روابط ایران و آمریکا؛ کارکرد موضع ضدآمریکائی برای هسته اصلی قدرت در ایران

روابط ایران و آمریکا؛ کارکرد موضع ضدآمریکائی برای هسته اصلی قدرت در ایران
بی بی سی فارسی
روابط ایران و آمریکا؛ کارکرد موضع ضدآمریکائی برای هسته اصلی قدرت در ایران
  • شهیر شهید ثالث
  • روزنامه‌نگار و تحلیلگر
۳ ساعت پیش

منبع تصویر، Getty Images

از دوران گروگان‌گیری در سال ۱۳۵۸سیاست ضدآمریکائی در مرکز سیاست خارجی حکومت ایران قرار گرفت. اما چرا هستۀ اصلی قدرت در ‌ایران، طبعیتا اکنون به رهبری آیت‌الله علی خامنه‌‍‌‌ای، چنین مصرانه این سیاست را پی می‌گیرد؟ هم در جریان مذاکرات هسته‌ای بین سال های ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۵ و بیش از آن بعد از امضاء برجام، بسیاری از تحلیلگران تصور می‌کردند که با مصالحه و توافق بر سر مسئله هسته‌ای حداقل راه تشنج‌زدائی بین حکومت ایران و آمریکا باز خواهد شد. کار به جائی رسید که آقای حسن روحانی گفت: "می‌توان دشمنی با آمریکا را به دوستی تبدیل کرد. ... بازگشایی سفارت آمریکا در تهران غیرممکن نیست."

بیشتر بخوانید:

  • رئیس دفتر رئیس جمهور ایران درباره توافق با آژانس: از قبل به تایید آیت‌الله خامنه‌ای رسیده بود
  • آیت‌الله خامنه‌ای: حد غنی‌سازی ایران متناسب با نیاز می‌تواند به ۶۰درصد هم برسد
  • تجمع معترضان در تهران همزمان با دیدار رافائل گروسی و مقام‌های ایران

خوش‌بینی‌ تحلیلگران چندان بی‌دلیل نبود. اولا، قابل تصور نبود که آقای روحانی مطالبی در این سطح را بدون داشتن باصطلاح چراغ سبز از سوی آقای خامنه‌ای مطرح کرده باشد. ثانیا، آقای خامنه‌ای در جریان مذاکرات گفته بود: "البته مذاکرات در خصوص موضوع هسته‌ای یک تجربه است. اگر طرف مقابل [یعنی آمریکا] از کج تابی‌های خود دست بردارد، این تجربه را می‌توان در مسائل دیگر ادامه داد". اما علیرغم این اظهارنظر، سیر تحولات بعدی نشان داد که آقای خامنه‌ای فرصتی به اینکه تجربه مزبور آزمایش شود و در مسائل دیگر از آن استفاده شود، و طبیعتا تنش بین دو حکومت کاهش پیدا کند، نمی دهد.

برای روشن شدن این موضوع به توالی اتفاقات و تاریخ‌های زیر توجه کنید.

توافق ۱۰۹ صفحه‌ای موسوم به برجام در ۱۴ ژوئیه ۲۰۱۵ امضاء شد. طبق توافقنامه، "تاریخ پذیرش" و رسمیت پیدا کردن برجام از سوی همه طرف‌های امضاء‌کننده ۱۸ اکتبر ۲۰۱۵ قرار داده شده بود. اما قبل از فرارسیدن تاریخ مزبور، یعنی در ۷ اکتبر ۲۰۱۵ آقای خامنه‌ای اعلام کرد "مذاکره با آمریکا ممنوع است؛ به خاطر مضرات بی‌شماری که دارد و منفعتی که اصلاً ندارد‌. ... اینکه با مذاکره با آمریکا مخالفیم علتی دارد، مذاکره‌ی آمریکا با جمهوری اسلامی ‌یعنی نفوذ." طبیعی است که در آن تاریخ غیر از امضاء برجام قرار نبود اتفاق دیگری که دالّ بر عدم کج تابی آمریکا باشد بیفتد.

