«خانه ما» و اهمیت سواد و انضباط مالی در خانواده

«خانه ما» و اهمیت سواد و انضباط مالی در خانواده
خبر آنلاین

متاسفانه آموزش و پرورش که نهاد رسمی آموزش سواد به مردم است در آموزش سوادهای ۱۸گانه خیلی موفق نبوده و اساسا خیلی توجهی به این مقوله ندارد به همین دلیل سواد مالی و سواد اقتصادی در کتاب‌های درسی به مردم آموزش داده نمی‌شود .البته حتی اگر آموزش و پرورش هم نسبت به یاد دادن این سوادها توجه داشت، در کنار آن برنامه درسی غیر رسمی که نمونه آن همین برنامه‌های تلویزیونی مثل «خانه ما» می‌توانند نقش مکمل و موثری در شکل‌گیری و آموزش این ۱۸نوع سواد ایفا کنند.

از این جهت داشتن سواد مالی و اقتصادی یکی از نیازهای امروز ماست.

داشتن سواد مالی، می‌تواند نجات‌بخش باشد

برخی دوستان انتقاد می‌کنند «مگر می‌شود در حال حاضر در ایران  و با مشکلات اقتصادی فعلی، انضباط مالی و اقتصادی داشت» که اتفاقا در پاسخ این دوستان باید گفت در شرایط سخت اقتصادی داشتن مهارت‌ها و سواد مالی و اقتصادی بیشتر کمک می‌کند که ما بتوانیم خانواده خود را از مشکلات موجود در اقتصاد نجات دهیم و کم آسیب‌پذیر کنیم. پس داشتن سواد اقتصادی همیشه لازم و در شرایط سخت اقتصادی لازم‌تر است.

به‌همین دلیل باید به تیم سازنده «خانه ما» که سال‌ها قبل از این‌که شرایط اقتصادی در کشور بغرنج‌تر شود، اهمیت نکاتی را پیش‌دستانه آینده‌نگری کردند و در قالب یک مستند مسابقه، اقدام به دادن یک سری از اطلاعات و قابلیت‌ها به مخاطبان کردند، تبریک گفت.

سواد مالی چیست ؟

در دنیا سواد مالی تعریف دارد و به صورت کلی شش محور برای سواد مالی ذکر می‌شود که شامل محورهای ذیل می‌شوند:

محور اول کسب درآمد ، محور دوم خرج درآمد ، محور سوم نیاز مالی و استفاده از اعتبارات و بدهی (گرفتن وام)، محور چهارم آینده نگری و پس انداز، محور پنجم مدیریت ریسک  و محور ششم مسئولیت مالی.

این شش استاندارد و محور در کنار هم سواد مالی را تشکیل می‌دهند.

در آموزش سواد مالی به کوکان، اولویت با مدیریت هزینه است

معمولا اولویت منطقی در سواد مالی با کسب درآمد آغاز و سپس به مدیریت هزینه و خرج کردن می‌انجامد اما اولویت‌بندی آموزش سواد و مهارت‌های اقتصادی در رسانه‌ها بر اساس سن مخاطب و نیازسنجی آنان شکل می‌گیرد.

مثلا برای آموزش کودکان در این زمینه، ابتدا می‌توان با آموزش مدیریت هزینه و مخارج آغاز کرد که ما در مستندمسابقه «خانه ما» هم شاهد هستیم که در بین این شش محور و استاندارد، استاندارد مدیریت هزینه را در الویت بیشتر و اول قرار داده که به درستی این اتفاق افتاده است.

اهمیت مدیریت ریسک در خانوارهای ایرانی

ریسک‌ها، تکانه و شوک‌هایی هستند که بر ما عارض می‌شوند و ما با درصدی از احتمال با آن‌ها مواجه هستیم، مثلا اگر قطعی بدانیم که شش ماه آینده یخچال ما خواهد سوخت، بر این اساس ما می‌دانیم این اتفاق می‌افتد و ما مبلغی مشخص را برای تعمیر و تعویض آن نیاز داریم و این را مخارج می‌نامیم.

