استبداد استالینی؛ از طاعون سیاسی تا طاعون طبیعی

استبداد استالینی؛ از طاعون سیاسی تا طاعون طبیعی
صدای آلمان

سال ۱۹۳۹ است؛ اندکی پس از پایان  "ترور بزرگ"، "دادگاه‌های نمایشی" و "تصفیه‌های خونین" دوران استالین در سطح جامعه و در درون حزب، و دو سالی پیش از شروع جنگ آلمان هیتلری علیه شوروی. ردولف مایر، از شخصیت‌های اصلی رمان "طاعون" (Чума, или ООИ в городе) نوشته لیودمیلا اولیتسکایا، نویسنده نامدار روسیه، در آزمایشگاه مشغول تست آخرین مراحل تهیه یک واکسن علیه طاعون است.

همکاری در آزمایشگاه آقای مایر را می‌زند و می‌گوید که "از مسکو تلفن داری". آن سوی خط در مسکو، کسی نیست جز یکی از مقام‌های ارشد کمیسریا (وزارتخانه) درمان و بهداشت که با سماجت خواهان آن است که مایر هر چه زودتر خودش را به مسکو برساند و گزارش "موفقیت" در تهیه واکسن را راسا به رفقای بالا ارائه کند. مایر می‌گوید ولی حالا زود است و تا نتیجه قطعی به ۶ تا ۸ هفته کار بیشتر نیاز است. رفیق کمیسر اما برای اعلام موفقیت عجله دارد. و طرفه این که مایر برای آن که سریع بجنبد به پای تلفن بیاید تا ببیند که رفیق کمیسر از او چه می‌خواهد بی‌احتیاطی می‌کند و در درون آزمایشگاه به باکتری آلوده می‌شود.

مایر ولی ابتدا نمی‌داند که به باکتری آلوده شده است. او از ابتلای خود باخبر نیست و لذا با خیال راحت عازم مسکو می‌شود.

در قطار او با همسفرانی همراه است، از جمله با یک پرورش‌دهنده غاز که معتقد است اگر غاز را خوب "تربیت" کنیم آنها سرمای شدیدتر از سیبری را هم تحمل خواهند کرد. ولی وقتی که غازی که همراه دارد از سرما می‌میرد، اشکش سرازیر می‌شود و می‌گوید «ولی او سرمای زیر صفر را هم تحمل کرده بود.»

مایر به مسکو که می‌رسد ابتلایش به طاعون هم بیشتر از آن آشکار است که دوام بیاورد. به این ترتیب کسی که باید موفقیت در تولید واکسن را اعلام کند، خود قربانی باکتری می‌شود.

رمان یا داستان کوتاه خانم لیودمیلا اولیتسکایا که بر اساس یک ماجرای واقعی نوشته شده شرحی است از نوع مقابله سازمان امنیت شوروی و نظام پزشکی این کشور در مهار یک اپیدمی که از قضا خود تهیه‌کننده سرم در قطار و در هتل و در ... به عامل شیوعش بدل شده.

"کلاغ‌های سیاه" در مأموریتی متفاوت

دولت ترجیح می‌دهد که به جای اعلام وضعیت فوق‌العاده و روشنگری که شاید به سراسیمگی جامعه بیانجامد با استفاده از شیوهای پلیسی و امنیتی دستگاه اطلاعاتی مخوف کشور و تجاربی که در دوران تعقیب و تصفیه‌های "وادادگان و عوامل امپریالیسم و دشمن طبقاتی" جمع کرده به شناسایی رد زنجیره ابتلا برود و هر آن کس که ممکن است از طریق تماس با مایر آلوده شده باشد را بدون توضیح به قرنطینه بفرستد. شایعه البته هست، ولی دولت جایی که نیازی به توضیح ببیند صحبت از یک "آنفلونزای مختصر" می‌کند.

