عادت به هر روز یک بحران/ بررسی عملکرد دولت روحانی در برابر بحران‌ها

عادت به هر روز یک بحران/ بررسی عملکرد دولت روحانی در برابر بحران‌ها
خبرگزاری دانشجو

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، محمدعلی حسن نیا در یادداشتی نوشت: دولت اصلاحات به سرکردگی خاتمی دوران پرفراز و نشیبی را به خصوص در اواخر دهه هفتاد، پشت سر گذاشت که به جز اصولگرایان به عنوان جبهه همیشه مخالف اصلاح طلبان که عمدتا نقدهایشان رویه‌ی حذفی در مقابل اصلاحات را دارد، امروز جوانان اصلاح طلب و بخش عظیمی از جامعه‌ی مدنی ایران نیز خاتمی را در برخی از وقایع مقصر نهایی با وجود خط مشی مسالمت آمیزش می‌دانند که شاید در بعضی از انتقادات نیز نسبت به خاتمی درست باشد، اما اصلاح طلبان عمدتا منتقدین خود را یا به اصولگرایان تندرو و یا به براندازان منتصب میکنند هر چند خاتمی در بحران کوی دانشگاه فاصله‌ی خود را با جنبش دانشجویی که نقش اساسی در پیروزی اش داشت نیز بیشتر کرد و باعث شد که جامعه ایران دوباره خود را در چند جبهه قرار دهد، البته انتخاب کردن در سیاست کار دشواریست که ممکن است چند نسل را تحت تاثیر خود قرار دهد و فرد انتخاب کننده برای اتخاذ تصمیمات و جهت گیری‌های سیاسی در چند راهه‌های سختی گرفتار شود.


این موضوع بسیار طبیعیست که منتقد اصلی اصلاح طلبان نیرو‌های جوان خودشان باشند زیرا هرعملکرد صورت گرفته از سوی مجلس دهم، دولت یازدهم و شورای شهر پنجم که عمدتا با لیست امید خاتمی منتخب مردم شدند، بیش از هر جریان در جامعه از سوی مردم، خودِ اصلاح طلبان مقصر اصلی شناخته شوند و توجیهات آن‌ها نیز به گوش کسی نمی‌رود. باید توجه داشت که در میان احزاب اصلاح طلب نیز به خصوص در دوره‌ی اول دولت نقدی به سوی روحانی با توجیه تضعیف دولت شنیده نشد و این به معنی تایید تمام عملکرد‌های اوست حتی اگر انتقادای هم وجود داشته باشد، اما عدم بیان آن‌ها با این توجیه جامعه‌ی سیاسی و جوانان را راضی نمی‌کند و سکانداری پیرمردان اصلاح طلب بر احزاب و جایگاه‌های مدیریتی باعث حذف تدریجی نیرو‌های جوانی شده است که موتور محرک هر جریان سیاسی اند.


با این وجود دولت روحانی که بدون حمایت خاتمی و جریان اصلاح طلب شانسی برای پیروزی نداشت در دوره‌ی دوم دولت مرز محسوسی را با اصلاح طلبان ایجاد کرد و نتیجه‌ی تمامی عملکرد‌های او در هر بحران و برنامه‌ای در کشور بر گردن اصلاح طلبانی ماند که مردم بدون در نظر گرفتن هر عامل دیگری آن‌ها را مقصر اصلی ضعف‌های کشور می‌دانند.


اواخر دولت دوم اصلاحات بود که خاتمی در جلسه‌ای اعلام کرد ما در هر ۹ روز با یک بحران مواجه ایم؛ این جمله نشان از پیچیدگی‌هایی در قدرت و رقابت می‌داد که شاید جامعه از عمق آن‌ها خبر نداشت و این حالت بغرنج ادامه یافت تا سکان هدایت پاستور به روحانی رسید و حالا اگر با توجه به سیر اتفاقات بگوییم او به خصوص در سال ۹۸ به جای ۹ روز، هر روز یک بحران را تجربه کرده بیراه نگفته ایم؛ اما تفاوتی که میان خاتمی و روحانی در برخورد با بحران‌ها وجود دارد عدم محبوبیت دولت فعلی پس از شکست در برنامه‌های خود و عدم توانایی برای ایجاد بستر‌های اقتصادی و بهبود وضعیت معیشت است، چیزیکه مردم از او در راستای مذاکرات هسته‌ای انتظار داشتند و روحانی و تیم همراهش نیز تصور میکردند پیروز قطعی مذاکرات و نجات دهنده‌ی وضع فعلی هستند، اما پس از روی کار آمدن ترامپ دیگر مذاکره معنای کلاسیک خود را از دست داد و دولت نیز بیشتر برنامه‌ها و اهدافش که در گرو مذاکرات بود به کلی با شکست رو به رو شد. به خصوص در پروژه‌های نفتی که با فسخ همکاری شرکت‌های چینی به امید بازگشت فرانسوی‌ها به حوزه‌ی نفت و گاز با چالش‌های زیادی رو به رو شدند. این یعنی ارزیابی نادرست و اعتماد به روند‌های پیش رو که ایجاد الترناتیو برای مشکلات فرضی که امروز حقیقی شده اند را جدی نمی‌گیرد و با سقوط قیمت نفت، شکست در مذاکرات، عدم دسترسی به بازار‌های جهانی و تورم در داخل دچار چالش‌های عظیمی در راستای اقتصاد و مسائل اجتماعی می‌شود و شاید حل بحران‌های متعدد دیگر از دستور کار و توان دولت خارج است. با شکست در زمینه سیاست خارجی، دولت روحانی با تهی شدن از ادبیات معنایی رو به رو شد که از آغاز شاید تصوری برای این روزی سکه نمی‌کرد.