جالبتر اینکه تاریخ رسمیت پیدا کردن و "اجرائی شدن" برجام، که در آن روز تحریم‌های هسته‌ای سازمان ملل، اتحادیه اروپا و آمریکا، پس از تایید آژانس بین المللی انرژی اتمی مبنی بر انجام تعهدات از سوی حکومت ایران برداشته شد، سه ماه بعد یعنی ۱۶ ژانویه ۲۰۱۶ صورت گرفت. آقای خامنه ای ۳ ماه پیش از آن تاریخ، بدون آنکه منتظر نتیجه کار بماند راه مذاکره برای تشنج زدائی را بست.

منبع تصویر، Getty Images

توضیح تصویر،

همین الان هم بخش بزرگی از جامعه علاقه‌مند به فرهنگ غربی و آمریکایی است

موضع ضدآمریکائی در حکومت ایران دو جنبه حیاتی را برای هسته اصلی قدرت پوشش می‌دهد.

۱- موضع ضدآمریکائی ابزار عمده برای متحد کردن و بسیج نیروهای محافظه‌کار

از کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ تا کنون صد سال است که جنگ بین مدرنیته و سنت در ایران ادامه دارد. رضا شاه و محمدرضا شاه با تقویت فرهنگ مدرنیته و در تلاش برای خارج کردن ایران از تسلط فرهنگ سنت گرایانه (از قبیل کشف حجاب و آوردن زنان به صحنه فعالیت های اجتماعی) بر جناح سنتی و محافظه کار مذهبی غلبه کردند. شاه، اردوگاه مخالفان سیاست‌های مدرنیزاسیون خود را ارتجاع سیاه می‌خواند. با انقلاب ۵۷ سنت‌گرایان و محافظه‌کاران مذهبی قدرت را به دست گرفتند و با برگرداندن چرخ تاریخ به دوران پیش از آغاز پروژه مدرنیزاسیون در ایران، به عنوان یکی از پایه‌های اصلی تئوریک حکومت، حجاب زنان را در کشور اجباری کردند.

منبع تصویر، Getty Images

توضیح تصویر،

باز شدن پای آمریکا به ایران، ضمن متزلزل کردن پایه‌های ایدئولوژیک حکومت باعث قدرت گرفتن تکنوکراتها در کشور می‌شود

امروز جامعه ایران به دو بخش تقسیم شده است. بخشی بزرگی از ساکنین شهرهای بزرگ به خصوص جوانان، موافق مظاهر مدرنیته و بخش دیگر که حامی‌حکومت موجودند به شدت با آن جنبه‌ها مخالفند. در این میان، خصومت با آمریکا و فرهنگ آمریکائی به عنوان مظهر و رهبر جوامع غربی، یک عنصر عقیدتی و ابزار قدرت نرم است که محافظه‌کاران و سنتی‌ها می‌توانند حول آن محور بسیج شوند. اگر این عنصر از نهاد اصلی قدرت در ایران گرفته شود، سیستم برای بسیج حامیان خود در عرصه سیاسی دچار خلاء گفتمانی می‌شود. هسته اصلی قدرت سیاسی در ایران، با بکار گیری این قدرت نرم، پایگاه اجتماعی خود را حفظ می کند.

۲- موضع ضدآمریکائی برای جلوگیری از "نفوذ"

نگرانی آقای خامنه‌ای از باز شدن باب مذاکره با آمریکا و متعاقب آن رفع تنش و وقوع "نفوذ" که تهدیدی برای نظام سنت‌گرای فعلی است، شاید به زعم عده ای البته بجا هم باشد. آقای خامنه‌ای ضمن بر شمردن انواع نفوذ عنوان می کند که نفوذ فرهنگی، خطرناک ترین نوع نفوذ است. وی می گوید: "دشمن سعی می‌کند در زمینه‌ فرهنگی، باورهای جامعه را دگرگون کند و آن باورهایی را که توانسته این جامعه را سرِپا نگه دارد (که منظور حکومت اسلامی است) جابه‌جا کند، خدشه در آنها وارد کند، اختلال و رخنه در آنها به‌وجود بیاورد. خرجها می‌کنند، میلیاردها خرج می‌کنند برای این مقصود، این رخنه و نفوذ فرهنگی است."

باز شدن پای آمریکا به ایران، با توجه به جاذبه بالای فرهنگ آمریکائی، می تواند به تضعیف پایه‌های ایدئولوژیک نظام کمک کند. ممکن است گفته شود که همین الان هم بخش بزرگی از جامعه علاقه‌مند به فرهنگ غربی است. این حرف درست است اما یک روی سکه است. بخش دیگر جامعه هر چند که در اقلیت قرار دارد سنت‌گرا و حامی‌سیستم مذهبی موجود است.

