«بازگشت به بخارا» داستان زندگی ملکه در تقلایی مداوم

«بازگشت به بخارا» داستان زندگی ملکه در تقلایی مداوم
رادیو زمانه

کتاب «بازگشت به بخارا» چهارمین رمان منتشر شده شهزاده سمرقندی، نویسنده تاجیک‌تبار، داستان زن جوانی است به نام «ملکه» که پس از سال‌ها زندگی در هلند به زادگاهش بخارا باز می‌گردد تا یک نسخه قدیمی از کتاب «کاماسوترا» که برای امیر بخارا نوشته شده را بیابد. ساختار مردسالار ازبکستان، زندگی قهرمانان زن و مرد این داستان را دشوار و آنها را سرکوب کرده‌است. به چالش کشیدن این ساختار مردسالار، هویت فردی و جمعی مردم بخارا و مسئله مهاجرت، از مضامین اصلی این رمان هستند. زمانه با شهزاده سمرقندی، نویسنده این کتاب گفت‌وگو کرده است. 

درباره نویسنده

شهزاده سمرقندی ( نظراوا)، نویسنده، شاعر و روزنامه‌نگار تاجیک‌تبار در سال ۱۳۵۴ در سمرقند، در جمهوری ازبکستان اتحاد جماهیر شوروی سابق به دنیا آمد. از این نویسنده افزون بر کتاب «بازگشت به بخارا» تاکنون دو دفتر شعر و سه رمان با نام‌های «سندرُم استکهلم»، «زمین مادران» و «ریگستان» منتشر شده است. او در سال ۲۰۱۶ از میان هزار و ۴۰۰ نویسنده از ۴۳ کشور جهان برنده جایزه بهترین نویسنده زن در جشنواره کتاب اوراسیا در لندن شد.

خلاصه‌ داستان از زبان نویسنده

رمان «بازگشت به بخارا» یک داستان چندلایه است. همه ماجراها اما پیرامون یک دختر جوان مهاجر تاجیک به نام ملکه می‌گردد که پس از بیست سال زندگی در هلند تصمیم می‌گیرد به زادگاهش بخارا برگردد. او با همسرش در یکی از بندرهای شمال هلند «بار» یا میخانه‌ای را اداره می‌کند و پس از سال‌های زیاد مهاجرت در شهرهای مختلف اروپا حالا در هلند به آرامشی رسیده است. اما نامه دعوت دوست قدیمی خاطرات او و میل اتمام کارهای ناتمام او را زنده می‌کند و او را به گذشته خود برمی‌گرداند.

او که از دوست تاجیک خود سال‌های پیش نگاتیو عکس‌هایی از کتابی مخفی را دریافت کرده بود و قول داده بود آن را در اروپا خواهد منتشر کرد، متوجه می شود که صفحه‌ای از این کتاب بین عکس‌ها وجود ندارد. برای پیدا کردن این صفحه گمشده او در بخارا با سازمان امنیت محلی درگیر می‌شود که بعدا او را تا هلند دنبال می‌کنند تا نگاتیوهای این کتاب ممنوعه را از او بگیرند. 

کتاب ممنوعه در واقع دستورالعمل زندگانی محرمانه امیر بخاراست که بر روی کتاب قدیمی‌تری نگاشته شده. کتابی که مسیحیان بریتانیا در قرن ۱۹ دنبال آن بودند و برای به‌دست آوردن این کتاب دو نماینده کشور پادشاهی بریتانیا که به آن دیار سفر کرده بودند با فرمان امیر وقت بخارا به قتل رسیده‌اند. 

ملکه موفق نمی‌شود که آن صفحه گمشده را پیدا کند اما با کتاب جدیدی برمی‌گردد که استاد تاریخ او، که تنها نویسنده فارسی زبان در بخاراست، به او می‌دهد. این کتاب یک بخش از رمان را در بر می‌گیرد که درباره امیر بخارایی است که با همسرانش مشکل دارد و آنها را بی‌دلیل می‌کشد. 

در کتاب تازه‌ات « بازگشت به بخارا» قهرمان زن داستان به‌عنوان نماد زن تاجیک چه چالش‌هایی را تجربه کرده است؟

■ ملکه نماد زن تاجیک تحصیل کرده است که برای خود در داخل کشور آینده‌ای نمی‌بیند و از پس مشکل‌های بسیار مجبور به ترک وطن شده است. یک شخصیت دیگر رمان یعنی «بی‌ بی» نماد زن‌های سنتی تاجیک است و مادربزرگ ملکه است. این زن بسیار خردمند است و از سوزنی، دست‌دوزی‌های زنان تاجیک روایت‌های قدیمی را به ملکه می‌گوید و اسرار نهفته در نقش‌های این دست‌دوزی‌ها را فاش می‌کند. ملکه تلاش می‌کند این سوزنی‌ها را حفظ کند و از نابود شدن آنها جلوگیری کند اما موفق نمی‌شود. مردم محلی برای پذیرفتن ارزش و اهمیت این دست دوزی‌های قدیمی آمادگی ندارند. یکی از چالش‌های مهم ملکه به‌عنوان یک دختر تاجیک با هویت در حال محو شدن اوست. او به عنوان تاجیک دیگر نه رسانه دارد و نه محلی برای ادامه تحصیل خود. مشکلی که بسیاری از تاجیک‌ها در بخارا و همین طور سمرقند و تاشکند در یک قرن گذشته با آن روبه‌رو هستند. 