برای درک بهتر ضعف‌های دولت در برابر بحران‌ها بهتر است تعدادی از آن‌ها را نام ببریم و با یاآوری عملکرد دولت درمقابل این مشکلات ببینیم که برخورد روحانی با مسائل این چنینی چگونه بوده است بحران‌هایی از جمله:


حوادث تروریستی در مرز‌های شرق، اسید پاشی، سقوط جرثقیل در مکه، حمله به سفارت عربستان، حقوق‌های نجومی، فوت آیت الله هاشمی، سیل در جنوب کشور، زلزله‌ی کرمانشاه، دی ماه ۹۶، حمله‌ی تروریستی به مرقد امام (ره) و مجلس، فیلترینگ تلگرام، حمله به رژه‌ی ارتش، خروج آمریکا از برجام، آبان ۹۸، ترور سردار شهید سلیمانی، سقوط هواپیمای اکراینی، کرونا، آتش سوزی جنگل‌ها و...


تنها تعدادی از بحران‌های مطرح دولت روحانی از سال ۹۲ تا کنون هستند. مردم از دولتی که حمایت حداکثری از آن در انتخابات داشته اند توقع برخورد قدرتمند با چنین وقایعی دارد و شهروندان احساس می‌کنند بررسی و حل بحران‌ها به علت حجم زیادشان دیگر رها شده و حتی اگر ساعتی یک بحران هم در کشوراتفاق بیوفتد به شکل یک عادت از آن عبور می‌کنند. یکی از بزرگترین چالش‌های دولت که مسیر منطقی و اعتدال آن را تغییر داد فوت آیت الله هاشمی بود که به عنوان پیر این جریان نقش هدایت کننده و توصیه گری مفیدی برای روحانی داشت و پس از آن دولت با ایرادات جدی مواجه شد. همه می‌دانند دولت در یک سال پایانی خود قادر به حل تمامی مشکلات پشت سر مانده در جامعه نیست ولی مسائلی مهم و حیاتی در کشور باقیست که برطرف کردن آن‌ها نیازی به مذاکره و حمایت خارجی و این مفاهیم ندارد و با مدیریت صحیح و دلسوز میتوان از ان‌ها عبور کرد تا ثمره‌ای ماندگار از این دولت در ذهن مردم باقی بماند. از جمله رسیدگی به سیل زندگان در جنوب و شمال، زلزله دیدگان کرمانشاه که عده‌ی زیادی هنوز در کانکس زندگی میکنند و رسیدگی به امور مالباختگان موسسات مالی. ناگفته نماند که تاثیر اتخاذ سیاست خارجی همسو با نیاز‌های کشور و ایجاد صف بندی ملی در برابر تحریم‌ها بیش از هر طرح، باید به عنوان مسئله‌ی کلان کشور در صدر پیگیری‌های دولت و حتی دولت بعدی باشد زیرا گذار از این مرحله‌ی سخت نیاز اساسی به تعامل بر مبنای قدرت با جهان و بازگشت به بازار‌های بین المللی دارد. نه اینکه با وادادگی و سیاست خارجی ضعیف تمام تقصیر‌ها را گردن دیگران بیاندازیم. در این شرایط که تحریم‌های وضعیت نامشخصی دارند و موضع طرف مقابل هنوز تهاجمیست باید از سقوط بیشتر سنگر‌های اقتصادی جلوگیری کرد؛ حفظ مسیر‌های اقتصادی در منطقه پیرامون دور زدن تحریم‌ها به عنوان راه‌های تنفس مالی از جمله استفاده از پتانسیل‌های تجاری شهر‌های هرات، بصره و سلیمانیه می‌تواند کمک زیادی برای کنترل موقتی شاخص‌های اقتصادی داشته باشد، اما در نهایت بدون ارتباط موثر با دیگر کشور‌های مهم اروپا و آسیا، کشور ناچارا هر روز با روند فرسایشی بیشتری مواجه خواهد شد زیرا صادرات به عنوان مهم‌ترین رکن پویایی اقتصادی و ورود ارز به کشور در راستای ایجاد خط مسالمت آمیز خارجیست. روحانی مردم را خیلی وقت است در صحنه سیاسی فراموش کرده و دیگر ۲۴ میلیون رای سال ۹۶ پشت سر او وجود ندارد. روحانی دیگر به عنوان یک اتفاق روزمره به مشکلات جاری جامعه نگاه میکند و قامت ریاست جمهوری را مدت هاست فراموش کرده است. او خودش را برای مردم نخواست بلکه مردم را برای رسیدن به اهدافی خواست که هم اهداف و هم مردم فدای جاه طلبی‌های دولت شدند.

منبع خبر: خبرگزاری دانشجو

اخبار مرتبط: عادت به هر روز یک بحران/ بررسی عملکرد دولت روحانی در برابر بحران‌ها