اما اگر ندانیم در چه زمانی با چه احتمالی چه هزینه‌ای بر ما تحمیل می‌شود، این را ریسک می‌دانیم که مثال بارز آن تصادف با اتومبیل شخصی‌مان است.

معمولا دو نوع ریسک داریم؛ ریسک سیستماتیک و ریسک غیر سیستماتیک. ریسک‌های سیستماتیک، ریسک‌هایی هستند که در کلان اقتصاد اتفاق می‌افتند و ما هم مشمولش می‌شویم و ریسک‌های غیر سیستماتیک، ریسک‌هایی هستند که براساس رفتار ما و اشتباهات ما شکل می‌گیرند.

بخشی از بی ثباتی اقتصادی در کشور، حاصل نداشتن سواد مالی است

داشتن سواد مالی می‌تواند این امکان را به ما بدهد که اگر در کشوری زندگی می‌کنیم که در شرایط اقتصادی بی‌ثبات است، ما بتوانیم با این سواد و دانش، خود را از تلاطمات اقتصادی دور کنیم.

علت این‌که ما در کشور بی‌ثباتی داریم، بخشی از آن مربوط به نداشتن سواد مالی است، از این جهت هم داشتن سواد مالی می‌تواند ضروری باشد.

انضباط مالی، ضد آسایش و آرامش نیست

وقتی صحبت از سواد و انضباط مالی می‌شود، این‌گونه استنباط می‌شود که یعنی باید سخت‌گیرانه در مورد هزینه‌های زندگی تصمیم گرفت و بعضی‌ها این‌گونه فکر می‌کنند که نظم و انضباط در زندگی، ضد آسایش و راحتی است.

واقعیت این است که نظم و قانون‌مداری، لازمه حیات اجتماعی و زندگی است و آدم‌هایی که منضبط هستند، آسایش و آرامش بیشتری دارند و این‌که گفته می‌شود سواد و انضباط مالی را به بچه‌ها بیاموزیم، این نیست که آن‌ها را خسیس بار بیاوریم.

برای یادگیری سواد مالی، خانواده‌ها از منابع معتبر استفاده کنند

اول از همه باید این نکته را مدنظر داشت که هرچیزی که نیاز مردم است، محتوای قلابی و جعلی آن هم زیاد می‌شود به خصوص امروزه و با توجه به زیاد شدن مشکلات اقتصادی، عده‌ای در فضای مجازی، صفحاتی را راه‌اندازی کرده‌اند و تحت عناوین هوش مالی، سواد مالی و عناوینی از این دست، تبلیغاتی دروغی همچون چگونه در سه ماه پولدارشویم را اشاعه می‌دهند.

بنابراین خانواده ها باید نسبت به این آموزش‌های جعلی مراقب باشند.

دوم این‌که علی‌رغم آموزش ندادن این مباحث در نظام آموزشی ما، منابع و کتاب‌های خوبی در مقوله آموزش سواد مالی وجود دارد که مردم در صورت نیاز می‌توانند به آن‌ها مراجعه کنند.

در سواد اقتصادی، کسب درآمد و مدیریت هزینه مکمل هم هستند

در بحث اولویت در یادگیری محورهای سواد اقتصادی، باید در نظر داشت کسب درآمد و مدیریت هزینه، مکمل هم هستند و بنابراین هم‌زمان که به چگونگی کسب درآمد فکر می‌کنیم، هم‌زمان باید به مدیریت هزینه‌ها هم فکر کرد. اما برحسب آموزش به مخاطب به خصوص تمرین دادن و  آموزش به کودکان می‌توان مدیریت هزینه را اولویت قرار داد، چون آموزش آن آسان‌تر است.

اگر در مستند مسابقه «خانه ما» هم توجه کرده باشید، خانواده‌ها آن‌جایی که بحث مدیریت هزینه است، راحت‌تر کار را پیش می‌برند، ولی آن‌جایی که بحث درآمدزایی است، سختی‌هایی خاص خودش را دارد و باید در مراحل بعدی به آن پرداخته شود.