ملکه قهرمان داستان، قربانی خشونت مردانه‌ است یا عاملیت دارد و می‌تواند مقاومت و مقابله کند؟

■ هم ملکه و هم مادر و مادربزرگ او و هم خواهر او که در بخارا مانده است، همه قربانی ساختار نابرابر اجتماعی هستند. ساختاری که نه تنها دست و بال زنان و دختران را بسته است بلکه با مردان نیز خشن و سرکوبگرانه برخورد می‌کند. استاد تاریخ ملکه نیز قربانی این سرکوب‌های اجتماعی است و به‌عنوان نویسنده هیچ جایگاه و پشتیبانی ندارد و هم سازمان امنیت محلی او را مدام تعقیب می‌کنند و او را وا می‌دارند که کتاب‌های نوشته‌اش را بسوزاند. ملکه موفق می‌شود یکی از کتاب‌های او را با خود به هلند بیاورد. قصه داستان با سه نقطه به پایان می‌رسد چون ملکه نمی‌داند حالا با این دو کتابی که در دست دارد چه کند. 

این داستان بر محور هویت می‌گردد. نویسنده در جست‌و‌جوی یافتن هویت است و هویتی که از زادگاهش دارد، با هویت و هویت‌هایی که به‌تدریج جزیی از او شده گاه در تضاد قرار می‌گیرند. این هویت‌ها را شاید بتوان هویت هیبریدی یا دوگانه و چندگانه تعریف کرد. ممکن است از جدال هویتی و رابطه‌اش با این داستان بگویید؟

■ ملکه، بی بی و استاد تاریخ همه سوالاتی را مطرح می‌کنند که به هویت فردی و ملی آنها برمی‌گردد. ملکه در هلند دوره انتگراسیون را گذارنده و زبان هلندی بلد است و برای خود اشتغال‌زایی کرده است، اما هویت او به‌عنوان مهاجر برایش سوال‌های بسیار دارد. او بین لایه‌های مختلف هویت خود گاهی گیج است و گاهی باید بین این دو بخش از هستی خود، گذشته و حال پلی بزند و با خود به صلح برسد. اما این کار برایش آسان نیست. 

ملکه باید چه کند که هم با هویت تازه‌اش به تعادل برسد و هم بتواند در ساختار مردسالار به شکلی که می‌خواهد و با آرامش و صلح زندگی کند؟

■ ملکه تنها نیست و در اطراف او افراد فهمیده و همفکر زیاد دارد. او باید برای انجام دادن وظیفه های برای خود طرح کرده‌اش، از حمایت این افراد برخوردار باشد و به راه خود ادامه دهد. چه در بخارا و چه در تاجیکستان و چه در هلند او با افرادی دوستی و آشنایی دارد که هم عقیده او هستند اما هر کدام به اندازه محدودیت‌های فردی خود به مبارزه‌های خود ادامه می‌دهند. اما ملکه در اروپاست و از این رو امکانات او بیشتر است. برای همین است که دوستان داخل کشور هر موضوع یا مواد حساسی در دست دارند به او می‌دهند تا او در مرزهای آزادتری آنها را منتشر کند. چه آن نوار کتاب ممنوعه باشد، چه رمانی ممنوع‌النشر امروزی و چه مسائل اجتماعی که آنها در داخل کشور برای مطرح کردن یا انتشار آن محروم‌اند. 

داستان ملکه ادامه دارد او در در حال پیدا کردن راه‌حل است. نمی دانم چه وقتی می توانم دوباره به این داستان برگردم و ادامه آن را بنویسم. از زمانی که رمان بازگشت به بخارا در رسانه‌های تاجیکستان جنجالی شده در ذهنم موضوع‌های دیگری بیدار شده‌اند و آماده نوشتن رمان دیگری هستم. به این دلیل ترجمه این رمان به فارسی ممکن است که به تعویق بیفتد. 

امیر بخارا نماد چیست؟

■ امیر بخارا نماد جامعه مردسالار است که نسبت به زن با شک و ترس می‌اندیشد. از نظر او همه زنان بدکاره و سرکش و تخریب‌گر هستند. او نماینده رسم و قوانین کهنه و عقب‌مانده است که در جامعه امروزی نیز راه یافته و ریشه عمیق دوانده است. اما مردان خردمندی که در اطراف او هستند تلاش می‌کنند او را از این فکر برگردانند و با زن و مادر خود به سازش برسانند. وزیر دست راست امیر خردمندان همه اقوام را دعوت می‌کند تا برای امیر دستور زندگانی بنویسند که هم سلامت جسمانی و هم سلامت روانی او را معتدل کنند. اما چون برای امیر زن بدنی است که باید در اختیار او باشد، بخش مهم این دستور به رابطه جنسی و ارتباط با جنس مخالف اختصاص یافته است.  