وقتی که کمیسر (وزیر) امور بهداشتی و درمانی به مرد قدرتمند کشور با لهجه گرجی (استالین؟ یا بریا، رئیس دستگاه اطلاعاتی؟) برای کمک رجوع می‌کند هشدار می‌دهد که اگر ظرف دو روز نتوانیم افرادی را که در تماس با مایرقرار گرفته‌اند جمع کنیم شیوع طاعون در کشور حتمی است.

مرد قدرتمند ابتدا کمی سردرگم است که چگونه می‌تواند کمک کند، ولی بعد می‌پرسد که فهرست افراد احتمالا آلوده را تهیه کرده‌اید، و وقتی که از کمیسر بهداشت پاسخ مثبت می‌شنود، می‌گوید که "ما کمک خود را می‌کنیم و همه را خنثی و نابود می‌کنیم". کمیسر بهداشت با حیرت می‌گوید: «نه، نه، نابودی لازم نیست باید قرنطینه بشوند». و مرد قدرتمند با پوزخند و با نگاه عاقل اندر سفیه جواب می‌دهد که "باشد ما امکانات آن را هم داریم". و "عملیات" آغاز می‌شود.

حضور ماشین‌های سیاه سازمان امنیت ("کلاغ های سیاه") در جلوی خانه‌های افراد احتمالا آلوده به ویروس برای انتقال آنها، کسی را به این فکر نمی‌اندازد که موضوع به مهار یک اپیدمی برمی‌گردد، بلکه برای بیشتر افراد یادآور خاطره بگیر و ببندهای چند سال پیش‌تر است. این گونه است که یک دانشمند مشکوک به تماس با مایر به مجرد دیدن ماشین سازمان امنیت در برابر خانه خویش و شنیدن صدای زنگ خانه، خود را می‌کشد. زنی از اعضای حزب که نمی‌داند شوهرش را برای چه می‌برند، چون معتقد است که حزب دچار اشتباه نمی‌شود، لذا به شوهرش مشکوک می‌شود و با فلش بک و مرور ایام آخر زندگی مشترک متوجه می‌شود که "شوهر برخی خصوصیات خرده‌بورژایی از خود بروز می‌داده و احتمالا همین عامل بازداشتش بوده"! برخی هم با مراجعه به پلیس راجع به فرد بازداشت شده از میان اعضای خانواده خود "اطلاعات" می‌دهند. عده‌ای نیز جلوی در زندان‌ها صف می‌کشند با این تصور که بستگانشان را بازداشت کرده‌اند و به زندان آورده‌اند.

رمان کوتاه خانم لیودمیلا اولیتسکایا طنزی سیاه و به نوعی، قرینه‌سازی میان یک طاعون سیاسی است که کشور تازه از آن بیرون آمده با هزینه‌های سنگین و جان‌ها و روان‌هایی که قربانی تصفیه‌ها و بگیر و ببندها شده‌اند با یک طاعون طبیعی که اتفاقا در این زمینه سازمان اطلاعاتی کشور به سود سلامت و منافع مردم خوب عمل می‌کند و به نوشته نویسنده رمان شاید برای اولین بار!

"من فکر می‌کردم این بار هم ..."

کتاب در قرینه‌سازی نسبتا موفق است. صحنه آخر کتاب که حالا دیگر خطر طاعون رفع شده، پزشک محل هم که به آلودگی مشکوک بوده و از قرنطینه بازگشته روبروی همسرش در خانه نشسته با عکسی از پسرشان، متخصص تحقیقات در قطب شمال که معلوم نیست به چه دلیل ناپدید شده است.

زن به همسرش می‌گوید: «من فکر می‌کردم که تو هم دیگر برنمی‌گردی... حالا ماجرا چی بود؟» و شوهر جواب می‌دهد: «هیچی، فقط طاعون.»

دستانش را روی دستان زن می‌گذارد و زن دوباره می‌پرسد: «فقط طاعون؟» و مرد با تکان دادن سر تایید می‌کند. زن ادامه می‌دهد: «ولی من فکر کردم که ...» جمله همین جا قطع می‌شود، نماد و نشانه‌ای از این که هر فکری را نمی‌شود به راحتی بیان کرد، حتی در محیط بسته و محفوظ خانه شخصی، مثل فکر و نگرانی از این که نکند دوباره بگیر و ببندی در کار بوده است.