از شش سالگی می‌توان آموزش سواد مالی را به کودکان آغاز کرد

در اکثر کشورهای دنیا، معمولا شش سالگی را مبنای شروع آموزش‌های سواد مالی قرار می‌دهند که البته نباید همه محورهای آموزشی این مبحث را یک‌جا و در این سن به کودک تدریس کرد، مثلا آموزش مباحثی را که باید در ۱۵ سالگی به کودک یاد داده ‌شود، نباید در همان شش سالگی به کودک آموزش داد.

مثلا اگر برای انجام کارها در سنین پایین به کودکان پول بدهیم، می‌تواند آسیب‌زا باشد اما مثلا در پانزده سالگی، دادن پول در قالب پول تو جیبی یا پاداش به عنوان انجام کار خاصی می‌تواند خرج کردن این پول توسط او، آموزش و تمرینی برای مدیریت هزینه‌ها باشد.

کودکان را درگیر مشکلات اقتصادی نکنیم

مطرح کردن مشکلات اقتصادی خانواده با کودکان، کار کاملا اشتباهی است، مثلا اگر پدری بیکار شده است یا ضرر مالی بزرگی به خانواده خورده نباید این مسئله را با کودک خود درمیان بگذارد، چرا که کودکان گنجایش درک این مسائل را ندارند و انتظار دارند پدر و مادر خود را همیشه مقتدر و در قله ببینند.

معمولا تا ۱۴ سالگی نباید فرزندان‌مان را درگیر مشکلات خانواده بکنیم اما از این سن به بعد می‌توانیم مسائل و مشکلات خانواده را با آن‌ها در میان بگذاریم و با آن‌ها در مورد این مسائل مشورت کنیم.

در مورد خواسته‌های کودکان زیر هفت سال اگر امکان خریدن و اجابت خواسته‌اش را نداریم، نباید به او نه بگوییم بلکه باید حواس او را نسبت به آن خواسته پرت کنیم.

در مورد خواسته‌های کودکان بالای هفت سال هم می‌توان هزینه‌های فرصت را به او بشناسیم یعنی اگر چیزی را خواست به او توضیح بدهیم اگر فلان چیز را می‌خواهد، به‌جای آن دیگر توقع یک چیز دیگر را نباید داشته باشد.

در نهایت در مقابل خواسته‌های کودکان در این سنین نباید گفت برای خریدن خواسته‌اش پول ندارید، او این مفهوم را نمی‌فهمد و این را به پای گوش نکردن حرفش می‌گذارد.

«خانه ما» می‌تواند محتوای آموزشی مفیدی در زندگی واقعی مردم باشد

مستند مسابقه «خانه ما» به تعبیر فنی‌اش یک رئالیتی شو است که این ویژگی رئال بودن آن باعث می‌شود که خیلی اتفاقات جلوی دوربین رخ دهد و ای کاش «خانه ما» فرصتی داشت تا این اتفاقات و واکنش‌هایی که خانواده‌های شرکت کننده از خودشان نشان می‌دهند، توسط کارشناسانی تحلیل می‌شد. این پیشنهاد را می‌دهم تا مخاطبان برنامه در هنگام دیدن آن به اتفاقاتی که در متن و حاشیه آن می‌افتد، دقت کنند و خود را جای شرکت‌کنندگان بگذارند و در ذهن‌شان شبیه‌سازی کنند که اگر به‌جای آن‌ها بودند، چه تصمیماتی می‌گرفتند، چرا که این برنامه می‌تواند محتوای آموزشی مفیدی برای لحظات زندگی واقعی مردم باشد.

*دکتر علوم اقتصادی و عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق

۵۷۵۷

منبع خبر: خبر آنلاین

اخبار مرتبط: «خانه ما» و اهمیت سواد و انضباط مالی در خانواده