چرا تصمیم گرفتید این رمان را به زبان انگلیسی بنویسید؟

■ بسیاری این سوال را از من می‌پرسند. به‌خصوص تاجیک‌ها. یک دلیلش این بود که خواستم با زبانی که بیش از دو دهه با آن مطالعه کردم بنویسم. دلیل دیگرش این است که من از زمانی که از سمرقند مهاجرت کردم و متوجه شدم که مسائل فارسی زبان‌های سمرقند و بخارا در بیرون شناخته نیست و صحبت کردن از مشکلات و دستاوردهای تاجیک‌ها در ازبکستان و معرفی مسائل و سرکوب‌های تاجیک ها در ازبکستان بخش مهمی از فعالیت‌های من در خارج از کشور بوده است. این رمان هم فکر می‌کنم در ادامه همان فعالیت‌هاست و با مخاطب انگلیسی از جهان کم‌شناخته شده تاجیکان بخارا می‌گوید. 

نوشتن به زبان انگلیسی را چطور تجربه کردید؟

■ نوشتن به زبان انگلیسی برایم راحت‌تر بود چون برای بیان مشکل کمتری در انتخاب  واژگان داشتم. نوشتن با زبان مادری‌ام فارسی برایم سخت‌تر است چون با مخاطب تاجیک و ایرانی و افغانستانی روبه‌رو هستم و انتخاب واژه‌ای که برای همه آنها فهما باشد، زمان‌گیر است و روند کار را کند می‌کند. با زبان انگلیسی این مشکل را نداشتم و گذشته از این ویراستار انگلیسی زبانی داشتم که نوشته‌های مرا می‌خواند و اصلاح می‌کرد. دیوید میتوم که از دوستان قدیمی من است و عاشق آسیای میانه

آیا این کتاب تا به حال واکنش‌ منفی از سوی مخاطب تاجیک داشته است؟

■ این رمان برای بسیاری موضوع جنجال و اعتراض شد و سیلی از اعتراض، توهین و تهدید به قتل دریافت کردم از مخاطبانی که حتی فکر نکنم کتاب را خوانده باشند. در شبکه‌های اجتماعی گروهی از افراطیان پس از خواندن گزارش و گفت‌وگوهای من با رسانه‌های تاجیکی به این نتیجه رسیده بودند که من به زنان تاجیک بدآموزی می‌کنم و آنها را به سرکشی و بی‌اطاعتی دعوت می‌کنم. یک عده هم تهدید به جان کرده بودند که به نظر می‌رسد از اسلام‌گرایان افراطی هستند. به هر حال دفتر آمستردام سازمان بین‌المللی نویسندگان پیگیر این موضوع هست. 

این نوع تهدیدها باعث شده که بسیاری از نویسندگان تاجیک از نوشتن دست بکشند و ما امروز نویسنده زن دو سه تا بیش نداریم که آنها هم بسیار محافظه‌کارانه می‌نویسند. این جنجال‌ها برای من بار دیگر یادآوری آن شد که سنت‌شکنی هزینه‌هایی دارد و باید برای آن آماده بود و به هیچ وجه ساکت نشد و به کار خود ادامه داد.     

از تهدیدها گفتید، از حمایت‌ها هم بگویید. آیا تاجیکان از این رمان حمایت کرده‌اند؟

■ برخی از خوانندگان تاجیک که کتاب را خوانده بودند از آن به‌عنوان دستاورد نویسنده زن تاجیک یاد کرده‌اند که جهان زن تاجیک را برای خواننده انگلیسی زبان باز کرده است. تعداد تهدیدها بسیار کم است در مقایسه با پیغام‌ها و نظرهای مثبتی که در شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌شوند و هم خود من نیز پیغام‌های زیادی دریافت می‌کنم که مرد و زن از تجربه‌های شخصی خود با این افراد افراطی نوشته‌اند. 

موضوع تهدید برای من جدید است، اما برای آن افراد فعالی که در داخل کشور فعالیت می‌کنند، یک موضوع روزانه است و آن‌ها را حالا بهتر درک می‌کنم. آی نهال بابانظروا، نامزد ریاست جمهوری سابق تاجیکستان با شجاعت در برابر این افراد حمله‌گر ایستادند که برایم ارزش زیاد دارد. در عین حال کارزار پاکسازی فیسبوک راه افتاده و دوستان و مخاطبان این افراد تندرو را به فیسبوک گزارش می‌دهند تا جلوی نفرت‌پراکنی را بگیرند. 

رمان «بازگشت به بخارا» که عنوان اصلی آن به زبان انگلیسی ” Back to Bukhara” است در آمازون و در سایت ناشر “Red Intellect ” در دسترس است.

از همین نویسنده:

شهزاده سمرقندی: زمین مادران

منبع خبر: رادیو زمانه

اخبار مرتبط: «بازگشت به بخارا» داستان زندگی ملکه در تقلایی مداوم