کتاب را خانم لیودمیلا اولیتسکایا سال ۱۹۷۸که هنوز شوروی برقرار بود، به عنوان فیلمنامه نوشته، و طبیعی بوده که اجازه کار بر روی آن را نداده‌اند. سال پیش که کرونا شیوع پیدا می‌کند آن را از کشوی میزش بیرون آورد و به یک رمان کوتاه بدلش کرد.

رشته اصلی‌لیودمیلا اولیتسکایا بیولوژی است و همین شاید کار توصیف آزمایشگاه و نوع کار با سرم و کشت ویروسی و ... را برایش راحت‌تر کرده است.

اولیتسکایا که ۷۷ سال دارد، از چهره‌های مطرح ادبیات معاصر روسیه و از منتقدان حکومت کنونی روسیه است، از جمله به خاطر عادی‌سازی و حتی اعاده حیثیت از استالین و کارنامه او.

لیودمیلا اولیتسکایا در ایران هم ناشناخته نیست و دست‌کم دو اثر از او با نام‌های "زیبا" و "مربای روسی: نمایشنامه‌ای در سه پرده"… ترجمه و منتشر شده است.

ترجمه آلمانی کتاب طاعون اولیتسکایا با نام Eine Seuche in der Stadt. Szenario در ۱۱۲ صفحه یک ماهی است که به بازار آمده و ترجمه انگلیسی آن با نام  Just the Plague هم قرار است سپتامبر امسال به بازار بیاید.

  • پرفروش‌ترین کتاب‌های جهان؛ روایت تصویری

    انجیل

    انجیل، کتاب مقدس مسیحیان با فروش بین ۲ تا ۳ میلیارد جلد، پرفروش‌ترین کتاب تاریخ بشر است. انجیل به معنی خبر خوش یا مژده است. این کتاب به تمام زبان‌های دنیا ترجمه شده است.

  • پرفروش‌ترین کتاب‌های جهان؛ روایت تصویری

    نقل‌ قول‌هایی از مائو تسه تونگ

    کتاب نقل‌ قول‌هایی از مائو تسه تونگ، رهبر انقلاب چین با بیش از یک میلیارد جلد در رتبه دوم پرفروش‌ترین کتاب‌های تاریخ قرار دارد. این کتاب در دوران "انقلاب فرهنگی" بین سال‌های ۱۹۶۶ تا ۱۹۷۶ نوشته شده است و هر چینی موظف بود یک جلد از آن را داشته باشد.

  • پرفروش‌ترین کتاب‌های جهان؛ روایت تصویری

    قرآن

    قرآن، کتاب مقدس مسلمانان با فروش نزدیک به یک میلیارد جلد در رتبه سوم پرفروش‌ترین کتاب‌های تاریخ قرار دارند. قرآن در باور مسلمانان سخنان خداست که به صورت وحی از سوی او توسط جبرئیل بر پیامبر اسلام، محمد بن عبدالله، نازل گردیده‌است. کتاب قرآن به ۳۰ جزء تقسیم شده و دارای ۱۱۴ سوره است.

  • پرفروش‌ترین کتاب‌های جهان؛ روایت تصویری

    دن کیشوت

    کتاب دن‌ کیشوت نوشته میگل سروانتس با فروش ۵۰۰ میلیون جلد از سال ۱۶۰۵ میلادی تاکنون چهارمین کتاب پرفروش تاریخ بشر است. دن کیشوت داستان فردی دچار توهم است که دشمنان فرضی را در برابر خود می‌بیند. او به همراه خدمتکارش، سانچو به سفرهای طولانی می‌رود و با کارهایش هدفی جز نجات مردم از ظلم و استبداد حاکمان ظالم ندارد.