منبع تصویر، Getty Images

توضیح تصویر،

آشتی با آمریکا به منزله پایان گرفتن انقلاب است. در نبود انقلاب، کشور نه به رهبر انقلاب نیاز دارد و نه سپاه پاسداران انقلاب. در واقع مجموعه محافظه‌کاران مذهبی که قدرت را در دست دارند، در جنگ با آمریکا از "هویت و موجودیت" خود دفاع می‌کند

با توجه به اینکه نظرسنجی سالم و دستکاری نشده در این زمینه در ایران امکان پذیر نیست، چگونه می‌دانیم که این بخش در اقلیت است؟ به روش‌های مختلف می‌توان به این نتیجه رسید. بطور مثال، اگر آقای رئیسی را نماینده جناح محافظه‌کار بدانیم، با توجه به اینکه آقای خامنه‌ای شرکت در انتخابات ۱۳۹۶ را وظیفه شرعی اعلام کرد، آقای رئیسی از مجموع حدود ۵۵ میلیون رای‌دهنده واجد شرایط توانست آراء کمتر از ۱۶ میلیون نفر را به خود جلب کند که این از یک سوم مجموع هم کمتر است. بخش عمده‌ای از ساکنین شهرهای بزرگ برای مانع شدن از انتخاب آقای رئیسی، نماینده محافظه‌کاران، به آقای روحانی رای دادند و بخش بزرگ دیگری اصلا در انتخابات شرکت نکردند. به این ترتیب اگر انتخابات را سالم فرض کنیم در بهترین حالت پایگاه سنت‌گرایان در همین حدّ ۱۶ میلیون نفر است.

در این میان با نگاهی به نمایندگان آقای خامنه‌ای در نهادهای مختلف از قوه قضائیه گرفته تا شورای نگهبان و سپاه و ارتش و دانشگاه‌ها و دستگاه های دولتی می‌توان دریافت که رهبر حکومت ایران قاطعا و بدون تزلزل از افرادی حمایت می‌کند که همگی در داشتن نگرش ضدآمریکائی و بیم "نفوذ" آمریکا با یکدیگر مشترکند.

باز شدن پای آمریکا به ایران، ضمن متزلزل کردن پایه‌های ایدئولوژیک حکومت باعث قدرت گرفتن تکنوکراتها در کشور می‌شود که نهایتا می‌تواند موجب انتقال مرکز ثقل ثروت و قدرت از اردوگاه محافظه‌کاران به اردوگاه مخالف آنها، به خصوص سکولارهایی شود که می‌توانند با غرب و فرهنگ غربی پیوند برقرار کنند. گسترش مناسبات با آمریکا به تقویت و توسعه مدرنیته منجر می‌‌شود و جا را برای محافظه‌کاران تنگ می‌کند و این جریان رفته رفته موضوعیت خود را از دست می‌‌دهد. از اینروست که آقای خامنه‌ای می‌گوید "عده ای در قضیه مذاکره سهل انگاری و سهل اندیشی می‌کنند و عمق مسائل را نمی‌فهمند." وی می‌افزاید: "مشکل کنونی کشور بخاطر وجود آدمهای بعضأ بیخیال یا بعضأ سهل‌اندیشی است که این واقعیات را نمی‌فمهند. البته این افراد در مقابل انبوه عظیم جمعیت انقلابی، آگاه و بصیر کشور، معدود و در اقلیتند."

آشتی با آمریکا به منزله پایان گرفتن انقلاب است. در نبود انقلاب، کشور نه به رهبر انقلاب نیاز دارد و نه سپاه پاسداران انقلاب. در واقع مجموعه محافظه‌کاران مذهبی که قدرت را در دست دارند، در جنگ با آمریکا از "هویت و موجودیت" خود دفاع می‌کند. بیهوده نیست که سپاه پاسداران می‌گوید: "مشکل آمریکا با ایران یک مشکل ایدئولوژیک، بنیادین و موجودیتی است که از طریق مذاکره و مصالحه و سازش هم حل و فصل نمی‌شود."

منبع خبر: بی بی سی فارسی

اخبار مرتبط: روابط ایران و آمریکا؛ کارکرد موضع ضدآمریکائی برای هسته اصلی قدرت در ایران