عدم پذیرش حقوق اقلیت‌های جنسی در سایه استبداد و مردسالاری

برگرفته از تریبون زمانه *  

* مطالب این بخش برگرفته از «تریبون زمانه» هستند. تریبون زمانه، آنچنان که در پیشانی آن آمده است، تریبونی است در اختیار شهروندان.  همگان می‌توانند با رعایت اصول دموکراتیک درج شده در آیین‌نامه تریبون آثار خود را در آن انتشار دهند. زمانه مسئولیتی در قبال محتوای این مطلب ندارد.

نوشتن از نقض حقوق بنیادین خانواده ال‌جی‌بی‌تی پلاس در جامعه استبدادزده و مردسالار ایران نوشتن از شمعی شکننده در دست طوفان ظلمات و تاریکی مطلق است.

بیش از دویست سال از انقلاب فرانسه و و بیش از صد سال از انقلاب مشروطه ایران می‌گذرد. اما به واقع جامعه، فرهنگ، اقتصاد و سیاست آن قدر بر تاروپود استبداد تنیده شده که جدا کردن این دو از هم و نقد و نگاه متفاوت تابو، گناه و جرم تلقی می‌شود.

خانواده ال‌جی‌بی‌تی پلاس در ایران به گفته حاکمیت در ترنس‌های زن و مرد خلاصه می‌شود. حتی تلاش می‌کنند کسانی که به همجنس گرایش دارند و یا خود را در دوگانه زن و مرد تعریف نمی‌کنند را به سمت عمل‌های تطبیق جنسیت سوق دهند تا فرد با معیارهای کلیشه‌ای زنانه و مردانه هماهنگ شود. به این طریق اکثریت جامعه فرد را در چهارچوبی که عرف و مذهب از کودکی به آنان آموزش داده، می‌گنجاند و به راحتی این افراد را در قالب‌هایی از پیش تعیین شده و مورد پذیرش جامعه قرار می‌دهد.

در واقع حاکمیت ایران از خانواده بزرگ ال‌جی‌بی‌تی پلاس تنها یک گروه را مطابق فتوای مذهبی و عرف جامعه می‌پذیرد و آن هم بخشی از افراد ترنس هستند که به انجام عمل جراحی تطبیق جنسیت تمایل دارند. چند سالی است که حاکمیت ایران با ساخت چند مستند و با کمک بعضی به ظاهر سلبریتی‌های حکومتی، چهره جدیدی از افراد ترنس در فضای مجازی به نمایش گذاشته است. با این روش افراد ترنس را انسان‌هایی شکننده، بیمار و متفاوت معرفی می‌کنند که باید به وسیله عمل جراحی «درمان» شده تا بتوانند به زندگی عادی در قالب دوگانه زن و یا مرد ادامه دهند.

این مسیر پاک کردن صورت مسئله و حذف هشت درصد جامعه و نادیده گرفتن گروه بزرگی از گی‌ها و لزبین‌ها بایسکشوال‌ها و ترنسجندرها و غیره است. همان جمله معروف رییس جمهور پیشین ایران، محمود احمدی نژاد که در چشم جهانیان نگاه کرد و با خونسردی کامل گفت ما در ایران همجنسگرا نداریم! یعنی سیاست حذف هشت درصد دیگر جامعه اقلیت‌های جنسی ایران! وقتی میلیون‌ها انسان در ذهن حاکمیت ایران وجود خارجی ندارند چگونه می‌توان انتظار مطالبه ابتدایی‌ترین حقوق را داشت؟!

حال از بحث حاکمیت چشم پوشی کنیم و تصور کنیم که در ایران حکومت به راحتی خانواده ال‌جی‌بی‌تی را قبول کرد. یا حداقل این گونه تصور کنیم که افراد ترنس از نظر حکومت ایران دیگر به عنوان بیمار و یا کسانی که برای درمان باید تحت عمل جراحی تطبیق جنسیت قرار گیرند، شناخته نمی‌شوند. آن وقت با جامعه پدر سالار، فرهنگ عشیره‌ای، سنتی و عرفی که مردانگی، غرور و تعصب را ارزش می‌داند چه کنیم؟ با خانواده‌هایی که زمانی که فرزند پسر متولد می‌شود جشن و پایکوبی می‌کنند و زمانی که فرزندشان دختر است می‌گویند: «اشکال ندارد، انشالله دفعه بعدی پسر است.» چه کنیم؟!

آیا می‌توان در جامعه‌ای که زنانگی سخیف و سطحی تلقی می‌شود و مردانگی نشان از برتری است، به راحتی پذیرفت که به یک دختر در زمان تولد به اشتباه جنسیت مرد نسبت داده شده است؟!

در بسیاری از شهرهای کوچک و سنتی ایران این موضوع برای خانواده، پدر و اقوام مایه شرمساری و ننگ است و در شهرهای بزرگ‌تر و مدرن‌تر باعث یاس و نا امیدی خانواده! شاید تنها درصد کمی از خانواده‌ها با این شرط که «که آبروی خانواده را نبری و هیچکس این موضوع را نفهمد.» فرزند خود را بپذیرند!

دقیقا به همین دلیل است که در ابتدای مطلبم متذکر شدم، نوشتن از حقوق افراد ال‌جی‌بی‌تی در ایران مانند نوشتن از شمعی شکننده در ظلمات مطلق و طوفان است هر قدر که این نور ضعیف هم باشد باز باید کبریت زد و این شمع را روشن نگه داشت! شاید پس از این شب طولانی تلالو خورشید را در پگاه آینده بتوان دید .مطالبه حقوق افراد ترنس در‌ جامعه‌ای که نیمی از جامعه یعنی زنان سیسجندر نیز سال‌ها برای برابری جنسیتی تلاش کرده‌اند، اما با این وجود هنوز ایران یکی از بزرگترین ناقضین حقوق زنان در جهان است، دشوار است.

آن هم زنانی که نیازی برای اثبات زنانگی و هویت خود ندارند. من به عنوان یک زن ترنسجندر با تمام پوست و خون این نابرابری را چشیدم و تجربه کردم. برای زنان ترنس این یک مسابقه دوی ماراتن نابرابر است که ابتدا باید تلاش کنیم تا جامعه و حکومت زنانگی ما را به رسمیت بشناسد و اگر از این مهم پیروز خارج شدیم، آغاز مطالبه برابری‌خواهی ما به عنوان زن آغاز می‌شود.

همچنین مردان ترنس تا زمانی مورد پذیرش خانواده قرار می‌گیرند که در نگاه آنان «دختر» خانواده «مردانه» رفتار کند. گفتمان مردسالاری که به زنان با گفتن «او برای خودش مردیست با اینکه زن است» ارزش می‌بخشد! اما داستان زمانی تغییر می‌کند که فرد بخواهد عمل تطبیق جنسیت انجام دهد و یا در جامعه با لباس منتسب به مردان ظاهر شود‌. در این نقطه است که دیوار بزرگ خانواده، جامعه و حکومت قد علم می‌کند و نمی‌توانند آنکه در زمان تولد جنسیت زن را به او نسبت داده‌اند را با هویت واقعی‌اش یعنی به عنوان مرد بپذیرند.

لینک این مطلب در تریبون زمانه

منبع: خط صلح

منبع خبر: رادیو زمانه

اخبار مرتبط: عدم پذیرش حقوق اقلیت‌های جنسی در سایه استبداد و مردسالاری