبارزه با دولت و دستگاه است و بی‌اعتنایی به آن، الفبای مخالفت روشنفکری. کمتر گوش شنوایی بود که بتوان مشفقانه به او فهماند فرهنگستان‌ها همیشه نهادی در دل حکومت‌ها بوده‌اند و مصوبات فرهنگستان اول هم، که امروز آنها را روی سر و چشم می‌گذاریم، با چماق همایونی رضاشاه ضمانت اجرایی ‌یافته‌اند. درخواست از جامعۀ روشنفکری ایران برای اجرا کردن مصوبات فرهنگستان و جدا کردن حساب مخالفت سیاسی از مواضع علمی درخواستی گران و مقرون‌به‌شکست بود. در عوض، هرکس، چنانکه در گذشته، برای خود رسم‌الخطی باب کرد و شیوه‌ای برگزید که به سلیقه و میلش نزدیک‌تر است؛ بی‌آنکه متوجه باشد با به‌هم‌زدن چهرۀ خط فارسی چگونه در حافظۀ بصری نسل‌های پیشین دست می‌برد، نسل‌های آینده را با چه تشتتی مواجه می‌کند و آموزش زبان فارسی را با چه گرفتاری‌هایی روبه‌رو می‌سازد.

در این میان، باید حساب تلاش‌های فرادای متخصصان فن زبان را از تک‌روی‌هایی که پایه و مایۀ علمی نداشتند و صرفاً نوعی هویت روشنفکرانه برای مبدعانش می‌آفریدند جدا کرد. برای مثال، باید میان پیشنهادهای داریوش آشوری یا سلیم نیساری، که اولی بیشتر بر اساس یافته‌ها و داده‌ها و استنباطات علمی حاصل از ترجمه و فرهنگ‌نگاری و دومی غالباً بر اساس تجربیات آموزشی، دستور خطی متفاوت با فرهنگستان تدوین کرده‌اند، با آن طرز نوشتنی که احمد شاملو، بدون استقرای تاریخی و غور در مسائل آموزشی، پیشه کرده بود تفاوت گذاشت. رسم‌الخطی تفننی که شاملو از اوایل دهۀ هفتاد شمسی باب کرد مبتنی بر اقتضائات تاریخی خط و ضروریات زبانی نبود و متأسفانه، به‌تبع محبوبیت اشعار او، در میان اهل قلم خصوصاً جوانان نوگرا، خریدارانی هم یافت و تقلید از شیوۀ نوشتاری او هم به نشانه‌ای از روشنفکری بدل گشت.

به‌علاوه، رفع تشتت در شیوۀ نگارش خط فارسی، چه در فرهنگستان و چه خارج از فرهنگستان یا هر نهاد و شورا و کانون دیگری، به اجماع علمی و نظری نیاز دارد و جامعۀ روشنفکری نه‌تنها خود از برقراری اجماع در میان معدود نیروهای متخصص و صاحب‌صلاحیتش قاصر بود، بلکه از تک‌روی‌ها و انشعاب‌ها و خودمرجع‌پنداری‌های غیرعلمی نیز مشحون بود و توان و وجاهت لازم را برای تجمیع بنیه‌های علمی مستقل و صاحب‌نظرانی که در این حوزه دارای سابقۀ علمی‌اند نداشت. نتیجتاً، با کنار نهادن دستور خط فارسی فرهنگستان، هیچ مجمع علمی شایستۀ دیگری هم در کار نبود که بتواند بدیلی موثق و متقن برای آن فرزند مغضوب مطرود بزاید.

اما، به جز تقابل روشنفکرانه و مخالفت سیاسی با فرهنگستان و عدم اجماع و فقدان صلاحیت علمی و تخصصی در میان غالب روشنفکران، موانع دیگری هم در کار بود و هست و از آن جمله، مسئلۀ کلی "گریز از استبداد" و البته استبداد زبانی است. موضوع جاگیری استبداد زبانی در زیر چتر سیاه استبداد سیاسی و اجتماعی نظر جدیدی نیست، چنانکه جمالزاده هم پیش‌تر نوشته بود: "همان جوهر استبداد سیاسی ایرانی، که مشهور جهان است، در مادۀ ادبیات نیز دیده می‌شود." زیستن در جوامع استبدادی و پاسخگویی به آمران و ناهیان شبانه‌روزی که خواهان تسلط مطلق خود بر همۀ امور فردی و فکری‌ شهروندان و به‌ویژه جوانان‌اند، آستانۀ تحمل را چنان پایین می‌آورَد که دیگر امر و نهی دربارۀ خط و زبان به‌ندرت خریداری می‌یابد؛ چه رسد که مرجع آن امر و نهی فرهنگستان زبان و ادب فارسی باشد. جوان نوگرایی که قلم در دست دارد از استبداد، از دستور گریزان است حتی اگر آن دستور، دستور خط فارسی باشد.

چه باید کرد؟ جوانی که از اطاعت دستورات مصوب گریزان است، پرسش‌های خود در باب درست‌نویسی را به فضای روشنفکری می‌برد، اما در آن فضا هم تشتت و هرج‌ومرجی می‌بیند که نه راهگشا، که رهزن است. به این ترتیب تقابل جامعۀ روشنفکری با فرهنگستان، که جزئی است از تقابلی بزرگ‌تر و عمیق‌تر با نظام سیاسی از یک طرف، و دستورزدگی و فرسایندگی عمومی ناشی از زندگی در جامعۀ استبدادی از طرف دیگر، هرگونه انتظام‌پذیری و اجماع در شیوۀ نگارش فارسی را با انسداد مواجه می‌کند و مانع از تجمیع نیروهای علمی شایسته می‌شود.

اصلاح و رفع عیوب خط فارسی، و به طریق اولی هرگونه تصمیمی برای تغییر خط فارسی، مسئله‌ای ملی است و مانند هر مسئلۀ ملی دیگر به اجماع ملی نیازمند است. جز این، هر راه دیگری، باریکه‌جویی است که در نیمۀ راه پرسنگلاخی که خط فارسی پیش رو دارد از رفتار خواهد ایستاد. قدم‌های آغازین برای اصلاح خط فارسی آنگاه برداشته می‌شود که، فارغ از خط‌وخطوط سیاسی و با در نظر گرفتن ضروریات ملی، صدایی معتدل، گذشته‌شناس و آینده‌نگر، یعنی "یک صدای جمعی زیبا پدید آید" .

پی‌نوشت‌:

  • شرح تشکیل کمیسیون دستور خط فارسی و چگونگی تصویب آن در شورای فرهنگستان و نام افرادی که در تهیۀ آن همکاری داشته‌اند در مقدمۀ دستور خط فارسی به‌تفصیل آمده است.
  • آشوری، داریوش، بازاندیشی زبان فارسی، نشر مرکز، ۱۳۷۲ و همو، زبان باز، نشر مرکز، ۱۳۸۷.
  • نیساری، سلیم، دستور خط فارسی، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۴.
  • توضیح تفصیلی دربارۀ رسم‌الخط شاملو را اینجا بخوانید: اقتصادی‌نیا، سایه، له و علیه ویرایش، انتشارات ققنوس، ۱۳۹۸.
  • جمال‌زاده، محمدعلی، یکی بود یکی نبود، بنگاه پروین، ۱۳۲۰، دیباچه، ص ۴.
  • تعبیر از محمدعلی سپانلوست در سطری از شعر "نام تمام مردگان یحیی است".

منبع خبر: بی بی سی فارسی

اخبار مرتبط: 'تقابل با فرهنگستان'؛ مانعی جدی در راه نظام‌مند کردن خط فارسی