  • پرفروش‌ترین کتاب‌های جهان؛ روایت تصویری

    مانیفست حزب کمونیست

    کتاب مانیفست حزب کمونیست، نوشته کارل مارکس و فریدریش انگلس که در سال ۱۸۴۸ میلادی منتشر شد و با فروش تقریبا ۵۰۰ میلیون جلد در رتبه پنجم پرفروش‌ترین کتاب‌های تاریخ قرار دارد. تز اصلی این کتاب چگونگی سرنگونی سرمایه‌داری (کاپیتالیسم) با عمل انقلابی طبقه کارگر (پرولتاریا) و حرکت بسوی جامعه بی‌طبقه است.

  • پرفروش‌ترین کتاب‌های جهان؛ روایت تصویری

    اشعار مائو

    کتاب اشعار مائو، رهبر حزب کمونیست و انقلاب چین که در سال ۱۹۶۶ منتشر شده است با فروش تقریبا ۴۰۰ میلیون جلد در رتبه ششم پرفروش‌ترین کتاب‌های جهان قرار دارد. در شعر اول این مجموعه با عنوان "چانگ" آمده: «در سرمای پاییز تنها/ بر فراز جزیره نارنجی ایستاده‌‌ام/ رود هسیانگ به سوی شمال جاریست/ از میان بیشه‌‌های انبوه/ هزاران تپه سرخ را می‌‌بینم و/ صدها قایق در آب‌‌های بلوری شناورند.»

  • پرفروش‌ترین کتاب‌های جهان؛ روایت تصویری

    داستان دو شهر

    کتاب داستان دو شهر نوشته چارلز دیکنز که در سال ۱۸۵۹ میلادی منتشر شده با فروش ۲۰۰ میلیون جلد در رتبه هفتم پرفروش‌ترین کتاب‌های جهان قرار دارد. این رمان در چاپ‌های هفتگی و بتدریج منتشر شد و داستانش در لندن و پاریس قبل و در طول انقلاب فرانسه رخ می‌دهد.

  • پرفروش‌ترین کتاب‌های جهان؛ روایت تصویری

    پیشاهنگی برای پسران

    کتاب "پیشاهنگی برای پسران" نوشته رابرت بیدن پاول که در سال ۱۹۰۸ میلادی منتشر شد با فروش بیش از ۱۵۰ میلیون نسخه در رتبه هشتم قرار دارد. پدر پیشاهنگی معتقد بود که باید نوجوانان را در گرو‌ه‌های کوچک ۶ تا ۷ نفره به رهبری یکی از پسران سازماندهی کرد و با آموزش مهارت‌ها باعث ورزیدگی و بالارفتن اعتماد بنفس آنان شد.

  • پرفروش‌ترین کتاب‌های جهان؛ روایت تصویری

    ارباب حلقه‌ها

    کتاب ارباب حلقه‌ها اثر جان آر. آر. تالکین با فروش تقریبا ۱۵۰ میلیون جلد یکی از موفق‌ترین کتاب‌های نوشته شده در قرن بیستم است که در رتبه نهم جای گرفته. این رمان که به سبک خیال پردازی حماسی است طی ۱۲ سال از سال ۱۹۳۷ تا ۱۹۴۹ نگارش شده است. این مجموعه داستان ادامهٔ اثر پیشین تالکین با نام "هابیت" است که در سه جلد "یاران حلقه"، "دو برج" و "بازگشت پادشاه" به چاپ رسیده است.

  • پرفروش‌ترین کتاب‌های جهان؛ روایت تصویری

    شازده کوچولو

    کتاب شازده کوچولو نوشته آنتوان دو سنت اگزوپری که نخستین‌بار در سال ۱۹۴۳ در نیویورک منتشر شد با فروش ۱۴۰ میلیون نسخه در میان ده کتاب برتر تاریخ جای گرفته است. این کتاب به بیش از ۳۰۰ زبان و گویش ترجمه شده است. قهرمان داستان، خلبانی بی‌نام است که پس از فرود در کویر با پسر کوچکی که از سیارکی دوردست آمده آشنا می‌شود.


منبع خبر: صدای آلمان

اخبار مرتبط: استبداد استالینی؛ از طاعون سیاسی تا طاعون طبیعی